eitaa logo
آوای مرگ
90.8هزار دنبال‌کننده
85 عکس
795 ویدیو
0 فایل
در این کانال می‌خواهیم یاد مرگ باشیم تا قلبمان از زنگار غفلت، صیقل داده شود و شیرینی و دلبستگی دنیا ما را از آباد کردن خانه آخرتمان غافل نکند. ارتباط با ما/مجموعه تبليغاتی تاج👇 https://eitaa.com/joinchat/2103444011C4a20427061
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 نحوه‌ی اطلاع رهبر انقلاب از شهادت حاج قاسم 💠 چند دقیقه بعد از شهادت سپهبد سلیمانی، قضیه به یکی از فرزندان رهبر انقلاب اطلاع داده می‌شود. ایشان به منزل رهبر انقلاب می‌روند و مشاهده می‌کنند که رهبر انقلاب، مشغول خواندن نماز شب هستند، لذا خبر شهادت حاج قاسم را بر روی یک کاغذ نوشته و در کنار سجاده نمازشان قرار می‌دهند. رهبر انقلاب پس از پایان نماز خود، متن کاغذ را می‌خوانند و به نماز شب‌ خود ادامه می‌دهند. ایشان بعد از اذان و خواندن نماز صبح پیگیر جزئیات بیشتر شهادت حاج قاسم سلیمانی از مسئولین مربوطه می‌گردند. گفته می‌شود رهبرانقلاب در روز تشییع پیکر مطهر شهدا در تهران با گریه، کمی آرام می‌شوند. 🔜 @avaye_marg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبرستانی اُپن در اندونزی روی قبر، شیشه‌ی نشکن می‌گذارند! 🔜 @avaye_marg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا باید دعا کنیم موقع مردن لال از این دنیا نریم؟! 🔜 @avaye_marg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ بیایی و مرگ، شیرین است😭 🔜 @avaye_marg
33.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارواح سرگردان چطور به خواب ما می‌آیند؟؟ 🔜 @avaye_marg
30.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجربه‌‌ای واقعی از مرگ🍁 سیاحت غرب 🔜 @avaye_marg
27.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجربه‌‌ای واقعی از مرگ🍁 سیاحت غرب 🔜 @avaye_marg
در زمان شیخ مفید، شخصی از روستایی به خدمت ایشان رسید و سوال کرد: زنی فوت کرده و حملش زنده است، آیا باید شکم زن را شکافت و طفل را بیرون آورد و یا به همان حالت او را دفن کنیم؟ شیخ فرمود: با همان حمل، زن را دفن کنید. آن مرد برگشت. ولی متوجه شد، سواری از پشت سر می‌تازد و می‌آید، وقتی نزدیک او رسید، گفت: ای مرد! شیخ مفید می‌گوید: شکم آن زن را بشکافید و طفل را بیرون بیاورید، بعد او را دفن کنید. مرد روستایی همان کار را کرد. پس از مدتی، ماجرای آن سوار را برای شیخ مفید نقل کردند. شیخ فرمودند: من کسی را نفرستاده بودم. معلوم است آن شخص، نماینده حضرت صاحب الزمان علیه‌السّلام بوده‌اند، حال که ما در احکام شرعی اشتباه می‌کنیم، همان بهتر که دیگر فتوا ندهیم. لذا در خانه خود را بست و بیرون نیامد اما از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الزمان علیه‌السّلام توقیعی (نامه‌ای) برای شیخ صادر شد: بر شماست فتوا دادن و بر ماست که نگذاریم شما در خطا واقع شوید. با صدور این توقیع، شیخ مفید بار دیگر به مسند فتوا نشست. 📕 برکات حضرت ولی عصر(ع)، چاپ یازدهم، ص۲۱۶ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔜 @avaye_marg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ممکنه بدیهی‌ترین چیزها از یادمون بره!😢 🔜 @avaye_marg
🚨 طنز تلخ دو پیرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى بهمن و خسرو، دوستان بسیار قدیمى همدیگر بودند. هنگامى که بهمن در بستر مرگ بود، خسرو هر روز به دیدار او می رفت. یک روز خسرو گفت: «بهمن جان، ما هر دو عاشق فوتبال بودیم و سال‌هاى سال با هم فوتبال بازى می‌کردیم. لطفاً وقتى به بهشت رفتى، یک جورى به من خبر بده که آیا در آن جا هم می‌شود فوتبال بازى کرد یا نه؟ بهمن گفت: خسرو جان، تو بهترین دوست زندگى من هستى. مطمئن باش اگر امکانش بود حتماً بهت خبر می دهم. چند روز بعد بهمن از دنیا رفت. یک شب، نیمه‌هاى شب، خسرو با صدایى از خواب پرید. یک شیئ نورانى چشمک‌زن را دید که نام او را صدا می‌زد: خسرو! خسرو! ... خسرو گفت: تو کی هستی؟ - منم، بهمن. - مگه میشه تو بهمن باشی، بهمن مُرده. - باور کن من خود بهمنم. - تو الان کجایی؟ بهمن گفت: در بهشت! و چند خبر و یک خبر برایت دارم. خسرو گفت: اول خبرهاى خوب را بگو! بهمن گفت: اول این که در بهشت هم فوتبال برقرار است و از آن بهتر این که تمام دوستان و هم تیمی‌هایمان که مرده‌اند نیز اینجا هستند. حتى مربى سابقمان هم اینجاست. و باز هم از آن بهتر این که همه‌ی ما دوباره جوان شدیم و هوا هم همیشه بهاری است و از برف و باران خبرى نیست. از همه بهتر این که می‌توانیم هر چقدر دلمان خواست فوتبال بازى کنیم به طوری که هرگز خسته نمی‌شویم. در حین بازى هم هیچکس آسیب نمی‌بیند! خسرو گفت: عالیه! حتى خوابش را هم نمی‌دیدم! 👈 راستى آن خبر بدى که گفتى چیه؟ بهمن گفت: خبر بد اینکه مربّی‌مون براى بازى جمعه اسم تو را هم توى لیست تیم گذاشته.😁 🔰 پ.ن: بله دوستان عزیز. سفر آخرت سفر حتمی برای همه‌ی ماست. دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره. همین الان که همه‌ی ما داریم این متن رو می‌خونیم هرکدام‌مان زمان مرگ و اجلمان در دفتر و لوح خدا مشخص و تعیین شده است. اگر همیشه فرض کنیم که امروز آخرین روز عمرمان است و اسم ما را مربی عالم هستی یعنی خدا در لیست فرشته‌ی مرگ نوشته است باور کنید خیلی لطیف‌تر و مهربان‌تر زندگی خواهیم کرد و از خیلی چیزها راحت می‌گذریم. 💠 بی‌جهت نیست که در احادیث آماده است هر موقع نماز می‌خوانیم طوری نماز بخوانیم که گویا آخرین نماز و نماز وداع است. 🔜 @avaye_marg
🚨 اتفاق نادر در غسالخانه ⭕️ پرستو یکی از غساله‌های بهشت زهرا می‌گوید: سال ۹۲ بود،میتی آوردند که وقتی می‌خواستم روسری‌اش را ببندم و کارم تمام شده بود، از گوشه چشم‌هایش اشک آمد. انگار جسمش محیط را حس می‌کرد و فهمیده بود که لحظه خداحافظی است... اینجا مرسوم است که به امواتی که اشک می ریزند، التماس دعا می‌گویند و معتقدند اگر دعا کنند، دعایشان می‌گیرد. در این مدت، این بهترین صحنه‌ای بود که دیدم و در آن لحظه حس خاصی داشتم. 🔴 یکی از بدترین خاطره‌هایم هم یک مورد خودکشی بود، دلم خیلی برای آن میت سوخت. البته نمی‌دانم به قتل رسیده بود یا خودش را کشته بود. فقط معلوم بود که با طناب دار خفه شده است. وقتی او را دیدم، در اولین نمازم اولین کاری که کردم این بود که برایش دعا کنم و بگویم خدایا! اگر کشته شده خودت او را رحمت کن و اگر خودکشی کرده او را ببخش؛ چون او الان تازه اول مصیبتش است. داشت و در ظاهر نشان نمی‌داد خیلی وضع مالی بدی داشته باشد و نمی‌شد گفت به خاطر تحت فشار بودن از نظر مالی خودش را از بین برده است. برای همین خیلی دلم برایش سوخت!😭 🔜 @avaye_marg