بـه یـاد تـو هـر دقـیـقـه‌م حـسـیـن (♡) ! • #رفیقم_حسین ♬ • #استوری › • #حامد_زمانی ♬ https://rubika.ir/ista_ghelich @istafan

#بازنشر موزیک ویدئوی #ماه_نیزه_ها #حامد_زمانی #رضا_هلالی #محرم_ايستاده_ها #نشردهید @istafan

"رَفيقم حسين" موزيك ويدئو #حامد_زماني و #عبدالرضا_هلالي #محرم_ايستاده_ها @istafan

رفیقم حسین با صدای حامد زمانی و عبدالرضا هلالی 💔ویژه محرم💔 #حامد_زمانی #عبدالرضا_هلالی #محرم_ايستاده_ها @istafan

#پروفایل #محرم #اباعبدالله #امام_حسین @istafan

👌🏻🎥 انتشار واجب ♥️به عشق امام حسین(ع) 👀دو‌دقیقه وقت بذار کلیپ رو حتما ببین 🤷🏻‍♂️فرقی نمیکنه عرق خوری یا بچه مذهبی ⭕️دیدن این ویدئو واجبه! براى دانلود كليپ هاى بيشتر به كانالمـــون يه ســرى بزنين دست پُـر مياين بيرون😉👇🏻 🔻 @seyyedoona 🔻 @seyyedoona 🔻 @seyyedoona

با تو میشه دو عالم و باهم داشت(: #حامد_زمانی #رفیقم_حسین #محرم_ايستاده_ها @istafan

كنسرت عاشورايي #حامد_زماني #سوگ_چامه_ها #محرم_ايستاده_ها @istafan

پوستر فرمانده السلام #فرمانده_السلام #محرم_ايستاده_ها #حامد_زمانی @istafan

فرمانده السلام با صدای حامد زمانی #فرمانده_السلام #محرم_ايستاده_ها #حامد_زمانی @istafan

حب الحسین یجمعنا🏴🏴🏴 #حامد_زمانی #محرم #سرانجام #محرم_ايستاده_ها @istafan

#مســـیر_عشـــق_16❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 اینکه برادری جنازه برادرش رو برنگردوند چون میگفت اینا همه برادرای منن کدومو برگردونم؟! اینکه مادری ، ۳۰ ساله هر روز در خونشو باز میذاره میشینه تو کوچه به امید برگشتن پسرش..! اینکه چجوری یه عده پریدند به اروند وحشی تا یه عده وحشی نپرن تو کشور ما..!! . . وسایلمونو از تو اتوبوس ورداشتیم و به سمت تونلی که با گل درست کرده بودن رفتیم با فشنگ و سیم خاردار و چفیه... اطراف تونل رو تزئین کرده بودن و عطر خوشبو و ملایمی هوارو در برگرفته بود آقایون خادم الشهدا به سمتمون اومدن و خوش آمد گفتن چیزی که خیلی ذهنمو درگیر میکرد این بود که چرا بیشتر افراد بدون کفش راه میرن؟🧐 با آرنج زدم به پهلوی متین و گفتم _ میگم‌اینا چرا کفش نمیپوشن؟هان؟ _متین؟؟ وقتی دیدم صدایی نیومد برگشتم که دیدم آقا نیستن🧐 چشم میچرخونم تا تو جمعیت پیداش کنم ، نمیدونم چقدر میگذره که یکی دست میذاره رو شونه‌م : +نگران نباش یا خودش میاد یا نامه‌ش.. سرمو برمیگردونم که متین لبخندی تحویلم میده _ بامزه😕 کجا قال گذاشتی رفتی؟ + کار داشتم حاجی😄 _ میخواستم بگم چرا اینا بدون کفش...... عههههه توهم که بدون کفش داری تو خاک و خل راه میری؟😐 متین که انگار از اصطلاح خاک و خل خوشش نیومده بود لبشو گاز گرفت اما به روم نیاورد و ادامه داد + زمانی که حضرت موسی میخواست وارد کوه بشه تا وحی الهی براش نازل بشه ، خدا به خاطر حرمت و قداست اون مکان بهش گفت : ای پیامبر کفش هاتو در بیار چون داری تو مکان مقدسی پا میذاری... حالا خون پاک شهدای ما که واسه دفاع از کیان و نوامیس مملکت اینجا ریخته شد ، به اندازه در آوردن یه کفش حرمت نداره؟! _ عجب! جالب بود! . . اینجا چنان حال و هوای عجیب غریبی داشت که خود به خود دل آدم میگرفت. صبح رفتیم هویزه و فتح المبین ، حس عجیبی داشتم با اینکه از مرده ها و قبرستون بدم میومد اما نمیتونستم انکار کنم... حتی لحظه ای که راوی گفت تاحالا با شهدا مانوس شدید؟ ؛ تو دلم گفتم من با زنده هاشم دم خور نمیشم بس که بیخودن ، همین کم مونده برم با چند تا تکه سنگ انس بگیرم و خلوت کنم اما به خودم که نمیتونستم دروغ بگم؟ انگار همون چند تا استخونی که اون زیر بودن دست به دست هم داده بودن تا هرچی نا آرومی و اضطرابه ازت دور کنن... دیگه خبری از اون حس بد نبود! . . اومدیم جایی که بهش میگفتن طلائیه نشستم رو یکی از خاکریز ها و دستم و گذاشتم زیر چونه‌م . انگار متینم میدونست باید تنهام بزاره ، شایدم بخاطر اینکه خودش تنها باشه کاری به کارم نداشت.. صدای نوحه بلند شد و من لحظه به لحظه بغضم بیشتر میشد ؛ اینجا خاکش طلا داره... تربت کربلا داره... دستمو لای خاک نرم زمین فرو بردم ' صدای راوی تو گوشم می‌پیچید :( بچه ها دستتون که توی این خاکا باشه تو دست شهداست میدونید چرا؟ چون استخونشونو بردن ؛ گوشتشون اینجاست ، پوستشون اینجاست ، خونشون اینجاست...) چشمام تار شده بود ، اما حس میکردم کلی چشم دارن نگام میکنن . ازشون خجالت میکشیدم ، از خودم خجالت میکشیدم.. حال دلم حسابی منقلب شده بود . اینجا همه جاش آرامش موج میزد ، حتی اردوگاهمون که همه جای دیوارای گلیش رو عکس شهدا پوشونده بود.. * * * آخرای رفتنمون بود و دلم بیشتر از همیشه گرفته بود . اینجا حال و هوایی داشت که فکر میکنم هیچ جای دنیا نمیتونست این حس رو به آدم منتقل کنه تو اتوبوس که نشستیم به حرفای راوی فکر میکردم ، چقدر از ته دلش حرف میزد... میگفت : بچه ها اینجا نه رزقه نه قسمته ، فقط دعوته! واقعا منم دعوتم کرده بودن؟؟؟!! وگرنه کی فکرشو میکرد منی که نه نناز میخونم ، نه به چیزی اعتقاد دارم و نا تا بحال پام به این طور مراسمات باز شده ، یه روزی به این سفر بیام؟ تازه به حرف های اون روز متین میرسیدم که با ذوق و شوق از این سفر برام میگفت.. ادامــہ دارد...🕊 #ڪپۍ‌ممـنوع❌ @istafan🎬

💣: حالا ڪه تا ایـنجـاے رمـــان رو خــوندید☺️ ؛ انتقاداتتون ، پیشنهاداتتون و....رو بہ صورت ناشنـاس با ما در میــون بزاریــد😉🌹👇👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/686382

. تموم سهم من از گريه هاي پنهوني... همين #غمه... كه تو چيزي ازش نميدوني... ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• #شعرهاي_قديمي_من پ ن : عكس سمت راست: #ده_سالگي در حرم #شاهچراغ شيراز #اربعين عكس سمت چپ: #يازده_سالگي #ميمه #محرم_الحرام #حامد_زمانی @istafan

🏴#زینت_آسمون شاعر و آهنگساز: حامد زمانی سال تولید: ۱۳۸۴ @ISTAFAN

ویدئوی کامل چند بیتی که از #زینت_آسمون توی هیأت #مکتب_الزهرا توسط حامد زمانی #محرم_ايستاده_ها #حامد_زمانی @istafan