eitaa logo
إستٍیٖـღـڪٍْرٍٖعًڪْٖٓღًـڛْ ݒٌٍـღـږُ ـۅٌفْـღٍـآيٖـღـݪٍْ
4.1هزار دنبال‌کننده
47.5هزار عکس
29.3هزار ویدیو
177 فایل
#تــــــــــــــــوجه👇👇👇 📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7 #مدیر👇 @Hossein_Hajivand تبلیغات در۱۶کانال ما👇 https://eitaa.com/joinchat/2953183246Ce6d64e22a6
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچگاه کارهای کوچکی که ، برای دیگران انجام می‌دهید را متوقف نکنید . گاهی، آن کارهای کوچک بزرگترین بخش قلب آنها را اشغال می کند .
به سلامتی مادر و پدرم که هزار بار تَرک برداشتن و یـک بـار دم از شکست نــزدن کهنه را پــوشیــدن و ذوق لبـاس نــو را به من بخشیـــدن غــرورم را خریـــدن و یک بــار مغــرورم نـگشتن پــرواز یــادم دادن و پـــریـــدنــم را نگـریـستـن پـــــدر و مادر مهربانم من از شما من شــدم هستیــم از هستی شماست دستانم را بگیرید که بزرگ کودکتان هنوز غرق در نیاز به شماست 🌻🌻
حالا میان خانه اش کوثر ندارد تنهاست مولایم علی، یاور ندارد بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد مولاست با طفلان بی حال و پریشان مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان دائم کنار بستر خالی نشسته چشمان بارانی خود را باز بسته هی روضه می خواند به یاد دست بسته با خاطرات کوچه پهلویش شکسته با چادر خاکی که بر روی سرش داشت زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت حق علی را هیچ کس باور ندارد مولای عالم مانده و لشکر ندارد این خانه دیگر دست نان آور ندارد دیگر حسین بن علی مادر ندارد» پروانه ای که پهلویش را در گرفته حالا از این خانه شبانه پر گرفته شب ها کنار قبر زهرای جوانش می سوخت از داغ جوان قد کمانش وقتی رمق می رفت او از زانوانش سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش: زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی با من نگفتی غصه ی غصب فدک را با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن برخیز تا این خانه را از نو بسازم برگرد تا کاشانه را نو بسازم کج می کنم بانو سرِ مسمارها را خود در میارم سنگِ این دیوارها را دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم لولای در را رو به کوچه می گذارم انگار وقت رفتنم نزدیک گشته دنیا دوباره تیره و تاریک گشته نه سال بودی بهر تو کاری نکردم زهرا حلالم کن که باید بازگردم زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته شاعر. وحید محمدی
ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت
امروز فهمیدم عزیزان افغان به مادر می‌گویند «قبله‌گاه» و چقدر هم این واژه درست و زیباست!
21.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مـــــــادرم در من دیوانه ای جا مــــانده که دســـــت از دوست داشتنت برنمی‌دارد بـــــاتو قدم می‌زند حــــــرف می‌زند مــــــــی‌خندد فـــــقط نمی‌تواند در آغـــــــوش بگیردت به گــــــمانم همین بی آغوشی او را خــــــواهد کُـــــــشت💔🥀