eitaa logo
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع
915 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
40 فایل
☀اینجا اتفاقات مهم تاریخی و از زندگی اهل بیت ع رو یاد میگیری به صورت داستان و با سند معتبر😍 . . ارتباط با ما 👈 @yamahde_1 . لینک گروه مون 👇 https://eitaa.com/joinchat/272957452C63387cddc4 .
مشاهده در ایتا
دانلود
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴کدوم روضه‌ی خونگی نزد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ارزشمندتره؟😭 ▪️حجت‌الاسلام عالی 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع
🖤﷽🖤 داستان #فریاد_مهتاب واقعیت و حماسه ی حضرت زهرا س بعد از شهادت پیامبر ص 🥀 ـــــ ـ ـــــ ـ ـــ
🖤﷽🖤 داستان واقعیت و حماسه ی حضرت زهرا س بعد از شهادت پیامبر ص 🥀 ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ  ☆🖤☆ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ                                                          🥀اكنون، فرصت خوبى است تا فاطمه (س) حرف هاى خود را با على (ع) بزند. على (ع) سر فاطمه (س) را به سينه گرفته است و به شدّت گريه مى كند.😭😭 قطرات اشك على (ع) بر صورت فاطمه (س) مى ريزد. گويا فاطمه (س) اشك چشم على (ع)را مى گيرد و بر چهره خود مى كشد و مى گويد: "على جان! از پدرم شنيدم كه اشك كسى كه غم به دل دارد، باعث رحمت خدا مى شود، على جان! تو غم به دل دارى، من اشك تو را به چهره ام مى كشم تا به رحمت خدا برسم".😭😭 فاطمه (س) با اين كار خود درس بزرگى به تاريخ مى دهد، اشكِ مظلوم، حرمت دارد، اشك مظلوم، شفاىِ دل است و رحمت خدا را نصيب انسان مى كند، آيا تاريخ مظلوم تر از على (ع) ديده است؟ روزهاى تنهايى على (ع) نزديك است، وقتى فاطمه (س) برود، چه كسى اشك چشم على (ع) را خواهد ديد؟ مرگ فاطمه (س) نزديك است، على (ع) ديگر بايد آماده باشد تا سر در چاه بيابان كند واشك بريزد... 😭😭 ⚫️فاطمه (س) چنين سخن مى گويد: ــ على جان! تو بايد در مرگ من صبر داشته باشى! يادت هست در روز آخر زندگى پدرم، او به من وعده داد كه من زودتر از همه به او ملحق خواهم شد، اكنون وقت وعده پيامبر است. على جان! اگر در زندگى از من كوتاهى ديدى ببخش و مرا حلال كن.😭😭 ــ اى فاطمه! تو نهايت عشق و محبّت را به من ارزانى داشتى، تو با سختى هاى زندگى من ساختى، تو هيچ كوتاهى در حقّ من نكردى. ــ على جان! از تو مى خواهم كه بعد از من با فرزندانم، مهربانى بيشترى داشته باشى، بعد از من با دختر خواهرم، اَمامه، ازدواج كن، زيرا او با فرزندان من مهربان است. ــ فاطمه جان! تو به زودى حالت خوب مى شود و شفا مى يابى. ــ نه، من به زودى نزد پدر خود مى روم، على جان! من وصيّت ديگرى هم دارم. ــ چه وصيتّى؟ ــ بدنم را شب غسل بده، شب به خاك بسپار، تو را به خدا قسم مى دهم مبادا بگذارى آنهايى كه بر من ظلم كردند بر جنازه من حاضر شوند، آنهايى كه مرا با تازيانه زدند; محسن (ع) مرا كشتند نبايد بر پيكر من نماز بخوانند. ــ چشم، فاطمه جان! 😭من قول مى دهم نگذارم آنها بر پيكر تو نماز بخوانند. ــ على جان! من مى خواهم قبرم مخفى باشد. ــ چشم، فاطمه جان! ــ على جان! از تو مى خواهم كه خودت مرا غسل دهى و كفن نمايى و در قبر بگذارى، على جان! بعد از آن كه مرا دفن كردى، كنار قبرم بنشين و قرآن و دعا بخوان، تو كه مى دانى من سخت مشتاق تو هستم و چقدر شيداى صداى دلنشين تو هستم! على جان! بر سر قبرم بيا، چرا كه دل من به تو انس دارد.😭 ــ فاطمه جان! من وصيّت هاى تو را انجام مى دهم ولى من هم چند خواسته از تو دارم. ــ چه خواسته اى؟ ــ اگر من در حقّ تو كوتاهى كردم مرا حلال كنى و ببخشى، ديگر اين كه وقتى نزد پيامبر رفتى سلام مرا به او برسانى. اشك در چشمان على (ع) حلقه مى زند،😭 بغض راه گلوى على (ع) را مى بندد... او بغضى نهفته در گلو دارد، او اشك مى ريزد و نمى تواند سخن بگويد... 😭 على (ع) فقط گريه مى كند، سر فاطمه (س) بر سينه اوست، فاطمه (س)، امانت خدا در دست او بود، فاطمه (س)، تمام عشق على (ع) بود، امّا دشمنان با عشق على (ع)چه كردند؟ در مقابل چشم على (ع)، او را تازيانه زدند، سيلى به صورتش زدند، پهلويش را شكستند💔😭😭 و او براى حفظ اسلام صبر كرد، پيامبر از او خواسته بود كه در همه اين بلاها صبر كند. او به پيامبر قول داده بود، بايد بر سر قول خود باقى مى ماند. 😭😭😭😭🖤🖤 ● ادامه دارد... 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب همه‌ی فرشته ها می‌گریند شمس و قمر و ارض و سما می‌گریند از بغصِ گلوی هر چه هستی پیداست در سوگِ حضرت زهرا(س) می‌گریند! 🥀 🥀 🥀 🥀 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313
مداحی آنلاین - می‌باره چشم آسمون امشب - نریمانی.mp3
8.36M
میباره چشم آسمون امشب چه سکوت و کوره خونمون امشب شام غریبان مادر ما شب عزای بابامونه امشب 🔊 🥀 🏴 🎙 🖤 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313
سلام عزیزان شبتون بخیر ✨ حقیر عازم کربلا هستم😍🕌 چند روزی داستان فریاد مهتاب رو نمیتونم بذارم چند قسمت از داستان مونده ان‌شاءالله برگردم ادامه ی داستان رو‌میذارم ✅ ان‌شاءالله قسمت همه ی عاشقان امام حسین ع بشه 🤲 دعاگوی همه ی شما خوبان هستم به شرط لیاقت 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع
🖤﷽🖤 داستان #فریاد_مهتاب واقعیت و حماسه ی حضرت زهرا س بعد از شهادت پیامبر ص 🥀 ـــــ ـ ـــــ ـ ـــ
🖤﷽🖤 داستان واقعیت حماسه ی حضرت زهرا س بعد از شهادت پیامبر ص 🥀 ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ  ☆🖤☆ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ                                                          على (ع) نگاهى به صورت فاطمه (س) مى كند، مى بيند كه فاطمه (س) گريه مى كند، به راستى چرا فاطمه (س) گريه مى كند؟ او كه به زودى به آرزويش كه رهايى از قفس دنيا بود مى رسد، پس چرا اشكش جارى شده است؟ 😭 على (ع) رو به او مى كند و مى گويد: ــ فاطمه جان! چرا گريه مى كنى؟ ــ من براى غربت و مظلوميّت تو گريه مى كنم، مى دانم كه بعد از من با سختى ها و بلاهاى زيادى روبه رو خواهى شد.😭😭 ــ فاطمه جان! گريه نكن، من در راه خدا بر همه آن سختى ها صبر خواهم نمود...😭😭 على جان! از نگاه تو بوى غم مى آيد، گريه مكن كه گريه تو دل مرا مى سوزاند! على جان! من فاطمه تو هستم، مگر نمى گفتى هر گاه دلم مى گيرد، با نگاه به چهره فاطمه آرام مى گيرم؟ پس چرا به من نگاه نمى كنى؟ چرا سر خود را به زير افكنده اى؟ نكند از سرخىِ چشم و كبودى صورت من غمگين شده اى؟ جانِ فاطمه، سرت را بالا بگير، جانِ من به فداى تو! فاطمه تو، فدايىِ توست: روُحى لَكَ الفِداء... على جان! من بار سفر بسته ام و به زودى از پيش تو مى روم، امّا بدان كه تو هميشه در قلب من هستى، پيوند من و تو، هرگز از هم گسسته نمى شود. على جان! با من سخن بگو، غم دل خود را برايم بازگو كن! مى دانم كه وقتى من رفتم، تو هيچ كسى را نخواهى داشت تا با او درددل كنى، تو به بيابان پناه خواهى برد و با چاه سخن خواهى گفت... على جان! وقتى اشك چشم يتيمان مرا ببينى، وقتى نگاه كنى و ببينى حسن و حسين من، زانوىِ غم در بغل گرفته اند، چه خواهی کرد؟😭😭😭 🥀حدود سه ماه از رحلت پيامبر گذشته است، چهره فاطمه (س) به خوبى نشان مى دهد كه لحظه پر كشيدن او نزديك است، او به زودى از رنج ها و غصّه ها رهايى خواهد يافت. گروهى از مردم مى خواهند به عيادت فاطمه (س) بيايند، امّا فاطمه (س) گفته است كه به هيچ كس، اجازه ملاقات ندهند. او مى خواهد در اين روز آخر زندگى به حال خودش باشد. 💢سَلمى در كنار فاطمه (س) است. نمى دانم اين خانم را مى شناسى يا نه. او همسرِ ابى رافع است. اين خانم و شوهرش همواره به خاندانِ پيامبر عشق میورزند. سَلمى در زمان پيامبر در خانه آن حضرت خدمت مى كرد و اكنون، اين افتخار نصيب او شده كه پرستار حضرت فاطمه (س) باشد. على (ع) هم كنار فاطمه (س) نشسته است، فاطمه (س) گاهى از هوش مى رود و گاهى به هوش مى آيد. فرزندان فاطمه (س) در كنار مادر نشسته اند و آخرين نگاه هاى خود را به او دوخته اند. ⚫️و زينب! او بيش از همه اشك مى ريزد، زينب دلش مى خواهد مادر يك بار ديگر او را در آغوش بگيرد،😭😭 آرى، خيلى وقت است كه اين دختر كوچك، دلش براى آغوش مادر تنگ شده است،😭😭 ولى مادر نمى تواند او را در آغوش بگيرد، استخوان هاى مادر شكسته است... 😭😭 زينب مى داند كه مادر، آماده رفتن شده است، او گاهى دست هاى كوچك خود را به سوى آسمان مى گيرد، گويا با خدا حرف مى زند: "خدايا! مادر من جوان است! او را شفا بده!"😭😭 ● ادامه دارد... 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313