✨ وصف مومن ✨
🌷 بخش هفتم از خطبهء بسیار مهم صد و نود و دوم نهج البلاغه 🌷
حضرت امیر در ادامه، به عبرتگیری از گذشتگان سفارش فرموده اند:
👈 بينديشيد در حالات مردمان باايمان که پيش از شما از اين دنيا گذشته اند ( زنان و مردان باایمان در صدر اسلام که خالصانه برای خدا حرکت کردند و زنان و مردان در عصر پیامبران دیگر ) که چگونه زندگی را در حال تصفيه و امتحان سپری کردند. مگر آنان سنگين بارترين مردم و جهادگرترين بندگان در هنگام بلا، و مشقت پذيرترين اهل دنيا در تنگناهای حالات زندگی نبودند؟ فراعنه و طواغيت، آنانرا به بردگی خود گرفتند و عذاب بدی به آنان دادند و تلخی ها را جرعه جرعه به آنان نوشاندند. روزگار آنان به اين منوال در ذلت هلاکت بار و در فشار سخت مغلوبيت سپری می شد، نه چاره ای برای حفظ و نگهداری خويشتن از آن همه گرفتاريها داشتند و نه راهی برای دفاع از خويشتن. تا آنگاه که خداوند سبحان بردباری جدی آنانرا در اذيتها و آزارهايی که در راه محبت او می ديدند، و نيز اينکه ناگواريها را از بيم و هراس از مقام ربوبی تحمل می کردند ديد و به آنان از تنگناهای بلا، فرجی عطا نمود و به جای ذلت و خواری، عزت و در عوض ترس، امن و امان عنايت فرمود، در نتيجه پادشاهان و فرمانروايان و پيشوايان و پيشتازانی گشتند و کرامت خداوند به درجه ای نصيب آنان گشت که حتی آنرا در آرزوهای خود هم نمی ديدند. پس بنگريد به وضع آنان تا آنگاه که مردمشان اجتماع داشتند و تمايلاتشان با هم بود. دارای دلهای معتدل بودند و دستهای تکيه به هم داده و شمشيرهای به ياری هم کشيده شده و بينايی های تيزبين و تصميمهای متحد.
آيا آنان با چنين عواملی، سرورانی در پهنهء زمين و سلاطينی بر گردن های عالميان نبودند؟
● حال بنگريد به سرنوشت آنان در آخر کارشان.
در آن هنگام که جدايی ميان آنان افتاد و انس و الفت به پراکندگی تبديل گشت و اختلاف کلمه و اختلاف دلها وارد جمع آنان گشت و در نتيجه به تيره های مختلف تقسيم شدند و در حال ستيزه گری با يکديگر پراکنده شدند، خداوند لباس کرامتش را از پيکرشان بيرون آورد و طراوت و فراوانی نعمتش را از آنان سلب نمود.
حالا داستان های اخبار آنان در ميان شما برای عبرت گيری انسان های پندآموز مانده است.
👈 تجربه و عبرت بيندوزيد از حال فرزندان اسماعيل و اسحاق و اسرائيل (حضرت یعقوب)، که احوال شما به احوال آنان سخت متناسب است و چه شبيه به يکديگر است مثل ها (امثال صفات شما با آنان).
در وضع زندگی آنان بينديشيد (زندگی گذشتگان قبل از اسلام، چه در بابِل و چه در حجاز)، در حال تفرقه و پراکندگی!! آن شبها که کسری ها و قيصرها مالکين آنان بودند (ساسانیان) و آنانرا از مساکن و مزارع و مراتعی که داشتند و از دريای عراق (دجله و فرات) دور می ساختند و همچنين آنانرا از اماکن سرسبز و خرم به بيابان های بی آب و علف و جايگاه های وزش باد و تنگنای معيشت می راندند. و آنانرا در احتياج و فقر رها می کردند و دمساز شتران پشت ريش و پشمين (يا بی پشم) می نمودند. آنان ذليل ترين امتها بودند از حيث خانه و کاشانه و خشکترين قرارگاه. به حمايت هيچ دعوتی که بتوانند به آن چنگ بزنند پناهی نداشتند و نه اميدی به سايهء الفتی داشتند که به عزت آن تکيه کنند. احوال در اضطراب، و قدرتها مختلف، و کثرت پراکندگی، در بلايی شديد و طبقاتی از نادانی! دخترانی که در ميان آن قوم زنده به گور می شدند و بتهايی که پرستش می شدند و ارحام و خويشاوندانی که از هم می بريدند و غارتها و چپاولگريهايی از هر طرف به راه می افتاد.
بنگريد به موارد نعمتهايی که خداوند به وسيلهء برانگيختن رسولی به آنان عنايت فرمود. (بوسیلهء پیامبر بزرگوار اسلام).
/بخش هشتم، فرداإن شاءالله /
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
✨ وصف مومن ✨
🌷 بخش هشتم از خطبهء بسیار مهم صد و نود و دوم نهج البلاغه 🌷
👈 در پیغام روز گذشته از عقب افتادگیهای شدید مردمان قبل از اسلام خواندیم، سپس حضرت فرمودند در آن هنگامه، خداوند پیامبر اسلام را برای آنان برانگیخت 👇
اطاعت آن مردم را به دينی که آورده جلب و محکم ساخت، و انس و الفت آنانرا به دعوت خود جمع فرمود. در اين هنگام نعمت باکرامت خود را برای آنان بگستراند و نهرهای نعمتهايش را بر آنان به جريان انداخت و دين اسلام، آنانرا به فوايد و نتايج برکات آن دين جمع نمود. پس آن ملت در نعمت (دين) غوطه ور گشتند و در طراوت عيش آن شادمان شدند. امور زندگانی در سايهء يک دولت قوی برای آنان اعتدال يافت و موقعيت آنان به عزتی واقعی رسید. و امور زندگی در مراتب بالايی قرار گرفت و دولتشان پرزور گشت چنانکه فرمانروايان جهانيان گشتند و پادشاهانی در پهنهء زمين.
حال، امور کسانی را مالک شدند که روزگاری بر آنان مالک بودند (جای ظالمان با زیردستان عوض شد ) و احکام را در ميان جمعی انفاذ کردند که در ميان خود، مقرر و اجراء می کردند ( یعنی فرقی بین خودشان و آنان نمی گذاشتند ). ديگر نيزه ای از آنانرا برای شناخت تيزی و کندی و قدرت آن آزمايش نکردند و سنگی از آنانرا برای شکستن نکوبيدند.
اما بعد، دستهايتان را از طناب اطاعت کشيديد و پناهگاه خداوند را که برای شما نهاده بود با احکام جاهليت شکافتيد ( اشاره به واقعهء سقیفه ).
خداوند سبحان به جمعيت اين امت احسان نمود و الفتی فراهم ساخت که در سایهء آن بتواند آسایش یابد. اين الفت و وحدتی است که هيچيک از مخلوقات، ارزش آنرا نمی داند، زيرا از هر ارزشی بالاتر و از هر مهمی باعظمت تر است.
و بدانيد شما بعد از هجرت (بسوی کمال) به شيوهء اعراب بدوی پيوستيد و پس از برادری و هم پيمانی، به احزاب مختلف مبدل گشتيد. از اسلام به جز اسم آن، تعلقی نداريد و از ايمان نمی شناسيد مگر صورتی از آنرا (مثل عصر حاضر).
👈 می گوييد:
آتش را می پذيريم ولی ننگ را بر خود نمی گيريم! گويا شما می خواهيد اسلام را واژگون کنيد تا حرمت آن بشکند و پيمان آنرا که خداوند برای شما قانون در روی زمين وضع نموده و ميان مردم وسيلهء امن قرار داده است نقض کنيد!
و قطعی است که اگر شما بسوی غير اسلام بگراييد، اهل کفر با شما خواهند جنگيد، سپس نه جبرييل و نه ميکاييل کمک خواهند کرد و نه مهاجرين و انصار، مگر با کشيدن شمشير و ضربه زدن به يکديگر تا خداوند ميان شما حکم کند.
و شما مثالها و نمونه ها را شنیده اید، حال آنانرا که دچار غضب خداوند و کيفرهای کوبنده و حوادث نابودکننده شده اند می دانید. پس، تهديد خداوند را از روی نادانی و به این بهانه که نمی دانید دچار آن هستید و با جدی نگرفتن انتقام او و خود را در معرض عقوبت او ندیدن، دور نپندارید. 👈 زيرا خداوند سبحان، گذشتگان را که پيش از شما زندگی کرده اند، لعنت نکرده است مگر به آن جهت که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند. پس خداوند لعنت کرده ابلهان را به جهت ارتکاب گناهان و خردمندان را در نتيجهء نهی نکردن گنهکاران از ارتکاب معاصی (دقت کنیم).
آگاه باشيد که شما رابطهء خود را با اسلام قطع نموديد و حدود آنرا معطل کرديد و احکامش را از بين برديد. آگاه باشيد خداوند به من دستور داده به جهاد با اهل ستم و نقض بيعت و پيمان و با آنانکه در روی زمين فساد به راه می اندازند.
اما عهدشکنان. پس با آنان جنگيدم و با آنانکه از حق منحرف شده اند مجاهدت کردم، و گمراهانی را که از دين منحرف شدند، ناتوانشان ساختم.
اما شيطان ردهه (ذوالثديه رئيس خوارج نهروان). پس قبل از اینکه به من نیازی باشد، فريادی کار او را ساخت بطوریکه اضطراب قلب و صدای سينه اش شنيده شد (در جنگ نهروان، صدای مهیبی از کوه شنیده شد و بعضی از آنان، از جمله ذوالثدیه، پا به فرار گذاشت و در گودالی بنام ردهه که آب در آن جمع شده بود افتاد).
تتمه ای از ستمکاران مانده است. و اگر خداوند برای حمله به آنان اجازه دهد، آنها را تار و مار می سازم، جز عده ای که در اطراف زمين متفرق می شوند. ( یعنی زمين هیچگاه از لوث مجرمان پاک نخواهد شد اما بواسطهء جهاد مومنین، تعدادشان محدود میشود ).
/بخش نهم، فرداإن شاءالله /
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
✨ وصف مومن ✨
🌷 بخش نهم از خطبهء مهم و باارزش صد و نود و دوم نهج البلاغه🌷
امیرالمومنین در ادامهء فرمایشاتشان در بارهء رابطهء خود با رسول الله می فرماید. 👇
شجاعت و فضل او من بودم که در دوران کوچکی، بزرگان و اقويای عرب را بر زمين زدم و شاخ های بالا آمدهء مضر را شکاندم. شما موقعيت و رابطهء مرا با رسول خدا از جهت خويشاوندی، نزديک و مقام و منزلت، اختصاصی می دانيد (و می دانيد که) در آغوش او تربيت گرفتم. و در حالیکه بچه ای کوچک بودم، مرا به سينهء خود می چسباند و در رختخوابش جای می داد و بدن مبارکش را بر من مس می فرمود و عطر بدن شريفش را به مشام من می رساند. و گاهی چيزی را می جويد و آنرا به من می خوراند. آن حضرت هيچ دروغی در سخن، از من نشنيد و خطايی در کاری از من نيافت.
و خداوند متعال آن وجود نازنين را از موقعی که از شير گرفته شد، شب و روز با يکی از بزرگترين فرشتگانش همراه فرمود که آن حضرت را در مسير اکتساب صفات شريف و اتصاف به بهترين اخلاق دنيا قرار دهد.
من همواره بدنبال او بودم همانگونه که بچه شتر به دنبال مادرش می رود. آن برگزيدهء خداوند در هر روزی که می گذشت، پرچمی از اخلاق برای من می افراشت و دستور می داد که تبعيت از او نمايم و در هر سال در کوه حرا مجاور می گشت، من او را می ديدم و کسی جز من او را نمی ديد. در آنروز اسلام و مسلمانی در هيچ خانه ای نبود غير از خانهء رسول خدا و خديجه و من سومين آنان بودم. نور وحی و رسالت را می ديدم و عطر پيامبری را استشمام می کردم. من نالهء شيطان را در آن هنگام که وحی به آن حضرت نازل شد، شنيدم.
عرض کردم يا رسول الله چيست اين ناله؟
فرمود:
نالهء شيطان است که به جهت نااميدی از اينکه عبادت شود سر داده است. تو می شنوی آنچه را که من می شنوم و می بينی آنچه را که من می بينم، ولی تو پيامبر نيستی، بلکه تو وزير من هستی و تو در مسير خير قرار گرفته ای.
/بخش دهم و پایانی این خطبهء باعظمت، فرداإن شاءالله /
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
خدای من!
هر بار که زمین خوردم دستم را گرفتی و بلندم کردی.
هر بار که در امتحانهای الهی، نمره ام کم شد به من فرصت دادی تا خود را اصلاح کنم و دوباره امتحانم کردی.
هر بار که فرمانت را اطاعت نکردم و به بیراهه رفتم، مرا یاری کردی و دوباره راهنمائیم فرمودی.
هر بار که از تو دور شدم، به من نزدیک شدی تا ........
صدایت را بشنوم:
🌹 فَإِنِّی قَریبٌ، أُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ، فَلْیَسْتَجیبُوا لی.
🌹 وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیْدِ.
🌹 وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه.
🌹 ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ.
و خدای من! من صدایت را شنیدم، من صدایت را از زبان پیامبرت شنیدم، من صدایت را از کتاب آسمانی قرآن شنیدم....
و حالا آنرا تکرار می کنیم:
🌹 رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ.
پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت مى کرد که: به پروردگار خود، ایمان بیاورید. و ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را ببخش، و بدیهاى ما را بپوشان، و ما را با نیکان ( و در مسیر آنان ) بمیران! ۱۹۳ آل عمران.
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
✨ وصف مومن ✨
🌷 بخش دهم و پایانی خطبهء باعظمت صد و نود و دوم نهج البلاغه 🌷
امیرالمومنین در پایان سخنانشان، از اتفاقی بسیار جالب و قابل توجه می فرمایند:
👈 و من با آن حضرت بودم در آن موقع که قريش به نزد آن حضرت آمدند، و به او گفتند:
ای محمد! تو ادعای بزرگی به راه انداخته ای، چنان ادعايی که پدران و ديگر دودمانت مطرح نکردند. ما چيزی از تو مسئلت می کنيم و اگر به ما پاسخ دادی و آنرا به ما ارائه نمودی، می فهميم که تو پيامبر و فرستادهء خداوندی و اگر پاسخ ما را ندادی می فهيم که تو قطعا ساحر و دروغگويی.
آن حضرت فرمود:
سوال شما چيست؟
آنان گفتند:
بخوان اين درخت را تا از ريشه هايش کنده شود (و مجموع اجزايش) بيايد و در مقابل تو بايستد.
پيامبر اکرم فرمود:
خداوند بر همه چيز تواناست، آيا اگر خداوند اين کار را برای شما انجام داد، ايمان می آورید و به (حق) شهادت می دهيد؟
گفتند: آری.
آن حضرت فرمود:
من بزودی آنچه را می خواهيد به شما نشان می دهم در حالیکه می دانم شما بسوی خير باز نخواهيد گشت. و در ميان شما کسی است که در چاه انداخته می شود و کسی است که احزاب تشکيل می دهد.
سپس آن حضرت فرمود:
ای درخت! بخدا و روز قيامت ايمان داری و می دانی که من رسول خدا هستم، با ريشه هايت از زمين درآی و با اذن خداوند در برابر من بايست.
سوگند به آن خدايی که او را بر حق برانگيخته است، آن درخت با ريشه هايش از جای کنده شد و به طرف رسول خدا حرکت کرد در حالیکه صدايی مانند صدای وزش باد و به هم خوردن بالهای پرنده داشت. در حالیکه مانند پرندگان پر می زد، آمد و در مقابل آن حضرت ايستاد و شاخهء بالايش را بر رسول خدا گسترد و بعضی از شاخه هايش را هم روی شانهء من انداخت و من در آن حال در طرف راست آن حضرت ايستاده بودم.
هنگامیکه قوم قريش اين معجزه را ديدند از روی خود بزرگ بينی و تکبر، چنين گفتند:
امر کن نيمی از اين درخت بيايد و نيم ديگر بماند. حضرت به اين خواستهء آنان عمل کرد و به درخت امر فرمود. نيمی از آن درخت بطور شگفت انگيزتری از حالت اول و با صدايی شديدتر به طرف پيامبر روی آورد و نزديک بود به پيامبر خدا بپيچد.
بار ديگر آن مردم از روی کفر و گردنکشی گفتند:
دستور بده اين نيمهء درخت برگردد به آن نيمه اش (تا به صورت اوليه اش برگردد).
رسول خدا امر فرمود:
نيمهء درخت بر روی همان نيمهء اول برگشت.
من گفتم:
لااله الاالله. من اولين مومن به تو هستم و من اولين کسی هستم که اقرار کرد به اينکه آنچه را که درخت امروز انجام داد، به امر خداوند تعالی و برای تصديق نبوت و تجليل و تعظيم سخن تو بود.
در اين هنگام همهء آن قوم گفتند:
اين شخص، پيامبر نيست بلکه ساحری است دروغگو که سحرش شگفت انگيز است. و آيا کسی جز اين شخص (مقصودشان من بودم) وجود دارد که اين ادعا و کار تو را تصديق کند؟ 👇👇
🌹أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ ۗ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ مُّبِينٌ.
آیا براى مردم، موجب شگفتى بود که به مردى از آنها وحى فرستادیم (و گفتیم) مردم را (از عواقب کفر و گناه) بیم ده، و به کسانیکه ایمان آورده اند بشارت ده که براى آنها، سابقهء نیک نزد پروردگارشان است؟! (اما) کافران گفتند: این مرد، ساحر آشکارى است! ۲ یونس.
🌹وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ ۖ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَٰذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ.
آنها تعجب کردند که (پیامبر) انذار کننده اى از میان خودشان به سویشان آمده. و کافران گفتند: این ساحر بسیار دروغگویى است. ۴ ص.
🟢 👈 و در پایان فرمودند:
و قطعی است، من از قومی هستم که سرزنش هيچ سرزنش کننده ای آنانرا در راه خدا از کار باز نمی دارد. چهرهء آنان چهرهء باعظمت ترين راستگويان است و سخن آنان سخن نيکوکاران. شب بيدار، و هدايتگران روز. آنان هستند تسمک کنندگان به قرآن، که سنتهای خدا و رسول خدا را احياء می کنند. نه تکبر می ورزند و نه بلند گرايانند و نه مردم را به زنجير می کشند و نه فساد در روی زمين به راه می اندازند. دلهای آنان در بهشت است و بدنهای آنان در کار و کوشش.
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
✨ وصف مومن ✨
🌹🌹 وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ ۚ قَالُوا خَيْرًا ۗ لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ ۚ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ ۚ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ.......
و (هنگامیکه) به پرهیزگاران گفته شد: پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ گفتند: خَیْر. (آری)، براى کسانیکه نیکى کردند، در این دنیا نیکى است، و سراى آخرت از آن بهتر است. و چه خوب است سراى پرهیزگاران. باغهائى از بهشت جاویدان است که همگى وارد آن مى شوند، نهرها از زیر درختانشان مى گذرد، و هر چه بخواهند در آنجا هست. خداوند پرهیزکاران را چنین پاداش مى دهد. همانها که فرشتگانِ (مرگ) روحشان را مى گیرند در حالیکه پاک و پاکیزه اند. به آنها مى گویند: سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام مى دادید. ۳۰ و ۳۱ و ۳۲ نحل.
تفسیر: زمانیکه پیامبر هنوز، در مکه بود، در موسم حج که از اطراف جزیرهء عربستان، مردم وارد مکه مى شدند، چون جسته گریخته مطالبى درباره پیامبر اسلام به گوششان رسیده بود، با افراد مختلف که روبرو مى شدند از آنها سؤال مى کردند. هرگاه از مشرکان این سؤال را مى پرسیدند آنها مى گفتند: همان افسانه هاى خرافى و اسطوره هاى پیشینیان است.
و هرگاه با مؤمنان این سؤال را مطرح مى کردند، مى گفتند: پروردگار ما جز خیر و نیکى نازل نکرده است.
خَیْر، به معنای خیر مطلق است، که همهء نیکیها، سعادتها و پیروزیهاى مادى و معنوى را در بر مى گیرد، خَیْر در رابطه با دنیا، خَیْر در رابطه با آخرت، خَیْر براى فرد و خَیْر براى جامعه، خَیْر در زمینهء تعلیم و تربیت و در زمینهء سیاست و اقتصاد و امنیت و آزادى. خلاصه خَیْر از هر نظر.
✅ آنگاه، نتیجهء اظهارات مؤمنان را بیان فرموده که نیکی در دنیا و در آخرت است و وجه تمایزی برای آن قائل نشده. یعنی تمام نیکیها را شامل میشود. ( از نظر مومن، سختیها و مشکلات هم خیر است و سعی می کند از آنها در جهت خودسازی بهره ببرد).
(لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ).
سپس فرموده اند 👈 پرهیزکاران کسانى هستند که فرشتگان قبض ارواح، روح آنان را مى گیرند در حالیکه پاک و پاکیزه اند. پاکیزه از آلودگى شرک، پاکیزه از ظلم و استکبار و هر گونه گناه. در این حال فرشتگان به آنها مى گویند: سلام بر شما باد، سلامى که نشانهء امنیت، سلامت و آرامش کامل است. سپس مى گویند: وارد بهشت شوید بخاطر اعمالى که انجام مى دادید.
تعبیر به تَتَوَفّاهُم (روح آنها را دریافت مى دارند)، به این معنی است که مرگ به معنای پایان نیست، بلکه انتقالى است از یک مرحله به مرحلهء بالاتر.
🌹 رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّار.
پروردگارا! به ما در دنیا نیکى عطا کن. و در آخرت نیز نیکى مرحمت فرما. و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار. ۲۰۱ بقره.
👈 با توضیح اینکه همهء انسانها در لحظهء مرگ، فرشتگان را رویت می کنند و از آنها یا بشارت دریافت می کنند و یا وعدهء عذاب ( همهء انسانها زمان مرگ دارای چشم برزخی میشوند که در پیغامهای قرآنی گذشته، بطور مفصل خوانده ایم ).
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
✨ وصف مومن ✨
🌹🌹 إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا.......
این قرآن، به راهى که استوارترین راههاست، هدایت مى کند. و به مؤمنانى که کارهاى شایسته انجام مى دهند، بشارت مى دهد که براى آنها پاداش بزرگى است. و آنها که به سراى دیگر ایمان نمى آورند، عذاب دردناکى براى آنان آماده ساخته ایم. انسان (بر اثر شتابزدگى)، بدیها را طلب مى کند آنگونه که نیکیها را مى طلبد. و انسان، همیشه عجول بوده است. ۹ و ۱۰ و ۱۱ اسراء.
تفسیر: أَقْوَم، افعل تفضیل است، یعنی صاف ترین، مستقیم ترین و پابرجاترین.
👈 پابرجاترین نسبت به چه چیز؟
نسبت به ادیان و مذاهب دیگر.
در مذاهب و ادیان دیگر هم، این استقامت و عدالت وجود دارد ولى در قرآن به حد کمال است. و با در نظر گرفتن اینکه در آیهء فوق، برای اقوم، طرف مقایسه ذکر نشده، و حذف متعلق، دلیل بر عموم است، پس روشن مى شود این آیه از آیاتى است که اشاره به مسئلهء خاتمیت اسلام و پیامبر نیز دارد، به این معنی که این آئین از همهء آئین ها ثابت تر و پابرجاتر است (دقت کنیم).
👈 در این آیه، به دو نوع موضع گیری انسان در برابر این نامهء مستقیم الهى، اشاره شده: اول مؤمنانى که عمل صالح انجام مى دهند و براى آنان پاداش بزرگى است، و آنها که ایمان به آخرت و دادگاه بزرگ الهی نمى آورند، و عذاب دردناک براى آنها آماده شده.
فرموده اند بشارت عذاب.
چگونه عذاب بشارت است؟
بشارت است برای افراد بى ایمان و طغیانگر، که بدانند اگر بسوی خدا بازگردند و ایمان بیاورند، عذاب الهی از آنان دور خواهد شد و برای مومنان بشارت است که بدانند اگر با استقامت و مقاومت، خود را از آلودگیها حفظ میکنند، تفاوتشان با دیگران از زمین است تا آسمان و بدانند دشمنانشان به چه سرنوشتى گرفتار مى شوند.
👈 👈 پاداش مؤمنان را در عبارت کوتاه أَجْراً کَبِیراً، و کیفر افراد بى ایمان را در عبارت جامع عَذاباً أَلِیماً خلاصه کرده، که مفهوم هر دو، هر گونه پاداش و کیفر معنوى و مادى، جسمى و روحانى را شامل مى شود.
👈 👈 👈 و اما اینکه در صفات دوزخیان تنها روى عدم ایمان به آخرت انگشت گذارده، و سخن از اعمالشان نیست، به این دلیل است که، اعتقاد به آن دادگاه بزرگ بیش از هر چیز انسان را در مقابل گناهان کنترل مى کند. و از این گذشته، انکار قیامت به انکار خدا نیز بازمى گردد، زیرا چگونه ممکن است خداوند عادل و حکیم، مردم این جهان را در شرائطى که مى بینیم، به حال خود رها کند، و جهان دیگرى در کار نباشد؟ این نه با حکمت او سازگار است، و نه با عدالتش.
نکتهء مهم 👈 سپس به عجول بودن انسان اشاره کرده می فرماید: وَ یَدْعُ الإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ.
دعا در اینجا معنى وسیعى دارد و هرگونه هدفی را شامل میشود.
یکی از آن شرایط استجابت دعا، عجله نداشتن برای تعیین هدف و رسیدن به هدف می باشد. به این معنی که نه برای تعیین هدف عجله داشته باشیم، نه برای رسبدن به آن.
در حقیقت، عجول بودن انسان، براى کسب منافع بیشتر و شتابزدگى او در تحصیل خیر و منفعت، سبب مى شود که تمام جوانب مسائل را مورد بررسى قرار ندهد. چه بسیار مى شود که با این عجله، نتواند خیر واقعى خود را تشخیص دهد، بلکه، هوى و هوس هاى سرکش، چهرهء حقیقت را در نظرش دگرگون سازد، و به دنبال شر برود.
و در اینحال، همانگونه که انسان، از خدا تقاضاى نیکى مى کند، بر اثر سوء تشخیص خود، بدى ها را از او تقاضا مى کند، و همان گونه که براى نیکى تلاش مى کند، به دنبال شر و بدى مى رود، و این مانع بزرگى است در طریق سعادت.
🟩 پس برای تعیین هدف، مطالعه و مشاورهء کافی داشته باشیم، و پس از آنکه هدفمان را در چارچوب پسند خدا، تعیین کردیم، ابتدا برای رسیدن به آن، دعا و توکل کنیم و بدون هیچ عجله ای برای رسیدن به هدف، در همان مسیر خداپسند، و با همان مطالعه و مشورت، تلاش کنیم.
👈 👈 👈 البته عجله نداشتن به معنی سستی و کاهلی نیست. بلکه به این معنی است که ضمن حفظ آرامش، تمام جوانب را در نظر بگیریم و با حوصله و دقت کافی گام برداریم، و با سرعت و شتاب (به معنی بدون فوت وقت)، برای رسیدن به هدف تلاش کنیم.
سرعت و شتاب به این معنی که فرصتها را از دست ندهیم. مثلا در نماز.
(حی علی الصلاة، بشتابید بسوی نماز).
هنگام اذان، زمان اقامهء نماز است. پس هدف، نماز است. برای رسیدن به آن، شتاب می کنیم و بدون فوت وقت، آمادهء نماز میشویم، اما با حفظ آرامش و دقت، نماز را می خوانیم.
🌹وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ.
و شتاب کنید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان. ۱۳۳ آل عمران.
🌹سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ
سبقت بگیرید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان. ۲۱ حدید.
فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ.
سرعت بگیرید برای هرگونه خیر. ۱۴۸ بقره.
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
✨ وصف مومن ✨
در پیغام قرآنی روز گذشته در آیهء شریفهء ۱۱ اسراء خواندیم:
🌹🌹 وَيَدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ ۖ وَكَانَ الْإِنسَانُ عَجُولًا.
انسان (بر اثر شتابزدگى)، بدیها را طلب مى کند آن گونه که نیکیها را مى طلبد. و انسان، همیشه عجول بوده است.
👈 چه بسا بخاطر عجله نتوانیم خیر را از شر تشخیص دهیم و بجای خیر در مسیر شر حرکت کنیم. انسان عجول میخواهد در کمترین زمان بهترین نتیجه را بگیرد که در اینصورت احتمال خطا و حتی شکست، بسیار بالاست. انسان عجول معمولا خودرأی است و در تصمیم گیریها مشورت نمی کند و دیگران را نادیده می گیرد.
و خواندیم عجله نداشتن به معنی سستی و کاهلی نیست، بلکه به این معنی است که با حفظ آرامش، و حوصله و دقت کافی، هدف را تعیین و برای رسیدن به آن تلاش کنیم.
و در این مسیر شتاب کنیم نه عجله.
یعنی بدون فوت وقت و بدون از دست دادن فرصتها و با حواس جمع برای رشد و تعالی تلاش کنیم، اما برای رسیدن به هدف عجله ای نداشته باشیم و با مدیریت صحیح و مطالعه و مشورت کافی، به اهداف عالی دست پیدا کنیم.
( ۱ ) 👈 👈 یکی از مسیرهایی که انسان برای آن عجله دارد استجابت دعاست.
استجابت دعا شروطی دارد که اگر به آنها توجه نکنیم منتظر تحقق خواسته هایمان نباشیم.
👈👈 قطعا و حتما آنچه از خدا بخواهیم مستجاب میشود. مستجاب شدن به این معنی نیست که آنچه را ما بخواهیم خواهد داد. مستجاب شدن یعنی خداوند صدای ما را می شنود و درخواست ما را بدون جواب نخواهد گذاشت. اما به صلاحدید خود در زمان مناسب و به بهترین شکل، پاسخ خواهد داد.
👈👈 بهترین استجابت، آنست که خدا بخواهد نه آنکه ما درخواست کنیم.
زیرا 👇👇
🌹🌹وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ.
خدا می داند و شما نمی دانید. ۲۱۶ بقره
و باز 👇👇
🌹قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ ۖ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ.
عرض کرد: پروردگارا! من به تو پناه مى برم که از تو چیزى بخواهم که از آن آگاهى ندارم. و اگر مرا نیامرزى، و بر من رحم نکنى، از زیانکاران خواهم بود. ۴۷ هود.
و باز 👇👇
🌹وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ.
من کار خود را به خدا وامى گذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست. ۴۴ غافر.
✅ بنابراین در دعا، اولا باید توکلمان بر خدا باشد و همه چیز را به او بسپاریم. و دوما منتظر نباشیم همان چیزی را که درخواست کرده ایم، مستجاب شود.
✔ ادامهء این مبحث مهم، فردا إن شاءالله
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
✨ وصف مومن ✨
در باب دعا ( ۲ )
در پیغام قرآنی روز گذشته از دعا خواندیم و استجابت آن.
👈 خواندیم:
کسیکه برای دستیابی به خواسته هایش دعا می کند باید توکلش بر خدا باشد و منتظر نباشد همان چیزی را که درخواست کرده مستجاب شود. اما مطمئن باشد درخواستش در پیشگاه خداوند شنیده شده و حتما پاسخ داده خواهد شد 👇
🌹وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ.
و هنگامیکه بندگان من، از تو دربارهء من سؤال کنند (بگو) من نزدیکم. دعاى دعاکننده را، به هنگامیکه مرا مى خواند، پاسخ مى گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند. ۱۸۶ بقره.
👈 یعنی یکی از شروط مهم استجابت دعا ایمان به الله است.
👈👈 اما اصولا چرا باید برای خواسته هایمان دعا کنیم؟
🌹🌹 قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ...
بگو: پروردگارم براى شما ارزشى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد. ۷۷ فرقان.
دعا یعنی می دانم همهء بزرگی تو هستی و همهء کوچکی من هستم.
کسیکه برای رسیدن به اهدافش دعا نمیکند و تنها به توان خود اتکا دارد، حضور خدا را نادیده گرفته و نمیداند بدون ارادهء خداوند حتی برگی از درخت نمی افتد 👇
🌹 وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ
کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست. و جز او، کسى آنها را نمى داند. او آنچه را در خشکى و دریاست مى داند. هیچ برگى (از درختى) نمى افتد، مگراینکه از آن آگاه است. و هیچ دانه اى در تاریکیهاى زمین، و هیچ تر و خشکى وجود ندارد، جز این که در کتابى آشکار ثبت است. ۵۹ انعام.
👈 البته که کسانی هم که دعا نمی کنند پاسخ تلاشهایشان را خواهند دید اما از این غافلند که همان پاداش دنیوی بدون دعا هم از خداست👇
🌹مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا.
کسانیکه پاداش دنیوى بخواهند، پاداش دنیا و آخرت نزد خداست. و خداوند، شنوا و بیناست. ۱۳۴ نساء.
و نمی دانند که 👇
🌹مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ......
کسانیکه زندگى دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجهء) اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها مى دهیم و چیزى کم و کاست از آنها نخواهد شد.
(ولى) آنها در آخرت، جز آتش (سهمى) نخواهند داشت و آنچه را در دنیا انجام دادند، بر باد مى رود و آنچه را عمل مى کردند، باطل و بى اثر مى شود. ۱۵ و ۱۶ هود.
همچنین غافلند از اینکه خدا همه چیز را عطا می کند و میتواند پس بگیرد 👇
🌹وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ ۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ.
و از آسمان، آبى به اندازه معین فرو فرستادیم. و آن را در زمین (در جایگاه مخصوصى) ساکن نمودیم. و ما بر از بین بردن آن کاملاً قادریم. ۱۸ مومنون.
✅ 👈 همه می دانیم آسمانها و زمین و هر آنچه میان آنهاست از آنِ خداست. اوست که می آفریند و از بين می برد. قادر مطلق، اوست. پس چرا رسیدن به خواسته هایمان را با دعا تضمین نکنیم؟
✔ ادامه فردا إن شاءالله.
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
✨ وصف مومن ✨
در باب دعا ( ۳ )
🌹🌹 فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ ۖ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا.
پس کسانیکه ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند (خداوند) پاداششان را بطور کامل به آنها خواهد داد و از فضل و بخشش خود بر (پاداش) آنها خواهد افزود. ولی کسانی را که ابا کردند و تکبر ورزیدند (استنكفوا و استكبروا)، با مجازات دردناکی کیفر خواهد کرد و (آنگاه) برای خود، غير از خدا سرپرست و یاوری نخواهند یافت. ۱۷۳ نساء.
👈 قبل از تفسیر لازم به ذکر است که ایمان و عمل صالح بدون یکدیگر ارزشی ندارند. کسیکه ایمان دارد و عمل صالحی انجام نمیدهد، ایمانش سودی به حالشان نخواهد داشت. و کسیکه کارهای خیر انجام می دهد بدون ایمان به خدا از او پذیرفته نیست.
تفسیر: استنکاف و استکبار، هر دو به معنی امتناع و انزجار از چیزی است. اما استنکاف از روی جهل و نادانی است و استکبار از روی خودبینی و سرکشی. به این معنی که فرد مستنکف، از روی جهل و نادانی است که از بندگی خدا امتناع می ورزد، ولی مستکبر از روی تکبر و خودبزرگ بینی است که در مقابل فرمان خدا سرکشی میکند.
گرچه او هم گرفتار جهل است اما نوع این جهالت با جهالت مستنکف فرق می کند. شاید بشود فرد مستنکف را ارشاد و هدایت کرد، اما غرور فرد مستکبر، احتمالا هرگز اجازهء هدایت و رستگاری را به صاحبش ندهد (مراقب خود باشیم و غرور را در پیشگاه خداوند از خود دور کنیم).
👈 👈 اما در آیهء معروف ادعونی استجب لکم، می خوانیم:
🌹 وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ.
پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا (دعای) شما را اجابت کنم. به یقین کسیکه از عبادت من تکبر ورزد بزودی با ذلت وارد دوزخ میشود ۶۰ غافر.
👈 معمولا بخش اول این آیهء مبارکه را بیان میکنیم و گله مند میشویم که پس چرا دعایمان مستجاب نمیشود؟!
ولی به بخش دوم هیچ توجهی نداریم که نکند در پیشگاه خدا تکبر دارم و در عبادت او کوتاهی میکنم و همین باعث مستجاب نشدن دعایم شده؟!
✅ 👈 یعنی یکی دیگر از شروط استجابت دعا به غیر از آنها که در پیغامهای گذشته خواندیم، طاعت و عبادت خداست بدون هیچ تکبر و غروری.
البته که می بینیم کسانی را که هیچ خدا را اطاعت و عبادت نمی کنند و ظاهرا همه چیز دارند اما 👈 این ظاهر قضیه است و ما از باطن زندگیها بی خبریم و ضمن اینکه طبق آیه ای که روز گذشته خواندیم 👇
🌹مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا.....
کسانیکه زندگى دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجهء) اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها مى دهیم و چیزى کم و کاست از آنها نخواهد شد.
(ولى) آنها در آخرت، جز آتش (سهمى) نخواهند داشت و آنچه را در دنیا انجام دادند، بر باد مى رود و آنچه را عمل مى کردند، باطل و بى اثر مى شود. ۱۵ و ۱۶ هود.
✔ ادامه فردا إن شاءالله.
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
✨وصف مومن ✨
در باب دعا ( ۴ )
از شروط استجابت دعا، تلاش خودمان است برای رسیدن به آنچه از خدا طلب کرده ایم. یعنی تناسب درخواست با توانایی دعاکننده و همچنین درخواستی که حقوق مردم پایمال نشود. لذا دعا باید سازنده باشد، یعنی دعای خوب باشد و ظرفیت رسیدن به آنرا هم داشته باشیم که آرزوهای دراز از شیطان است.
آرزوی دور و دراز، انسان را به خود مشغول داشته و از حق باز میدارد 👇
🌹🌹إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى ۙ الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَىٰ لَهُمْ.
به یقین کسانیکه بعد از روشن شدن راه هدایت براى آنها، پشت به آن کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است. ۲۵ محمد.
👈 و این یعنی دعا باید منطبق با خواست و فرمان خدا باشد وگرنه انتظار استجابت نداشته باشیم. شيطان انسان را به آرزوهای دست نیافتنی سرگرم می کند که عمدتا آرزوهای دنیوی است برای دور شدن از خداوند منان.
🟢 اما دعا در مسیر حق تعالی، حتی اگر دور و دراز هم باشد، سازنده است. مثلا آرزوی شهادت میکنیم. باید ببینیم آیا واقعا ظرفیت و شرایط رسیدن به شهادت را داریم یا فقط در حد یک آرزوست؟ اینجا مورد آزمایشات الهی قرار میگیریم و با کمتر از آرزویمان امتحان میشویم تا به خودمان ثابت شود قابلیت رسیدن به آرزویمان را داریم یا باید آنرا کسب کنیم؟ یا شرایطش را داریم اما باید آنرا ارتقاء دهیم؟
مثلا شرایط جهاد پیش می آید، مثلا جهاد با مال.
اگر با میل و رغبت انجام دادیم یعنی به درخواستی که داریم نزدیک هستیم وگرنه باید در خواستهء خود تجدید نظر کنیم و یا اینکه تلاش کنیم برای رسیدن به آن.
👈 👈 وقتی به درگاه خدا دعا میکنیم، یعنی به او ایمان داریم و به بزرگی او و کوچکی خودمان واقفیم و او را قدرت برتر و دانای مطلق میدانیم و این یعنی بندگی خدا. اما کسیکه آیات الهی را تکذیب میکند، خود و خدا را نشناخته، چون خود ما، یکی از آیات الهی هستیم و اگر خود را بشناسیم خدا را خواهیم شناخت و یکی از بهترین راههای خداشناسی و خودسازی، دعاکردن است. چون با دعاکردن، به بزرگی خدا و کوچکی خود میرسیم، و تکبر و غرور را در پیشگاه خدا از خود دور می کنیم و برای استجابت خواسته هایمان در مسیر حق تعالی حرکت می کنیم.
👈 👈 👈 یکی دیگر از شرایط استجابت دعا که باید بسیار مورد توجه باشد، اینست 👇👇
🌹ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ.
پروردگار خود را از روى تضرع، و در پنهانى، بخوانید (و از تجاوز، دست بردارید که) او متجاوزان را دوست نمى دارد. ۵۵ اعراف.
تفسیر: دعای سازنده، دعاییست که با تضرع و مخفیانه باشد. دعا روح عبادت است و باید با تضرع باشد. با اظهار عجز و حقارت در کمال خضوع.
و مخفیانه باشد. یعنی بنده باشد و خدا، تا بتواند در این خلوت و تنهایی، براحتی با خدا راز و نیاز و اعتراف به گناه کند و شرایط خضوع را در خود ایجاد کند، و بتواند خواسته هایش را آنطور که شایسته است با خدایش درمیان بگذارد. و مخفیانه باشد که اگر دعایش آنطور که می خواست مستجاب نشد یا به تأخیر افتاد، مورد طعن دیگران قرار نگیرد.
👈در بخش دوم آیه، خداوند فرموده است متجاوزان را دوست ندارد.
منظور از متجاوز، در این آیه، متجاوز به هنگام دعاست. اعم از فریاد کشیدن به هنگام دعا، یا همراه با خشم و طلبکاری، یا تظاهر و ریاکاری، یا توجه به غیر خدا به هنگام دعا...
و همچنین انجام کارهایی که مانع استجابت دعا میشود و دور بودن ازکارهایی که استجابت دعا را آسان میکند.
از جمله اعمالی که به استجابت دعا کمک میکند، نیکی به پدر و مادر است، حتی اگر از دنیا رفته باشند. و از جمله کارهایی که مانع استجابت دعا میشود، ظلم است اعم ازظلم به خود یا به دیگران.
✔ ادامه فردا إن شاءالله.
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
✨ وصف مومن ✨
در باب دعا ( ۵ )
🌷بخشی از سی و یکمین نامهء حضرت امیر خطاب به امام حسن مجتبی و همهء کسانیکه آنرا می خوانند 🌷
👈 و بِدان آن خداوندی که گنجينه های آسمانها و زمين به دست اوست، به تو اجازهء دعا داده و اجابت آنرا به عهده گرفته است و به تو دستور داده است که از او مسئلت کنی و او عطا فرمايد و تو از او رحم بخواهی، او به تو رحم فرمايد.
آن خداوند مهربان بين تو و خويشتن، کسیکه تو را از او بپوشاند قرار نداده است و تو را وادار نکرده است بسوی کسیکه دربارهء تو به او شفاعت کند (کسی میان تو و او نیست). و تو را در صورتیکه بدی کرده باشی از توبه منع نکرده است. و برای وارد ساختن عذاب بر تو عجله ای ندارد و اگر بسوی او برگردی تو را سرزنش نمی کند و تو را در آن هنگام که مستحق رسوا شدن هستی رسوا نمی کند و برای قبولی توبه از تو سختگيری نکرده و بوسيلهء کيفر با تو مناقشه ننموده و از رحمت خويش نااميدت نفرموده است. بلکه برگشت تو را از گناه، ثواب قرار داده و گناهت را يکی و اطاعت و نيکويی ات را ده برابر محاسبه نموده است. و درِ بازگشت بسوی او و طلب خشنودی از او را باز گذاشته است.
پس هنگامیکه او را بخوانی صدايت را می شنود و وقتی که با او آهسته به نيايش بپردازی، آنرا می داند (پس حالا که اين حقايق را می دانی) حاجتت را به او عرضه کن و ذات و حقیقت نفس خويشتن را در پيشگاه او بگستران و غصه ها و اندوه های خود را به بارگاه او بيان کن و برطرف شدن سختیهايت را از او بخواه و برای همهء امور زندگيت از او ياری بطلب و از خزاين رحمت او عطايايی را مسئلت نما که جز او نتواند آنها را به تو عنايت فرمايد از فزونی عمرها و صحت بدنها و گسترش روزيها.
سپس خداوند متعال کليدهای گنجينه های نعمتهايش را در اختيا تو قرار داده با اجازه و رخصت در مسئلت از او.
هر وقت بخواهی درهای نعمت او را به وسيلهء دعا به روی خود باز کنی و انبوه رحمتش را بسوی خود سرازير نمايی.
👈 👈 👈 پس تاخير اجابت دعايی که به بارگاه خداوند نموده ای نااميدت نسازد، زيرا عطای الهی به قدر نيت است. و گاهی اجابت دعا برای بزرگتر نمودن پاداش دعاکننده و فراوان بودن عطای آرزوکننده به تاخير می افتد. بسا باشد که چيزی را از خدا مسئلت نمايی ولی آن خواسته به تو داده نمی شود، ولی در مقابل، بهتر از آن درخواست، يا در اين دنيا و يا در آخرت نصيبت می گردد. يا آن خواسته به جهت آنچه که برای تو بهتر است از تو برمی گردد.
پس چه بسا که آنچه مسئلت نموده ای، اگر به تو داده شود، دينت از بين می رود.
پس تو خيری را از خدا مسئلت کن که زيبايی اش برای تو بماند و وبالش از تو دور گردد.
پس مال، چيزی است که نه آن برای تو می ماند و نه تو برای آن.
🌹 ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخرة حسنه و قنا عذاب النار.
و این یعنی خدایا بهترینها را در دنیا و آخرت نصیب مان گردان، و بهترین آنست که تو می دانی نه آنکه من می خواهم.
✔ ادامه فردا إن شاءالله.
۲۰ اسفند ۱۴۰۲