eitaa logo
عطــــرشهــــدا 🌹
1.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
9 فایل
بســم‌ رب شهداءوصدیقیݩ🌸 <شهدا را نیازۍبه گفتن ونوشتن نیست، آنان نانوشته دیدنی وخواندنی هستند.> پاسخگویی @Majnonehosain
مشاهده در ایتا
دانلود
💠تعریف... 🌱یکی از مهم‌ترین دستوراتی که در اسلام سفارش زیادی به آن شده نماز است. 💥در اهمیت نماز و اینکه ستون دین معرفی شده سخن‌های بسیار گفته‌اند، سبک شمردن نماز شکل‌های مختلفی دارد که یکی از مهمترین آنها تاخیر در خواندن آن است ❌شیطان از انسانی که نماز‌های پنج گانه را در اول وقت بخواند می‌ترسد. اما نسبت به هر کس که نمازهای خود را به تاخیر بیفکند جرئت پیدا می‌کند و او را به ارتکاب گناهان بزرگتر وادار می‌کند. ✔️نماز یکی از فریضه‌های مهم و اصلی اسلام است که به عنوان دومین رکن اسلام قرار گرفته و پلی ارتباطی بین خدا و بنده‌اش است. در نماز بنده دلش را برای راز و نیاز با خدایش باز می‌کند و شروع به حرف زدن و ستایش کردن و درخواست از خداوند می‌کند و نهایت بندگی را برای خداوند به منحصه ظهور می‌گذارد. در این بین نماز می‌تواند پل ارتباطی قوی تری باشد و تمام ثوابش را در بر داشته باشد، به شرطی که بر طبق قرآن و سنت صحیح و در اول وقت برگزار شود و انجام آن از طرف نمازگزار به تاخیر انداخته نشود. 📿 @atre_shohada
🌱شهیدی که بوسه زدن بر دست مادر را افتخار خود می‌دانست.😢 پدر شهید علی ماهانی می‌گوید: آنچه علی را به اوج عزت و عرفان و ایمان رساند. عشق و احترام و علاقه او به مادرش بود. علی از در منزل كه وارد یا خارج می‌شد اول دست و پیشانی مادرش را می‌بوسید و این بوسه را افتخار خود می‌دانست.😉 ♥ 【 @atre_shohada
یه دیالوگ قشنگے شوق‌پرواز داشت ڪه مال عباس‌آقای بابایی بود اونم اینکه "فواره تو اوج میشڪنه"
استاد‌پناهیان:↯ تجربہ‌بهم‌یا‌دداده‌ڪه... براےاینڪه‌طلب‌شهادت‌ڪنے ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌کنے...! راحـت‌بـاش! نگــران‌هیـچےنبـاش! فقط‌مواظب‌این‌باش‌ڪه شیطون‌بهت‌نگہ‌تولیاقت‌شهادت‌ندارے....!🍃 【 @atre_shohada
📌بین خودمون باشه هرچه هوا سردتر بشه،مجبوریم بیشتر لباس بپوشیم بریم بیرون از خونه. حالا هرچه جامعه بیشتر منحرف بشه مجبوریم بیشتر از خودمون مراقبت کنیم.💥🍃 @atre_shohada
در معرکه نبوده ولی راز دشمنان با ذوالفقار خطبه ی او برملا شده است
عطــــرشهــــدا 🌹
#قصه‌دلبری #رمان📚 #پارت_هجدهم هر هفته باید می آمد یزد.بیشتر از من اذیت میشد،هم نگران من بود، هم نگر
📚 وقتی می رفتم ، قطره ای شیر نداشتم😢 تا کمی شیر می آمد ، زنگ می زدم که « الان بیام بهش شیر بدم ؟» می گفتند :« الان نه ، اگه می خوای بده به بچه های دیگه!» محمد حسین اجازه نمی داد ، خوشش نمی آمد از این کار 🙂🙁 بچه دو دفعه رفت و آن دنیا احیا شد، برگشت .. مرخصش که کردند همه خوشحال شدیم که حالش ‌ روبه ‌بهبودی رفته است😍 پدرم که تا آن روز راضی نشده بود بیاید، با دیدنش در خانه، تا نگاهش به او افتاد یک دل نه صد دل عاشقش شد!😁😍 مثل پروانه دورش می چرخید وقربان صدقه اش می رفت.اما این شادی چند ساعتی بیشتر دوام نیاورد .. دیدم بچه نمی تواند نفس بکشد ، هی سیاه می شد..حتی نمی توانست راحت گریه کند. تاشب صبر کردیم اما فایده ای نداشت😣 به دلهره افتادیم که نکند طوری بشود . پدرم باعصبانیت می گفت: ازعمدبچه رومرخص کردن که توی خونه تموم کنه! سریع رساندیمش بیمارستان.بچه را بستری کردند و مارا فرستادند خانه.حال و روز همه بدترشد.تانیاورده بودیمش خانه ، این قدربه هم نریخته بودیم،پدرم دور خانه راه می رفت و گریه می کرد ومی گفت: این بچه یه شب اومد خونه ، همه رو وابسته وبیچاره خودش کرد و رفت! محمدحسین باید می رفت.اوایل ماه رمضان بود.گفتم: توبرو،اگرخبری شد زنگ می زنیم! سحرهمان شب از بیمارستان مستقیم به گوشی خودم زنگ زدند و گفتند بچه تمام کرد...شب دیوانه کننده ای بود.بعدازپنجاه روز امیر محمد مرده وحالا تازه من شیر داشتم🙂💔دورخانه راه می رفتم ، گریه می کردم وروضه حضرت رباب علیه اسلام می خواندم😭 مادرم سیسمونی هارا جمع کرد که جلوی چشمم نباشد،عکس ها، سونوگرافی ها وهرچیزی راکه که نشانه ای از بچه داشت، گذاشت زیر تخت. با پدرش ومادرش برگشت.می خواست برایش مراسم ختم بگیرد:خاکسپاری،سوم،هفتم وچهلم...خانواده اش گفتند: بچه کوچیک این مراسم رونداره! حرف حرف خودش بود.پدرش با حاج آقا مهدوی نژاد که روحانی سرشناسی دریزد بود صحبت کرد تا متقاعدش کند. محمد حسین روی حرفش حرف نمی زد.خیلی باهم رفیق بودند.ازمن پرسید: راضی هستی این مراسما رونگیریم؟ چون دیدم خیلی حالش بداست، رضایت دادم که بی خیال مراسم شود.گفت: پس کسی حق نداره بیاد خلد برین(قبرستانی دریزد) برای خاکسپاری،خودم همه کارهاش رو انجام می دم! درغسالخانه دیدمش.بچه راهمراه بایکی از رفقایش غسل داده وکفن کرده بود.حاج اقا مهدوی نژاد و دوسه تا روحانی دیگر از رفقایش هم بودند.به من قول داده بود اگر موقع تحویل بچه نروم بیمارستان ، درست وحسابی اجازه می دهد بچه را بیبنم ، آن هم تنها،،بعداز غسل وکفن چند لحظه ای باهم کنارش تنها نشستیم.خیلی بچه را بوسیدیم وبا روضه حضرت علی اصغر علیه اسلام با اووداع کردیم،با آن روضه ای که امام حسین علیه اسلام قنداقه را بردند پشت خیمه...تازه می فهمیدم چرا می گویند امان از دل رباب!سعی می کردم خیلی ناله و ضجه نزنم.می دانستم اگر بی تابی ام را بییند ، بیشتربه اوسخت می گذرد وهمه را می ریختم درخودم.بردیمش قطعه نونهالان.. خودش رفت پایین قبر.کفن بچه را سردست گرفته بود وخیلی بی تابی می کرد.شروع کرد به روضه خواندن. همه به حال او و روضه هایش می سوختند،حاج اقا مهدوی نژاد وسط روضه خواندنش دم گرفت تا فضا را از دستش بگیرد.بچه را گذاشت داخل قبر اما بالا نمی امد.کسی جرئت نداشت بهش بگویید بیا بیرون.یک دفعه قاطی می کرد و داد می زد.پدرش رفت و گفت: دیگه بسه! فایده نداشت، من هم رفتم و بهش التماس کردم ، صدقه سر روضه های امام حسین(ع) بود که زود به خود آمدیم، چیز دیگری نمی‌توانست این موضوع را جمع کند. برای سنگ قبر امیرمحمد ، خودش شعر گفت: ارباب من حسین داغی بده که حس کنم تورا داغ لب ترک ترک اصغر تورا طفلم فدای روضه صدپاره اصغرت داغی بده که حس کنم آن ماتم تورا از نظر جسمی خیلی ضعیف شده بودم. زیاد پیش می‌آمد که باید سرم میزدم😣 من را میبرد درمانگاه نزدیک خانه‌مان. می‌گفتند:« فقط خانم ها می‌توانند همراه باشند» درمانگاه سپاه بود و زنانه و مردانه‌اش جدا راه نمی‌دادند بیاید داخل. کَل‌کَل می‌کرد و دادوفریاد راه می‌انداخت،بهش می‌گفتم:حالا اگه تو بیایی داخل ، سرم زودتر تموم میشه؟ می‌گفت:نمی‌تونم یه ساعت بدون تو سر کنم!آنقدر با پرستارها بحث کرده بود که هروقت می‌رفتیم ، اجازه میدادند ایشان هم بیاید داخل ..هرروز صبح قبل از رفتن سرکار، یک لیوان شربت عسل درست میکرد، می‌گذاشت کنار تخت من و می‌رفت.برایم سوال بود که این آدم در ماموریت هایش چطور دوام می‌آورد ، از بس که بند من بود.در مهمانی هایی که می‌رفتیم ، چون خانم ها و آقایان جدا بودند ، همه‌اش پیام میداد یا تک زنگ می‌زد.جایی می‌نشست که بتواند من را ببیند. با اشاره می‌گفت کنار چه کسی بنشینم ، با کی سر حرف را باز کنم و با کی دوست شوم،گاهی آن قدر تک زنگ و پیام هایش زیاد می‌شد که جلوی جمع خنده‌ام می‌گرفت😂 📚زندگینامه‌شهید‌محمد‌حسین‌محمد‌خانی
پناه من .mp3
8.14M
🍃به وقت مداحی... پناھم بده ڪسی‌رو‌به‌جز‌تو‌ندارم..💔 @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 【 @atre_shohada
روۍ‌هرپله‌اۍ‌که‌باشید‌بازم‌خدا‌ یه‌پله‌بالاتره‌‌نه‌واسه‌این‌که‌خداست‌ واسه‌اینکه‌دستتون‌رو‌بگیره♥️!' 🍃(:
🍃امام‌زمان‌ارواحنافداه‌منتظرشماست؛ قلب‌خودراپاڪ‌ڪنیدوهمچنان‌ محڪم‌و استواربرعقیده‌وایمان‌خودباشیدو زمان‌رابرا؎ظهورحضرتش‌آماده‌و مهیاسازید..! مگرنمیبینۍڪہ‌ظلم‌سراسرگیتۍرا فراگرفتہ‌ومهد؎فاطمہ‌ ارواحنافداه‌سربازمۍطلبد 🕊 ♥️ 【 @atre_shohada