eitaa logo
داستان📚 حکایت🗂🗃 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
538 ویدیو
11 فایل
﷽ 👑 @Atredelneshin_eshgh 👑 کانال های پیشنهادی ما 👇 🇮🇷 بصیرت عمار🚩 🔭🔍 @basirrat_ammar کانال دانشجو🎓 🎓 @Official_Daneshjou مطالب زیبا 💝 🌍 http://eitaa.com/joinchat/59637781Ce849d29b1f انتقادات وپیشنهادات👇 @serfanjahateettla
مشاهده در ایتا
دانلود
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هم اکنون #آخرالزمان .. 🔸 نبرد دین خدا و لیبرالیسم - #اربعین حسینی در عراق.. و کارناوال فساد و عیاشی در #اسرائیل ! 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ رفیقام یکی یکی رفتند و من تنها ماندم. 🚩 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
40 ❌جسدی خونین زیر پل به گزارش رکنا، شامگاه سوم شهریور سال ۹۷ ، ماموران کلانتری 116 اندیشه، جسد خونین یک مرد را زیر پل صیاد شیرازی در فاز ۳ شهریار پیدا کردند که شواهد نشان می‌داد با ضربه های جسم سخت به سرش از پا درآمده است.❌ ⭕️جسد خونین با دستور بازپرس جنایی تهران به پزشکیقانونی منتقل و تلاش برای افشای هویت وی آغاز شد. در این میان روشن شد جسد متعلق به یک مرد ۴۳ ساله به نام جلال است. با شناسایی هویت قربانی، پلیس در نخستین گام از تحقیق ها به پرس و جو از همسر وی پرداخت. زن۳۱ ساله به نام رضوان در بازجویی ها به ماموران گفت: من و همسرم ۱۷ سال قبل با هم ازدواج کردیم و حالا صاحب دو فرزند هستیم. دخترم ۱۲ سال و پسرم ۱۴ سال دارد. ما زندگی خوبی داشتیم اما از سال ۸۸ متوجه شدم همسرم به دام اعتیاد افتاده است. او سرکار نمی رفت و به ما خرجی نمی داد. من به عنوان حسابدار در یک شرکت خصوصی کار می کردم و خرج زندگی را می دادم. نمی دانم چه کسی همسرم را کشته است. خیانت پلیس وقتی به اختلاف های دنباله دار رضوان و همسرش پی برد، ریز مکالمات تلفنی زن جوان را بررسی کرد رابطه پنهانی وی با یک پسر دانشجو به نام امیرحسین فاش شد. اعتراف قاتل بدین ترتیب امیرحسین ۲۲ ساله ردیابی و بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد . پسر دانشجو گفت: حدود یک سال قبل سوار ماشین در حال عبور از منطقه قلعه حسن خان بودم که متوجه شدم ماشین زن جوان خراب شده است.او از من کمک خواست و من به خاطر رضای خدا به او کمک کردم. سعی کردم ماشین را برایش تعمیر کنم اما چون نتوانستم، ماشین او را به تعمیرگاه دوستانم بردم. رضوان می گفت پولی همراه ندارد. به همین دلیل پول تعمیر ماشین را پرداختم و شماره کارت عابر بانکم را به رضوان دادم. عصر همان روز او پولم را برایم واریز کرد . وی ادامه داد: حدود دو هفته بعد زن جوان بار دیگر برایم پیامک ارسال کرد و از من خواست مارک تسمه ماشینی را که دوستم برای ماشین اش استفاده کرده بود، به او بگویم و این شروع آشنایی ما با هم بود. رضوان می گفت مجرد است و در یک شرکت خصوصی کار می کند. پس از مدتی من به او علاقه مند شدم و با وجود 10 سال اختلاف سنی به او پیشنهاد ازدواج دادم. من هرگز فکر نمی کردم او صاحب دو فرزند باشد. چند ماه از این ماجرا گذشته بود که شناسنامه رضوان را در ماشین دیدم و متوجه شدم همسر و دو فرزند دارد. من تصمیم گرفتم رابطه ام را با او تمام کنم اما او دست بردار نبود. او می گفت با شوهرش اختلاف دارد و می خواهد هر طور شده از او جدا شود . پسر جوان ادامه داد: من به او قول دادم تا زمان جدا شدن رضوان از همسرش منتظر او بمانم. اما چند روز بعد رضوان پیشنهاد قتل شوهرش را مطرح کرد. او می‌گفت: بهتر است چند نفر را اجیر کنیم تا با ماشین به شوهرش بزنند و او را در تصادف صوری بکشند اما نتوانستیم چند نفر را برای اجرای نقشه مان پیدا کنیم. امیر حسین درباره ملاقات با همسر رضوان توضیح داد: آخرین بار به اصرار رضوان سراغ همسرش رفتم و خودم را وکیل او معرفی کردم. من با جلال صحبت کردم و از او خواستم تا همسرش را طلاق دهد. جلال گفت: در ازای دریافت پنج میلیون تومان حاضر به طلاق است. قرار شد ما پنج میلیون تومان را به جلال بدهیم اما آخرین بار وقتی برای پرداخت پول به سراغ او رفتم از من 20 میلیون تومان پول خواست.او را سوار پراید نوک مدادی کردم تا با هم صحبت کنیم اما جلال می گفت با دریافت کمتر از ۲۰ میلیون تومان حاضر به طلاق همسرش نیست. من که عصبانی شده بودم با چکشی که در ماشین داشتم چند ضربه به سر او زدم و جسد را زیر پل رها کردم. من واقعا قصد کشتن نداشتم، در یک لحظه عصبانی شدم و تحت تاثیر حرف های رضوان دست به چنین کاری زدم. با اعتراف های این پسر، رضوان نیز بازداشت شد اما ادعا کرد از نقشه قتل بی خبر بوده است و امیر حسین به تنهایی شوهرش را کشته است... @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلچینی از بهترین اشعار حافظ اي بـی‌خبــر بکــوش کـه صاحب خبــر شوی تــا راهــــرو نباشی کـی راهـبـر شـوی در مکتب حقایق پیش ادیـب عشـق هان اي پسر بکـــوش که روزی پدر شوی دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی که شب میشه یه دنیا خاطره یه دنیا خیال میاد تو دل آدم اما تو خیالت راحته که خدا بیداره.. آرزو میکنم امشب دلتون آروم باشه ورویاهاتون شیرین.. ✨شب خوش ✨ 🍂🍁 @Atredelneshin_eshgh
🌹 یک آیه🌹 🍃 و ما دعای یونس را اجابت کردیم و او را از غم و اندوه #نجات دادیم، و این چنین مومنان را نجات می دهیم. 🌼 انبیاء، آیه۸۸ 🍂🍁 @Atredelneshin_eshgh
امـروز با خـودت دوست شو ایـن جـوری هـیچ وقـت تـنها نـیـستی 🌸🍃 🍂🍁 @Atredelneshin_eshgh
﷽ اگردوست دارید بعد ازسالها زندگی، زمانی که برمیگردید .. و به منظره گذشته‌ خود نگاه می‌کنید تصویری زیباوخاطراتی پر ازخرسندی ببینید اینها را به هم پیوند بزنید: تصمیم را با تحقیق .. هوس را با عقل .. عصبانیت را با صبر .. انتقام را با بخشش .. عبادت را با بی توقعی ..خدمت به خلق را با گمنامی .. و درآخر قلبت را با خدا پیوند بزن... 🍂🍁 @Atredelneshin_eshgh
! آرام جان و مونس قلبِ رمیده، یعنی تـــــو، ڪه وقتی سر تا پایم می لرزد و وحشت زده یڪ گوشه کز کرده ام و نمی دانم باید چه کار کنم و به کجا پناه ببرم، می آیی دست می گذاری روی شانه ام و رفیــقی می شوی ڪسی را که رفیقی برای او نیست. @Atredelneshin_eshgh 🌱✨