✨
حکایت از دهخدا
یک روز در بازار تهران، یک مردی با دست پر از کالا به دهخدا نزدیک شد و گفت: "جناب دهخدا، من خیلی از شما شنیدهام و احترام زیادی برای شما قائلم. اما یک سوال دارم، چرا شما همیشه در نوشتههایتان از مردم انتقاد میکنید؟"
دهخدا با لبخندی پاسخ داد: "بله، من به مردم انتقاد میکنم، اما باید بدانید که انتقاد فقط برای اصلاح است، نه برای سرزنش. اگر مردم از اشتباهات خود آگاه نشوند، هیچگاه تغییر نخواهند کرد."
مرد در سکوت ایستاد و سپس گفت: "این نکته را میفهمم، اما آیا انتقاد همیشه لازم است؟"
دهخدا جواب داد: "گاهی اوقات، وقتی انسانها نمیتوانند خود را اصلاح کنند، باید کسی باشد که آنها را به راه درست هدایت کند. انتقاد ممکن است تلخ باشد، اما در نهایت باعث بهبود میشود."
این حکایت نشان میدهد که انتقاد با نیت خیر و برای رشد و اصلاح صورت میگیرد و همیشه باید از آن بهدرستی استفاده کرد.
🌳https://eitaa.com/avay_zndagi
🌳@alireza_nazem
🎉
آفتاب، پشت پنجره
در انتظار پلک گشودن،
پرنده، در انتظار پرواز
و عشق در انتظار
نوازش توست...
#سلام_صبحتونعالی..❤️
🌳https://eitaa.com/avay_zndagi
🌳@alireza_nazem
🌸
#نیایش_صبحگاهی
خدای مهربانم ! روزم را با انرژی ناب و پاک تو شروع می کنم، مرا از هر آنچه عشق تو در آن جاری نیست حفظ کن....
کنارم باش ... من بیش از هر چیز به حضور تو در زندگیم نیاز دارم ... مرا در جهت تصمیم های درست راهنمایی کن ... عزیزترینم ...
روزی پاک از جنس سلامتی، عشق، آرامش معنویت و پول به من ببخش... چون تو روزی رسان شکست ناپذیری... به تو توکل میکنم و جلو می روم ...
🌳https://eitaa.com/avay_zndagi
🌳@alireza_nazem
22.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃
مثل ادبیات نجیبی بانو بوی غزل عطر دو سیبی بانو تصویر قشنگ چارباغ سخنی با شور رباعی تو رقیبی بانو#علیرضا_ناظمی 🌳https://eitaa.com/avay_zndagi 🌳@alireza_nazem