eitaa logo
آوای همـــــــــــــــــدلی_صدای کودکان شهر خیریه حضرت رقیه(س)
3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
22 فایل
ارتباط با مسئولین مجموعه: ۰۹۱۳۲۱۷۸۸۷۴خانم ابراهیمیان @Admin1_avaaye_hamdely ۰۹۱۳۶۴۷۶۹۴۹آقای نمازی @Admin2_avaaye_hamdely تلفن دفتر؛ 33611398 بلوار منتظری ،حدفاصل کوچه ۵۴و۵۶ 6037997950504101 بنام آوای همدلی
مشاهده در ایتا
دانلود
‌اگه گدا دیدی هیچ وقت تو دلت نگو راست میگه یا دروغ؟ بدم یاندم؟ آدم خوبیه یا بدیه؟ چشماتو ببند و کمکش کن تا وقتی رفتی گدایی پیش خدا خداهم ازت نپرسه۰۰۰ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌─┅─═ঊঈ 📚 ঊঈ═─┅─ 👳
💠داستانی که نگاه شما را به قیامت عوض خواهد کرد💠 ✅ بعضیها فکر میکنن که بهشت رو فقط میشه در مسجد و بر سر سجاده بدست آورد، در حالی که با خواندن این داستان خواهید فهمید که راه‌های نزدیکتر دیگری برای رسیدن به خدا هست که از آن غافلیم، 🔲 این داستان را «ابن جوزی» نقل می‏کند که: در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی ع) زندگی می‏کرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت. همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم. دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده‏ اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم. در راه پیر مردی را در مغازه‏ای دیدم که تعدادی در اطرافش جمع‏اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است، با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم. او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید، پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور؟ سیده می‏گوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانه‏اش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم. در نیمه‏ های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد. در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو می‏رود و پیامبر(ص) از او روی می‏گرداند عرض می‏کند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض می‏کنی؟ فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید. پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟ در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود می‏زد و می‏گریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است. شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت: نمی‏گذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: می‏خواهم این هزار دینار را به او بدهم. گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمی‏پذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیده‏ای من هم دیده‏ام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است. سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمان‏شده‏ایم 📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج‏2، ص: ۴۴۵ ┏⊰❥✾✨💞✨✾⊱━━┓ ┗━━⊰❥✾💞✨💞✾⊱┛ فــــــــــــــــــــــــــــــــــتامل 👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پست ویــــــــــــــــــــــژه امشب
بســـــــــــــــــــــــــــیار بســــــــــــــــــــــــــیار زیــــــــــــــــــــــبا
درد و دل دختری که 11سالشه مادر نداره هیچ پناه گاهی هم نداره لطفا لطفا لطفا مهربانیتان را از کودکان محروم شهر دریغ نفرمایید. در این شهر بچه های زیادی هستن که بعد خدا و اهلبیت منتظر مهربانی شما عزیزان هستندذ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😊انرژی لبخند ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ لبخند شما توی کائنات حکم wi_fiگوشیتون رو داره. اگه لبخند به لب داشته باشید و شاد باشید، یعنی متصل به شعور نامحدود جهان و کائنات هستید؛ درغیراین‌صورت، خاموشید و متصل نیستید... . کائنات، جذب انسان‌های مثبت و شاد میشه و تنها نشانه شادی لبخنده... . لطفا همین حالا wi_fi لبخندتون رو روشن کنید😊😊😊 هــــــــــــــــــــــــــم برای خودتون هم برای کسانی که میتوانید بخندانید. خنده را هدیه کنبد.به بچه های اوای همدلی کــــــــــــــــــــــــــــــودکانی که سالهاست با خنده فاصله گرفته اند. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ اوای همدلی صدای کودکان شهـــــــــــــــــــــــــــــر