✨ࢪمانࢪویاۍنیمہشب✨
صدای ریحانه بود . به زحمت چشم باز کردم . هوا روشن شده بود . خودم را در ساحل جزیره ای سرسبز و زیبا دیدم . ریحانه با لبی خندان ، کنارم نشسته بود .
_ هاشم ، بیدار شو ! تو بالاخره به ساحل نجات رسیدی . از نجات یافتن من خیلی خوش حال بود . با دیدن او تمامی خستگی و کوفتگی ام را فراموش کردم و به چهره گیرا و درخشانش خیره شدم .
از خواب پریدم. همان صدا بود. ريحانه کنار بسترم نشسته بود.
پدربزرگم چراغ در دست، کنارش ایستاده بود. برای لحظه ای این فکر از ذهنم گذشت که ای کاش بیدار نشده بودم ! آیا ابوراجح از دنیا رفته بود؟
اما پدربزرگ داشت می خندید.
- بیدار شو فرزندم !
چشم هایم را مالیدم. نه، اشتباه نکرده بودم. پدربزرگم داشت بی صدا میخندید. به ریحانه نگاه کردم. لبخند می زد و از شادی اشک می ریخت .
چقدر لبخندش زیبا بود ! آرزو کردم کاش زمان می ایستاد تا او هم چنان با لبخندِ امید آفرینش نگاهم کند ! چشمانش فروغ عجیبی داشت. انگار اشکش با شیرینی و عشق آمیخته بود.
حتی در کودکی او را آن قدر خوش حال ندیده بودم. نمی توانستم چشم از او بردارم.
آرام آرام راست نشستم و با خنده گفتم: « چه جالب ، دارم خواب می بینیم که از خواب بیدار شده ام !»
ريحانه بی آن که لبخند پرمهرش را پنهان کند ، گفت: « تو واقعاً بیدار شده ای .»
- اما شما دارید می خندید. خوش حال هستید، مگر می شود؟!
- می بینی که .
- حال پدرتان چطور است؟
دو قطره اشک در پرتو چراغ درخشید و از گونه هایش روی چادرش افتاد.
- حالش کاملاً خوب است. همان طور که در خواب دیده بودم.
دراز کشیدم و گفتم: « حالا دیگر مطمئن شدم که دارم خواب می بینم دلم می خواهد این خواب خوش، چند ساعتی ادامه پیدا کند. مدت ها بود کابوس میدیدم.
خدا را شکر که یک بار هم شده، دارم خواب های قشنگ میبینم ! فقط میترسم یکی بیاید و بیدارم کند .»
پدربزرگ دستم را گرفت و کشید.
- برخیز! از خستگی داری مُهمل می گویی .
مجبورم کرد بنشینم ، ریحانه با پشت انگشت ، اشکش را پاک کرد وگفت : « برخیزید برویم تا با چشمان خودتان ببینید؛ هرچند باورکردنی نیست!»
ایستاد. از اتاقی که ابوراجح در آن بود، صدای صلوات به گوشرسید. پدر بزرگ دوباره دستم را کشید و کمکم کرد تا بایستم. فکرم از کار افتاده بود. مرتب سر تکان می دادم و به ذهنم فشار می آوردم تا بفهمم خوابم یا بیدار.
#پارت_هفتاد_سه
#تولیدمحتوایی
#رویای_نیمه_شب
#ادامه_دارد...
❌کپی متن های این رمان اشکال شرعی دارد.
☘برای بهره مندی از این متن ها حتما عضو کانال شوید .
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🌺🌱}