eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.7هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
20.1هزار ویدیو
280 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 گناه تاوان داره 👤 استاد عالی 🌹 🍃🍂 ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵سخنرانی 🎬موضوع: درد، نعمت الهی ‌‌‌‌🌹 🍃🍂 ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ✨ پیرمردی بود زاهد که در دل کوه، توی دخمه‌ای عبادت می‌کرد و از علف‌ها و میوه‌های جنگلی کوه هم می‌خورد. روزی از کوه به زیر آمد و به طرف ده راه افتاد رفت و رفت تا به نزدیک ده رسید، مزرعه گندمی دید. خیلی خوشش آمد، پیش رفت و دو تا سنبله از گندم‌ها چید و کف دستش خرد کرد و آن چند دانه گندم تازه را خورد، بعد از آنکه چند قدمی به طرف ده پیش رفت، به خودش گفت: «ای مرد! این گندم از مال که بود خوردی؟… حرام بود؟… حلال بود؟…» زاهد سرگردان و پریشان شد و گفت: «خدایا! من طاقت و توش عذاب آن دنیا را ندارم ـ هرچه می‌خواهی بکنی و به هر شکلی که جایز می‌دانی مجازاتم کن و تقاص این چند دانه گندم را در همین دنیا از من بگیر!» خدا دعا و درخواست او را قبول کرد و او را به شکل گاوی درآورد و به چرا مشغول شد. صاحب مزرعه که آمد و یک گاوی در گندم‌زارش دید هرچه در حول و حوش نگاه کرد کسی را ندید ـ ناچار طرف غروب، گاو را به خانه آورد و مدت هشت سال از او بهره گرفت، آخر که از گوشت و پوست او هم استفاده کرد، کله خشک او را برای مزرعه‌اش «داهول» کرد یعنی مترسک کرد و توی زمین سر چوب کرد ـ روزی که صاحب زمین مزرعه‌اش را چید و کوبید و گندم را خرمن کرد، شب دزدها آمدند و جوال‌هاشان را از گندم پر کردند ناگهان صدای غش‌غش خنده از کله خشک گاو بلند شد، دزدها مات و حیران شدند و خشکشان زد، هرچه به این طرف و آن طرف نگاه کردند دیدند هیچکس نیست اول خیلی ترسیدند و گندم جوال کردن را ول کردند. 💥بعد آمدند پیش کله و ایستادند و گفتند: «ای کله! ترا خدا بگو ببینم چرا می‌خندی؟ تو که هستی؟ چرا اینطور می‌خندی و ما را مسخره می‌کنی؟» کله به زبان آمد و شرح احوالش را گفت و آخر هم گفت: «من به تقاص دو تا سنبله گندم دارم چنین مکافاتی می‌بینم ـ وای به حال شما که جوال جوال می برید •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از سفارشات گسترده نور ✨
بانکِ سخنانِ نـــــــــاب،حـــــــــرف های دل🌿🌸 صادقانه گویی های حسین پناهی سخنان نابِ دکتر شریعتے دلنوشته های بی ریای شاملو به آیدا فقط کسانے که مشتاق متن های زیبا و اخلاقے هستند وارد شوند❤️👇 https://eitaa.com/joinchat/2289369210C313651a2a4 روزے چند دقیقه حالِ دلتان را خوب کنید🌸🕊
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
😁😁😜😂واییییییی ترکیدم از خنده 😂🤣🤭 بیا 😱 جوک حلال 😱 آخر خندست🤣🤣👇 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 دخترا پسرا بزنید رو ایموجی خنده 🤣 😁😝خنده دار ترین کانال ایتا🤣🤣 بیا از طه دلت میخندی😂🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دستور امام جواد(ع) برای یاری حضرت مهدی(ع) ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ✍ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود. با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند. پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد. با خودش گفت « من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است . من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای . او لابد غذا یا دارویی را نام می برد. آنوقت من می گویم نوش جانت باشد پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم. مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید. پرسید حالت چه طور است ؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت دارم از درد می میرم. ناشنوا خدا را شکر کرد. ناشنوا پرسید چه می خوری ؟ بیمار پاسخ داد زهر ! زهر کشنده ! ناشنوا گفت نوش جانت باشد. راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت عزرائیل ! ناشنوا گفت طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد. 💥مولانا در این حکایت می گوید بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر ، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد. 📚 مجموعه شهر حکایات •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❤️پروفایل زیبای خدایی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
متنهایی که با طلا باید نوشت ❤️❤️ جملات هشت ریشتری 😍😍😍 http://eitaa.com/joinchat/4031315983Cc84dcb290a ♥️به شدت پیشنهاد میشه👆👆
✨ببیــــــــــــن!👀 🐍توی بازی مار پله گاه یکی بالاست و با نیش مار پایین می آید، ویکی هم پایین است و برابرش نردبان , و با همان بالا می رود ؛ 🔹و دنیا در نگاه قرآن کریم " لعب" است ، یعنی بازی است ، پس هم مار دارد و هم پله؛ ❣حال‌ ، اگر بالایی مغرور نباش! چون دنیا پر از مار است ؛ ❣و اگر پایینی ، مایوس نباش! چون دنیا پر از نردبان است ؛ 🌍 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
آیت الله اراکی فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت :نه با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد هدیه مولایم حسین است! گفتم چطور؟ با اشک گفت آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه "س"؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین "علیه السلام" حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد ... ... آن لحظه که صورتم را بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت : به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم ... جالب است بدانید 🔸 درباره محل خاکسپاری امیرکبیر در همه منابع تاریخی آمده است که پیکر میرزا تقی خان امیرکبیر ابتدا در همان کاشان دفن شد. 🔹به گفته میرزا جعفر حقایق‌نگار خورموجى، پیکر امیر را روز بعد از شهادت به قبرستان «پشت مشهد» کاشان بردند و به رسم امانت کنار قبر «سید محمد تقی پشت مشهدی» از علمای مشهور کاشان به خاک سپردند. ♨️چند ماه بعد، با پیگیری‌های عزت‌الدوله همسر امیرکبیر، جسدش را به کربلای معلی منتقل کردند. پیکر او در مقبره‌ای در رواق شرقی حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) دفن شد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
➕ شازده کوچولو گفت: بعضی کارا بعضی حرفا بدجور دل آدمو آشوب میکنه ➖ گل گفت: مثل چی؟ ➕شازده کوچولو گفت: مثل وقتی که میدونی دلم برات بی‌قراره و کاری نمیکنی... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️پیش رو سالی برایت آرزو کردم 🌸به مِـهر ♥️سالِ پر لبخند را 🌸در قالب ابیاتِ شعر...! ♥️بهترینها عایِدَت گردد 🌸در این سالِ نکو..! ♥️سرخ باشدصورت تو جای زردی 🌸رنگ و رو..! ♥️خنده را پیوسته ایزد 🌸بر لبت جاری کند..! ♥️دست خود را لحظه لحظه 🌸همرَهَت یاری کند..! ♥️یاد کن در سال نو 🌸از دوستانی همچو من..! ♥️با دو صد تبریک آوردم 🌸به پایان این سخن..! 🌸سال خوشی براتون آرزومندم🌸
✨﷽✨ 🌼مرد خوشبخت ✍️پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم که بتواند مرا معالجه کند. تمام آدم‌های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می‌شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست. تنها یکی از مردان دانا گفت: فکر کنم می‌توانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می‌شود. شاه پیک‌هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد. آن‌ها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا می‌زد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه‌ای محقر و فقیرانه رد می‌شد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می‌گوید. شکر خدا که کارم را تمام کرده‌ام. سیر و پر غذا خورده‌ام و می‌توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می‌توانم بخواهم؟ پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند. پیک‌ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت! ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
؟ روایت شده که حضرت علی (ع) روزی بر منبر کوفه خطبه می خواند و در ضمن خطبه فرمود: ای مردم از من بپرسید، قبل از آنکه مرا از دست بدهید. از راه های آسمان بپرسید که من به آنها داناتر از راه های زمین هستم. 🔆پس مردی از بین آن جماعت برخاست و گفت: یا امیرالمومنین، جبرئیل الان کجاست؟ فرمود: مرا بگذار تا بنگرم. سپس نگاهی به بالا و بر زمین و به راست و چپ نموده، سپس فرمود: تو جبرئیل هستی. 🧚‍♂پس جبرئیل از بین آن قوم پرواز کرد و با بالش سقف مسجد را شکافت. مردم تکبیر گفتند و عرضه داشتند: یا امیرالمومنین، از کجا دانستی او جبرئیل است؟ فرمود: من به آسمان نظر انداختم و نظرم به آنچه بر بالای عرش و حجب بود رسید. 🌏وقتی به زمین نگاه کردم، بینایی من در تمام طبقات زمین تا قعر آن نفوذ کرد و هنگامی که به راست و چپ نگاه کردم، آنچه را خداوند آفریده دیدم، ولی جبرئیل را در بین مخلوقات ندیدم. به همین دلیل دانستم که این فرد همان جبرئیل است. 📚على (ع) و المناقب، ص 190. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا دار مکافات است.... وقتی پرنده ای زنده است.......... مورچه هارا میخورد وقتی میمیرد ....... مورچه ها اورا میخورند... زمانه وشرایط در هر موقعی میتواند تغییر کند.... در زندگی هیچ کسی را آزار یا تحقیر نکنید..... شاید امروز قدرتمند باشید........ اما یادتان باشد زمان از شما قدرتمند تر است...... یک درخت میلیون هاچوب کبریت را میسازد... اما وقتی زمانش برسد..... فقط یک چوب کبریت... برای سوزانده میلیون ها درخت کافی است. امروز کسی را میزنی.... فردا از خودت زده میشوی..... پس خوب باشید وخوبی کنید.... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ❤️کانالی مخصوص متاهلین❤️ 👇💞👇💞👇💞👇💞👇💞 https://eitaa.com/joinchat/1731264529C6b7f30c3c7 ⚠️این تبلیغ به زودی پاک میشود..سریع تر عضو بشید🔥⚠️ 👇💞👇💞👇💞👇💞👇💞 https://eitaa.com/joinchat/1731264529C6b7f30c3c7
آیه گرافـی 🇵🇸
‌ ❤️کانالی مخصوص متاهلین❤️ 👇💞👇💞👇💞👇💞👇💞 https://eitaa.com/joinchat/1731264529C6b7f30c3c7 ⚠️این تبلیغ
💞آغــــــوش💞 چگونه......؟🙈 راهکار های ......👀💑 شب........😬 ♥️💍ویژه متاهلین بالای ۲۷ سال🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز حاجات پنج شنبه های ماه شعبان در هر پنجشنبه این ماه دو ركعت نماز 🍃🌺 در هر ركعت بعد از حمد صد مرتبه توحید🌺🍃 و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد🌺🍃 تا حق تعالى برآورد هر حاجتى كه دارد از امر دین و دنیاى خود.🌺🍃 👈روزه اش نیزفضیلت دارد و روایت شده كه در هر روز پنجشنبه ماه شعبان زینت مى كنند آسمانها را پس ملائكه عرض مى كنند خداوندا بیامرز روزه داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان و در خبر نبوى است كه هر كه روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه دارد حقّتعالى بیست حاجت ازحوائج دنیا وبیست حاجت ازحاجتهاى آخرت او را برآورد . 📔مفاتیح الجنان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠: 💎: ✍پیامبر خدا با نگاه پر مهرش چهره نگران تک تک یاران را از نظر گذراند و با لبخندش دل های ایشان را آرام کرد. سپس فرمود:من آنچه از علوم الهی،کتب آسمانی و اسرار نبوت در دست و سينه داشتم به سام می سپارم تا زمين از حجت خدا خالی نماند و این مشيت قطعی خداوند است.همچنین به همه شیعیان خود وصيت می کنم تا ظهور هود(ع)، یک روز از سال را که معین خواهم کرد،دور هم جمع شوند و وصيت و عهد الهی را بخوانند و آن روز،روز عيد برای ایشان باشد.1 ❇️پس از دو هزار و پانصد سال،حضرت نوح شیخ الانبیاء آخرین ماموریت خویش را به پایان رساند و این پایان رسالت ایشان بر روی زمین بود. نقل است آنگاه که موعد مرگ ایشان فرا رسید،حضرت عزارئیل را دید که با خضوع در برابر ایشان ایستاده است. نوح(ع)به ایشان فرمود:ای فرشته مرگ! آیا فرصتی دارم تا از آفتاب به سایه روم؟عزرائيل عرض کرد:بله ای نبی خدا. وقتی که پیامبر به سایه رسید،لبخند زد و خطاب به عزرائیل فرمود:گویی تمامی این عمر طولانی به اندازه همين رفتن از آفتاب به سایه بود!2 🗡حالا دیگر زمین مانده بود و روز ها و شب های بدون نوح(ع).حضرت نوح(ع) را حقی عظیم بر گردن بشریت است که هرگز فراموش نخواهد شد.نوح اسطوره قرن ها خون دل خوردن و صبر و استقامت در راه حق است.درود بر او آنگاه که تیغ شمشیر ها در زیر شکنجه تنش را زخم میزد و تیغ زبان ها دلش را! درود بر او آنگاه که بر کشتی نشست، آنگاه که بر داغ فرزند ناخلف صبر کرد و آنگاه که دولت حق را بر زمین مستقر گرداند. 🪦ای پیامبر خدا!خوشا به حال شیعیان شما که در اوج ابتلاء و سختی، آغوش گرم تو پناهگاهشان بود، اینک شیعیان فرزندت چه کنند که مولایشان را در کوچه ها می بینند و نمی شناسند؟! سر بر کدام سنگِ حسرت بکوبیم از این داغ که حتی لایق دیدن چشمان مولایمان نیستیم؟! ای حضرت پدر! مارا در این قرن های تاریک و حسرت دعا کن!ما را دعا کن که همچون شیعیان شما لایق دیدن دولت کریمه ی مولای خود باشیم، که دعای پدر در حق فرزند مستجاب است، ان شاء الله. 📙راوندی،قصص الانبياء،ج1،ص 261؛ مجلسی،بحار الانوار،ج11،ص 288؛ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 اینگونه بخشیده شو!!! ┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💠 حجت الاسلام پناهیان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: ابراهیم مدبر می‌گوید: در آن وقت که امیرالمؤمنین مأمون به روم رفته بود، روزی سوار بود و او را اسفهسالاری بود «عجیب» نام. گفت: یا عجیب! می‌خواهم که اسب با تو بدوانم تا بنگرم که اسب تو چگونه می‌رود. پس هر دو اسب را بتاختند، چندان که از نظر خواص دور شدند. مأمون عجیب را گفت: غرض من آن بود از این مسافت که مرا با توستری بود و [خواستم] با تو خالی کنم و بگویم. بدان که من از این برادر خود معتصم اندیشه میکنم. باید که پیوسته احوال مرا مراقبت کنی و در محافظت من حزم (احتیاط) به جای آری. «عجیب» خدمت کرد و چون بازگشتند و چندی برآمد، عجیب فرصت طلبید و این معنی نزد معتصم حکایت کرد. معتصم از وی منت داشت و زندگانی به حزم کردن گرفت، چندان که نوبت خلافت به معتصم رسید و اول روز که به خلافت بنشست، بفرمود تا عجیب را بگرفتند و فرمود که سیاست کنند. عجیب گفت: یا أمیرالمؤمنین! گناه من جز اخلاص و هواداری تو چیست؟ گفت: گناه تو فاش کردن راز برادرم بود و سری که با تو گفت نگاه نداشتی و مرا به تو چه اعتماد بود پس از این؟ پس در حال «عجیب» را بکشتند و افشای آن سر، سر او را از مصاحبت تن معزول کرد. 📙 جوامع الحکایات / 234. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مزار شهید سید احمد پلارک در میان سی هزار شهید آرمیده در گلزار شهدا از ویژگی بارزی برخوردار است.تربت پاک این بسیجی شهید همیشه معطر به رایحه مشک است و این عطر همواره از مرقد او به مشام می‌رسد. شهید سید احمد پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاه های پشت خط به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همواره بوی بدی بدن او را فرا میگرفت. تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامی‌که او در حال نظافت بوده، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود. بعد از بمب باران، هنگامی‌که امداد گران در حال جمع آوری زخمی‌ها و شهیدان بودند، با تعجب متوجه می‌شوند که بوی گلاب از زیر آوار می‌آید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود. هنگامی‌که پیکر آن شهید را در بهشت زهرای تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار مزار این شهید احساس می‌شود و نیز سنگ قبر این شهید پلارك رو خشك كنید، از طرف دیگر سنگ نمناك می‌شود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: قسم به خدايى كه دانه را شكافت و خلايق را بيافريد مؤمن ، پروردگار خود را با چيزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نكرد و شيطان را با حربه اى چون خاموشى به خشم نياورد و احمق را با چيزى مانند سكوت ،كيفر نداد. 📚أمالي المفيد، ص 118، ح 2 📚منتخب ميزان الحكمة، ص 264 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•