🔺 اگه یه دختر ۱۶ ساله همجنسباز بودن خودش رو رسماً اعلام کنه صدایی از مدافعان حقوق زنان درنمیاد اما کافیه یه دختر ۱۶ ساله توی ایران بخواد ازدواج کنه، سازمان ملل هم میاد پای کار 😐
🔸 پ.ن: جای خاصی نیست، اینستاگرامه؛ مسئولین یه وقت خودشونو ناراحت نکنن
#آذری_جهرمی_را_محاکمه_کنید
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
سه دقیقه در قیامت 49.mp3
36.56M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه چهل و نهم
* ملکوت غیرت و ملکوت زنا
* صفت نورانی و پاک به نام غیرت
* معنای غیرت
* دو وجه غیرت
* پرنده قفندر
* سلب شدن روحالایمان از بیغیرت
* ملائکه در ملکوت ، بی غیرت را با چه نامی می نامند؟
* مراتب زنا
* چرا زنا مرگ را نزدیک می کند؟
* آثار دنیوی و اخروی زنا
* برخورد فوقالعاده و عجیب امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام با فرد زانی
* صُوَر حیوانات در برزخ
* صورت ملکوتی میمون
* نسبت میمون با زنا
* ویژگیهای میمون
* لقب ابا زنّه
* آیتاللهالعظمی در برزخ
* نقش موسیقی در قوه خیال
* جلوه خواب پیامبر اکرم (ص)
📅99/01/20
⏰ مدت زمان: ۱:۱۵:۱۲
#مشهد
#ارتباط_با_نامحرم
#غیرت
#زنا
#صور_حیوانات
🔔 @Aminikhaah_Media
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اقدامات هولناکی که پزشکان زنان، ماماها و وزارت بهداشت بر سر زنان ایران آوردند تا باردار نشن یا عقیم بشن
ببینید و بفرستید برای خانمهایی که قرصهای ضدبارداری (که سرطانزا هستند) یا لوله هاشونو بستن و..
#سرطان_اصطلاحات
#جهاد_فرزندآوری
@roshangarii
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🔰زنان اشکانی در پوشش سر و استفاده از چادر بسیار پیشرفته تر از زنان هخامنشی بودند و کلاه عمامه وار آنان تقریباً بیشتر موهای آنها را می پوشاند. در شواهد مربوط به پوشاک زنان این عهد، چادر به منزله یکی از اجزای اصلی پوشاک آنان کاملًا مشهود است و در بیشتر موارد زنان دربار و اشراف نیز مانند سایر زنان پوشیده دیده می شوند.
«مجسمه ای از شهر «هاترا» به نام پرنسس واشفاری در موزه بغداد هست که گفته شده دختر سناتروک اشکانی (اشک دهم) است. این بانو بر سکویی نشسته، کلاهی به شکل مخروط ناقص پنج قسمتی بر سر نهاده است. دامن پرچین پیراهن آستین دارش (که بسیار بلند است) از زیر چادرش در جلو پیداست.
مقالات ایرانیکا ،صفحه ی۴۳۳
#حجاب
🌸 @hejabuni
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
تمدن یا خریت
خریت یعنی گوسفند حلال گوشت را عقب وانت نشانه بی کلاسی بدونی ، ولی سگ نجس توی ماشین رو نشانه تمدن وبا کلاسی!
#نفوذ_فرهنگی
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🍃امام علی علیه السلام فرمود:
ساحت و درگاهش از همه شما گشادتر و دانش او از همه شما فزون تر است و خویشان و نزدیکان را بیش از همه شما سرکشی می کند و حفظ پیوستگی می نماید، پروردگارا ! برانگیخته شدن او را مایه به درآمدن و سر رسیدن دلتنگی و اندوه قرار ده و به واسطه او پراکندگی امت را جمع ساز، پس اگر خداوند برای تو خیر خواست پس عزم خود استوار گردان و اگر در راه رسیدن به خدمت او توفیق یافتی از او به دیگری بازمگرد، و هرگاه به سویش راه یافتی از او در مگذر، (پس از این سخن ها) آه بر آورد _ و در این حال با دست خویش به سینه خود اشاره نمود _ و فرمود:
چه بسیار به دیدن او مشتاقم.
غیبت نعمانی، باب ۱۳، حدیث ۱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_امام_مهربانم
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
قابل توجه جوان هایی که دنبال شریک زندگی کامل می گردند👇
حضرت علی للیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند:
علل تفاوت میان مردم گوناگونی سرشت آنها است.
زیرا آدمیان در آغاز ترکیبی از خاک شور و شیرین سخت و نرم می باشند. پس آنان به میزان نزدیک بودن خاکشان، با هم نزدیک و به اندازه دوری آن از هم دور و متفاوت اند.
یکی زیباروی و کم خرد، دیگری بلند قامت و کم همت، یکی زشت روی و نیکوکار، دیگری کوتاه قد و خوش فکر، یکی پاک سرشت و بد اخلاق، دیگری خوش قلب و آشفته عقل و آن دیگری سخنوری دل آگاه است.
نهج البلاغه خطبه ۲۳۴
#ازدواج_عاقلانه
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از Aminikhaah_Media
سه دقیقه در قیامت 50.mp3
30.74M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه پنجاهم
* ادامه ملکوت حیوانات
* شرط بهشتی بودن
* ماجرای همراه شدن ابوبصیر با امام صادق ع در حج
* تکذیبکنندگان تقدیر الهی با کدام صورت حیوانی برانگیخته میشوند؟
* تفاوت انسان و حیوان
* راه تحصیل علوم و فنون از نگاه جناب ملاصدرا
* راه اصلاح رذائل اخلاقی چیست؟
* صورت برزخی منافق
* مسخ باطنی
* ملکوت فکر زنا
* زنای اعضای بدن
* پیامد ترک لذائذ شیطانی
* از توبه نااُمید نشویم
* به خیال توبه، مراقبه را فراموش نکنیم
* امام معصوم، حواسش به ما هست
📅99/01/20
⏰ مدت زمان: ۱:۰۳:۰۴
#مشهد
#ارتباط_با_نامحرم
#زنا
#صور_حیوانات
🔔 @Aminikhaah_Media
بسم الله الرحمن الرحیم
من زندهام
قسمت هشتاد و یکم
از ماشین پایین پریدیم که پناه بگیریم. پای برادر جرگویی تیر خورد. یک کانال کوچک نزدیک مان بود. خودمان را به آنجا رساندیم. باند همراهم بود و فقط به این فکر می کردم که باید خون پایش را بند بیاورم.
وقتی عراقی ها بالای سرمان رسیدند تا ما را ببرند، باندی که به پای برادر جرگویی بسته بودم روی زمین کشیده می شد. چون فرصت نشده بود آن را محکم کنم.
ما را سوار تانک کردند و از تک تک مان بازجویی کردند و چند لحظه بعد از بازجویی همه جا ساکت شده بود.حتی صدای نفس کشیدن بچه ها را نمی شنیدم. صدایشان کردم. کسی جواب نمی داد. از زیر دستمالی که چشمم را با آن بسته بودند فقط پای سربازان بعثی را می دیدم. تنها شده بودم. مرا داخل گودالی که بوی زباله می داد انداختند.
تا چند ساعت اول فکرم کار نمی کرد در آن گودال به مرگ فکر میکردم. مردن برایم بهترین اتفاق بود. با هر صدای انفجار خودم را بالا می کشیدم که شاید ترکشی به من بخورد. وقتی یاد نگاه بعثی ها می افتادم بدنم می لرزید. من را که گرفتند شادی کردند و تیر هوایی زدند.
بعد از مدتی مرا از گودال بیرون آوردند و جلوی یک ماشین نشاندند. تا راننده بیاید برگشتم و از زیر دستمالی که به چشمم بسته بود سرباز عبادی را دیدم که دست و پا بسته کف ماشین افتاده، ولی از بقیه خبری نبود.
میگفتند هر کس پلاک ندارد، جاسوس است و اعدامش میکردند. بعد ما را سوار ماشینی کردند و یکی دو ایستگاه برای جابجایی و تخلیه همراهانمان معطل کردند تا اینکه غروب به اینجا رسیدیم.
شب اول شب سختی بود. از همان روز اول بازجویی شروع شد تا الان که با شما هستم.
ما هم خودمان را معرفی کردیم و به او گفتیم راستش برای اینکه من و مریم را از هم جدا نکنند خودمان را خواهر معرفی کردیم. آنها هم باور کردند که ما خواهریم. اگرچه از این به بعد هر سه خواهریم.
فاطمه از وضعیت لباس من و مقنعه ی مریم که هنوز خونی بود نگران شد و گفت: اینجا عراق است و ما اسیر شده ایم و ممکن است تا آخر مهر هم اینجا باشیم. سه ساعت دیگر نزدیکیهای غروب در را برای چند دقیقه باز میکنند و بیرون می رویم. به سرعت آبی به سر و صورت تان بزنید و پایین مانتو و مقنعه تان را بشویید.
پرسیدم: شما تنها هستید؟
گفت: الان سه روز است که من در این اتاق تنها هستم. اما دویست ، سیصد اسیر ایرانی در اتاقهای مجاور هستند که آنها هم نوبتی به دستشویی میروند و ظهر که غذا می آورند، بعضی از آنها را می توانیم ببینیم.
گفتم: مگر اینجا غذا هم می دهند؟
به شوخی گفت: همراه با غذا دسر هم می دهند....
پایان قسمت هشتاد و یکم
#نهضت_کتابخوانی
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB