همه ما مشغول پایان نیمهتمام گاندوی_تلویزیونی شدهایم و از گاندوی_واقعی غافلیم که از مذاکرات گام به گام با آمریکاییها سخن میگوید! آنهم درحالی که بیانات صریح رهبر انقلاب مبنی بر منع هرگونه مذاکره و بازگشت به برجام تا قبل از لغو کامل تحریمها با راستیآزمایی را شنیدهایم.
#نه_به_توقف_گاندو
#نه_به_مذاکرات_مخفیانه
#نه_به_مسامحه_مجلس
•🍃•
╭─❤️〰🥀〰❤️─╮
@atharkhatam
╰─❤️〰🥀〰❤️─╯
💚💛
ازبزرگمردۍپرسیدم:
بهترینچیزےکهمیشهازدنیابرداشت؛چیھ؟!🧐
کمےفڪرکردوگفت: دستツ
باتعجبگفتمچۍ؟؟!دست؟!
گفت:بلھ
اگرازدنیادستبرداریم؛
کاربزرگےانجامدادیمکہ
کوچکترینپاداششرضوانپروردگارھ♡
-امامصادق(؏)فرمودند:
«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة»
"عشقبهدنیاریشهٔهرگناهاست"
#امام_زمان
•🍃•
╭─❤️〰🥀〰❤️─╮
@atharkhatam
╰─❤️〰🥀〰❤️─╯
*مهمانیخدا ممنوع!*
رد این توصیه بر خرد وکلان ممنوع است
هرچه که دارد از اسلام نشان ممنوع است
سفر ترکیه و آنتالیا آزاد است
سفر مشهد و قم هست زیان، ممنوع است
هرچه که نام ونشانی ست ز مذهب در آن
توی دستورالعمل هست عیان ممنوع است
جوج و نوشابه مهیاست بروسمت شمال
نروی جای دگر چون به جزآن ممنوع است
چون اذان دعوت ضمنی به تجمع دارد
بعد از این درهمه جاپخش اذان ممنوع است
مجرم است آنکه در این وضع به هیات برود
پخش ویروس کند اشک روان ممنوع است
در حرم شدت ویروس مضاعف گردد
قدرتش هست فراتر زبیان، ممنوع است
طبق مدرک کرونا داخل کنسرت کم است
مسجد وتکیه نگو این دومکان ممنوع است
ذکرگفتن سبب پاشش ویروس شود
گفتن ذکر الهی به زبان ممنوع است
جنگ با مذهب ودین است وبه نام کرونا
رک بگویید به ما مذهب مان ممنوع است
•🍃•
╭─❤️〰🥀〰❤️─╮
@atharkhatam
╰─❤️〰🥀〰❤️─╯
شهید علی اکبر عربی
🗓 در تاریخ 3/4/ 1355
🛣در روستای سرکوبه از روستاهای شهرستان خمین استان مرکزی در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشودند.
👦 ایشان دوره ی ابتدایی و راهنمایی خود را در همان روستا در کنار خانواده اش به پایان رساندند و
برای📚 ادامه تحصیل به شهرستان خمین رفتند و مدرک فنی خود را در آنجا گرفتند .
🗓در سال 1372 به جای خدمت مقدس سربازی وارد سپاه شدند
و دوره ی آموزشی خود را در همدان شروع کردند و بعد از آموزش های لازم به طور رسمی در سپاه خمین مشغول به کار شدند.
در همان روزها بعد از استخدام به منطقه کردستان (مهاباد ) رفتند و در درگیری با کوموله ها مشغول شدند ایشان سه سال در خمین بودند و بعد از آن به اراک رفتند که به مدت 4 سال هم آنجا مشغول به ادامه خدمت شدند
بعد از عزیمت به قم شروع به ادامه تحصیل نمودند و همزمان با ادامه تحصیل 📖در سال 1386 در 🕌مسجد مقدس جمکران به عنوان خادم افتخاری مشغول شدند و در سال 1390 در🕌 حرم حضرت معصومه سلام ا... علیها (و در صحن صاحب الزمان (عج) ) به عنوان خادم افتخاری پذیرفته و مشغول به خدمت شدند، که این هم 🗞✨برگ زرینی از افتخارات ایشان می باشد.
از بدو ورودشان به قم ابتدا در دفتر فرماندهی لشکر مشغول به خدمت شدند
و در سال 1391 وارد گردان امام حسین (ع) شدند
ایشان با وجود اینکه در آن زمان کمر درد شدیدی داشتند برایشان مقدور نبود کار سنگینی انجام دهند ولی در منطقه شمال غرب (سردشت) حضور پیدا کردند ایشان در اواخر علاوه بر جانشین گردان امام حسین (ع) همزمان فرماندهی گردان الی بیت المقدس و هم فرمانده پایگاه شهید زین الدین مسجد خاتم الانبیا(ص) منطقه پردیسان را برعهده داشتند.
وقتی او رفت ، انگار تمام دنیای ما رفت. بچه ها را از خواب بیدار نکردم. فقط چند دقیقه تعریف بالا سرشان ایستاد و نگاهشان کرد. بعد هم بوسیدشان و رفت.
جدا شدن از خانواده واقعاً سخت بود ؛ اما از آنجایی که هدف بزرگتری داشت ؛ به راهش ادامه داد. »
علی اکبر در دوازدهمین روز از بهمن ماه ، با خانواده تماس گرفت و با من و فرزندانش صحبت کرد .
فردای آن روز یعنی در سیزدهم روز از بهمن ماه سال 1394 بود که وی پس از مجروحیت از ناحیه دست و پا ، با اصابت گلوله تک تیراندازها به سر ، عروج کرد .
💠 شعر خوانی فاطمه عربی
فرزند شهید علی اکبر عربی
در حضور امام خامنه ای
به نام خالق تمام دنیا
آفریننده ی مامان و بابا
به نام اون خدایی که خالقه
بابام به عشقش همیشه عاشقه
سلام به محضر شما اقا جون
اجازه هست شعر بخونم براتون
⬅️(وقتی این بیت رو خوندن آقا فرمودند :بله😌😌)
توی دلم درد دلایی دارم
به گریه و ناله کشیده کارم
نمیدونم چطور ز غم هام بگم
از غم دوری بابا جون یه کم
دلم براش تنگ شده خب بابامه
ولی از اون فقط یه عکس باهامه
خیلی دلم هواشو داره اما
رفته منو اینجا گذاشته تنها
وقتی که رفت یه روز خوش ندیدم
چقدر آقا زخم زبون شنیدم
بچه ها با من نمیشن صمیمی
میگن تو بابا نداری یتیمی
⬅️(به اینجای شعر که رسیدند رهبر معظم انقلاب فرمودند "غلط می کند کسی به شما بگوید یتیم پدرشما زنده هستند و در آسمان😡😡😡)
چرا اخه من چه گناهی کردم
رحمی کنید به سوز و آه و دردم
بعضی میگن کار بابام حقیره
خب نمی رفت تو سوریه بمیره
بعضی میگن نداشته رفتنش سود
میگن که رفتنش برای پول بود
اما ما که مشکل پول نداشتیم
گرسنه سر روی زمین نذاشتیم
هر کی ندونه من که خوب میدونم
داره میسوزه قلبم و درونم
مگه بابام عاشق زینب نبود
ذکر حسین رو لباش هرشب نبود؟
بابای من غیرتی بود مشتی بود
تو سیل دنیا دنبال کشتی بود
میگفت حسین کشتی خوشبختیه
زندگیه بی اون پر از سختیه
فکر کنم آقا که دیگه رسیده
توی بهشت اربابشونو دیده
بابای من دریای غیرت بود و
تا دید خطر نزدیکه رفته زود و
جونشو داده توی راه کریم
تا به اسیری حرومی نریم
جونشو داد به راه عشق امیر
تا زینبش نشه دوباره اسیر
قدرکاراشو خیلیا ندارن
که حتی گل رو قبر اون بذارن
نیست و دلم تنگه ولی بگذریم
حالا که پیش شماییم بهتریم
خیلی دلم تنگ شده بود براتون
برای خنده و نوازشاتون
خیلی خوشحال شدم ک پیشتونم
کاشکی میشد تا همیشه بمونم
آخه شما مثه بابا میمونی
خیلی خوش اخلاقی و مهربونی
فاطمه عربی دختر شهید مدافع حرم علی اکبر عربی در گفتگو با خبرنگار ما گفت: احساس خیلی خوبی داشتم وقتی حضرت آقا را از نزدیک دیدم کاش می شد ایشان را همیشه از نزدیک ببینم.