eitaa logo
آوای سکوت
80 دنبال‌کننده
129 عکس
44 ویدیو
0 فایل
نوشته‌ها و سلایق من
مشاهده در ایتا
دانلود
صف بود و صفا بود، من اما ته صف! شب بود و شفا بود، من اما ته صف زنبیل به دست آمده بودم رمضان لبخند خدا بود، من اما ته صف! @avayesokut
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 | «هدایت» و «نور»؛ دو رکن خوشبختی 🔸خیلی چیزها نمی‌گذارد که انسان بفهمد. غرور انسان، جهالت‌ها، پندارها و خرافات نمی‌گذارند یک انسان یا یک ملت، حقیقت را بفهمد @TebyanOnline
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در گوشه ی بی کسی، اسیرم ای دوست در نی لبک غصه، نفیرم ای دوست یکبار فقط بی کسی ام را بنواز تا لااقل این بار، نمیرم ای دوست... @avayesokut
یارب تو جدا ز دست غیرم فرما مجذوب حسین چون زهیرم فرما در بند گناهم و اسیر نفسم حُرّم کن و عاقبت به خیرم فرما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز آمده با لباس زیبای دگر تقویم خزان زده به سیمای دگر پاییز به شکل سال نو آمده تا تحویل دهد مرا به غم های دگر... @avayesokut
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من مثل کویر و چشم تو دریا بود آبی‌تر از آب و آینه، زیبا بود مواج‌تر از موج گذشتی از من افسوس، رسیدنم به تو رؤیا بود... @avayesokut
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در زلف رها به باد، تابم دادی فهمیدی تشنه ام، سرابم دادی یک دست تو تیغ داشت در مسلخ عشق با دست دگر، دو جرعه آبم دادی... @avayesokut
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍃 امواج پرالتهاب غم را دیدم دنبال تو رد صد قدم را دیدم من بودم و گوش ماهی و نم نم اشک در ساحل چشم تو خودم را دیدم @avayesokut
چون طفلِ روزه دار، سراپای دیده ایم تا از کدام اَبر برآید هلالِ دوست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتند که دل شکستگان را یاری بر بود و نبود، رحمتی، غمخواری گفتم منِ روسیاه و احسان حسن؟ گفتند کریم اهل بیتی، آری... @avayesokut
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی! ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود دور محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟ با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود بین فرزندانی اما این حسینت را غریب می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟