💠 شخصی محضرامیرالمومنین امام علی علیه السلام رسید ، عرض کرد من به علت مشغله زیاد نمی توانم همه دعاها را بخوانم ،چه کنم؟ 🔻
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرمودند :
من خلاصه ی همه ادعیه را به تو می گویم ،هر صبح که بخوانی گویی تمامی دعاها را خوانده ای
☀️ الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه ☀️و اَسئَلُ الله مِن کُلِّ خَیر ☀️ و اَستَغفِرُ الله مِن کُلِّ ذَنب ☀️ و اَعوذُ بِاللهِ مِن کُلِّ شَرّ
📚بحارالانوار:ج91 ص242
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از حرف های خصوصی
عطر1و1،مطیعی،قدم قدم موکبا رو می گردم.mp3
6.86M
🍃قدم قدم موکبا رو میگردم
🍃ستون ستون دنبال یه نشونم
🎤 🔊 حاج میثم #مطیعی
✅بسیار دلنشین
📥 حجم ۷ مگابایت
🌷 یا مهدی فاطمه
🍃عجل الله تعالی فرجه الشریف
کجایی مولای من... کجایی آقای من
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم🌼🌹👇
🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃
کپی با ذکر یک صلوات بر امام زمان (عجل الله) آزاد است.
...
هدایت شده از حرف های خصوصی
انتظارات_امام_زمان_از_شیعیان
چرا مؤمن پس از نمازهایش برای فرج امام زمان علیهالسلام دعا نمیکند؟
صاحب «مکیالالمکارم» از قول یکی از زنهای مؤمنه که در عالم رؤیا و در زمان تسلّط کفّار بر این مملکت این خواب را دیده بود، نقل میکند که کسی در آنجا این مطلب را فرموده بود:
«اگر مؤمن همان طور که وقتی خودش مریض یا مقروض یا گرفتاریِ دیگری دارد برای رفع گرفتاریِ خود بر دعا کردن مواظبت مینماید، به همان شکل فراق امام زمان علیهالسلام باعث غم و ناراحتی او شده و قلبش را شکسته و حالش را پریشان نموده باشد و برای فرج مولایش پس از نمازهایش دعا کند، چنین دعایی در این حالت موجب یکی از آن دو امر میشود:
یا موجب میشود امام زمانش سریعتر ظهور فرماید،
و یا غم و ناراحتی آن مؤمن با برطرف شدن گرفتاریهایش، و نجات از فتنهها مبدّل به خوشحالی میشود.»
🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃
📚مطلعالفجر، ص صد و هفتاد و نه
...
هدایت شده از حرف های خصوصی
🍃💚﷽💚🍃
#اندکےتفکر |🤔
#آقایِ خوبےها
روزِحساب کتاب که برسه...
بعضی ازگُناهات روکهِ بهت نِشون میدن،
می بینی براشون #استغفارنکردی،اصلاً
یادت نبوده!
امّازیرِ هرگُناهت یه استغفارنوشته شده...!
اونجاست کهِ تازه میفهمی یکی به جات
توبه کرده...
یکی که حواسش بهت بوده؟!
یه#پدردلسوز...
یکی مثلِ#مهدی.....)
[یَااَبَانَا استَغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا...]
#خصوصی
http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از صاحب نفس
علامه حسن زاده آملی درگذشت
إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
دقایقی پیش این عارف،فقیه و فیلسوف بزرگ جهان اسلام در بیمارستان امام رضا علیه السلام شهر آمل به دیدار حق شتافت.
🏴این ضایعهی بزرگ را خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و مقام معظم رهبری تسلیت عرض میکنیم.
#علامه_حسن_زاده_آملی
...
هدایت شده از حرف های خصوصی
⭕️ نشانی خانه امام زمان (عج)
❄️ از علامه حسن زاده پرسیدند: آدرس امام زمان ارواحنافداه کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟
ایشان فرمودند:
"آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است...
که میفرماید:
"فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عَنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر"
هر جا که صدق و درستی باشد،
هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد،
هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد،
حضرت آنجا تشریف دارند..."
...
عطرخاص
خاطره مادر شهید علی اصغر اتحادی
چهار دختر و سه پسر داشتم...
اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم.
دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم بیرون خانه هم همه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!!
در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد.
نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت:
این بچه را قبول می کنی؟
گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
آن آقای نورانی فرمود:
حتی اگر علی اصغرامام حسین (ع) باشد!
بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخواند و رفت...
گفتم: اقا شما کی هستید؟
گفت: علی ابن الحسین امام سجاد (ع)!
هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
صبح رفتم خدمت شهیدآیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.
آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد(ع) به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!!
علی اصغر، در عملیات محرم، در روز شهادت امام سجاد(ع) ، در تیپ امام سجاد (ع) شهید شد!
#شهید_علی_اصغر_اتحادی
برچسبها: شهید علی اصغر اتحادی, شهدای شیراز, خاطرات شهدا, شهدای فارس, شهود عشق
📡 @atrekhas 🇮🇷
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از حرف های خصوصی
🍃💚﷽💚🍃
☘️داستانی واقعی
✍دانشجو بود، دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم می تونستی پیدا کنی…. از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره) هم دیدار داشته باشن... از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه… وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت، بچه ها تک تک ورود می کردن و سلام می گفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی می گفت و تعارف می کرد که وارد بشن… من چندبار خواستم سلام بگم…
💠منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمی گردوندن… درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل می گرفتن… یه لحظه تو دلم گفتم: حمید، می گن این آقا از دل آدما هم می تونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!! تو که خودت می دونی چقدر گند زدی…!!! خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم ایسادم. از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره می خوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن، اما به هرحال قبول کردن…
اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام می کنن حمید... حمید… حاج آقا باشماست نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره می کنن که بیا جلوتر…
من رسیدم خدمتشون که
آهسته در گوشم گفتن:
👈یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی
✅ #استادقرائتی
🌸🌸🌸🌸
🍃🍂🌹🍂🍃
...