💢السلام عليك يا موسی الکاظم💢
✅ #سگ_آستان
@avayemalakut
🔻🔻🔻
♦️علامه #حسن_زاده_آملی می فرماید : بنده حدود سی سال پیش صحبتی داشتم با یک ریاضیدان معروف تا که بحث کشید به یک شکل هندسی قطاع .
🔻من از او، به خاطر غرض الهي كه در نظرم داشتم ، سؤال كردم : عزيز من ! از اين شكل چند حكم هندسي مي توان استفاده كرد ؟
گفت : شايد هفت تا ده تا حكم .
گفتم : مثلاً بيست تا چطور ؟
گفت : شايد. ممكن است .
🔻گفتم : دويست تا چطور ؟ به من نگاه مي كرد كه آيا دويست حكم هندسي مي توان از آن استنباط كرد و توقّف كرد.
گفتم : دويست هزار چطور ؟
🔻خيال مي كرد كه من سر مطايبه و شوخي دارم و به مجاز حرف مي زنم . بعد به او گفتم : آقا ! اين خواجه نصير الدّين طوسي كتابي دارد به نام كشف القناع عن اسرار شّكل القَطّاع .
🔻و جناب خواجه از اين شكل ، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حكم هندسي استنباط كرده ؛ يعني قريب نيم ميليون. شَکل هَندسي قَطّاع ؛
🔻بعد به او گفتم : اين خواجه نصير طوسي كه راجع به يك شكل هندسي ، يك كتاب نوشته و قريب پانصد هزار حكم از آن استنباط كرده ، شما آن كتاب و خود خواجه را مي شناسي ؟
گفت : نخير.
♦️بعد راجع شخصيت خواجه صحبت كرديم و به او گفتيم : اين خواجه وقتي كه در بغداد حالش دگرگون شد و ديد دارد از اين نشانه به جوار الهي ارتحال مي كند، وصيّت كرد:
🔻مرا از كنار امام هفتم ، باب الحوائج الي الله ، از اين معقل و پناهگاه بيرون نبريد و در عتبه به خاك بسپارند و روي قبر در پيشگاه امام هفتم ؛ مثلاً نوشته نشود، آيت الله علاّمه...
🔻 ايشان امام است ، حجه الله است ؛ قرآن ناطق و امام ملك و ملكوت است . روي قبر من بنويسيد :
💥وَ كَلبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيهِ بِالوَصِيد . ؛و سگ آنها، دست های خود را بر دهانه غار گشوده بود».(سوره کهف، ایه 18)
مربوط به حکایت اصحاب کهف و سگ آنها است که در دم غار نشسته است»
👈 و اين عالمي است صاحب اين همه كتاب در حكمت ، فلسفه ، عرفان ، رياضيات ، فقه و اصول ، علوم غريبه ، معماري و مهندسي و بنا كننده رصدخانه مراغه و صاحب زيج ايلخاني و بالاخره خواجه نصير الدّين طوسي و استاد بشر و استاد كلّ في الكل . امّا در پيشگاه امام هفتم اين طور وصيّت مي كند كه روي قبرش بنويسند.
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
⭕️ حضرت #امام_باقر (علیه السلام)
♦️إنَّ إِيمَانَ أَبِي طَالِبٍ لَوْ وُضِعَ فِي كِفَّةِ مِيزَانٍ وَ إِيمَانُ هَذَا الْخَلْقِ فِي كِفَّةِ مِيزَانٍ لَرَجَحَ إِيمَانُ أَبِي طَالِبٍ عَلَى إِيمَانِهِم
👈 اگر ایمان ابوطالب در یک کفّۀ ترازو و ایمان این مردم در کفّۀ دیگر قرار داده شود، ایمان ابوطالب بر ایمان آنها برتری خواهد یافت.
📚بحار الانوار ج 38 ص 112
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
⭕️ کلام امیرالمؤمنین در عظمت مقام
حضرت #ابوطالب (علیهما السلام)
🔻روزی امیرالمؤمنین علیه السلام در صحن (مسجد) نشسته و مردم اطرافشان را گرفته بودند. مردی بلند شد و گفت: «ای امیرالمؤمنین! شما در چنین جایگاهی که خداوند برایتان قرار داده هستید؛ و پدرتان در آتش معذّب است!»
🔻حضرت علیّ علیه السلام به او فرمودند: «خدا دهانت را بشکند! قسم به خدایی که محمّد صلّی الله علیه وآله را بحقّ به پیامبری مبعوث فرمود، اگر پدرم برای همۀ گناهکارانِ روی زمین شفاعت میکرد، خداوند می پذیرفت.
🔻پدرِ من در آتش معذّب است در حالی که پسرش تقسیم کنندۀ بهشت و جهنّم است؟!
🔻قسم به آنکه محمّد را بحقّ به پیامبری مبعوث کرد، نور پدرم در روز قیامت انوار همۀ خلائق را کنار می زند مگر پنج نور: نور محمّد صلّی الله علیه وآله، و نور من، و نور حسن و حسین و نور نُه نفر از فرزندان حسین؛ چرا که نور ابوطالب از نور ماست که خداوند آن را دو هزار سال قبل از خلقت آدم، آفریده است.
📚 «بحار الانوار» ج 38 ص 69
📌كانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
🌹🌹كانال آوای ملکوت🌹🌹
♦️💥در کانال آوای ملکوت شاهد نکات نغز و دلنشین ملکوتیان ملک نشین بوده
♦️💥عطش کویر دل را با صهبای ناب سالکان کوی حق سیراب نمایید.
‼️دعوت مشتاقان فراموش نشود‼️
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
مقدم_اباصالح كجايي.mp3
3.96M
🌹 #أين_بقية_الله 🌹
@avayemalakut
🔻🔻🔻
♦️ #مداحی_مقدم
💥 صدای پای یار مهربان از ره بیاید...!
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
✅ خاطره شنیدنی علامه طباطبایی درباره #شیخ_وهابی
🔻#علّامه_طباطبائى( رضوان الله عليه)نقل كردند كه:
♦️روزى سرتيپ قريب گفت: در سالى كه من به حجّ مشرّف شدم(سفر ما) با كشتى بود؛كشتى بيش از يك هفته بر روى آب بود، شيخى در كشتى بود كه او هم عازم حجّ بود، تنها بود، و پيوسته مراقب و ساكت و به حال خود مشغول. ما روزهاى اوّل ساعتى نزد او مى رفتيم، و از مسائل مورد نياز مى پرسيديم، و در روزهاى بعد بيشتر... و در حقيقت بر رفقاى همسفرى ما يك نفر اضافه شد.
به مدينه منوّره رسيديم، و ديگر هر جا مى رفتيم، همه با هم بوديم، و شيخ هم با ما بود، و از وجود او بسيار بهره مند و خوشحال بوديم؛ یک روز در معيّت شيخ، همه با هم براى ديدار كتابخانه معروف مدينه رفتيم، رئيس و عالم كتابخانه، پيرمردى نابينا بود، كه شيخ و عالم و وهّابى مذهب بود.
♦️ما همگى نشستيم، و آن عالم سنّى، با ما از هر جا سخن مى گفت؛ از هر طرف در ردّ شيعه، و توبيخ، و توهين، واهانت و نسبت شرك، و يهوديّت، و مجوسيّت، خوددارى نمى كرد. مى گفت: شيعه قرآن را نمى داند و نمى خواند، و معانى را تأويل مى كند، اين خراب كردن قرآن است، قرآن را بايد روى معناى ظاهر معنى كرد، و اصولا نبايد معنى كرد، و فقطّ به ظاهر بايد اكتفا نمود.
قرآن صريحا مى گويد: وَ جاءَ رَبُّكَ «خدا مى آيد»، شيعه مى گويد: منظور اين است كه و جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ، «أمر خدا مى آيد»، اين معنى غلط است.
♦️بالأخره مدّتى مفصّل، در اين باره بحث كرد، و اين شيخ همراه ما هم ساكت بود، و چيزى نمى گفت. ما هم همه كسل شديم، و ناراحت، كه چرا شيخ ما جواب نمى دهد؟ اين شيخ ما كه تا به حال اين طور نبود، به نظر ما مرد دانشمندى بود، چرا اينجا محكوم شد؟ و حتّى بعضى از ما مى خواستيم بگوييم: اين گفتار شما تهمت است، و غلط است، و آيه نور وَ جاءَ رَبُّكَ را اين طور معنى كردن، معنايش جسميّت خداست، و اين غلط است؛ ولى أوّلا درست به زبان عرب وارد نبوديم، و ثانيا از شيخ خودمان كه عالمى جليل و بزرگوار بود، ملاحظه مى كرديم، كه با وجود او سخن گفتن ما غلط است، و تصميم گرفتيم كه چون بيرون آئيم، ديگر با شيخ خودمان رفاقت نكنيم.
♦️خلاصه آن شيخ وهّابى، آن قدر إطاله سخن داد، تا خسته شد، و دهانش كف كرده بود، و شيخ ما هم آرام گوش مى داد، و حتّى يك جمله هم چيزى نگفت.
♦️در اين حال كه او سخنانش را به پايان رسانيد، شيخ ما رو به او كرد و گفت: لا بدّ اين همه شما خود را عصبانى مى كنيد، و زحمت مى كشيد، و از ساحت قرآن و پيغمبر اسلام دفاع مى كنيد، براى اين جهت است كه در روز قيامت به خدمت پيغمبر مشرّف گرديد! و او را زيارت كنيد! و اعمال شما مقبول و مشكور واقع شود؟!
♦️شيخ وهّابى گفت: آرى! آرى! شيخ ما گفت: ولى من متأسّفم كه: شما در روز قيامت، رسول الله را أبدا نخواهيد ديد! شيخ وهّابى با حال عصبانيّت گفت: به چه جهت؟! به چه علّت؟!
♦️شيخ ما گفت: براى اين كه شما كور هستيد! و طبق تفسير و معنائى كه خودتان مى فرمائيد: كسى كه در اين جهان كور باشد در آن جهان هم كور است و گمراه: وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلًا و بنابر اين شما كه كوريد! در آخرت هم كوريد و گمراه! و نور نداريد! فلهذا پيغمبر خدا را أبدا نخواهيد ديد! اين جمله را شيخ ما گفت و ديگر چيزى نگفت.
♦️شيخ وهّابى چنان مضطرب و مشوّش شد، و چنان ناراحت و بى تاب شد كه گوئى مانند مرغ سر بريده اى بر خود مى پيچد، و ديگر چيزى نگفت، و سكوت محض اختيار كرد، و هى با خود غرّش مى كرد، و بدنش را تكان مى داد.
♦️از اين جمله شيخ خودمان، ما آن قدر مسرور و مبتهج شديم كه در پوست نمى گنجيديم، برخاستيم و برگشتيم و در راه دائما شيخ را مى بوسيديم و بعضى از دوستان ما بى اختيار مى خواست شيخ را در حين عبور از خيابان و كوچه در آغوش بگيرد، و بغل كند، و به او گفتيم: تو از شدّت سكوت خود، ما را خسته كردى و گفتيم: مفحم و محكوم شده اى! ولى تنها و تنها فقطّ با اين يك جمله ات، تمام سخنان طويل و عريض او را باطل كردى جزاك الله عن الإسلام و القرآن خيرا.
📚 امام شناسی ج 5 ص 174 (با تلخیص)
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut