#پیام_صبحگاهی
🔸هر کشوری اگر ثروتمند و قدرتمند شده است، به خاطر عوامل خاصّ ایجاد قدرت و ثروت است. هر جا #تدبیر و #کار و #تلاش باشد، محصولی خواهد داد؛ این سنّت الهی است. حتّی کسانی هم که دنبال مادیّات صرفِ بدون معنویت میروند، اگر مدیریّت و تدبیر درستی داشته باشند و تلاش و مجاهدت هم بکنند، البته به آن خواهند رسید: «کلّاً نمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربّک». این صریح قرآن است. ما میخواهیم جامعهای داشته باشیم که ثروت و قدرت و سعادتِ همه جانبه و عدالت را با هم داشته باشد.
۱۳۸۱/۷/۱۷
👈کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
@atna_ir
1⃣
☀️هرروزبایک داستان تمدن ساز
✍مهاجران حبشه
سال به سال و ماه به ماه بر عده مسلمین در مکه افزوده میشد. فشارها و سختگیریهای مکیان نه تنها نتوانست افرادی را که به اسلام گرویده بودند از اسلام برگرداند، بلکه نتوانسته بود جلو هجوم مردم را از مرد و زن به سوی اسلام بگیرد.
هجوم روزافزون مردم به سوی اسلام و بعد دلسردنشدن و سرنخوردن مسلمانان از اسلام، و اصرار و سماجت و محکم چسبیدن آنان- که با هیچ وسیلهای برنمی گشتند- بیشتر قریش را عصبی و خشمگین میکرد و روز به روز بر شدت عمل و آزار و اذیت مسلمین میافزودند.
کار بر مسلمین تنگ شد و همچنان صبر
@atna_ir
2⃣
میکردند. رسول اکرم برای اینکه موقتا دست قریش را از سر مسلمانان کوتاه کند، به مسلمانان پیشنهاد کرد از مکه خارج شوند و به سوی حبشه مهاجرت کنند. فرمود چون فرمانروای فعلی حبشه مرد عادل و دادگستری است، میتوانید مدتی در جوار او به سر برید، تا بعد خدای متعال فرجی برای همه فراهم سازد.
عده زیادی از مسلمانان به حبشه هجرت کردند. در آنجا راحت و آسوده زندگی میکردند و اعمال و فرائض مذهبی خویش را- که در مکه به هیچ نحو نمیتوانستند آزادانه انجام دهند- در آنجا آزادانه انجام میدادند.
قریش همینکه از رفتن مسلمانان به حبشه و آسایش آنها مطلع شدند، از ترس اینکه مبادا کانونی برای اسلام در آنجا تشکیل شود، در میان خود شورا کردند و نقشه کشیدند که کاری کنند تا مسلمانان را به مکه برگردانند و مثل همیشه تحت نظر بگیرند. برای این منظور دو مرد شایسته و زیرک از میان خود
@atna_ir
3⃣
انتخاب کردند و همراه آنها هدایای زیادی برای «نجاشی» پادشاه حبشه، و هدایای زیاد دیگری برای سران و شخصیتها و اطرافیان نجاشی که سخنانشان در پادشاه مؤثر بود فرستادند. به این دو نفر دستور دادند که بعد از ورود به حبشه اول به سراغ رؤسا و اطرافیان نجاشی بروید و هدایای آنها را بدهید و به آنها بگویید: «جمعی از جوانان بیتجربه و نادان ما اخیرا از دین ما برگشتهاند و به دین شما نیز وارد نشدهاند و حالا آمدهاند به کشور شما. اکابر و بزرگان قوم ما، ما را پیش شما فرستادهاند که از شما خواهش کنیم اینها را از کشور خود بیرون کنید و به ما تسلیم نمایید. خواهش میکنیم وقتی این مطلب در حضور نجاشی مطرح میشود شما نظر ما را تأیید کنید.».
فرستادگان قریش یک یک بزرگان و شخصیتها را ملاقات کردند و به هر یک هدیهای دادند و از همه آنها قول گرفتند که در حضور پادشاه نظر آنان را تأیید کنند.
سپس به حضور خود نجاشی رفتند و هدایای
@atna_ir
4⃣
عالی و نفیس خود را تقدیم کردند و حاجت خویش را بیان داشتند.
طبق قرار قبلی، حاشیه نشینان مجلس همه به نفع نمایندگان قریش سخن گفتند، همه نظر دادند که فورا دستور اخراج مسلمانان و تسلیم آنها به نمایندگان قریش داده شود.
ولی خود نجاشی تسلیم این فکر و نظر نشد. گفت: «مردمی از سرزمین خود به کشور من پناه آوردهاند، این صحیح نیست که من تحقیق نکرده و ندیده، حکم غیابی علیه آنها صادر کنم و دستور اخراج بدهم. لازم است آنها را احضار کنم و سخنشان را بشنوم، تا ببینم چه باید بکنم؟».
وقتی که این جمله آخر از دهان نجاشی خارج شد، رنگ از صورت نمایندگان قریش پرید و قلبشان تپیدن گرفت، زیرا چیزی که از آن میترسیدند همان روبرو شدن نجاشی با مسلمانان بود. آنان ترجیح میدادند مسلمانان در حبشه بمانند و با نجاشی روبرو نشوند، چون مگر نه این است که این کیش جدید
@atna_ir
5⃣
هرچه دارد از «سخن» و «کلام» دارد و هرکس که مفتون این دین شده، از شنیدن یک سلسله سخنان بخصوصی
است که محمد میگوید از جانب خدا به من وحی شده؟ مگر نه این است که جاذبهای سحرآمیز در آن سخنان نهفته است؟ حالا که میداند؟ شاید مسلمانان آمدند و از همان سخنان که همهشان حفظ دارند در این مجلس خواندند و در این مجلس نیز همان اثر را کرد که در مجالس مکه میکرد و میکند. ولی چه باید کرد، کار از کار گذشته است. نجاشی دستور داد این عده را که میگویند به کشور حبشه پناه آوردهاند در موقع معین به حضور وی بیاورند.
مسلمانان از آمدن نمایندگان قریش و هدیههای آنان و رفت و آمدشان به خانههای رجال و حاشیه نشینان دربار نجاشی و منظورشان از آمدن به حبشه کاملا آگاه بودند، و البته بسیار نگران بودند که مبادا نقشه آنها کارگر شود و مجبور شوند به مکه برگردانده شوند.
وقتی که مأمور نجاشی آمد و آنان را احضار کرد،
@atna_ir
6⃣
دانستند که خطر تا بالای سرشان آمده. جمع شدند و شورا کردند که در آن مجلس چه بگویند؟ رأیها و نظرها همه متفق شد که جز حقیقت چیزی نگویند، یعنی وضع خودشان را در جاهلیت تعریف کنند و بعد حقیقت اسلام و دستورهای اسلام و روح دعوت اسلامی را تشریح کنند، هیچ چیزی را کتمان نکنند و یک کلمه برخلاف واقع نگویند.
با این فکر و تصمیم به مجلس وارد شدند. از آن طرف نیز، چون موضوع تحقیق در اطراف یک دین جدید مطرح بود، نجاشی دستور داد که عدهای از علمای مذهب رسمی آن وقت حبشه که مذهب مسیح بود در مجلس حاضر باشند. عده زیادی از «اسقف» ها با تشریفات مخصوصی شرکت کردند. جلو هر کدام یک کتاب مقدس گذاشته شد. مقامات دولتی نیز هر یک در جای مخصوص خود قرار گرفتند.
تشریفات سلطنتی و تشریفات مذهبی دست به دست یکدیگر داده، شکوه و جلال خاصی به مجلس داده بود. خود نجاشی در صدر مجلس نشسته بود و دیگران هر کدام،
@atna_ir