eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید حسین تابسته 🌹 #یادش_با_صلوات 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 از زبان یکی از همکارانش ⬇️ بزرگترین خصوصیت این شهید بود . نه تنها خود او نماز اول وقت را همواره برپا می داشت بلکه به همه ما نیز توصیه می کرد تا به این مهم اهتمام داشته باشیم. 🌹🍃 از زبان یکی از دوستان شهید ⬇️ شهید تابسته را مثال زدنی خواند و اظهار داشت: در هر زمانی که به لحاظ فشار مسائل کاری برای ما و همکارانمان مشکل یا ناراحتی پیش می آمد، سعی می کرد تا فشار روانی را از روی ما بردارد. نکته قابل ذکر دیگر، آن شهید بود؛ با آنکه در ابتدای کار رابطه زیادی با وی نداشتم اما به مرور راهنمایی های "حسین" به بنده و همکاران جوان مجموعه در بسیاری از موراد برایمان خاطره ساز شده است. ما یک الگو را از دست دادیم. 🌹🍃 از زبان دیگر دوست و همکار شهید ⬇️ ایثار و از خود گذشتگی او را زبانزد دانست و گفت: حسین برای خود زندگی نمی کرد. هر کاری برای خدا باشد، رنگ خدایی دارد، "حسین" کارش همواره برای خدا بود . 🌹🍃 از زبان همسر شهید ⬇️ از دروغ متنفر بود. می گفت «حاضرم از حرف راست ناراحت شوم اما دروغ نشنوم.» به دخترهایمان سفارش می کرد در زندگی راستگو و درستکار باشید. شهید هنگامی که مسولیتی را می پذیرفت، آن را به سرانجام می رساند و هیچ گاه دست از تلاش برنمی داشت. به حلال و حرام نیز بسیار اهمیت می داد. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
امروز به نیت : 🌷 شهید مدافع حرم 🍃ولادت: 60/10/1 🍂 شهادت: 1394/11/16 🍁 محل شهادت : سوریه، آزادسازی منطقه شیعه نشین 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
شهید سعید سامانلو #یادش_با_صلوات 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 از زبان همسر شهید ⬇️ 🌷همسر شهیدم و بود. آقا سعید بود و حافظ چند جزء از قرآن و یک و قهاری بود که هر آنچه تجربه در این زمینه داشت را به بچه‌ها منتقل می‌کرد. 🌷 او به من و بچه‌ها و پدر و مادرش هم برای بود. هر وقت از او بخاطر خوبی‌هایش تشکر می‌کردم می‌گفت: « من بخاطر خدا این کار رو کردم که با خوشحال شدن تو یا بچه‌ها یا پدر و مادرم، خداوند متعال خوشحال شود...» از خصوصیات دیگر همسر شهیدم بود. همیشه افراد سعید را به عنوان یک فرد امین و راستگو می‌شناختند. در 10 سال زندگی با او حتی یک دروغ مصلحتی هم از زبانش نشنیدم. 🌷 شهید می‌گفت: «خدایا دوست دارم نحوه شهادت حضرت زهرا(س) را درک کنم» 🌷 آقا سعید مرد و مسلط به و متبحر قرآن بود. او آدم بود. وقتی جنگ سوریه پیش آمد، خودش را در قبال دفاع از مردم مظلوم مسئول می‌دانست. می‌گفت: « اهل بیت (ع) از ما هستن و ما اجازه نمی‌دیم کسی بهشون بی احترامی کنه... 🌷 آقا سعید در ماجرای سوریه رفتنش من را با حضرت زینب(س) روبرو کرد. می‌گفت: « تو از خاندان اهل بیت(ع) هستی، اگر من نرم سوریه، می‌خواهی با حضرت زهرا(س) چه بگویی؟ می‌خواهی بگی که من نذاشتم شوهرم برای کمک به دخترت برود؟!» 🌷وقتی با ایشان ازدواج کردم، یک سری فایل به من در کامپیوترش نشان داد که صحبت‌های را به انگلیسی ترجمه کرده بود. هر وقت قرار بود مقاله‌ای یا مطلبی در کلاسش خوانده شود او این ترجمه‌ها را می‌خواند. بعضی وقت‌ها می‌گفت آقا در فلان قسمت، غیر مستقیم به فلان نکته اشاره کردند و کاش که دیگران متوجه بشوند. همکلاسی‌های دانشگاه همسرم نقل می‌کنند که «هر وقت نوبت شهید سامانلو بود که کنفرانس دهد در مورد صحبتهای رهبر انقلاب حرف می‌زد؛ حتی تحلیل‌های خودش را هم بیان می‌کرد». 🌷همیشه می‌گفت «کاش خدا را هدایت کند تا برگردند. آدم دلش برای این‌ها می‌سوزد» و اینکه شهید حتی دلش برای مردم کشورهای مستکبر می‌سوخت و در مورد آنها می‌گفت: «آن‌ها بی‌گناهند و اکثرشان نادانسته مجبورند حرف سرکرده‌هایشان را گوش کنند. اگر کسی باشد که توجیه‌شان بکند به سمت ما برمی‌گردند». 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
امروز به نیت : 🌷 شهید 🍃 ولادت : 1340 🍂 شهادت : 1365/10/25 🌹 محل شهادت : فرمانده گردان تیپ امام حسین لشکر 41 ثارالله در شلمچه به شهادت رسید. 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
شهید یونس زنگی آبادی 🌹 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 مدت زیادی نبود که خدا به حاج یونس فرزندی داده بود. به حاجی گفتم: حاجی، دلت برای بچّه ات تنگ نشده؟ جبهه و جنگ بس نیست؟ شما به اندازه خودت در جنگ بوده ای! حاج یونس لبخندی زد و گفت: اگر صدتا بچّه هم داشته باشم و روزی صدمرتبه هم خبر بیاورند بچّه ات را ازت گرفته اند، من دست از «خمینی» بر نمیدارم و جبهه و جنگ را به هر چیز دیگری ترجیح میدهم. 🌹🍃 در گوشه ای از چادر نشست و دست برد زیر خاکهای چادر برزنت و پای چادر، از خاکها، متکایی درست کرد و گفت: «بچّه ها، من با اجازه ده دقیقه میخوابم.» ساعتش را نگاه کرد و همین که سرش به خاکها رسید، در خواب عمیقی فرو رفت. همه بچّه ها به همدیگر گفتند: «بنده خدا حاجی، خیلی خسته است. کمی یواشتر صحبت کنیم.» سر ده دقیقه، شاید چند ثانیه هم این طرف و آن طرف نه، حاجی از خواب برخاست و نشست. همه با تعجّب به حاجی نگاه کردند گفتم: «حاجی، خوابت همین بود؟» با خوشرویی گفت: توی جبهه، در هر بیست و چهار ساعت، بیشتر از پنج دقیقه خواب سهم آدم نمیشود. من چهل و هشت ساعت نخوابیده بودم. ده دقیقه خواب سهمم بود؛ که سهمیه ام را گرفتم. 🌹🍃 قبل از شهادتش بارها به من گفته بود: من که شهید شدم، مرا باید از روی پا بشناسید. من دوست دارم مثل امام حسین(علیه السلام) شهید شوم. به آرزویش رسید و مثل ارباب سر نداشت😭 🌹🍃 حاجی دائم می گفت برادران هدف را گم نکنید هدف ما حفظ جمهوری اسلامی و اجرای فرمان امام(ره) است پس اختلاف و تفرقه در جمع ما بی معناست و باید دست به دست هم بدهیم و در مقابل باطل ایستادگی کنیم. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷شهیدی که عاشورا متولد شد و اربعین به شهادت رسید 🌻 ولادت: تیرماه ۱۳۴۰ 🍂 شهادت: ۶۲/۹/۲۸ 🕊محل شهادت : منطقه پنجوین 🍁 نحوه شهادت : در مرحله سوم عملیات والفجر۴، در ارتفاعات کانیمانگا، هنگام عبور از میدان مین و سیم خاردار، هدف اصابت گلوله تیربار دشمن قرار گرفت و آسمانی شد . 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#شهید مهدی خندان 🌹 #یادش_با_صلوات 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹مهدی همزمان با شروع جنگ تحمیلی، به عنوان بسیجی، داوطلبانه به جبهه‌های جنگ شتافت و مدت شش ماه در جبهه غرب، در «سرپل ذهاب» به مقابله با دشمن بعثی پرداخت. پس از آن به عضویت سپاه پاسداران در آمد و مدت چهار ماه به‌عنوان محافظ بیت امام خمینی(ره) به خدمت مشغول شد . شهید خندان خرداد سال ۱۳۶۱ همراه و دیگر رزمندگان به لبنان اعزام شد و حدود چهار ماه در آن‌جا به فعالیت ضد صهیونیستی پرداخت . 🍃🌹به پرداخت خمس و زکات اهميت زيادی قائل بودند و همچنين ايشان قاری قرآن و مداح اهل بيت(علیه السلام) بود . 🍃🌹هيچ وقت خانواده را از فعاليتهای سياسی، اجتماعی خويش مطلع نمی کرد . 🍃🌹علاقه وافری به مطالعه کتب مذهبی از جمله نهج البلاغه و کتب شهيد مطهری را داشت . ايشان مداح اهل بيت به خصوص سالار شهيدان حسين بن علی(علیه السلام) بود . 🍃🌹به يتیمان اهميت زيادی ميداد و بی نهايت خوش رو، خوش خلق، با گذشت، مهربان، خير و دلسوز، دلاور با ايمان و صبور بود . 🍃🌹 فرازهایی از وصیت نامه شهید ⬇️ 🌷قطره باشيد در سيل خروشان و شفاف انقلاب اسلامی و نه ريزه سنگ سردرگم و خاروخس شناور . خمينی حجت و دست هدايت خداست، پس وای بر ما اگر اطاعتش نکنيم . 🌷شما باید شمع باشید، بسوزید و دیگران از روشنی شما استفاده کنند و به قول امام عزیز نگویید انقلاب برای ما چه کرده،‌ شما برای انقلاب چه کرده‌اید؟ 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#ختم_صلوات امروز به نیت : 🌷 شهید فتنه 88 #امیرحسام_ذوالعلی 🍃 ولادت : 1365/10/1 🍂 شهادت : 1388/10/10 🌹 نحوه شهادت : از دانشگاه به سمت محل کارش می‌رفت که در اتوبان شیخ فضل الله دو ماشین، موتور امیرحسام را به سرپیچ کشاندند و ناگهان وی با یک ماشین 206 تصادف کرد. آن هنگام فتنه‌گران به دور امیرحسام حلقه زده و شروع به ضرب و شتم کردند. 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. #سهم_هر_بزرگوار_5صلوات 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🇮🇷 @AXNEVESTESIYASI
🌹🍃 از همان کلاس اول راهنمایی عادت داشت در بالای تمام نوشته هایش بنویسد : " . 🌹🍃 عصر روز عاشورای ۸۸ وقتی به خانه رسید شدیدا گریه می کرد و با بغض می گفت : از اینکه فتنه گران این طور به امام حسین (علیه السلام) و امام و رهبری بی حرمتی می کنند، قلبم آتش گرفته،نمی توانم باور کنم که ما باشیم و عده‌ای این طور جرأت کنند به مقدسات توهین کنند. پدرش دلداری‌اش می‌داد و می‌گفت : از زمان انقلاب تا به امروز روال همین بوده،یک زمان بنی صدر خائن،رجوی و منافقین بودند و یک زمان هم مثل امروز عده ای فتنه گر سعی می کنند به انقلاب ضربه بزنند. 🌹🍃 مسئله ولایت فقیه را خیلی عمیق درک کرده بود.هر زمان مقام معظم رهبری (دامت برکاته) سخنرانی داشتند سه بار گوش میداد،بعد همه را نکته برداری می کرد و نگه می داشت. به مادرش میگفت : مادر دعا کن که جوانان به اشتباهات خود پی ببرند. 🌹🍃 مادرش میگوید: دکترها تعریف کردن که پسرم از هوش رفت و هر سه باری که به هوش می‌اومد ذکر (سلام الله علیها) (علیه السلام) می‌گفت. ولی بار سوم چنان یاحسین گفت که نا خودآگاه همه وسایل ما از دستمون رها شد و همگی زدیم زیر گریه. 🌹🍃 مزار شهید در قطعه 27 بهشت زهرا، ردیف 84، شماره 14 میباشد. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷 شهید اربعین #میرزا_محمود_تقی_پور 🌻 ولادت: ۱۳۶۱ 🍂 شهادت: ۱۳۹۶/۸/۱۸ 🕊محل شهادت : سوریه، #دیرالزور 🍁 نحوه شهادت : سه مرتبه با نام جهادی ابوقاسم برای فعالیتهای تبلیغی به سوریه اعزام شد و نهایتا در ظهر روز اربعین بر اثر برخورد با تله انفجاری آسمانی شد . 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🇮🇷 @AXNEVESTESIYASI #اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
میرزا محمود _تقی پور 🌹 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 شهید تقی پور، عضو شورای مرکزی مؤسسه بلاغ مبین و مسئول گروه جهادی طراوت ماندگار بود و به عنوان بسیجی در گردان ۱۰۲ حضرت معصومه(سلام الله علیها) و تیپ مستقل ۸۳ امام جعفر صادق(علیه السلام) عضویت داشت. او از اعضای اصلی تشکیل دهنده مؤسسه فرهنگی ورزشی عالیان بود که در حال حاضر تیم‌های کوهنوردی طلبگی زیر نظر این مؤسسه هر هفته به قلل مختلف کشور صعود می‌کنند. دانش پژوه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم تحت اشرافیت حضرت آیت الله مصباح یزدی در شهر مقدس قم بود. 🌹🍃 از زبان مسئول فرهنگی قرارگاه مردمی اربعین استان قم ⬇️ 🌷 اخلاص درعمل، گمنام بودن، خدمت به اردوهای جهادی، ولایت مداری و عشق به شهادت از جمله خصوصیات اخلاقی شهید تقی پور بود . 🌷 از مهم‌ترین آرزوهای شهید، شهادت در اربعین بود و به آرزوی خود رسید، در هرجایی که شهید وارد صحنه می‌شد به دنبال شهادت بود و همواره به دوستان خود می‌گفت دعا کنین شهید شوم . 🌷 یکی از دغدغه‌های شهید والامقام این بود که گفتمان ولایت و شهدا تبیین شود، خانواده شهدا از ما می‌خواهند که گفتمان ولایت را برای جامعه تبیین کنیم و سبک زندگی شهدا را در زندگی خود پیاده کنیم تا جوانان از شهیدان الگو بگیرند. 🌷 کمک به یکی از دغدغه‌های شهید بود و یکی از اهداف این شهید برای سفرهای جهادی رفع نیاز محرومان بود . 🌹🍃 از زبان پدر شهید ⬇️ ویژگی بارز شهید در کارها  بود، از نیازمندان از خصلت های شایسته دیگر ایشان بود. او حتی غذاهایی که مادرش در زمان طلبگی برایشان می پختند به همکلاسی هایش میداد و حتی تشک خواب خود را هم بخشیده بود و روی زمین می خوابید. او کمربند خود را بالای سرش می گذاشت و به دوستانش می گفت اگر برای نماز شب بیدار نشدم با این کمربند بیدارم کنید. 🌹🍃 از زبان مادر شهید ⬇️ خلوص و صداقت خاصی داشتند، سیمایی متبسم، خوش اخلاقی و به روز بودنش، از او طلبه ای  پرطرفدار ساخته بود. شاید ایشان در تمام عمرشان ساعتی را هم هدر نداند. 🌹🍃 از زبان خود شهید ⬇️می‌توانستم نسبت به اوضاع اطرافم بی‌توجه باشم و برای بی‌تفاوتی‌ام 100 دلیل بتراشم 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود 🌻 ولادت: ۳۶/۳/۱۱ 🍂 شهادت: ۶۱/۱۰/۲۱ 🕊محل شهادت : منطقه شیب نیسان، 🍁 نحوه شهادت : در عملیات والفجر مقدماتی آسمانی شد و ۲۲ سال مفقود الجسد بود . 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#شهید_محمدحسین_شیرزاد🌹 شهیدی که باوجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش سالم ماند #یادش_با_صلوات 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹 از زبان مادر شهید ⬇️ وقتی پلاکش را به گردنش انداخت، زنجیر کمی بلند بود و او چند حلقه از زنجیر را جدا کرد تا بهتر بتواند پلاک را دور گردنش بیاویزد؛ از او خواستم آن چند حلقه اضافی را به یادگار برایم بگذارد. خندید و گفت: مادر جان! من خود با تمام وجود در خدمت شما هستم. این تکه زنجیر چه ارزشی دارد؟! پاسخ دادم: عزیزم، می‌خواهم این زنجیر را در کنار سجاده نمازم نگه دارم تا در خلوت با خدایم، سلامتی ات را از او تمنا کنم. 🍃🌹 از زبان مادر شهید ⬇️ سال۸۲ توفیق زیارت امام حسین(علیه السلام) نصیبم شد. در کنار حرم فریاد کشیدم که یا ابا عبدالله! حسینم را از تو می‌خواهم! کمی بعد در کنار ضریح بیهوش شدم و در عالم رؤیا آقایی مهربان را بالای سر خود دیدم که از من پرسيد: چرا اینقدر بی تابی می‌کنی؟ پاسخ دادم: آمده ام حسینم را از شما بگیرم! گفت: می‌خواستیم زمانی بگذرد و صبرت را ببينیم. اکنون حسین تو اینجاست! نگاهی کردم، محمد حسین در کنارم بود. او پارچه سفیدی ‌به من هدیه داد و گفت: از این پارچه برای خود و خواهرانم پیراهن و چادر تهیه کن.‌ 🍃🌹 از زبان یکی از بچه های تفحص ⬇️ پای شهید از پوتین، سالم بیرون آورده شد. شهید دو جوراب به پا داشت؛ یکی جوراب طوسی رنگ که عددی بر روی آن نوشته شده بود و در زیر آن، جوراب مشکی که پشمی به نظر می‌رسید، هر دو، تا پشت ساق پا کاملا کشیده شده بود؛ گویی چند ساعت قبل آنها را پوشیده و برا ی نبردی جانانه آماده شده بود، هیچ پوسیدگی ‌در آنها به چشم نمی‌خورد. بر روی پای شهید روی جوراب‌ها سوراخ‌هایی دیده می‌شد که نشان از آثار ترکش‌هایی بود که به پاهای شهید اصابت کرده بود و در دو طرف جوراب طوسی از بالای ساق پا به سمت انگشتان، اعدادی پشت سر هم با خودکار آبی نوشته شده بود: 261-181 . حدس می‌زدیم که اعداد مربوط به پلاک شهید باشد اما همچنان مردد بودیم که نوشته‌ای ‌روی بدنه داخل پوتین، توجهمان را جلب کرد.‌ همه حاضران به نوشته دقیق شدند. محل نوشته را تمیز کردیم. آنجا نوشته شده بود: نیل ساز! 🍃🌹 در د‌وازدهم بهمن سال 61 ساعاتی قبل از عملیات والفجر مقدماتی و شهادتش در آغاز وصیت نامه‌اش آیه ۲۰۰ سوره مبارکه آل عمران را نوشته بود که: «ای اهل ایمان در کار دین صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیا و مراقب دشمن بوده و خدا ترس باشید، باشد که رستگار شوید». 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷 شهید تیپ فاطمیون 🌻 ولادت: ۱۳۶۲ 🍂 شهادت: ۱۳۹۳/۷/۷ 🕊محل شهادت : سوریه، 🍁نحوه شهادت : صورتش سالم بود اما یک دست و یک پایش نبود، هفت روز بعد از شهادتش پیکر او را آوردند و در بهشت رضا(علیه السلام) دفن شد . 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 از زبان خواهر شهید ⬇️ 🌷 محمدرضا بچه شیرینی بود و  از کوچکی اخلاق‌های خاصی داشت، مثلا با اینکه سنش کم بود و خیلی متوجه فضای اطرافش نبود، اما بسیار زیادی داشت. هر چه بزرگتر می‌شد، به لحاظ اعتقادی بیشتر به پدرم شباهت پیدا می‌کرد. به بسیار اهمیت می‌داد و مثل پدرم سخت‌گیر بود. با اینکه از ما کوچک‌تر بود، ولی دائم نصیحت می‌کرد و تذکر می‌داد. 🌷 بچه شلوغ‌کاری بود، هر وقت مادرم او را دعوا می‌کرد و می‌گفت چرا اینقدر اذیت می‌کنی، محمدرضا بدون حرفی می‌رفت دم در می‌ایستاد و تا مادرم از او راضی نمی‌شد، داخل نمی‌آمد . یکبار حدودا ۵-۶ ساله بود، مادرم دعوایش کرد، او هم به عادت همیشه جلوی در می‌ایستد. برادر دیگرم که تازه به دنیا آمده بود شیرخشک می‌خورد، آن روز پدرم رفته بود شهر برایش شیرخشک تهیه کند، ما فکر می‌کردیم محمدرضا دم در ایستاده، مشغول کار خودمان بودیم و می‌گفتیم حالا خودش می‌آید داخل، پدرم بعد از دو ساعت آمد، دیدیم دست محمدرضا را هم گرفته، گفت شما اصلا از او خبر داشتید؟ در «تل‌گرد» (محله ای دیگر) او را دیدم، پرسیدم کجا می‌روی؟ گفت: «دارم می‌روم حرم، مامان دعوایم کرده، می‌روم حرم قهر کنم.» پدرم داخل اتوبوس می‌بیند محمدرضا کنار خط راه‌آهن را گرفته و دارد می‌رود . 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
امروز به نیت : 🌷 شهیدی که هر هفته مادرش را سر قبر صدا میزد، شهید مستجاب الدعوه 🍃ولادت: 1351 🍂شهادت: 1362/12/5 🕊 نحوه شهادت: در عملیات ، در منطقه چیلات به شهادت رسید و بعد از 10 سال چشم انتظاری، چند تکه استخوان از سید مهدی به خانه بازگشت. 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
شهید #سید مهدی غزالی 🌹 #شهید مستجاب الدعوه