به مرحلهای از شعور رسیدم که اگر دوستم
نداری لطفا تنهام بزار ، قول میدم بزارم راحت
بری ؛ من طاقت اینکه کنارم باشی و دلت با
من نباشه رو ندارم : )!'💙'📽
- ستاره قدری
𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐 | ܢ݆ߺܝ̇ߺߊܣܭَߊܘ
ولی این شعر توصیفِ حالِ این روزایِ ما دختراست :
از جهان طرد شدم ، کنج قفس سرد شدم .
دختری گوشهی زندان دلم میرقصید ؛
کشتمش تا که بفهمد من دگر مرد شدم :)!'🖤'🔗
یهو بیاد بگه :
فک نمیکردم اِنقد اذیت شی فداتشم ؛
ببخشید اگه یه مدت نبودم : )!'💙🌱
𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐 | ܢ݆ߺܝ̇ߺߊܣܭَߊܘ
میدونی بزرگوار ?!
فکر کنم یه چیزی تو نسلمون اشتباهه ، یه عالمه چشم غمگین روی صورتای خوشحال :)!'
تعادل احساساتم از دستم در رفته یا انقدر بی حس و ریلکسم که چیزی نمیتونه عصبی و ناراحتم کنه یا انقدر حساسم که کوچکترین چیزی عصبیم میکنه ، حد وسطمو گم کردم .. !
ای پریشانحالِ من ، جانانِ من ، حرفی بزن ..
این پریشان حالیت را با که خلوت میکنی :)🔗
- به من بود ميگفتم دو ساعت آفتاب بياد ؛
بيست و دو ساعت بقيه شب باشه . .
+ عه، چرا خب؟!
- چون همهیِ دردا از حرف نزدنه .
همه حرفهای نزدهت شب يادت ميفته .
خودِ تو . .
اگر پتو میپيچيدی دورت ؛
ميزدی از خونه بيرون .
از جلوی خونشون رد ميشدی يهو در باز ميشد اونم اومده بود يه دوری بزنه ؛
بهش نميگفتی دلت براش تنگ شده؟!
ولی الان چی . .
پتو رو میپيچی دورت به اون پهلو ميشی ؛ چشماتو محكم ميبندی .
فردا صبح باز لباس رسمياتو ميپوشی .
به جلو خونشون كه ميرسی قدمهاتو تند ميكنی رد ميشی . .
تاريكی ميذاره حرف بزنی ؛
روشنایی خفهت ميكنه :)!💛'🐋
-قـلبمـنمـوقـعاهـدابـہتـوایـرادنـداشـت
مـشـڪلازتـوسـتاگـرپـسزدهپـیـونـدشرا ..
مثلِ گنجشکِ رها در وسطِ بارانم؛
بستهام سخت دلم را به پناهی
که تویی درمانم •ࡆ🍋💛ࡆ•
با منِ مجنون نزن حرف از ؛
- عقوبت های عشق ..
هیچگاه از غم نترسان آدم دیوانه را ..
𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐 | ܢ݆ߺܝ̇ߺߊܣܭَߊܘ
- میمیرم واست آخر سرم :)🍃🎼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- یه حال عجیبی با تو میپیچه تو تنم:)💙🎼
هدایت شده از 𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐 | ܢ݆ߺܝ̇ߺߊܣܭَߊܘ
گاهی قویترینِ آدمها هنگام صبح،
همانهایی هستند که تمامِ شب را گریه کردهاند! •💭'💛•
#ظهربخیر
آخرین باری که دیدم یکی به عشقش رسید و عاشق موند، همکلاسیم بود .
تو راهِ مدرسه، عاشقِ یه پسرِ سرباز شده بود با کلی بدبختی خانوادش رو راضی کرد، بعدم دیگه نیومد مدرسه .!
میگفت :
" همین که دارمش، دیگه هیچی نمیخوام .! "
امروز دیدمش بعد سیزده سال، میگفت :
" هنوزم وقتی اونو دارم، دلم هیچی نمیخواد .! "
- از این عشقها لطفا(:💚🗞؛
در وصف من گفته که :
مثل موهاش بود؛ نه صاف بود نه فر.
موجی بود :)🌊✨
پسره داشت میرفت، دختره با صدای بلند داد میزد :
‹ نهخودتیهنگابهخودتبنداز . .
ببینمنوتوبدونهماصلاترکیبقشنگینیستیم .!💚’🗞 ›
یهو پسره وایساد همونجا . .
دستشُ به حالت بغل گرفت،
دختره هم بدو بدو پرید بغلش :)!
تو رو مولانا سروده،
شجریان خونده،
مشکاتیان نواخته،
فرشچیان کشیده،
و شاملو نوشته.💛🌱
سر زیبایی چشمان تو دعوا شده است ؛
بین ماه و من و یک عده اساتید هنر ..
یهبارگفتهبودمخداهمعاشق
آبیِ ،وگرنهکهآسمونآبی
نبود . .
- آسمون،دریا،زمین . . .
وسعتهرکدومازاینها ،
انقدریبزرگهکهحتینمیتونیم
بشماریمشازهمونوقتاکه
خیلیکوچیکتربودم،فکر
میکردمآسمون،قلبخداست
هروقتکهحالشخوبه،آبیهآبیِ ؛
هروقتگرفتهستمیباره ؛
میبینی ؟
خداآفریدههایبزرگش ،
لبخندشوقلبشروآبی
آفریدهواسههمینهکه
تویقلبمنم،اونآبیقشنگه
توییعینقافیههاییه
شعر،عینابروبارون ،
ماهوخورشید،
آبیبودنبهتمیاد . .💙′🎼!`