ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_محمد_هادی_زینی
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹زندگینامه شهید محمدهادی زینی🌹🍃
🍃🌹شهید محمدهادی زینی 25 مرداد 1342 در شهرستان یزد به دنیا آمد و پایان دوره متوسطه در رشته مکانیک تحصیل کرد. وی جوشکار بود و در رشته باستانی کار می کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار با سمت جانشین فرمانده گروهان راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام 23 اسفند 1363 در هورالعظیم بر اثر اصابت ترکش به کمر به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای خلدبرین به خاک سپرده شد.🌹🍃
#مادرانه❤️
چادرش و
دو تیکه آجر
کمی خورد و خوراک و خرما و گلابدان و عکس #شهیدش....
یعنی خونه ی #مادری
فقط
یه مادر میتونه خونه ی مادری رو برداره ببره سرخاک
#شهیدانه
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#سلام_امام_زمانم
ازبین ڪُلِ خلق
ٺورادوسٺ دارمٺ
حُبي لَکَ الْهَوا
بِاَبي اَنْتَ یا مهدی💖
#خدایا_برسان_یوسف_آل_فاطمه_را
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_محمد_حسین_زمردیان
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🌹🍃 شهید محمد حسین زمردیان در سال 1346 در خانواده ای متدین و مذهبی پا به عرصه گیتی نهاد و از اوان کودکی با علاقه وافر به مکتب پرافتخار اسلام رشد یافته و در دامان مادرش بسیاری از دستورات دینش را آموخت و پدر و مادر او در جهت تربیت صحیح و رشد اسلامی او بسیار کوشش نمودند.
🌹🍃 شهید محمد حسین دوره ابتدایی را در مدرسه علوی به پایان رساند و سپس در مدرسه پیام و امام به تحصیل خود ادامه داد و ایشان در زمان انقلاب در سال 57 در حالیکه 11 سال بیش نداشت در پخش اعلامیه نوار و شعار نویسی و نیز تظاهرات فعالانه شرکت میکرد و در این راه نیز عاشقانه میکوشید و احساس خستگی نمیکرد ایشان هنگام بازگشت حضرت امام به وطن بسیارکوشا و بی باک بود.
🌹🍃 پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی همانند این اقیانوس انسانهای مسلمان در حفظ دست آوردهای انقلاب کوشش میکرد و از آن جمله در بسیج مسجد فعالانه شرکت داشت و شبهای بسیاری را تا صبح به پاسداری مشغول بود در برخورد با منافقین و لیبرالهای از خدا بیخبر و تمامی دشمنان انقلاب اسلامی با شرکت در تظاهرات و افشاگری بسیار کوشا بود.
🌹🍃 هنگامی که جنگ تجاوزکارانه صدام کافر علیه ایران آغاز شد همیشه در التهاب بود و آرزوی شرکت در جنگ و جهاد در راه خدا را بسیار داشت با اینکه سن کمی داشت اما مرتب از پدر و مادر خود میخواست تا اجازه بدهند او نیز همچون رزمندگان دلیر اسلام به جبهه رفته و برای خدا و به خاطر دفاع از مملکت اسلامی با کافران بجنگد.
پدر و مادرش در جواب به او میگفتند که در بسیج محل خدمت کند و در سنگر مدرسه به تحصیل خود ادامه دهد او وجود خود را در جبهه بیشتر مثمر ثمر میدید و میگفت اگر جبهه رها شود دیگر سنگر مدرسه ای نخواهند ماند. بالاخره با کوشش زیاد و کسب رضایت پدر و مادر و نیز فراهم کردن مقدمات سفر در تابستان سال 61 به جبهه رفت و در مدت تعطیلات مدرسه در پشت جبهه به خدمت مشغول شد اما پس از پایان تابستان و باز شدن مدارس به تهران بازگشت ولی قلبش در جبهه بود و فکر او لحظه ای از جبهه جدا نبود او همانند بسیاری از سربازان شجاع اسلام نفخه الهی درش دمیدن شده بود و سراپای وجودش را عشق به خدا و وصال به محبوب فراگرفته بود محمد حسین دیگر یک انسان نبود او به سان یک فرشته در آسمانها سیر میکرد و این دنیا در نظرش بی ارزش شده بود اخلاق شرفتارش کلامش همه بوی شهادت میداد و بالاخره در زمستان سال 61 دوباره به جبهه رفت ابتدا در غرب بود و پس به جنوب رفت و در عملیات مقدماتی والفجر شرکت کرد و در سال 61 عاشقانه دعوت حق را لبیک گفت و به روی بال ملائک به سوی خدای کریم شتافت و روانش شاد و راهش پررهرو باد.