🔴نوزاد ۴۰روزه شهید ابراهیمی...
#شهید_امنیت
محمدسيناي چهل روزه، پدرش را تا بهشت بدرقه کرد
قطعا دولت اصلاحات باید پاسخگوی بی تدبیری کارشناسان خود باشد.
پاسخگوی نوزاد ۴۰ روزه ای که در اثر وقت نشناسی دولت روحانی مهمترین پشتوانه زندگی دنیوی خود را از دست داد.گر چه خداوند مهربان خود حامی یتیمان و مظلومان است؛ ولی باور به رحمت حق تعالی ،ذره ای از بار مسئولیت جناب پرزیدنت روحانی نخواهد کاست .
#کوچه_شهید
#فتنه_اصلاحات
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای آیت الله بهجت و پرستار زیبای مسیحی
خاطره عجیب مرحوم آیتالله خسروشاهی از برخورد یک طلبه ظاهرا آیتالله بهجت با پرستار زن زیبای مسیحی
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
دستتو حلقه کردی دور کمر زنت که دامن کوتاه پوشیده و هزار رنگ و لعاب داره و به چشمای هم خیره شدید و سپردید یه عکاس حرفه ای هم ازتون عکس بگیره و توی اینستایی که در دسترس میلیون ها آدمه منتشر کردی بعد خیالت راحته که بچه مذهبی هستی و غیرت هم داری چرا؟! چون صورت زنت کامل مشخص نیست؟! بابا نکشیمون با غیرت خداترس!
#کسی_که_حیا_ندارد_ایمان_ندارد
#غیرت_مردانه
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_مجنون_من_کجایی؟
══🍃💚🍃══════
#قسمت_بیستودوم
برای نماز صبح رفتم پایین
که مادرم گفت رقیه چمدونت بستی؟
-😳😳😳چمدون؟
مامان: مگه سید بهت نگفت
میرید مسافرت؟
-نه فقط گفت برات یه سوپرایز دارم
مامان:خب میرید مسافرت...
(مسافرت😳چرا به خودم چیزی نگفت😐خب دیونه ميخواست سورپرایزت کنه😃)
-شما و داداش هم اجازه دادید؟😳😳😳
مامان: رقیه سید شوهرته 😡😡
چرا نباید اجازه بدم؟
بعدشم اجازت دست سیده
بازم به ما احترام گذاشته که میگه
چمدونت ببند
صبح راهیاید
-بله چشم ☺️☺️☺️
نماز خوندم رفتم اتاقم زورم نمیرسید چمدون و بیارم پایین
رفتم دنبال داداش
-داداش میشه بیاید چمدونم و بیارید پایین
حسین: بله عزیزم😊
صبح ساعت ۷ مامان: بدو رقیه آقاسید پایین منتظرته
-من آمادهام مادر
میشه به داداش بگید بیاد چمدون و ببره
مامان: نه برو بگو سید بیاد
بذار بفهمه تکیه گاه تو اونه نه من یا برادرت😳
-إه مامان تواما
مامان: تو مو میبنی من پیچش مو
رفتم پایین سید تا منو دید: سلام خانم گلم بپر بالا
-سیدجان میشه بیایی چمدونم و بیاری اولین بار بود گفتم سیدجان😍
چشاش برق زد
سید: فدای سیدجان گفتنت چرا نمیشه خانم گلم
سوار ماشین🚗 شدیم
_سیدجان میشه به من بگید کجا میریم؟
سید: من و خانمم میریم خادم الشهدا🌷 باشیم
-وایییبییی مرسی سیدم
سید میخندید گوشیم زنگ خورد📱
اسم محدثه زارعی با یه پاندا تو صفحه نمایان شد
سلام پاندای من
محدثه: ای خدا عروسم شدی عاقل نشدی
-خخخخخ
محدثه: کوفته
رقیه فردا شب پسرعموی آقای حسینی میان خواستگاری
-میدونستم عزیزم
مبارکت باشه
محدثه : مرسی عزیزم
-یاعلی
سید: دختر تو برای منم عکس پاندا گذاشتی؟
-نه روم نشده هنوز
سید: خب خداشکر
-مجتبی
وای آب شدم اسمش گفتم چرا 🙈🙈
سید: جانم
-هیچی
سید:بگووووو
-یادم رفت
سید: چرا خجالت میکشی از من 😊😊😊😊
-کجا خادمیم؟🙈🙈🙈
سید: هویزه
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو............ش
🌹 @AXNEVESHTEHEJAB