#مجردانه
#قسمت_اول
💢۱۲نکته که دختر خانم های مجرد باید بدانند!
۱۲ مورد وجود دارد که دختر خانم ها را در همان شروع انتخاب و تصمیم گیری برای ازدواج به اشتباه می اندازد. به عبارت دیگر، باید برای انتخاب شوهر مناسب از این ۱۲ خطا دوری کنید:
✨۱) تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه کاری ها اشتباه است. درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیه تر باشد اما اگر زیاده از حد محافظه کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش می آید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می شود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.
✨۲) اگر تا یک سنی ازدواج نکرده اید و حالا فکر می کنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره بین قرار داده اند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یک خواستگار بله می گویید، اشتباه می کنید.
✨۳) مقایسه همیشه کار را خراب می کند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی که اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفته اند، مقایسه کنید، مطمئنا کمنمی توانید تصمیم درستی بگیرید.
#ادامه دارد.....
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
راهکارهایی برای تقويت و بهبود روابط مادر و دختر بخش دوم 🔸دکتر قاضی عضو هيئت علمی دانشگاه تهران و م
راهکارهایی برای تقويت و بهبود روابط مادر و دختر
بخش سوم
🔸دکتر محمد قاضی عضو هيئت علمی دانشگاه تهران و مشاور خانواده میگه ۴ موضوع اصلی اختلاف نظر بين مادر و دختر عبارتند از هرچيزی که مربوط به ظاهر باشه مثل لباس، وزن و موها چون زنها رو از ظاهرشون قضاوت میکنند و مادر رو از دخترش، پس طبيعيه که مادر نسبت به دختر حساسيت داشته باشه.
🔸کنترلگری هم نقطه اختلاف بعدیه. بيشتر مادرها دوست دارند دخترشون رو کنترل کنند و فکر میکنند او هنوز يک دختر بچه هست.
🔸نصايح مادرانه خسته کنندهترين حرفها برای خیلی از دخترهاست؛ چون به نظر دخترها در هر نصيحتی، انتقادی هست. مادرها دلسوزانه نصيحت میکنند اما دخترها منتقدانه میشنوند.
🔸اگر مادر بلد نباشه نصايح دلسوزانهاش رو بجا بگه دختر از شنيدنش فرار میکنه. بالاخره هر دختری رازهايی داره که اگر به مادر اعتماد نداشته باشه، از بازگويی اونا به او خودداری میکنه.
🔸اين رازها به او قدرت میده چون در صورت بازگويی، مخالفت مادر رو به همراه داره.
ادامه دارد...
@ayeha313
💠 پوشیدن کفش و یا روسری رنگی
🔹 حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به حولا فرموند: روسرى خود را که جلب نظر مى کند نشان مده اگر چنين کني دينتان را تباه و خدا را به خشم آورده اي.
📚مستدرک وسایل الشیعه، ج 14، ص 231
💬 سوال:
دختری جوان هستم می خواستم بپرسم پوشیدن کفش و یا روسری رنگی چه حکمی دارد؟
✅ پاسخ:
حجاب و پوشش، باید به گونه ای باشد که علاوه بر این که تمامی بدن زن (بجز صورت و دستها تا مچ که استثناء شده) را بپوشاند، توجه نامحرم را هم جلب نکند.
📚آیت الله خامنه ای- پایگاه اطلاع رسانی .leader.ir
#احکام
📚 #احکام_دین
@ayeha313
📌متن شبهه 👇
آیت لله سیستانی در پیامی به دولت عراق خواستار خلع سلاح نیروهای مقاومت عراق شده و گفته است: سلاح در عراق باید تنها در دست دولت باشد
📌پاسخ به شبهه👇
🔸اخیرا العربیه فارسی که رسانهای سعودی است، در گزارشی به نقل از آیتالله سیستانی، نوشت: آیت لله سیستانی در پیامی به دولت عراق خواستار خلع سلاح نیروهای مقاومت عراق شده و گفته است: سلاح در عراق باید تنها در دست دولت باشد
🔺این تیتر از سخنان مرجع تقلید شیعیان در عراق، ناقص و گمراه کننده انتخاب شده است.بررسی متن پیام این مرجع تقلید نشان میدهد که ایشان، از نخست وزیر عراق درخواست کرده مجاهدینی که در جنگ علیه داعش در سالهای گذشته شرکت داشتهاند، توسط دولت در ساختار هیاتهای امنیتی مورد نظارت جذب شوند
❌ بنابراین تیتر این رسانه سعودی درباره درخواست ایتالله سیستانی از دولت عراق برای خلع سلاح نیروهای مقاومت و حشدالشعبی ناقص بوده و گمراهکننده است.❌
@ayeha313
🎊ولادت با سعادت صبورترین پرستار عالم،
حضرت زینب سلام الله علیها💖
و روز پرستار تبریک و تهنیت باد🎊🌸 🎊
الهی که بحق هر آنچه از خوبیهاست🌸
همیشه تنتون سالم،
دلتون بی غم و غصه،
زندگیتون مملو از مهر و صفا،
حاجاتتون روا و
عاقبتتون بخیر باشه🙏
@ayeha313
👇👇👇
♨️سوال:
🔰جوانان مسلمان چگونه می توانند از زندگی حضرت زینب (س) الگو بگیرند؟
✍️پاسخ:
✅ در الگو قرار دادن شخصیتی در زندگی، و برای بهره گیری از صفات و ویژگی هایش، سه مسئله مورد توجه اساسی و محوری است:
۱. شخص الگو،
۲. الگو گیرنده (کسی که دنبال الگو و مقتدا است)،
۳. چیزهایی که باید الگو برداری شود.
جوانانی که می خواهند حضرت زینب (س) را الگوی خویش قرار دهند، ضروری است، ابتدا آن حضرت را بشناسند، از ویژ گی ها و خصایص اخلاقی و برنامه ها و اهدافی را که آن حضرت در زندگی به آنها اهتمام می ورزید، آگاهی پیدا کنند، سپس با شناخت کامل آنها را سر لوحه زندگی خویش قرار داده، تا بتوانند با تأسی و اقتدا به این بانوی قهرمان و نمونه، یک زندگی سالم و با سعادت داشته باشند.
برخی از مهم ترین خصایص و صفات بارز حضرت زینب (س) که برای تأسی و اقتدای جوانان ضروری است، از این قرار است:
۱. علم و دانش
۲. ایمان
۳. فهم بالای سیاسی و اجتماعی
۴. شناخت تام و کامل نسبت به اهداف نهضت حسینی و ارزش های معنوی این قیام
۵. اطاعت و پیروی از امام (ع)
۶. تقدیم فرزندان در راه نهضت حسینی
۷. حقیر و کوچک نمودن طاغوت ها
۸. صبر و مقاومت در برابر مشکلات و مصائب
۹. تبلیغ و روشنگری از قیام کربلا و تحکیم آن
بر جوانان مسلمان است، به این صفات حضرت؛ یعنی تحصیل علم، صبر، شجاعت، شناخت مسئولیت، تبلیغ دین، اطاعت و پیروی از امام و ... اقتدا کنند، تا آنان نیز در سایه الطاف الاهی بتوانند زندگی توأم با موفقیت و سعادت داشته باشند.
@ayeha313
#نام_آوران_ایران
#فاطمه_توانایی (اولین پرستار زن ایرانی)
۱۶ آبان امسال مصادف است با ولادت حضرت زینب(س) که بهنام «روز پرستار و بهورز» نامگذاری شده. ازاینرو، یاد میکنیم از اولین زن عرصه پرستاریِ نوین ایران: «فاطمه توانایی».
اولین آموزشگاه پرستاری ایران سال 1295 در ارومیه تأسیس شد. قبلتر در 1272، تنها مرکزی که آموزش پرستاری را برای زنان ارائه میکرد، بیمارستان «پرزیترین» آمریکاییها در تهران بود. بعدازآن، مدارسی در رشت، همدان، ارومیه و کرمانشاه آغازبهکار کردند. سال 1310، او در آموزشگاه پرستاری شهر رشت ثبتنام کرد و سال 1314 بهعنوان اولین پرستار زن، فارغالتحصیل؛ و اول در بیمارستان «دکتر فریم آمریکایی» و بعد در بیمارستان «پورسینا» مشغولبهکار شد.
تهران در آموزش پرستاری پیشگام نبود. این کار اولین بار در سال 1294 شمسی در شهر ارومیه آغاز شد. در آن زمان مبلغان مسیحی در ارومیه زندگی می کردند و مدرسه پرستاری تأسیس کردند. اما هیچ دختر ایرانی در آن مدرسه تحصیل نکرد. ظاهراً اولین دانشکده پرستاری در ایران در آبادان و سپس در همدان تأسیس شد.
اما یک بیمارستان آمریکایی در تهران وجود داشت و در آن بیمارستان با 172 تخت، پرستاران آمریکایی از بیماران مراقبت می کردند. با وجود اینکه در این بیمارستان به زنان داوطلب آموزش پرستاری داده شد، هیچ سابقه ای از آموزش هیچ کدام از زنان ایرانی در این بیمارستان وجود ندارد.
ماجرا به همین منوال ادامه دارد تا اینکه علی اصغر حکمت، وزیر آموزش و پرورش دوره پهلوی اول، دکتر جهانشاه صالح را مأمور تأسیس اولین آموزشگاه پرستاری در ایران کرد. این کار ابتدا در تهران در بیمارستان وزیری (نجم آبادی) در خیابان حافظ انجام شد، اما چون این بیمارستان به خوبی آماده نبود، مدرسه به بیمارستان خیابان ژاله منتقل شد. دوره آموزشی پرستاری سه سال طول می کشید.
گام اساسی دیگر برای آموزش پرستاری در تهران در اردیبهشت 1326 برداشته شد. 10 زن در محلی به نام مدرسه هنر دخترانه آموزش های لازم را دیدند و در سال 1329 برای پرستاری به بیمارستان ها و درمانگاه ها رفتند. این را باید یکی از موفقیت های بزرگ دولت آن زمان دانست. زیرا انگیزه برای برداشتن گام های دیگر را فراهم می کند و نیازی به مستشاران خارجی ندارد
کار قابل توجه دیگر این است که جمعیت شیر و خورشید سرخ در ایران از سازمان بهداشت جهانی خواستند تا در سال 1335 خورشیدی کارشناسان خود را به ایران بفرستند و طرحی برای گسترش دانشکده های پرستاری در کشور ارائه دهند. یک سال بعد «انجمن خواهران روستایی» تأسیس شد. در حال حاضر داشتن مدرک لیسانس برای پذیرش در دانشکده پرستاری الزامی است. بعدها در سال 1337 دوره سه ساله دانشکده معادل لیسانس پرستاری در نظر گرفته شد.
سرانجام در سال 1339 هجری شمسی با بازگشت دختران و پسرانی که برای تحصیل در رشته پرستاری حرفه ای به آمریکا، کانادا و انگلیس اعزام شده بودند، سازمان نظام پرستاری کشور استقلال یافت و آنان جایگزین مشاوران خارجی شدند
وقتی صحبت از آموزش پرستاری در ایران می شود، نمی توان فاطمه توانایی، اولین پرستار کشور را فراموش کرد. او تحصیلات پرستاری خود را در بیمارستان آمریکایی Missinore رشت به پایان رساند. به دلیل توانایی او در شروع کار و تعهدش به پرستاری، او برای ثبت نام به یک بیمارستان آمریکایی رفت.
خانم نیکلسون، مدیر مدرسه، خطاب به این خانم جوان گفت: «یک پرستار باید تفریح و معاشرت دیگران را فراموش کند و در حین انجام کار خود هرگز به فکر خانواده خود نباشد. حتی اگر بدبختی به آنها برسد. یک پرستار باید مهربان و بردبار باشد و بداند که مال خودش نیست.”
بعد دو هفته به فاطمه فرصت داد تا خوب فکر کند و تصمیم بگیرد. بعد گذشت این زمان فاطمه توانایی در میان دو یا سه پرستار داوطلب که همگی مسیحی بودند، وارد دفتر خانم نیکلسون شد. خانم توانایی نمی تواند به راحتی چنین تصمیمی بگیرد. در آن زمان کار پرستاری کوچک تلقی می شد و افراد کمی بودند که این عشق و مدارا را داشتند و خودشان به کار می گرفتند.
چند سال بعد فاطمه توانایی به تهران و ملاقات دکتر رفت. جهانشاه صالح و به درخواست وی سرپرستی بیمارستان نسوان را بر عهده داشت که به نام بیمارستان صالح نامگذاری شد. صالح که پزشک ارشد نیز هست، در اولین جلسه به توانایی های شگفت انگیز فاطمه توانایی پی برد و دانست که از پس وظایف سخت یک پرستار برمی آید. صالح از کاری که کرد پشیمان نشد و فاطمه توانایی به خوبی توانست کارش را انجام دهد. تا آنجا که او را «بلبل ایرانی فلورانس» خطاب کردند. نایتینگل اولین پرستار بریتانیایی بود که به نجات بسیاری از قربانیان جنگ از مرگ کمک کرد
زمانی که به تاسیس دانشکده پرستاری در کشور اشاره می کنید، ذکر این نکته ضروری است که اولین “هفته پرستاری” در ایران در سال 1336 از 25 تا 22 اردیبهشت ماه برگزار شد. تلاش های فراوان در این سالها منجر به تأسیس دانشکدههای پرستاری و پرستاران تربیت کرده شد که از ابتدا مایه مباهات مردم ایران بودند.
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
مرتضی: آهان... یادم اومد... موضوعش که معرکه است... مخصوصا اینکه هم منبع نداره و هم خوراک امروزه و کم
#حجره_پریا 2
پنجشنبه... صبح... ساعت 8:30
پریا داشت برای جلسه دفاعیه آماده میشد... معمولا بعد از نماز صبح ها نمیخوابید اما اون روز، یه کم بعد از نماز صبح استراحت کرد... بعدش پاشد ورزش مختصری کرد... پریا چند دقیقه ورزش صبحش را با چیزی عوض نمیکرد... ورزشی با حرکات کششی و طناب زنی و ... پشت بندش هم یه صبحونه مختصر... و چایی...
رفت آماده بشه... در کمدش را که باز کرد، با خودش تصمیم گرفت که بر خلاف روزهای متداولی که برای کلاس و درس و بحث به حوزه میرفت، اون روز یه مانتوی تیره نپوشه... یه کم روشن تر...
موهاشو یه کم بلندتر از حد همیشگی بست... جوری که یه کم از زیر مقنعه بالا بیاد و جذاب تر بشه... اما پریا اون روز حتی مقنعه هم نپوشید... یه شال لبنانی با رنگی ست شده با رنگ مانتوش... در عین سادگی اما ترکیب جالبی شده بود... متفاوت تر از همیشه...
میخواست عطر بزنه اما نزد... گذاشت تو کیفش... کرم سفید کننده ملایلمی هم برداشت... اما نزد و گذاشت تو کیفش... ساق دستشو پوشید... چادر مشکیش انداخت رو سرش و کیفشو برداشت و رفت سراغ طاقچه... قرآن باباشو برداشت ... چشماش را بست و بوسید و به پیشونی و چشماش و گذاشت...
ساعت 9 صبح... حوزه
وقتی وارد حوزه شد، دو سه تا از دوستاش را دید... با هم خوش و بش کردند... سمیه که یکی از بهترین دوستاش بود و به خوش قلبی معروف بود بهش گفت: وای پریا چقدر رنگ روشن بهت میاد... رنگ روشنت ندیده بودم...
پریا دید که یکی از بچه ها کم کم داره با چشمای گردالیش میخورتش... گفت: «جونم؟ چرا اینجوری نگام میکنی؟!»
اون گفت: «سرت جایی خورده؟!»
پریا گفت: «نه! البته سرم به قرآن خورد... ینی قرآنو گذاشتم رو سرم و اومدم... اصلا وایسا ببینم! ینی چی سرت جایی خورده؟!»
دوستش گفت: «ینی نمیدونی مانتو رنگ روشن اینجا رسم نیست و نباید اینجوری بیایی؟! اونم روزی که دفاع داری و چند تا از اساتید مرد هم هستن!»
پریا گفت: «رنگش چندان بنظرم به چشم نمیاد... اصلا ولش کن... با این بحثا به جایی نمیرسیم... چه خبر؟»
دوستش گفت: «سلامتی... اما از من گفتن بود پریا خانوم... بعد از پنج سال درس خوندن باید خودت بدونی که چهرت با شال رنگ روشن، جذاب تر میشه و بیشتر به چشم میایی!»
پریا با خنده بهش گفت: «خب این که پوستم و صورتم با رنگ روشن شالم بیشتر به چشم بیاد که کاری به پنج سال درس خوندن طلبگی نداره! یه لحظه پا میشدم تو آینه نگاه میکردم... دیگه لازم نبود که پنج سال اینجا درس بخونم... ضمنا خانوم خانوما! این چیزی که الان گفتی... همین که رنگ روشن و صورتم و شالم و از این حرفا... تو کدوم درس و کلاس بهمون قرار بوده یاد بدن؟! پس همه چیزو به پای حوزه و طلبگیمون نذار قربونت برم!»
حدود ساعت 9:30 بود که جلسه شروع شد... پریا چندان استرس نداشت... دو سه تا از اساتید مرد اومدن و مدیر و معاون حوزه و چند نفر از همکلاسیاش و چند تا از کادر حوزه...
بعد از قرائت قرآن ... از پریا دعوت شد که درباره پایان نامش در حدود 10 دقیقه توضیح بده... پریا خیلی ریلکس بود... همه داشتن نگاش میکردن... اما دیدن که هیچی از کیفش در نیاورد الا یه جزوه پرینت شده از پایان نامش... گذاشت رو میز... هیچی دیگه باهاش نبود... خیلی مصمم و بدون هیچ کاغذ و خلاصه برداری که رو به روش باشه، سرشو بالا گرفت و شروع کرد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت همه اساتید عزیزم سلام و صبح بخیر میگم...
ببخشید که بعد از مدت ها مطالعه و داوری پایان نامه های آبکی و الکی که بچه های مدرسه ما در سطح دو (کارشناسی) نوشته بودند و دور از شان علمی شما اساتید محترم بود، مجبور شدین یه رساله 200 صفحه ای را با بیان مهندسی و با نرم پژوهشی مطالعه کنید! امیدوارم ناامیدتون نکرده باشم و تونسته باشم خستگی مطالعه اجباری پایان نامه دیگران را از جونتون درآورده باشم!»
همه به هم نگاه میکردن... به هم میگفتن این چه طرز حرف زدنه؟! از این بعیده اینطوری حرف بزنه؟ بیانش هم قبلا تند بود اما نه تا این حد و...
اما استاد داور که وسط نشسته بود، لبخند ملایمی زد و اجازه داد که پریا ادامه بده:
«موضوع رساله من درباره «بررسی آسیب های اعتقادی آتئیست ها در فضای مجازی ایران!» هست... این تحقیق که حدودا 500 ساعت از بهترین ساعات جوانی و انرژی منو به خودش اختصاص داد، برکاتی زیادی بر من داشت که به علت اینکه وقتمون محدوده، از اشاره به اونا پرهیز میکنم... اما میتونم بر خلاف جلسات مرسوم دفاعیه ها دو تا سوال کوچیک از اساتید محترمم بپرسم؟!»
اساتید به هم نگاه کردن... به نظر میرسید یه کم غافلگیر شدن و نه میتونن اجازه ندن و نه میتونن اجازه بدن؟! چون مشخص نبود که پریا چه خوابی براشون دیده؟! استاد داور گفت: بفرمایید!
پریا ادامه داد
🌱آیه های زندگی🌱
#حجره_پریا 2 پنجشنبه... صبح... ساعت 8:30 پریا داشت برای جلسه دفاعیه آماده میشد... معمولا بعد از نماز
«سوال اولم اینه که چند نفر از اساتید حاضر در این جمع، چه خانم و چه آقا، فعال فضای مجازی هستند؟! فعال به این معنی که خوب و بد و موافق و مخالف را رصد میکنند و اطلاع دارن چه میگذره و کار میکنند و تولید محتوا دارن و صرفا به داشتن یه گوشی اندروید اکتفا نمیکنند؟!»
تو جمع همهمه افتاد... مدیرشون که داشت سرخ و کبود میشد... معاون آموزش که سرش انداخته بود پایین و همزمان، لب پایینشو گاز میگرفت... و بقیه هم حالی بهتر از مدیر و معاون نداشتند!
استاد داور به حرف اومد و سرشو بالا گرفت و از بالای عینکش به پریا و جمع نگاهی کرد و گفت: «بنده که فرصتشو ندارم... از هیئت علمی دانشگاه و پایان نامه های حوزه خواهران و منبر و مسجدم وقتی اضاف نمیارم... استاد راهنمای شما هم بعید میدونم از دفتر امام جمعه و تدریس و این حرفها وقتی اضاف بیاره... استاد مشاورتون را نمیدونم... اما حاج آقای عزیزی که من میشناسم وقتشون گرانبهاتر از این حرفهاست که بخوان در فضای مجازی و گوشی همراه و این حرفها تلف کنند! این از ما... سوال دیگری هم دارین؟!»
پریا نفس عمیقی کشید و گفت: «بسیار خوب! تشکر از صراحت شما! سوال دومم اینه که میشه بفرمایید در جامعه امروز، بعد از رهبری یک جامعه اسلامی، بالاترین و خطیرترین مسئولیت چیه و چی میتونه باشه؟!»
استاد داور بازم میدون را به دست گرفت و گفت: «بالاخره نمیشه خیلی دقیق گفت... اما با توجه به هجومی که منافقان و چپی ها و داخل و خارج به شورای محترم نگهبان کردند، به نظر میرسه که خطیرترین و حساس ترین مسئولیت، ریاست و فقاهت شورای نگهبان باشه! نظر آقایون دیگه چیه؟!»
دیگر اساتید هم یه نگاه به استاد داور کردن و سری تکون دادند و گفتند: «احسنت! فرمایش بسیار دقیقی بود! موافقیم!»
پریا بازم نفس عمیقی کشید و گفت: «با عرض معذرت و بدون هیچ جسارتی به اساتید عزیزم، باید عرض کنم که حرف دقیقی نفرمودید! از نظر رهبر معظم انقلاب، اگر ایشون رهبر نبودند، خطیرترین و مهم ترین مسئولیتی را که قبول میکردند «ریاست فضای مجازی ایران» بود!
ما که در حوزه خواهران شهریه نمیگیریم اما حیفه که اساتید ما شهریه حضرت آقا را بگیرند اما اطلاع نداشته باشند حضرت آقا چه میگن و چه فکر میکنند! و حتی در فضای مجازی بودن را اتلاف وقت و جزو ساعات برباد رفته عمر و اولویت های درجه آخر و... بدونند!»
مدیر حوزه دیگه نتونست تحمل بکنه و جلوی همه گفت: «پریا خانوم؟! واقعا از شما بعیده! چت شده دختر؟! حرمت اساتیدت را حفظ کن! سلب توفیق میشیا!»
تا پریا خواست حرف بزنه، استاد داورش گفت: «نه... راس میگه بنده خدا... چرا تعارف کنیم... یکی از دانشجوهامم همینو میگفت... اما خب دیگه از ما گذشته... حالا بگذریم... بفرمایید... ادامه بدید! داره جالب میشه!»
ادامه دارد...
@ayeha313
سلام بخاطر اینکه اسرائیل دنبال اینه که ذره ای از پیکر مطهر ایشون رو باقی نزاره تا محل تجمع و الگو سازی برای جوانان نباشه، لذا اگر تشییع عمومی و دفن بشه حتما مرقد ایشون رو بمباران میکنه. ان شاء الله بعد از نابودی اسرائیل.
برنامه پاسخ رو سران نظام تعیین میکنن و رهبری عزیز بهترین تدبیرها رو داره که مابهش اعتماد و ایمان داریم و ایشون هم چند بار تاکید کردن جواب درخور خواهند داد. صبور باشیم
گروه داریم آیدیتون رو لینک ناشناس ارسال کنید لینک بفرستم خدمتتون
🌸الهی..
✨ای نفست هم نفس ِ"بیکسان"
🌸جز تو کسی نیست کَس ِ"بیکَسان"
✨بیکسَم و هم نفس من"تویی"
🌸رو به که آرم که کَس ِ من "تویی"
🌸با توکل به اسم اعظمت
✨روز مون را آغاز میکنیم
🌸 بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
@ayeha313
امام جعفرالصادق علیهالسلام:
ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید ؛ چون در لحظات ظهور ایمان ها به سختی مورد امتحان وابتلاء قرار میگیرد...!!!
منبع : 👇
کتاب شریف اصول کافی ۱/۳۶۰/۶
@ayeha313
#مجردانه
🌄درخواستگاری چطور بفهمیم که پسر بیش از اندازه به مادرش وابسته نیست ؟
🔻 با این سوال شما می توانید وابستگی یا استقلال فکری آقا را متوجه بشوید . جوابی که آقا به شما می دهد خیلی کمک کننده است .
🤔 ممکن است که آقا بگوید من بدون نظر خانوادهام کاری نمیکنم و نظر دوستانم برایم خیلی مهم است . این می تواند یک هشدار باشد . یک وقت بحث دلبستگی است و انسان با خانواده اش مشورت می کند و این کار خوبی است ؛
👀 نشانه ی بعدی این است که وقتی در جلسهی خواستگاری شما از آقا پسر سوال می کنید او اول به مادرش نگاه می کند که اگر مادرش به او اجازه داد جواب بدهد . این نشانه ی مهمی است . گاهی پسر خودش می خواهد جواب بدهد ولی مادرش بجای او جواب می دهد و آقا پسر هم عکس العملی از خودش نشان نمی دهد ؛ لزوما این موضوع را پای حیا نگذارید
❗️ یکی از وابستگی شدید آقا به مادرش این است که در گفتگوی دونفره ، تکه کلام مامانم را زیاد بکار می برد و می گوید که یک مشورتی با مامانم بکنم یا مادرم میگه ... این نگران کننده است . اگر این نشانه ها بود و آقا پسر تک فرزند یا فرزند آخر یا تک سرپرست با سرپرستی مادر بود ، این می تواند مزید برعلت باشد.
✅ اگر شما این نشانه ها را دیدید ،باید تحقیق جدی تری بکنید . زن در ازدواج دنبال تکیه گاه می گردد و بخاطر همین خانم از این آقایی که وابسته مادرش است خوشش نمی آید زیرا او نمی تواند تکیه گاه خوبی برای همسرش باشد.
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
..
@ayeha313
زیارتنامه حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّةِ ، وَحَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ ، وَ اَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّکُمْ ، وَسَقانا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِب ، صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ ، اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیکُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ ، وَاَنْ یَجْمَعَنا وَ اِیّاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ ، اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِحُبِّکُمْ ، وَ الْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ ، وَالتَّسْلیمِ اِلَی اللهِ راضِیاً بِهِ غَیْرَ مُنْکِر وَ لا مُسْتَکْبِر وَعَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ ، وَ بِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدی ، اَللّهُمَّ وَرِضاکَ وَالدّارَ الآخِرَةَ ، یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ ، اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ ، فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ ، اَللّهمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ ، فَلا تَسْلُبْ مِنّی ما اَنَا فیهِ ، وَلا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ ، اَللّهمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ ، وَ بِرَحْمَتِکَ وَعافِیَتِکَ ، وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ اَجْمَعینَ ، وَ سَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ..
@ayeha313