eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🔴 نسخه کامل گفتگوی حاج اصغر پاشاپور با شهید حاج قاسم سلیمانی در مناطق جنگی سوریه بابا آقای اصغر زش
تو یکی از عملیات ها دستور عقب نشینی میاد برا لشگر هفده شهید زین الدین ارپی جی به دوش داشته با یتعداد میزده به خط که پوشش بده فک کنم شهید بنیادی فرمانده اون محور بوده داد میزنه میگه اگر از لبه خاکریز رد بشی من خودمو اسیر عراقیها میکنم خلاصه با تهدید بر میگردونن حاج همت اوه اوه حاج احمد متوسلیان که نگو داستان مهدی و حمید باکری که مشهوره خلاصه دم اقای اصغر گرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت : 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
شهید "فرهاد خوشه بر" فرزند غلام، متولد سال ۱۳۶۰ ، بسیجی پایگاه مقاومت کوشالشاه لنگرود و پاسدار تیپ دوم میرزا کوچک، شامگاه یکشنبه ۱۰ اسفند 1393 در کشور سوریه به شهادت رسید. این شهید بزرگوار در سال ۱۳۶۰ در یک خانواده مذهبی در خراط محله کوشالشاه لنگرود بدنیا آمد و دارای یک فرزند 3 ساله پسر به نام محمد است. یکی از دوستان شهید با بیان اینکه شهید "فرهاد خوشه بر" همانند شهدای دیگر خصوصیت منحصر به فردی داشت گفت: سراسر زندگی این شهید بزرگوار برایمان درس و الگو است. شهید بزرگوار از راویان دفاع مقدس بودند و زمانی که می خواستند ازدواج کنند به همسرشان گفتند 11 ماه از زندگی متعلق به شما و 1 ماه دیگر متعلق به شهداست زیرا ما به شهدا بسیار بدهکاریم. این همرزم شهید ادامه داد: این شهید بزرگوار از زمانی که خود را شناخت خمس خود را حساب می کرد و مقید به احکام و شرایط دینی بود. وی با اشاره به آیه  19 سوره ذاریات "وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ" گفت: شهید خوشه بر مصداق این آیه عمل کرد و قسمتی از اموال خود را برای محرومین قرار می داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حتما ببینید؛ گاف بزرگ؛ دروغ بزرگتر! 🔸 شبکه لندنی «من‌وتو» پس از گاف بزرگ خود در انتساب مطلبی کذب به مرحوم آیت الله بهجت در مورد بیماری کرونا، در اقدامی غیرحرفه‌ای و متقلبانه، دروغی بزرگتر رقم زد! ✍این ویدیو رو تا میتونید ضریب بدید اگر این اتفاق برای ما افتاده بود عالمو ادمو پر میکردن 👈خصوصن اینستا و تل برای قشر خاکستری 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
دیدی چقدر برایت عزیز است؟ جان را میگویم یک ویروس اینطور ترس به دلها انداخته 😣 تازه معلوم نیست حتما جانت را بگیرد حالا میفهمی سختی از جان گذشتن را ؟؟ شهدا از جانشان گذشتند ...😔 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️😳 زیرا گروهی از پاکان، عیار خود را در تبعیت از ولیّ زمان نشان داده اند. 🏵ظهور امام زمان (عج) از زبان ای و شهید سید مرتضی 🏵 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هم حق جانبازی داشت، هم حق پرستاری.. کارت بانکی‌اش را داد و گفت این پول رو خرج درمان جانبازهایی کنید که توانش رو ندارن.. این ‌همه سال، به موجودی کارت دست نزده بود... 📎معامله که با خدا باشد بالاترین پاداش ها را نصیبت می کند.. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از گرافیست الشهدا🎨
طرح جدید به مناسبت شهادت شهید امیر حاج امینی 💚🍃 @ammar_abdii2
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
ختم صلوات امروز به نیت : #شهید_فرهاد_خوشه_بر 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
 از راویان دفاع مقدس بودند و زمانی که می خواستند ازدواج کنند به همسرشان گفتند 11 ماه از زندگی متعلق به شما و 1 ماه دیگر متعلق به شهداست زیرا ما به شهدا بسیار بدهکاریم. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت : 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
هر جا نامی از شهید و شهادت باشد ، حتما این عکس زیبایی که تمام و کمال از مظلومیت خون شهدا و مفهوم عمیق شهادت سخن آشکار می گوید ، را دیده ایم و دلمان عجیب برای غربت شهدا می گیرد.   شهید امیر حاج امینی…  بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله… .  از مظلومیتش همین که هیچ مطلبی را در مورد زندگی نامه اش و یا وصیت نامه اش نمی یابی… . ولی تاریخ شهادتش ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و محل شهادتش کربلای شلمچه بوده است. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش بیسیم چی. بیسیم چی (شهید) پور احمد… اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه. هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های یتیم هم حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد… یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….” ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام …. داداشش می گه: یه بار نشسته بودم کنار مزارش؛ دیدم یه جوون اومد سر مزار و بهم گفت: شما با شهید نسبتی دارین؟ با اصرارش گفتم برادرشم. همینکه اینو شنید، گفت: ما اول مسلمون نبودیم، اما با اجبار مسلمون شدیم ولی از ته دلمون راضی نبودیم و شک داشتیم. تا یه بار اتفاقی عکس این شهید رو دیدم. واقعاً حس می کردم داره باهام حرف می زنه؛ طوری تاثیر روم گذاشت که از ته قلبم به اسلام ایمان آوردم و از اون به بعد همش سر مزارش میام…. بعد شهادتش یه نامه به دستمون رسید که چند روز قبل از شهادتش نوشته بود، اولش اینطور شروع می شد: “از اینکه به این فیض عظیم الهی نایل شدم، خدا را بسیار شکر گذارم…..” دفعه آخری موقعی بود که بچه ها یک به یک جلو می رفتن و بر می گشتن. یه بار دیدیم امیر بلند شد که بره تو خط. یکی بهش گفت: حاجی! الان نوبت منه… ولی امیر گفت: نه! حرف نباشه، این دفعه من می رم….. همین دفعه بود که با خوردن یه خمپاره شهید شد. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….” ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام …. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🔴 طلبه ایرانی شب گذشته در حمله هوایی ارتش به مواضع نیروهای مقاومت در استان ادلب به شهادت رسیده است. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
خستگي نداشت. مي گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم🏃، هر کدوم خسته شدين، بعدي ادامه بده... اينقدر بدن آماده اي داشت که تو جبهه گذاشتنش بيسيم چي📞. بيسيم چي (شهيد) پور احمد... - اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود☝️. به اين اصل خيلي اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاري رو براي خود خدا بکني، خودش عزيزت مي کنه☺️. آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اينطور معروف بشه.👌☝️ شهید امیر حاج امینی🌺🍃 🕊 نثار روح مطهر همه شهدا صلوات
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
خستگي نداشت. مي گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم🏃، هر کدوم خسته شدين، بعدي ادامه بده... ا
احسان رجبی: با چشمان بسته آن عکس‌ را گرفتم! 🔻روایت عکاس عکس ماندگار شهید امیر حاج امینی در کربلای 5 گفته بودند منطقه حساس است و به هر قیمتی شده باید خط و خاکریز حفظ شود. در چنین شرایط خطرناکی من و [شهید] جان‌بزرگی و [شهید] فلاحت‌پور تصمیم گرفتیم برای تهیه عکس و فیلم به آن جا برویم. اول به قرارگاه تاکتیکی رفتیم، علیرغم توصیه فرماندهان مبنی بر نرفتن و صرف نظر کردن، ‌تصمیم گرفتیم به هر قیمتی شده خودمان را به خط مقدم برسانیم تا رشادت و ایستادگی بچه‌ها را به تصویر بکشیم. بالاخره منتظر ماندیم تا یک «پی ام پی» آمد و سوار شدیم و به دل آتش زدیم، مسیر سخت و دشوار بود. دشمن با تمام توان و امکانات به میدان آمده بود تا منطقه از دست داده را پس بگیرد. انفجارهای پی در پی از دریچه منشور «پی ام پی» دیده می‌شد، زمین می‌لرزید و انفجارها تعادل ماشین آهنی را برهم می‌زد. اگر با تویوتا آمده بودیم که دیگر پایمان به خط نمی‌رسید. در یک قدمی مرگ و شهادت بودیم و نفس‌‌ها در سینه حبس شده بود و ذکر می‌گفتیم و استغفار می‌کردیم. خودمان را دربست به خدا سپرده بودیم. به جایی رسیدیم که دیگر امکان جلو رفتن نبود. گفتند «دیگه این آخر خطه! پیاده شید» با دلهره پیاده شدیم. جایی را نمی‌شناختیم سراغ «شاه حسینی»را گرفتیم. کمی جلوتر بود. به سمت سنگر و محور مربوطه رفتیم. خمپاره همچنان می‌آمد و مرتب مجروح به عقب منتقل می‌شد. از چیزی که خبر نبود، نیروهای تازه نفس بود. خیال می‌کردیم یک لشکر و گردان پشت خط داریم؛ ولی به بچه‌ها که رسیدیم با تعجب دیدیم تمام آدم‌ها با خود ما روی هم می‌شویم 20 نفر! دیدیم با این وضعیت کمبود نیرو نمی‌شود فقط عکس و فیلم گرفت. باید آستین بالا زد و کمک کرد. این جا بود که آقا سعید به طور خودجوش مدیریت صحنه عکاسی را به دست گرفت و گفت «یه دوربین نوبتی بچرخه فیلمبرداری کنه، ‌بقیه بچه‌‌ها کمک کنند» چاره‌ای نبود باید مسلح می‌شدیم و می‌جنگیدیم. شاه حسینی، فرمانده خط آدم عجیبی بود؛‌ بیشتر از همه خطر می‌کرد و دائم سرکشی می‌کرد و به بچه‌ها روحیه می‌داد. آن روز از صبح تا ساعت 5 بعداز ظهر درگیر بودند؛ بعد کم کم آتش سبک شد- حدود 10 دقیقه - دیدم سعید آمد و گفت «اولاً از فیلم و عکس غافل نشید! در ثانی سریع شروع کنید به سنگر کندن و جان پناه درست کردن، این آرام شدن موقتی، ‌آرامش قبل از طوفان است». شروع کردیم به کندن سنگر به اصطلاح روباهی که گودی آن تا زیر زانو بود؛ مشغول کار بودیم که دیدیم فرمانده «امینی» و «اسفندیاری» آمدند و رفتند بالای خاکریز سنگر ما نشستند، ‌مشغول بررسی منطقه و محور شدند. بالای خاکریز سنگر ما نشستند ، مشغول بررسی منطقه و محور شدند. شنیدیم که پور احمد گفت «ببین چه جهنمی یه....!» ‌امینی گفت «ولی جهنمش قشنگه!» هر لحظه منتظر اتفاقی بودیم. باطری دوربین فیلمبرداری تمام شده بود. نگران شدیم، حجم آتش و انفجار لحظه به لحظه شدیدتر می‌شد. با انفجار خمپاره 82 کنار بچه‌ها یک مرتبه همه جا زیر و رو شد، آن لحظه دنیا جلوی چشمم تاریک شد. همه جا را سیاه می‌دیدم؛ سعید با نگرانی تکانم داد و بعد برای اینکه شوک بدهد محکم به پشتم زد، صدایی شنیدم که می‌گفت «زنده‌ای؟» کمی که دود و غبار پراکنده شد به خودم آمدم و دیدم هر کس یک طرفی افتاده در حال جان دادن است. سعید داد زد «گونی بیارید رو شهید بکشیم»‌؛ یک لحظه خانواده‌اش آمد جلوی چشمم، انگار صدای وجدانم بود که نهیب می‌زد، ‌«دوربین رو بردار عکس بگیر....» به دنبال دوربین گشتم زیر خاک بود! گوشه‌ بند آن را گرفتم و از زیر خاک کشیدم بیرون، ‌لنزش را تمیز کردم و بدون دقت، ‌در واقع چشم بسته از چهره آرام شهید «امینی» عکس گرفتم. اینکه عکس اینگونه واضح و شفاف از آب در آمد، عنایت و لطف خدا بود و وجود آن گوهرهای نابی که به خدا و ائمه(ع) متصل بودند
☎️زنگ عبرت: 🔴چییطوری ایرانی....؟ 🐲یک کرونا ویروس وارد ایران شده، مردم از ترس شب خواب ندارند. ♦️فکر کنید اگر داعش وارد ایران می شد و روزی چندین عملیات انتحاری در کشور انجام می داد و شهرها یک به یک سقوط میکردند ومثل عراق وسوریه ... هزاران نفر زن ومرد وکودک کشته می شدند،چه اتفاقی می‌افتاد..!؟ 🕊روحتان شاد سربازان ولایت،شهدای مدافع حرم و وطن 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از رزمنده مدافع حرم سید علی زنجانی شهادت : حمله پهپاد ارتش ترکیه به سوریه مقر حزب الله لبنان و مقاومت مورد اصابت قرار گرفت. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA