eitaa logo
داستان📚 حکایت🗂🗃 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
538 ویدیو
11 فایل
﷽ 👑 @Atredelneshin_eshgh 👑 کانال های پیشنهادی ما 👇 🇮🇷 بصیرت عمار🚩 🔭🔍 @basirrat_ammar کانال دانشجو🎓 🎓 @Official_Daneshjou مطالب زیبا 💝 🌍 http://eitaa.com/joinchat/59637781Ce849d29b1f انتقادات وپیشنهادات👇 @serfanjahateettla
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیر من این بود که نفرین شده باشم تبدیل به این سایه ی غمگین شده باشم تقدیر من این بود در این غار مجازی تنهاتر از انسان نخستین شده باشم صد بار به نزدیک لب آورد و فرو ریخت نگذاشت که مست از می نوشین شده باشم ترس من از این است، اگر دیر بیایی حتی به تو و عشق تو بدبین شده باشم روزی که بیایی و دل و دین بربایی شاید من کافر شده بی دین شده باشم! تقصیر جنون بود که با عقل درآمیخت نگذاشت که دیوانه تر از این شده باشم @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
با وفــا آیـدت دلت ایــران بمــاند نوکرت؟ #اربعیـــن🍃 @Atredelneshin_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 47 ✨ تا آخرش بخون ✨ داستان تیرانداز یکی از داستانهای جالب مثنوی است. جوانی مفلس و بی پول از شدت نداری و فقر دست به دعا می برد و از خداوند تقاضای ثروت می کند. در خواب هاتف غیبی خبر از نقشه گنجی می دهد و خداوند به او می گوید این گنج از آن تست حتی اگر دیگران از این نقشه گنج با خبر شوند. جوان بعد از دیدن این خواب آن چنان خوشحال شد که در پوست خود نمی گنجید، با شادی و شعف به دنبال نقشه رفت و آن را پیدا کرد. در آن نقشه گفته شده بود که در جایی خاص رو به قبله، تیری در کمان بگذار و هر جا تیر افتاد آنجا را حفر کن و گنج خویش را بردار! تیرانداز تیری در کمان گذشت و زه را کشید و جایی که تیر افتاده بود را فورا حفر کرد اما گنجی نیافت. با خود گفت بایستی با قدرت بیشتری زه کمان را بکشم. مجددا تیری دیگری در کمان گذاشت ولی این بار نیز گنج را نیافت. خلاصه هر بار با قدرت بیشتری زه را می کشید و تیر را دورتر می انداخت ولی از گنج خبری نبود، هر بار تیرها دورتر می افتاد ولی باز هم از گنج خبری نبود! این کار آن قدر ادامه پیدا کرد که مردم شهر به او مشکوک شده و خبر به پادشاه رسید، پادشاه که جریان گنج را فهمیده بود کمانداران ماهر را جمع کرد و آنها با تمام قدرت تیر می انداختند و بعد زمین را می کندند. آنها شش ما ه این کار را ادامه دادند اما گنجی در کار نبود! بعد شاه گفت که این مرد دیوانه است او را رها کنید و اگر گنجی هم پیدا کرد به او کاری نداشته باشید. مرد فقیر باز به خداوند پناه برد که خدایا نه تنها گنج ندادی بلکه رنج هم افزون شد و مردم مرا دیوانه می دانند. باز هاتف در خواب او آمد و گفت تو فضولی کردی و نصفه نیمه به پیغام ما گوش دادی. ما گفتیم تیر را در کمان بنه، نگفتیم که زه را بکش! @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ را دیدم و از خودم خجالت کشیدم وای بر من که سالم بودم ونرفتم...😔 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خـــــدایا دراین لحظات شب دلهای دوستانم را سرشاراز نور وشادی کن وآنچه را که به بهترین بندگانت عطا میفرمایی به آنها نیز عطا فرما🙏 شبتون پراز نگاه خدا @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 به نام خالق پیدا و پنهان که پیداونهان داندبه یکسان  بنام خالق خورشید وباران خداوندطراوت،جویباران الهی به امید تو نه خلق روزگار 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
این همه روز غصه خوردنت که چیزی را تغییر نداد؛ پس بیا و شاد‌ تر زندگی کن و برای این کار به دنبال بهانه نگرد. #سپهر_آهنگی @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
🌱| |🌱 🌸نماز هایٺ را عاشقانه، بخواݩ🏻 حتے اگر خسته اے و حوصــله ندارے 🌸قَبلش فڪر کݩ چرا دارے نماز مے خونے و با چه کسيے ملاقاٺ دارے😍 •| |• @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
🌹 ✍من جارو میزدم، حسین شیشه پاک میکرد، من لباس ها را می شستم، حسین پهن میکرد؛ خلاصه هر وقت درخانه بود، تنهایم نمی گذاشت. گاهی به شوخی نصف استکان چایم را می نوشید و یا چند قاشق از غذایم را بر می داشت و می گفت: همه جا شریک هستیم! هنوزم که هنوز است با گذشت چندین سال، وقتی مشغول خوردن غذا هستم احساس می کنم، چند قاشقش را حسین می خورد. شاید برای دیگران عجیب باشد، اما او همیشه در کنار من است. به هر گوشه زندگی ام می نگرم، حضورش را حس می کنم. 🕊 🌷یادش با ذکر 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
این عکس نشان دهنده چیزی جز عشق نیست😍❤️ @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
سلام بخونید عشق کنید چند آيه زيبا : گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟ گفت: «انَّ مع العسر یسرا» "قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6) * گفتم: واقعا؟! گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا» حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7) * گفتم: خب خسته شدم دیگه... گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله» از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53) گفتم: انگار منو فراموش کردی! گفت:«اذکرونی اذکرکم» منو یاد کن تا یادت باشم. * گفتم: تا کی باید صبر کرد؟! گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63) «انّی اعلم ما لاتعلمون» من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30) * گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟ گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله» حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم. (یونس/ 109) ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!) گفت: «الیس الله بکاف عبده» من هم برای تو کافی ام.(زمر/36) نگو که دستم بنده بفرست بذار همه لذت ببرن @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قوے بمان...! چون همہ چیز بہتر خواهد شد... ممکن است امروز هوا طوفانے باشد اما تا ابد کہ باران نخواهد بارید! @Atredelneshin_eshgh
امید آخرین اگر تویی برای من بمان @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
‌ عالم اگر برهم رود عشق تو را بادا بقا #مولانا @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
نبسته ام به کَس دل نبسته کس به من دل...! #سیمین_بهبهانی @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
❤️ خُدایا از شش جهت دنیا چشم می پوشم و رو به تو ‌می ایستم، خوب ترین خوبی دنیا همین لحظه هایی ست ڪــــــــــه من با تمامِ خودم در ڪنار «تـــــو» هستم @Atredelneshin_eshgh 🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اميدوار باش به آينده‌اي که خدا زودتر از تو آنجاست ايمان داشته باش به خدايي که رحمتش بي‌پايان است و اعتماد داشته باش به بخت نيکي که پس از صبرت سرخواهد زد... 🍳☕️ @Atredelneshin_eshgh 🌱✨