eitaa logo
لَیْلِ قصه‌ها
11.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
45 ویدیو
3 فایل
ادبیات خوانده‌‌ای که قصه می‌نویسد، تدریس می‌کند و به دنبال رویاهاست🌱 • 📚کتاب‌ها: آیه‌های جنون/ چاپ هشتم در دست چاپ: نجوای هر ترانه‌/ رایحه‌ی محراب در دست نگارش: آن شب ماه گم شد/ ابر و انار • خانه‌ی خودمانی‌تر: @leilysoltani • ادمین: @maryaarr
مشاهده در ایتا
دانلود
_ مامان می‌گه روزی که بابا رفت و دہ سال بعدش برگشت. برف می‌بارید! نم‌نم و کند! دیگه از اون روز بابا برف نمی‌بینه تا وقتی که دوبارہ برمی‌گرده‌ پیش مامان‌. همه چیز براش غریبه بودہ حتی مامان... واسه همین بابا با برف غریبه‌ست! امروزم که دارہ برف میاد!
لَیْلِ قصه‌ها
_ مامان می‌گه روزی که بابا رفت و دہ سال بعدش برگشت. برف می‌بارید! نم‌نم و کند! دیگه از اون روز بابا
Ey-Dard-Ey-Yade-Yar.mp3
6.01M
🌿♥️ سر رای برگشتنت آینه می‌کارم گلدونای دلتنگو رو پله می‌ذارم لحظه‌های بی‌قصه رو طاقت ندارم... @Ayeh_Hayeh_Jonon
لَیْلِ قصه‌ها
_ مامان می‌گه روزی که بابا رفت و دہ سال بعدش برگشت. برف می‌بارید! نم‌نم و کند! دیگه از اون روز بابا
معراج که این جمله‌ها رو می‌گفت، با این آهنگ اون روزی که محراب رفتو ده تا زمستون بعدش برگشتو مرور کردم. زیر اون نم‌نم برف تازه غنچه داده بودن، بار بعدش که همدیگه رو دیدن گل داده بودن دور از هم...
سلام و عشق و دلتنگی❤️ دلم براتون تنگ بود و هنوزم هست الهی که خوب باشید و جاری🌿 بچه‌ها گفتن خیلی پیام داریم که دوباره برای رمان گروه بزنیم و بتونیم احساساتمونو با خانم سلطانی درمیون بذاریم. دوست دارم بیشتر کنارتون باشم اما چند ماهی می‌شه که بیشتر تو خلوتم و... خوب و سخت این روزا در گذره‌. فعلا نمی‌تونم خیلی تو این فضا باشم یا جواب پیام بدم اما می‌دونید که چقدر عزیزید، هرچند ندیده🌸 این لینک پیام ناشناس علی الحساب برای حرفاتون https://harfeto.timefriend.net/16454569690588
راستی! این روزا خیلی مراقب خودتون باشید💚 من با کلی رعایت و پرهیز درگیر کرونا شدم. اینجا نگفتم که تو این جو آشفته و پر استرس دلی نگران‌تر نشه‌. حالا که دارم بهتر می‌شم بگم خیلی خیلی مراقب باشید🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمنه یکی از پروانه‌های کوچولوی منه (شاگردم) این قابو تو حرم بابای آهوها گرفته💛 می‌دونید که آیه تقدیم شده به بابارضا (ع). وقتی آیه رو تو حرم می‌بینم، دلم بیشتر براش می‌ره... آمنه بعد از کلی دعا و عکس و فیلم قشنگ گفت: با وجود فرصت کم برای همه‌ی پروانه‌هاتون نماز زیارت و زیارت امام رضا خوندم. (این‌ چنین هوای خواهرای ندیده‌شونو دارن) پشت بندشم گفته به نیابت از همه‌ی بچه‌هایی که رایحه رو دنبال می‌کنن. خدا این مهربونیارو حفظ کنه که دور و بی‌خبر از همیم اما تو دعا و قلب همدیگه جا داریم❤️ همینا دنیا رو قشنگ می‌کنه، قشنگی دنیا باشیم نه سختیش🫂🌱
☁️❤ می‌دونید وقتی به ترکی می‌خوایم دعا کنیم یکی تا همیشه برامون بمونه چی میگیم؟ میگیم: الله سَنی مَنَ چوخ گورمَسین! یعنی خدا تو رو برای من زیاد نبینه :) ♥️ @Ayeh_Hayeh_Jonon
مبارک باشه مبعثِ حضرت لطیف، آقای گلای محمدی🌸 الهی به حق وجود قشنگش، خیر و نور بباره به زندگی‌تون💚🌻
Cem Adrian & Mark Eliyahu - Kul [320].mp3
11.81M
🍃🎵 _ Kül olur kalbindeki zamanla اون چه در قلبمه با گذشت زمان خاکستر می‌شه Yana yana, yana yana با سوز و گداز، با سوز و گداز... @Ayeh_Hayeh_Jonon 🌙
خیلی حسین (ع) زحمت ما را کشیده است❤️ @Ayeh_Hayeh_Jonon 🌻
این عکسو چند وقت پیش یکی از پروانه‌هام ارسال کرد :) 💚
یه چیزی بگم؟ دیروز که روز پاسدار رو تبریک گفتید قند تو دلم آب شد مثل سال قبل🌱 اما وقتی امروزم به محراب تبریک گفتید بغضم گرفت :)
🌻 «یا فَرْحَةُ یَعقوبُ بِیوسِفْ، مُرِّی بِنْاْ» ای شادمانیِ یعقوب از بازگشت یوسف، سری هم به ما بزن... @Ayeh_Hayeh_Jonon 🍃
لَیْلِ قصه‌ها
🌻 «یا فَرْحَةُ یَعقوبُ بِیوسِفْ، مُرِّی بِنْاْ» ای شادمانیِ یعقوب از بازگشت یوسف، سری هم به ما بزن.
برای بعضی‌ها سواله وقتی زیر متن یا بیتی خورده یعنی چی؟ یعنی نویسنده یا شاعر ناشناسه و نمی‌دونیم متن یا بیت از چه کسیه
سلام و عشق و قشنگی🌸 الهی که حالتون خوب باشه و لحظه‌هاتون پر نور🌻 یه نکته‌ای رو بگم. تو قسمت جدید قصه‌ی مهتاب تموم می‌شه و بعدش خیلی از داستان نمی‌مونه. بعد از این قسمت تقریبا ۹۷ ۹۸ درصد داستان رو خوندیم. داستان فقط یک هفته بعد از قسمت آخر روی کانال می‌مونه. شخصی مجاز به ذخیره‌ی داستان برای خودش نیست، حتی به صورت موقت. همینطور هیچ کانالی مجاز به نشر و نگهداری داستان نیست. متاسفانه انعطاف و صحبت نتیجه‌ای نداشته. برای آیه‌های جنون هر شخصی که توجه نکرده رو به نشر سپردم که خودشون قانونی برخورد می‌کنن و از حقوق اثر دفاع. برای رایحه‌ی محراب هم همینطور. (نشر و نگهداری داستانی که مجوز چاپ داره جرم به حساب میاد و قانون برخورد می‌کنه. راحت‌تر بگم درست مثل دزدی) اگر می‌خواید مجدد داستان رو بخونید کم‌کم شروع کنید. این زمان تمدید نمی‌شه🌱
یه نکته‌ی دیگه. بچه‌ها گفتن همچنان از ما می‌پرسن اگه جایی داستان آیه‌های جنون رو دیدیم می‌تونیم بخونیم؟ عزیزای دلم، من بارها در این مورد پیام گذاشتم و توضیح دادم. داستان‌هایی که گذاشته می‌شه می‌تونید به صورت آنلاین تا زمانی که تو کانال خودم هست مطالعه کنید. بعدش نه. آیه‌های جنون چاپ شده. اثری که چاپ شده فقط مختص به من نیست. ناشر هم تو حقوقش دخیل و شریکه. اگه جایی تخلف کرده و داستانو نشر داده، به خواست ما نبوده. پس خوندنش درست نیست.
و نکته‌ی بعدتر!😅 درمورد داستان‌هایی که نوشتم خیلی سوال می‌شه. از داستان "من با تو"‌ یه فایل هست که تو کاناله. ظاهرا برای همه کار نمی‌کنه مجدد فایلش رو ارسال می‌کنم. یه داستان هم قبلش نوشته بودم که فقط تو آرشیو اینستاگرام دارمش. رایحه‌ی محراب تموم بشه درستش می‌کنم و می‌گم چطوری می‌ذارمش. فقط یادتون باشه این دوتا قصه برای روزای شونزده سالگی منه. شبیه آیه‌های جنون و رایحه‌ی محراب نیستن اما برای من دوست داشتنی‌ و عزیزن. چون باهاشون راه قلم‌مو پیدا کردم :)
چیزی که بیشتر باعث شد دوباره فایل داستان‌های چند سال قبل رو بذارم این بود که شاگردام و عزیزایی که می‌نویسن یا به نویسندگی علاقه دارن ببینن‌ لیلی سلطانی شیش سال پیش مثل امروز نمی‌نوشته! اگه تو قاب نگاه شما رایحه‌ی محرابه که از خیلی جهت‌ها خوبه، پشتش چند سال تلاش و ناپخته نوشتن بوده. این مسير قدم به قدم میسر می‌شه. همونطورکه آیه شبیه هانیه نبود و رایحه شبیه آیه نبود و داستان بعدی قرار نیست شبیه رایحه باشه و قوی‌تره. همینطور تا آخر! قلم تا همیشه جای رشد داره و با هر تجربه پخته‌تر می‌شه. پس شما هم می‌تونید. صبر می‌خواد و تمرین و تجربه. دعای خیر برای خودتون و قلمای سبزتون💚
سلام و عشق❤️ الهی که قشنگ باشه آخرین روزای اسفندتون🌸 این مدت انقدر سرم شلوغ بود که روزی کلمه به کلمه می‌نوشتم برای جمع کردن پارتا. اما دلم نیومد امروز که شب الروح والروح جانه رایحه‌ی محراب نخونیم. به کارا و درسام سر و سامون بدم، تا جایی که بشه تایپ می‌کنم. شاید این قسمت... ادامه‌ی این حرفو بعد از قسمت جدید می‌گم. به هر حال مهم نیته :) الهی علی اکبرای بابامهدی (عج) باشیم💚
محرمِ امسال متنی نوشتم به اسم "ذبحِ هور" یا "برای هوری که ماه بود" بخش‌هاییش رو عجیب دوست دارم. تو پیام‌های بعد قطعه‌هایی از متن رو می‌خونیم. گوارای قلب‌هاتون باشه پیشاپیش🌱 تولدتون مبارک ملیحِ بلند بالا، عزیزِ آغشته به گلاب محمدی، تکرارِ نگاهِ حضرت لطیف، الروح والروح جان🤍🌸
"برای هوری که ماه بود🌙" این نگاه، این چَشم‌های آشنا، این ملیحِ بلند بالا، این گلی که پیچیده در کلاه‌خود خاتم الانبیا و آن دستار سبز بود. این رایحه‌ی خوش یاس، این آهوی گریخته از حرم، هر آغوشی را شَره می‌کرد و طماع. چقدر آشنا بود این چَشم‌ها. انگار تکرار نگاه عزیزی بود! . ✍🏻لیلی سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon 🌱
"برای هوری که ماه بود🌙" در آیینه‌ی چشم حسین (ع) نقشی مبهم از رسول خدا نشست. چشمه‌ی چشمش تاب نیاورد و از قرار خارج شد. جوشید و تصویر مبهم... تار و پراکنده... وَ بعد به جای آن پیرِ عشقِ نورانی، صورت مرد جوان در مردمکش نشست. قامت این عزیزِ آغشته به گلاب محمدی. گویی گذر فصل‌ها از نظم خارج شده بود. حسین (ع) در زمستانِ محمد (ص) طلوع کرد و سال‌ها بعد بهارِ احمد را در آغوش گرفت. حسین (ع) از ازل گره خورده بود به محمد (ص) و تا ابد تنیده بود به او. . ✍🏻لیلی سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon 🌻
"برای هوری که ماه بود🌙" _ علیِ من، محمدم، میوه‌ی دلم، ماه شب‌های تار! عزیزترین و مبارک‌ترینِ آل عبا! تو برای من به مثال یوسفی برای یعقوب، مُلک پادشاهی‌ هستی برای سلیمان، کشتی‌ای برای نوح، تعبیر و علم بی‌حدی برای یوسف، عصایی برای موسی، دم مسیحی برای عیسی و حکم قرآن را داری برای محمد! که انگار خداوند تمام معجزه‌هایش را در وجودِ نازنینِ تو خلاصه کرده. تو آشکارترین معجزه‌ای که پروردگار به حسین عطایت کرد. . ✍🏻لیلی سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon 🍃
mehdi_rasoli_ghalal_heydar abotorab 128.mp3
12.38M
🌿🤍 قال الحیدر ابوتراب اصحاب المهدی شباب (یاران مهدی (عج) جوانند) @Ayeh_Hayeh_Jonon 🎊
ولی الهی این روزا طوری بگذره که وقتی پیر شدیم، بتونیم بگیم جوونی‌مون خرجِ یوسفِ زهرا (س) شد💚
🍃🌸 قلبش که رخ ماهوشِ نبی را طلب می‌کرد و جانش تنگِ عطر گل‌های محمدی می‌شد، چشم می‌دوخت به محمدِ کوچکش. ✍🏻لیلی سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon 🌙
و تو از پس شکوفه‌های بهاری می‌رسی. سرو قامت، سبز، لطیف و سپید با سبد سبد معجزه🌱 ✍🏻لیلی سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon 💛
الهی به خیر و قشنگی باشه هزار و چهارصد و یکِ عزیز❤️ عیدتون مبارک باشه و ثانیه‌هاتون🌿 الهی امسال سربازِ بابامهدی (عج) باشیم و دلیل شادیش💚