🌺🌷🌺
🌷🌺
🌺
💎 #داستان 615
مردی متوجه شد که گوش همسرش شنوایی اش کم شده است.ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.
به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.
دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو، در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعددر ۲متری و به همین ترتیب تابالاخره جواب بدهد.
آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود.
مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت ودوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.
بازهم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟”
و این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار میگم؛ ”
گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیبهایی که تصور میکنیم دردیگران وجود دارد در وجود خودمان است.
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🌺
🌷🌺
🌺🌷🌺
🔴آقا فرمودند اگر #تحریف انقلاب شکست بخورد، #تحریم حتما شکست خواهد خورد
رنجبران اومده با نعمت زاده ای که خانواده ش بلا استثنا رانت خوار و مفسد اقتصادی هستند مصاحبه کرده، صدا و سیما هم پخش کرده
تطهیر چهره یک زالوی اقتصاد خودش بالاترین تحریفه
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹
🕊🌹
🌹
#داستان 616
✨﷽✨
✨🔷بـــهلول و کمک به فـقــرا 🔷✨
✍روزی هارون الرشید به سربازانش دستور داد تا بهلول دیوانه را به نزد او بیاورند. سربازان پس از ساعتی گشت زدن در شهر بهلول دیوانه را در حال بازی با کودکان یافتند. و او را به نزد هارون الرشید بردند
هارون الرشید با روی باز از بهلول استقبال کرد و گفت مبلغی پول به بهلول بدهند. که بین فقرا و نیازمندان تقسیم کند و از آنها بخواهد برای سلامتی و طول عمر هارون الرشید دعا کنند. بهلول وجه را از خزانه هارون الرشید گرفت و لحظه ای بعد دوباره به نزد خلیفه هارون الرشید رسید. هارون الرشید با تعجب به بهلول نگاه کرد و گفت ای دیوانه چرا هنوز اینجایی ! چرا برای تقسیم کردن پول به میان فقرا نرفته ای ؟
بهلول ( عاقل ترین دیوانه ) گفت : هر چه فکر کردم از خلیفه محتاج تر و فقیرتر در این دیار نیافتم. چرا که می بینم ماموران تو به ضرب تازیانه از مردم باج و خراج می گیرند و در خزانه ی تو می ریزند. از این جهت دیدم که نیاز تو از همه بیشتر است لذا وجه را آورده ام تا به خودت بازگرداندم
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🌹
🕊🌹
🌹🕊🌹
🕊🌹🕊🌹
42.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
۲۰روز تا محرمالحرام🖤
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
#کرونا
#من_ماسک_میزنم
شعر نو کرونایی😅
👏ماسکها را باید بست...
👐دستها را باید شست.
🤠جور دیگر باید زیست.
🤛دست اگر نتوان داد، اندوهی نیست.
خانه دوست اگر نتوان رفت، یادش هست.
میداند دوست...
حال که تن را پای 👣رفتن نیست،
خاطره را پر پرواز اما هست.
🤗دل به دریا باید داد با بال خیال
حال که واکسن نیست، با ماسک باید زیست.😷
👀دیده را باید شست،
دست را از دیده نهان باید کرد.
جور دیگر باید زیست ...😷
کروناست دیگر.... 😇
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
⭕️✍️#تلنگر
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
وقتی ميميريم ما را به اسم صدا نميکنند و درباره ما ميگويند: جسد کجاست ؟
و بعد از غسل دادن ميگويند :جنازه کجاست ؟
وبعد از خاک سپاری ميگويند: قبر ميت کجاست ؟
همه لقب ها و پست هايی که در دنيا داشتيم بعد از مرگ فراموش ميشه
مدير ، مهندس ، مسؤول ، دکتر، بازرس...
پس فروتن و متواضع باشيم...نه مغرور و متکبر...
پس به چی مينازيد؟؟؟؟؟!!!!!!!
عارفی گفت : آنچه ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت!!!
حيف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!!!
تاکه خواستيم يک «دوروزی» فکرکنيم!!!!!!!
بردرخانه نوشتند؛ درگذشت...
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🌾🌺🌾🌺
🌺🌾🌺
🌾🌺
🌺
#داستان 617
📚حکایت مرد خوشبخت
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: "نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند". تمام آدمهای دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست. تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم میتوانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود". شاه پیکهایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.... آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبهای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی میگوید. "شکر خدا که کارم را تمام کردهام. سیر و پر غذا خوردهام و میتوانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری میتوانم بخواهم؟"پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند. پیکها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!!
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
🌺
🌾🌺
🌺🌾🌺
🌾🌺🌾🌺
#فقط_به_عشق_علی ؛
از الآن بیشتر مراقب نگاهم به دیگران،
قضاوتم درمورد آنها،
و کلماتی که برای ارتباط با آنان بکار میگیرم؛
خواهــــم بود 🌹.
فقط_به_عشق_علی
مراقبم دلی را نشکنــــم .
#غدیر
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
📸 لباس مبتلایان به #کرونا را چگونه ضدعفونی کنیم؟
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شش روز تا#عید_غدیر خم ❣️
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوستالژی
خونه مادربزرگه 😍
همه اینا یه طرف آواز هاپوکومار یه طرف 😅
★═हई༻★༺ईह═★
@Atredelneshin_eshgh
★═हई༻💌༺ईह═★