باز آمده با لباس زیبای دگر
تقویم خزان زده به سیمای دگر
پاییز به شکل سال نو آمده تا
تحویل دهد مرا به غم های دگر...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
من مثل کویر و چشم تو دریا بود
آبیتر از آب و آینه، زیبا بود
مواجتر از موج گذشتی از من
افسوس، رسیدنم به تو رؤیا بود...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
در زلف رها به باد، تابم دادی
فهمیدی تشنه ام، سرابم دادی
یک دست تو تیغ داشت در مسلخ عشق
با دست دگر، دو جرعه آبم دادی...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
🍁🍃
امواج پرالتهاب غم را دیدم
دنبال تو رد صد قدم را دیدم
من بودم و گوش ماهی و نم نم اشک
در ساحل چشم تو خودم را دیدم
#مرتضی_درزی
@avayesokut
چون طفلِ روزه دار، سراپای دیده ایم
تا از کدام اَبر برآید هلالِ دوست
#صائب_تبریزی
#اللهمعجللولیکالفرج
گفتند که دل شکستگان را یاری
بر بود و نبود، رحمتی، غمخواری
گفتم منِ روسیاه و احسان حسن؟
گفتند کریم اهل بیتی، آری...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا
ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود
دور محرابت نمیبیند ملائک را مگر؟
با چه رویی دارد این شمشیر میآید فرود
ساقیا در سجده هم جام شهادت میزنی
اولین مستی که میخوانی تشهد در سجود
کینهای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش
تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود
رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان
از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود
در وداعت با حسین اشک تو جاری میشود
دیدهای گویا از اینجا خیمهها را بین دود
بین فرزندانی اما این حسینت را غریب
میکشندش با لبان تشنه در بین دو رود
با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت
شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟
#قاسم_صرافان
مفهوم عدالت پس از او مبهم شد
محراب دعا چله نشین غم شد
وقتی که علی سر به سر مرگ گذاشت
ارکان هدایت جهان، درهم شد
#مرتضی_درزی
🍁🍃
مردانه و عاشقانه بیعت کردند
رفتند که بی سر و کفن برگردند
باز است در باغ شهادت، آری
از سوریه دسته های گل آوردند...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
🍁🍃
مهمانی گرم و دلپذیری دارم
همصحبت مهربان و پیری دارم
پیش من و تنهایی من باش و ببین
از دشمن و دوست، چشم سیری دارم
#مرتضی_درزی
@avayesokut