هدایت شده از پروانه های وصال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ناگفتههایی از ماجرای آن ۱۱ نفر از زبان ایت الله رئیسی/ناکام ماندن تلاش برای دور زدن قوه قضائیه/اینها گزارش ندادند و شکایت نکردند اما ما حتی برخی از آنها را از خارج برگرداندیم
🔹اسامی ۱۷ هزار نفر نقاش، بقال، کارتنخواب، خانم خانهدار و ... را برای مشخص شدن تکلیف ۲۰ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی برنگشته به بانکها اعلام کردند.
🔹نسبت به دستگیری و عودت پول این ۱۱ نفر ما اقدام کردیم اینها از اعلام اسامی آنها میترسند؟!
هدایت شده از عطرخاص
#تلنگـــــرخودمونے🔔
طرفـــــ داریم بچه مذهبے سربه زیر، حلال چشم پاڪ، اصلا از بچگیش راستـــــ گو بوده، پشتـــــ سر ڪسیم اگه پیشش بگیو و غیبتـــــ ڪنے از درون آتیش میگیره و فَوران میڪنه اما و اما میخواد دو رڪعتـــــــ نماز صبح بخونها انگارے دنیا رو روسَرش خرابـــــ ڪردن مگه بلند میشه حالا، اگه بگیم بیدارم نمیشه ڪه دروغه، بیدارم میشه، هے چشماشو وا میڪنه ے پنج دقیقه حالا آفتابـــــ نزده ے سه دقیقه دیگه حالا هوا روشن نشده ے دو دقیقه دیگه همینجورے همینجورے یهو میبینه صبح شده و این دو رڪعتـــــ نمازو رو هم به اون ڪمرش نزده، بهش اسمن میگن بچه مذهبے...
رفیق اینجورے نمیشه بچه مذهبے باشیا
...
هدایت شده از عطرخاص
حكايت كوتاه و شيرين👌
مردی از اولیای الهی،
در بیابانی گم شده بود.
پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی،
بر سر چاه آبی رسید.
وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد.
متوجه شد که آب چاه خیلی پایین است؛
با خود گفت بدون دلو و طناب نمی توان از آن چاه آب کشید.
هرچه گشت نتوانست وسیله ای برای بیرون آوردن آب از چاه بیابد.
لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد.
پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند.
و بلافاصله، از آب همان چاه سیراب شدند و رفتند.
با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت!
آن فرد با دیدن این منظره،
دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت:
خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی،
به من هم نگاه کنی!
همان لحظه ندا آمد:
ای بنده من،
تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود،
اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند،
لذا من هم به آنها آب دادم!
سعی کنیم تنها امید و تکیهگاه مان رو فراموش نکنیم ...
✅خدا
...
هدایت شده از عطرخاص
#داستانکهای_پندآموز
مردی درحالیکه به قصرها و خانههای زیبا مینگریست به دوستش گفت:
«وقتی این همه #اموال را تقسیم میکردند ما کجا بودیم.»
دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت:
« وقتی این #بیماری ها را تقسیم میکردند ما کجا بودیم ! »
🌙انسان زمانی که پیر میشه تازه میفهمه نعمت واقعی همون
#سلامتی
#خانواده
#عشق
#شادی
#باهم_بودن
#انرژی_جوانی و ...
همین چیزای ساده بوده که همیشه داشته ولی هرگز بهشون اهمیت نداده و دنبال نداشته ها بوده ...
هرگز #داشته_هایت را دست کم نگیر و با داشته های دیگران #مقایسه_نکن.
...
هدایت شده از عطرخاص
•『 #دوڪلامحرفحساب🌸』•
••
•وقتےحالتـــــ بد بود
اما پروفایلتو غمگین نڪردے...
وقتے دلتـــــ گرفته بود ولے
سر ڪسے خالے نڪردے.
وقتے از تموم دنیا رنجیدے اما
با ڪسے جزخدا درد و دل نڪردے
یعنۍ بزرگ شدے ..!🌱
📡 @atrekhas 🇮🇷
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
بعضیا بدانند آرامشی را که دارند به این آسانی بدست نیامده
آرامش خیلیا گرفته شده
خدای نکرده مدیون خانواده هایشان نشویم
#من_رای_میدهم
🚀 @stickernew 🇮🇷
هدایت شده از عطرخاص
⭕ حضرت علی (ع) بعدازدرگذشت ابوذر غفاری نزد اصحاب خود فرمودند:
🔹من دلم خیلی بحال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید'
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنید و به من بدهید با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه کردند و فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم ،آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان،
⭕️علی فروش نشویم.....
📡 @atrekhas 🇮🇷