17.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍نامههای #ماریه...
🔹ماریه تو نامه نوشته تعداد آدم بدهایی که جلوی آقای امام حسین رو گرفتن روز به روز داره بیشتر میشه...
به نیت حضرت رقیه ۱۴ صلوات بفرستید.💚
#ماه_محرم
#قسمت_پنجم
#حضرت_رقیه🖤
【 @atre_shohada】
عطــــرشهــــدا 🌹
#قصهدلبری #رمان📚 #قسمت_سوم کسی که حتی کارهای معمولی و عرف جامعه را انجام نمی داد و خیلی مراعات می
#قصهدلبری
#رمان📚
#قسمت_چهارم
شال سبزی داشت که خیلی به آن تعصب نشان می داد.
وقتی روحانی کاروان می گفت: باندای بلندگو رو زیر سقف اتوبوس نصب کنین تا همه صداروبشنون ، من با آن شال باندهارا می بستم،بااین ترفندها ادب نمی شد و جای مرا عوض نمی کرد☹️
درسفر مشهد ، ساعت یازده شب بادوستم برگشتیم حسینیه. خیلی عصبانی شد. اما سرش پایین بود و زمین را نگاه می کرد.گفت:
چرا به برنامه نرسیدین؟😒
عصبانی گذاشتم توی کاسه اش:((هیئت گرفتین برای من یا امام حسین(ع)؟
اومدم زیارت امام رضا(ع)نه که بند برنامه ها و تصمیمای شمـا باشم!
اصلا دوست داشتم این ساعت بیام، به شما ربطی داره؟دق دلی ام را سرش خالی کردم.
بهش گفتم:شما خانمایی رو به اردو آوردین که همه هجده سال رو رد کردن.
بچه پیش دبستانی نیستن که!😐
گفت:گروه سه چهارنفری بشید، بعد از نماز صبح پایین باشین خودم میام می برمتون..
بعدم یا با خودم برگردین یا بذارین هواروشن بشه گروهی برگردین.می خواست خودش جلوی ما برود و یک نفر از آقایان را بگذارد پشت سرمان🚶🏻♂
مسخره اش کردم که :از اینجـا تا حرم فاصله ای نیست که دو نفر بادیگار داشته باشیم!کلی کل کل کردیم.
متقاعد نشد. خیلی خاطرمان را خواست که گفت برای ساعت سه صبح پایین منتظرش باشیم ،به هیچ وجه نمی فهمیدم اینکه با من این طور سرشاخ می شود و دست از سرم برنمی دارد، چطور یک ساعت بعد می شود همان آدم خشک مقدس از آن طرف بام افتاده!
آخرشب، جلسه گذاشت برای هماهنگی برنامه فردا ..
گفت:خانما بیان نماز خونه! دیدیم حاج آقا را خواب آلود آورده که تنها دربین نامحرم نباشد.
رفتارهایش راقبول نداشتم. فکرمی کردم ادای رزمنده های دوران جنگ را در می آورد.
نمی توانستم باکلمات قلمبه سلنبه اش کنار بیایم،دوست داشتم راحت زندگی کنم، راحت حرف بزنم، خودم باشم ..
به نظرم زندگی با چنین آدمی اصلا کارمن نبود ...🚶🏻♀
دنبال آدم بی ادعایی می گشتم که به دلم بنشیند ،در چار چوب در ، با روی ترش کرده نگاهم را انداختم به موکت کف اتاق بسیج و گفتم :«من دیگه از امروز به بعد ، مسئول روابط عمومی نیستم .خدافظ!»✋
فهمید کارد به استخوانم رسیده . خودم را برای اصرارش آماده کرده بودم . شاید هم دعوایی جانانه و مفصل 😶
برعکس ، در حالی که پشت میزش نشسته بود ، آرام با اطمینانه، گونهٔ پرریشش را گذاشت روی مشتش و گفت :«یهنفر رو به جای خودتون مشخص کنید و برید !»✋🏻
نگذاشتم به شب بکشد . یکی از بچه ها را به خانم ابویی معرفی کردم . حس کسی که بعد از سال ها تنگی نفس ، یک دفعه نفسش آزاده می شود ، سینه ام سبک شد ...
چیزی روی مغزم ضرب گرفته بود :«آزاد شدم !»🙃
صدایی حس می کردم شبیه زنگ آخر مرشد وسط زورخانه.
به خیالم بازی تمام شده بود .
اما زهی خیال باطل!
تازه اولش بود .
هر روز به هر نحوی پیغام می فرستاد و می خواست بیایید خواستگاری
جواب سربالا می دادم . داخل دانشگاه جلویم سبز شد . و خیلی جدی و بی مقدمه پرسید :«چرا هرکی رو می فرستم جلو، جوابتون منفیه؟»
بدون مکث گفتم :«ما به درد هم نمیخوریم !»
📚زندگینامهشهیدمحمدحسینمحمدخانی
#ادامهدارد...
【 @atre_shohada】
پای غمت گیرم حسین.mp3
7.14M
🍃به وقت مداحی....
از غیر تو، سیرم حسین
آخر یه شب تو روضه میمیرم حسین♥️
#حسینطاهری
#محرم🥀
#امام_حسین
【 @atre_shohada】
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
#السلام_علیڪ_یاانصار_رسولالله🦋
【 @atre_shohada】
میگفتآدمےوانتخابڪنبراےزندگے
ڪہبعدازیہمدتچشمبازنکنی
ببینےازامامحسیندورتڪرده....♥️
#محرم
#امام_حسین
✦روایت شهیـــد تاســوعا🏴
🕊بعد از شهادتش یکی از دوستانش اومد منزلمون و تعریف می کرد از عملیاتشون که اول محرم شروع شده بود.روز دوم ظاهرا نزدیک مصطفی خمپاره میزنن و خاک شدیدی بلند میشه؛ راوی در اون حالت گفت: سید ابراهیم شهید شد.
🌱مصطفی با اون لحن شیرینش و سر و روی خاکی گفت: الان وقتم نیس، تاسوعا وقتمه.
#محرم / #تاسوعا 🥀
#شهیدمصطفیصدرزاده🍃
【 @atre_shohada】
درسیڪہحسینویارانحسینبہماآموختندایناستڪہانسانباایمان،مومنانراستین،ازمرگنمی ترسند!
نہتنہانمی ترسند،اگرمرگدرراهخداست،
ازآناستقبالمی ڪنند..
#شهیدبهشتی
#تاسوعا
【 @atre_shohada】
نماز خواندن شبیه ورزش یوگا است.🧘♂️
تمام حرکات نماز دارای فایده است👌
مانند وضعیت ایستادن. 🧍♂️
اجرای یک حالت به صورت صاف و ایستاده برای یک مدت مشخص موجب تقویت ستون فقرات و بهبود حالت بدن می شود. علاوه بر این حرکات نماز مخصوصا رکوع درد کمر را کاهش می دهد و مانند ورزش یوگا🧘♂️
به آرام سازی عضلات و رباط ها کمک می کند.
#نماز📿
#زندگی_بندگی
【 @atre_shohada】
تیپ داشت به لشکر تبدیل میشد، بعد از جلسه خواستم مثل بقیه از سنگر خارج شوم، گفت: تو بمان.
وقتی همه رفتند، گفت: زیارت عاشورا بخوان.
تا زیارت عاشورا شروع شد ، آقامهدی بغضش ترکید. رسیدیم به سجده زیارت عاشورا، هنوز داشت گریه میکرد!
#شهیدمهدیزینالدین
#محرم
#شهیدانہ♥
【 @atre_shohada】
📌بین خودمون باشه
سبد آرزوهاتو نگاه کردی؟✨
خونه ی خوب، همسرخوب، کارخوب،...
همه امیدواریم به آرزوهای قشنگ مون برسیم، واما بهترین آرزو
دنیایی پاک، از تمام ناپاکی ها...
#بین_خودمون_باشه🌱
#ترکگناه🔥
【 @atre_shohada】