هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#سلام_امام_زمانم
دل را پر از طراوٺ عطر حضور ڪن
آقا تو را به حضرٺ زهرا ظهورڪن
آخر ڪجایے اے گل خوشبوے فاطمه(س)
برگرد و شهـر را پر از امواج نورڪن
🍁اللهم عجـل لولیـک الفـرج🍁
🌹🍃🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_سعید_قارلقی
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🌹🍃شهید سعید قارلقی در تاریخ ۱۳۴۵/۱۱/۱۲ در تهران چشم به جهان گشود.
🍃🌹شهید سعید قارلقی، بازنشسته نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که برادرش حمید، در جنگ تحمیلی به شهادت رسیده بود، پس از ناامنشدن حریم عتبات عالیات در عراق تصمیم به مبارزه با تکفیریها گرفت.
🌹🍃 سعید قارلقی پس از بازنشستگی از نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چند سالی از طریق رانندگی به امرار معاش می پرداخته است. وی پس از ناامن شدن حریم عتبات عالیات در عراق تصمیم به مبارزه با تکفیری ها گرفت.
🌹🍃از شهید سعید قارلقی یک پسر به نام مجتبی و دو دختر به یادگار مانده است. شهید قارلقی به پسرش وصیت کرده بود که قبل از خاکسپاری اش، زیارت عاشورا را در مزار او قرائت کنند.
🌹🍃 شهید سعید قارلقی در سن ۴۹ سالگی در تاریخ ۱۳۹۴/۰۳/۰۶ در حوالی شهر سامراء و بر اثر اصابت خودرو وی با تله انفجاری به شهادت رسید….
میدان که در آن زمانه پر مین تر نیست
خودکار که از اسلحه سنگین تر نیست
این جوهر آبی به روی انگشتم
از خون شهید ها که رنگین تر نیست
#انتخابات_۱۴۰۰
#شور_خوزستانی
نشر با ذکر #صلوات🌹
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#سلام_امام_زمانم
•♥️🍃•
•° تا نشد قسمت ما تاریکی قبـر بیا
ای به عالم بعدِ "زینب"
جبلالصبر بیا📿🕊
#اللھمعجللولیڪالفرج 🌻
#صبحانتظار 🌤
🌹🍃🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_امیر_محبی
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🌹🍃 پاسدار شهید امیر محبی در هفتم خرداد سال ۱۳۴۱ در روستای گوهر رود (نوخاله جعفری) از توابع شهرستان صومعهسرا در دامن خانوادهای متدین و کشاورز چشم به جهان گشود. تحصیلات دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش و سپس دبیرستان را با موفقیت و کسب بهترین نمرات در رشت پشت سر گذاشت.
🌹🍃 پس از پیروزی انقلاب در برپایی جهاد سازندگی استان گیلان فعالیتهای قابل توجهی داشت و پس از یکسال به جمع برادران کمیته مستقر در شهربانی استان گیلان پیوست و دائماً در فکر فداکاریهای هر چه بیشتر، مجاهدتها و کارهای سخت و طاقتفرسا بود. از این روی به عضویت سپاه پاسداران کرج درآمده و ۲ ماه پس از آن به کردستان مظلوم روانه شد.
🌹🍃 در کردستان سِمتهای مختلفی از جمله مسئول روابط عمومی، مسئول پرسنلی، مسئول امور پاسداران و قائم مقام فرماندهی سپاه بانه را بر عهده گرفت.
امیر پس از خدمت پنچ ساله در کردستان، همراه با خانواده عازم مشهد مقدس شد و در جوار ثامن الحجج (علیه السلام) مدتی را به تدریس دروس عقیدتی و سیاسی سپاه مشهد مقدس اختصاص داد. این جوان ولایتمدار و سرباز اسلام در اوج جوانی به کمال معنوی دست یافت.
🌹🍃 شهید «امیر محبی» پس از شهادت برادرش و اسارت برادر دیگرش مصمم به حضور مجدد در جبههها شد و برای چندمین بار عازم جبهه نبرد با دشمن بعثی شد.
امیر در جبهههای نبرد حق علیه باطل شجاعت و دلاوری و غیرت و دین مداری را از خود به یادگار گذاشت و سرانجام زمانی که ۲۵ سال بیشتر نداشت در شهر ماووت عراق در 31 خرداد 1366 بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی به دیار دوست شتافت و بر افتخارات غیور مردان خطه سر سبز گیلان افزود و شمع همیشه فروزان محفل بشریت شد تا در کنار پیکر پاک برادر ارجمندش طلبه شهید «حبیب محبی» آشیانه گزیند. از وی یک پسر و یک دختر به یادگار مانده که هم اکنون نوههای شهید به اتفاق مادر و مادربزرگ بر سر مزار پدربزرگ شهید خود در بقعه آقا سید ابراهیم نوخاله حاضر میشوند.
انتخابات به منزله ی ادامه خون شهدا است
#درست_انتخاب_کنیم
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🇮🇷🍃انتخابی در امتداد راه شهیدان
✅ایام انتخابات بود و بحث كاندیداها داغ. همان روزها اسماعیل تازه از سوریه برگشته بود. می نشست كنار بچه ها و با هم تجزیه و تحلیل می كردند. بهشان میگفت: «با تحقیق و مطالعه جلو برید. باید گزینه ای رو كه انتخاب میكنید از روی بصیرت باشه تا شرمنده خون شهدا نشید.»
🕊شهید حاج اسماعیل حیدری
#لبیک
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
📢📢💫💫ماجرای جالب گفتوگوی شهید #محمدخانی با تکفیریها
یکی از بیسیمهای تکفیریها افتاد دست ما. سریع بیسیم را برداشتم. میخواستم بد و بیراه بگم
🌷عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن.
گفتم پس چی بگم به اینا؟!
🌷گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلولههایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...»
سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما میجنگید؟
🌷گفت: «به اونها بگو ما همونهایی هستیم که صهیونیستها رو از لبنان بیرون کردیم.
ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم.
ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله...
هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیستها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است...
..بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان..
بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیریها تسلیم ما شدند. میگفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.»
کتاب «عمار حلب»، زندگینامهی
#شهید #محمد حسین- محمدخانی
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#ســـــلام_امـــــام_زمانـــــم
🌿 🕊
چـــــہ شود ڪہ نازنیـــــنا ، رُخ خـــــود بـــــہ مـــــن نمـــــائے
بـــــہ تـــــبسّمے ، نگـــــاهے ، گـــِــرهے ز دل گـــــشائے
#اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
🌹🍃🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_ولی_الله_محسنی
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
قسمتی از وصیتنامه شهید
🍃🌹امت حزب اللّه
نگذارید امام تنها بماند
و به دشمنان مهلت ندهید تا دل امام را به درد بیاورند
آنها میخواهند مسأله ولایت فقیه را از میان بردارند
تا بر شما تسلط دوباره یابند
و بدانید اگر اینها بر شما مسلط شوند
دیگر اسلامی وجود نخواهد داشت
تا آنجایی که میتوانید
مسأله ولایت فقیه را تقویت کنید
که تقویت آن تقویت اسلام است
و باعث (ریشه دار شدن) اسلام
در تمامی قلوب میباشد
🍃🌹امت حزب اللّه
به گروهک ها اجازه ضربه زدن به اسلام را ندهید
که آنها در کمترین فرصت بزرگترین ضربه را میزنند
ندای صلح بلند میکنند ! کدام صلح ؟
🍃🌹در جنگی که به ما تحمیل کردند چطور صلح کنیم ؟
در صورتی که قرآن صریحا دستور می دهد
{ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَه } (بقره/۱۹۳)
قتال کنید تا فتنه از بین برود
اگر ما صلح کنیم
فردای قیامت که شهدا
در مقابل ما صف کشیدهاند
چه جوابی برای آنها داریم
شهیدی که سوخت و ذوب شد...
کولهپشتیاش را محکم بسته بود. کوله سنگین بود.
پر بود از خرج و موشک آر.پی.جی.
داشتیم پشت سر هم به ستون از داخل معبر رد میشدیم.
سنگرهای دشمن در 200 متریمان قرار داشتند.
آرامآرام و بی هیچ صدایی جلو میرفتیم. اطرافمان میدان مین بود. کوچکترین صدایی فاجعه به بار میآورد…
ناگهان کولهپشتی علی گلوله خورد. و خرجهای آر پی چی آتش گرفتند… و علی شعلهور شد.کولهپشتی علی محکم بسته شده بود و خرجها هم خیلی سریع آتش گرفته بودند.
امکان اینکه کولهپشتی علی را باز کنیم نبود.
همه بهتزده داشتند علی را نگاه میکردند. شعلههای آتش لحظه به لحظه بیشتر علی را در کام خودشان میکشیدند و همه هر لحظه منتظر بودند که علی فریاد بزند و دشمن شروع به تیراندازی کند.
علی همانطور که داشت میسوخت، نارنجکهایش را از خودش جدا کرد و یک کار دیگر هم کرد. دستش را گرفت جلوی دهانش و مظلومانه روی زمین افتاد. فقط میشد نگاه کرد. شعلهها ذره ذره علی را میسوختند و علی جلوی چشمهای ما داشت جان میداد. علی داشت جان میداد ولی جلوی دهانش را محکم گرفته بود.
آتش کم کم سرد شد. علی که هنوز تهرمقی برایش مانده بود با اشاره از یکی از بچهها تقاضای آب کرد. رزمنده چفیهاش را خیس کرد و گذاشت روی لبهای علی… شاید این حق علی بود که لحظه آخر در میان این همه آتش، طعم آب را بچشد. آبی که برای علی حتماً مراد بود و نوید لحظههایی از بهشت را به این بسیجی 16 ساله میداد. چفیه خیس را که گذاشتند روی لبهایش، نگاهش برای همیشه خیره ماند و شهید شد.
"شهید بزرگوار علی عرب "_بسیجی 16 ساله
🌹 @AXNEVESHTESHOHAD
سربازم و صاحب عـلم ، خواهم شد
با منطق عشق ، هم قسم خواهم شد
این دفعه به جانِ حاج قاسم من هم
با رأی " مـدافـع حـرم " ، خواهم شد
#انتخابات
#انتخابات_۱۴۰۰
نشر با ذکر #صلوات🌹
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا