هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#شرمنده_ایم_مولا😔
ما اهل ظهور های ظهریم آقا
بر، نامه کوفیانه مُهریم... آقا
یک روز اگر بیایی، بهتر
چون منتظران لنگ ظهریم آقا
آقا جان کمکمون کن کمی به خودمون بیایم، خودمونم خسته اییم، برامون دعا کنید شرمنده شما که عزیزترین مان هستید نشیم😔💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ختم صلوات امروز به نیت
#شهید_بابک_نوری_هریس
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
شهید «بابک نوری هریس»
بابک متولد 21 مهر سال 1371 بود از شهدای جوان مدافع حرم و اهل رشت در میان دوستان و اطرافیان به خوشسیمایی، خوشتیپی و آراستگی زبانزد بود. او که پیش از شهادت با عکسها و ژستهای متفاوتش در فضایمجازی شهرت یافته بود، پس از شهادت به شهید لاکچری و زیباترین شهید مدافع حرم مشهور شد.
🌹🍃شهید 25 ساله ای که با وجود امکانات فراوان و حمایت خانواده میتوانست به آرزوها، آرمانها و اهداف شغلی و تحصیلیاش دست پیدا کند، اما از همه تعلقات دنیوی دل میکند و غرق در ظواهر پر زرقوبرق زندگی نمیشود.
🌹🍃 ویژگی های اخلاقی و شخصیتی این شهید بزرگوار: عقاید مذهبیاش روزبهروز قویتر میشد،برای جنبههای مختلف زندگیاش برنامهریزی کرده بود، از فضاهای ناسالم و آلوده به گناه فرار میکرد،خیلی اهل شوخی و مزاح بود،خوشتیپی و آراستگی برای او خیلی مهم بود،تابستانها گچکاری میکرد تا روی پای خودش بایستد،هم رفیق مسجدی داشت، هم ورزشکار و اهل مد
🌹🍃با خبرساز شدن گروه تروریستی و جنایتکار داعش، تعدادی از نیروهای داوطلب مردمی همچون شهید نوری جان خود را در کف دست و طبق اخلاص گذاشتند و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به خیل مجاهدان گروههای داوطلب مردمی در سوریه پیوستند. و این شهید بزرگوار در ۲۸آبان سال ۹۶ به آرزویش نائل شد.
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم♥️
صاحب مهربانی های مدام سلام!
نامتان حیات است
برای تمامی عالمیان!
گواراتر از آب...
لطیفتر از هوای بهار...
شیرین تر از عسل...
🌤أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
ختم صلوات امروز به نیت
#شهید_محمد_حسین_حسینیان
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🌹🍃 محمّد حسين حسينيان، فرزند قربانعلى، در سال 1332 در قريه اَلمجوق سرجام- يكى از روستاهاى استان خراسان - به دنيا آمد.
قرآن را در خانه فرا گرفت. تا كلاس پنجم ابتدايى درس خواند، سپس به علّت كمك به پدر در كار كشاورزى تحصيل را رها كرد. به خواندن قرآن علاقه داشت. در نوجوانى بيشتر كتابهاى مذهبى مخصوصاً نهج البلاغه را مطالعه مى كرد. كم حرف بود و تا سؤالى از او پرسيده نمى شد، جواب نمى داد.
🌹🍃 مادرش مى گويد: «شهيد مى گفت: با همسرى ازدواج مى كرد كه با تقوا و با نماز باشد و ما همسرش را بر اساس معيارهاى او انتخاب كرديم.» همسر شهيد مى گويد: «از نظر مذهبى مردى متدين و ديندار بود. رابطه اش با پدر و مادرش بسيار خوب بود و آنها را در زندگيشان كمك مى كرد و فرزندانش را بسيار دوست مى داشت.» فرزند شهيد - كبرى حسينيان – مى گويد: «يكى از خصوصيّات پدرم كه مرا شيفته خود كرده بود، مهربانى بيش از حدّ او به افراد خانواده بود و هيچ گاه در خانه ناراحت نمى شد و هميشه با چهره خندان به خانه مى آمد.» وى به سبب محروميّت روستا به شهر مقدّس مشهد مهاجرت كرد و به كار بنّايى مشغول شد. به گفته خانواده، ايشان معمارى برجسته بود. وى در دوران انقلاب اسلامى همگام با امّت حزب اللّه در تمام صحنه هاى مبارزه عليه رژيم سفاك ستم شاهى شركت مى كرد و فعّالانه در راهپيماييها و تظاهرات حضور داشت. پدر شهيد مى گويد: «شجاعت و تقوا و شهامت او بيشتر از ساير خصلتهايش براى من دوست داشتنى بود.»
🌹🍃وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى در بسيج مسجد كرامت فعّاليّت خود را آغاز كرد و حدود ده ماه در كميته انقلاب اسلامى خدمت كرد و با ضد انقلابيون داخلى شديداً مبارزه مى كرد و به خاطر فعّاليّت گسترده اى كه داشت، چندين بار از طرف ضدّ انقلابيون مورد تهديد قرار گرفت.
🌹🍃پدر شهيد مى گويد: «وى به خاطر خدا، اسلام، قرآن و تماميّت ارضى ميهن اسلامى و لبيك به نداى «هل من ناصر ينصرنى» حضرت امام(ره) و نابودى كفر و پيروزى اسلام راهى ميادين نبرد حق عليه باطل شد.
🌹🍃وى در تنگه چزّابه به عنوان فرمانده گردان مشغول نبرد بود كه مجروح شد و به مشهد منتقل شد. خواهر شهيد مى گويد: «هنگامى كه ايشان مجروح شده بود ما به عيادتش رفتيم، وقتى وارد شدم گفتم: الهى شكر برادر جان كه سلامتى و او در جوابم گفت: اين شكرى ندارد خواهر، هر وقت ديدى كه تير به سينه ام خورده آن وقت خداى را شكر كن و بگو خدا را شكر و همچنين مى گفتند: خواهر من، در سر نمازهايت دعا كن تا شهيد شوم.»
🌹🍃همسر شهيد مى گويد: «شهيد در وصيّت نامه اش از من خواست كه: از بچّه هايش به خوبى مراقبت كنم و با پدر و مادرش مهربان باشم.» اين بار به غرب كشور و به جبهه سومار اعزام شد و مسئوليّت خط 3 گردان را بر عهده داشت.
به گفته يكى از همرزمانش - رجب صمديان - وى در آخرين لحظات زندگى با روحيه اى قوى و با هر كس برخورد اسلامى داشت و تمامى دوستان و خانواده اش را به خواندن نماز جماعت در مسجد و رفتن به جبهه ها توصيه مى كرد.
محمّد حسين حسينيان در 22 مهر 1361 بر اثر اصابت گلوله سيمينوف به سرش و تركش به سر و پا به درجه رفيع شهادت نايل آمد. و پس از انتقال به مشهد در بهشت رضا(ع) به خاك سپرده شد.
پدر شهيد مى گويد: «روزى كه به معراج شهدا رفتيم، تا با شهيد وداعى داشته باشيم، همه ما بهت زده شده بوديم، گويى شهيد به خواب رفته بود و با توجّه به خونى كه از بدن او رفته بود تر، تازه، شاداب و با آرامش خاصّى به نظر مى آمد.»
🌹🍃رفتار شهيد آن قدر خوب بود كه پس از شهادتش همه كسانى كه او را مى شناختند برايش گريه مى كردند؛ به عنوان نمونه مادر شهيد حسن عليمردانى كه مادر سه شهيد است و در شهادت فرزندانش هرگز گريه نكرد، در غم از دست دادن شهيد حسينيان گريه كرد.