📌 سؤالهای آشنا در سالها پیش
❓ زندانشان کجاست؟ راهش طولانیست؟ احتمالا رسیدن به آنجا سخت است، ولی شیرین... بگویم برای چه میخواهم به آنجا بروم؟ ولش کن شاید سرزنش شَوم. شاید جانم به خطر بیافتد. نکند هزینهٔ زیادی برای ملاقات بخواهند.
◾️ ولش کن آن امام بزرگوار نیاز به امثال من ندارد که. سرانجام امامشان پس از مرگ مظلومانهای آزاد شد و این فقط به خاطر عدم شناخت بود...
🔘 شهادت #امام_کاظم تسلیت باد.🖤💔
🌹@AtreNarges🌹
👆👆👆👆👆👆👆
✨﷽✨
🏴شهادت #امام_موسی_کاظم_تسلیت🖤
❶ سه چیز چشم را جلا می دهد:
۱- نگاه کردن به سبزه
۲- نگاه کردن به آب زلال جاری
۳- نگاه کردن به چهره زیبا
⇦تحف العقول ص۶۵۶
❷ مثال مومن مانند دو کفه ترازو است هرگاه به ایمانش اضافه شود به بلا و گرفتاریش هم اضافه شود برای اینکه خداوند عزوجل را ملاقات کند درحالیکه خطا و گناهی نداشته باشد.
⇦ارشادالقلوب ج۱ ص۱۲۳
❸ بهترین وسیله تقرب به خدا، بعد از شناخت و معرفت به او پنج چیز است:
۱- نماز
۲- نیکی به پدر و مادر
۳- ترک حسد
۴- ترک خود برتربینی
۵- ترک فخر فروشی
⇦مستدرک ج۱۲ ص۱۹
❹ کسی که در فقر و تهیدستی پرورش یافته ثروت او را گمراه می کند.
⇦منتهی الآمال ج۲ ص۳۸۲
📚 احادیث الطلاب ص۹۱۱ تا ۹۱۶
#شهادت_مظلومانه_امام_موسی_کاظم
#تسلیت🖤😭
#امام_کاظمعلیهالسلام
#لطفا_بخوانید👇👇
💠داستان زن زیبا در سلول انفرادی مرد تنها!
هارون الرشید کنیزى خوش سیما به زندان #امام_کاظم علیه السلام فرستاد تا آن حضرت را آزار دهد.
امام در این باره فرمود: به هارون بگو: "بَلْ أَنتُم بِهَدِیتِکُمْ تَفْرَحُونَ" بلکه شمایید که به هدیه خود شادمانید. مرا به این کنیز و امثال او نیازى نیست.
هارون از این پاسخ خشمگین شد و به فرستاده خویش گفت: به نزد او برگرد و بگو که ما تو را نیز به دلخواه تو نگرفتیم و زندانى نکردیم و آن کنیز را پیش او بگذار و خود بازگرد.
فرستاده فرمان هارون را به انجام رساند و خود بازگشت. با بازگشت فرستاده، هارون از مجلس خویش برخاست و پیشکارش را به زندان امام موسى کاظم علیه السلام روانه کرد تا از حال آن زن تفحّص کند.
پیشکار آن زن را دید که به سجده افتاده و سر از سجده برنمىیدارد و میگوید: "قدوس سبحانک سبحانک".
هارون از شنیدن این خبر شگفت زده شد و گفت: به خدا موسى بن جعفر، آن کنیز را جادو کرده است. او را نزد من بیاورید. کنیز را که میلرزید و دیده به آسمان دوخته بود در پیشگاه هارون حاضر کردند. هارون از او پرسید : این چه حالى است که دارى؟
کنیز پاسخ گفت: این حال، حال موسی بن جعفر است. من نزد او ایستاده بودم و او شب و روز نماز میگذارد. چون از نماز فارغ شد زبان به تسبیح و تقدیس خداوند گشود. من از او پرسیدم: سرورم! آیا شما را نیازى نیست تا آن را رفع کنم؟ او پرسید: مرا چه نیازى به تو باشد؟ گفتم: مرا براى رفع حوایج شما بدین جا فرستاده اند.
گفت: اینان چه هدفى دارند؟
کنیز گفت: پس نگریستم ناگهان بوستانى دیدم که اول و آخر آن در نگاه من پیدا نبود، در این بوستان جایگاههایى مفروش به پر و پرنیان بود و خدمتکاران زن و مردىکه خوش سیماتر از آنها و جامهاى زیباتر از جامه آنها ندیده بودم، بر این جایگاهها نشسته بودند. آنها جامهاى حریر سبز پوشیده بودند و تاجها و درّ و یاقوت داشتند و در دستهایشان آبریزها و حوله ها و هرگونه طعام بود. من به سجده افتادم تا آن که این خادم مرا بلند کرد و در آن لحظه پى بردم که کجا هستم.
هارون گفت: اى خبیث! شاید به هنگامى که در سجده بودى، خواب تو را در گرفته و این امور را در خواب دیده باشى؟
کنیز پاسخ داد: به خدا سوگند نه سرورم. پیش از آن که به سجده روم این مناظر را دیدم و به همین خاطر به سجده افتادم.
هارون به پیشکارش گفت: این زن خبیث را نزد خود نگه دار تا مبادا کسى این سخن را از او بشنود.
زن به نماز ایستاد و چون در این باره از او پرسیدند، گفت: عبد صالح (امام موسى کاظم علیه السلام) را چنین دیدم.
وقتی هم از سخنانى که گفته بود، پرسیدند، پاسخ داد: چون آن منظره را دیدم کنیزان مرا ندا دادند که اى فلان از عبد صالح دورى گزین تا ما بر او واردشویم که ما ویژه اوییم نه تو.
این ماجرا چند روز پیش از شهادت امام کاظم علیه السلام رخ داد اما آن زن تا زمان مرگش به همین حال بود.
📚بحارالانوار
#شهادت_امام_کاظم_ع_تسلیت 🖤
🌹@AtreNarges🌹
👆👆👆👆👆👆👆
عطر نرگس
#لطفا_بخوانید👇👇 💠داستان زن زیبا در سلول انفرادی مرد تنها! هارون الرشید کنیزى خوش سیما به زندان #ام
🏴الگوی اسیر
✍ دوران امامتت از سختترین دورانها بود..
دشمنانت همه را سرکوب کرده بودند و فقط تو مانده بودی. مخفی زندگی کردی، تبعید شدی، زندان رفتی اما هیچکدام تو را متوقف نکرد..
هارون فقط توانست جسمت را از مردم دریغ کند اما هنوز هم منتظران آخرالزمانی از تو یاد میگیرند..
که هرچقدر هم شرایط سخت باشد، نباید دست از کار کشید..
🏴 شهادت #امام_کاظم تسلیت باد.💔🥀