eitaa logo
🌱آیه های زندگی🌱
334 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
534 ویدیو
18 فایل
#خانه داری #مهدویت #ازدواج #روانشناسی #مذهبی https://harfeto.timefriend.net/17180058032928 لینک ناشناس کانال آیه های زندگی👆👆👆نظرات،پیشنهادات وانتقادات خودتان را با ما میان بگذارید
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱آیه های زندگی🌱
📌 راهکار های رفتار مناسب با دختران نوجوان 1- رفتارهای گستاخانه فرزندتان را به خود نگیرید:🙄 در ای
📌 راهکار های رفتار مناسب با دختران نوجوان 2- قانون بگذارید: اگر بخواهید حد و مرزهای دخترتان را مشخص کنید باید برای او قانون بگذارید 📖 و درباره تبعات رعایت نکردن قوانین هم باید تصمیم بگیرید. 🤝 یادتان باشد فقط چند قانون کلی و مهم وضع کنید و تنبیه‌های سخت در نظر نگیرید؛ ⛔️ چون شرایط را بدتر می کند و باعث فاصله بین شما و فرزندتان می‌شود. @ayeha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌متن شبهه👇 زهرا هاشمی فردا اعدام میشود و تویی که احتمالا نمیدانی او کیست بخشی از اخرین صحبت های او با مادرش : ﺍﻻﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ ﺩﻡ ﺩﺭ ﻣﻨﺘﻈﺮﻩ ﺗﺎ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺣﮑﻢ. ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ﺑﻬﺖ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ ﺩﻟﺶ ﻧﯿﻮﻣﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺮﻩ. ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺟﺎﻥ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ . ﻣﻨﻮ ﺩﺍﺭﻥ ﻣﯽﺑﺮﻥ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ. ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯽﺷﻪ...دختری که متجاوز خود را کشت..!!!دم از قانون میزنن در حالی که در امریکا اگه یه مرد بی اجازه فقط مزاحمت برا زن ایجاد کند تا زمانی که زنده است رنگ افتاب رو نمیبینه ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯿﺪ ﺍﻣﺸﺐ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ زهرا هاشمی ﺭﻭﺍﻋﺪﺍﻡ ﮐﻨﻦ ﺑﻬﺶ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻫﻢ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﺷﺮﯾﻌﺖ ﺍﺳﻼﻡ ﻫﯿﭻ ﺯﻧﯽ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺸﺐ ﻭﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺧﻮﻥ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ زهرا ﺟﻮﻥ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺍﻋﺪﺍﻡ دختری که از خود دفاع کرد تا عفتش را از دست ندهد اکنون منتظر طناب دار است . زهرا هاشمی , دختر 19ساله که برای طراحی دکوراسیون به منزل علی گندم کار ( پزشک عمومی و کارمند سابق وزارت اطلاعات )میرود قافل ازین که مرد 60ساله برایش نقشه شوم تجاوز کشیده است.زهرا فقط از خود دفاع کرد , آیا سزای دفاع در مقابل بی عصمت شدن این است؟ این دختر هفت سال پیش یعنی وقتی ۱۹ ساله بود واسه استخدام رفت تو یه شرکت، رییس شرکت که قصد تجاوز به این دختر رو داشته زهرا برای دفاع از خودش این یاروی حرومزاده رو میکشه... خبر رسیده که اعدام زهرا هاشمی به تعویق افتاده گفتن احتمالا تو این هفته اعدام نمیشه تا بتونن رضایت خوانواده ی مقتول و بگیرن ، مقتولی که کارمند سابق وزارت اطلاعات بوده، خلاصه آدمای بزرگی از جمله احسان علیخانی،علی کریمی،اشکان داژگه پست  گذاشتن و خواهش کردﻥ که پست ر و کپی کنید، مادر زهرا هم گفتش تا میتونید پست و کپی کنید تا به گوش همه برسه فقط تا آخر هفته فرصت دارید. 📌 پاسخ به شبهه👇 ♦️پرونده و اتهامی به اسم زهرا هاشمی وجود ندارد. متنی مشابه همین  پرونده سال‌های قبل به اسم  ریحانه جباری منتشر شده بود که منتشر کنندگان شایعه  با عوض کردن اسم  این‌بار به اسم زهرا هاشمی بازنشر داده‌اند ♦️ به نقل از امروزیا و با بررسی های دقیق این سایت و خبرگزاری رکنا نزدیک به دو سال است که در شبکه های اجتماعی کاربرانی نامشخص در مورد اعدام زهرا هاشمی  دختری جوان در صبح فردا در زندان اوین یا رجایی شهر هشدار می‌دهند و خبرسازی فراوان می کنند، اما زهرا هاشمی کیست؟ اساسا همچین فردی وجود دارد؟ ♦️خبر اعدام دختری به نام زهرا هاشمی با این ادعا که وی یک پزشک عمومی  که قصد تعرض به وی را داشته در دفاع از خود کشته است در حالی مطر ح می شود که تمام نشانه های این خبر نشانگر دور بودن آن از حقیقت است lish.ir/1Nwo ♦️ ماجرای ریحانه جباری  ۱۹ ساله و طراح دکوراسیون داخلی بود که بخاطر قتل یک مامور گناهکار شناخته شد و درحالیکه همانند پرونده پر ابهام زهرا هاشمی ادعا می‌شود ریحانه در دفاع از ناموس دست به قتل زده است تحقیقات نشان داد انگیزه قتل ربطی به دفاع از ناموس نداشته است و ریحانه اعدام شد. ♦️ومسئولان روابط عمومی سازمان زندان ها در خصوص این ماجرا به خبرنگار رکنا گفتند که اعدام چنین متهمی در دستور کار سازمان زندان ها قرار ندارد و فردا و شنبه به هیچ عنوان اعدامی انجام نخواهد شد. https://emroozia.com/1355/ ♦️دفاع هر کسی از جمله دختر در مقابل تجاوز، مشروع است، حتی اگر منجر به قتل شود، یعنی نه تنها از نظر اسلام، گناهی بر او نیست، بلکه مجازات دنیوی (قصاص) هم ندارد. (المبسوط فی فقه الامامیه، ج ۸، ص ۷۵) ♦️ این ادعا هم که طبق اسلام دختر باکره را نمیشود اعدام کرد و ابتدا باید به تجاوز کنند، ادعایی دروغ است و در هیچ منبع اسلامی حتی در حد احتمال هم وجود ندارد. ‼️ ♦️اینگونه دروغهای شاخدار که بدون ذکر هیچگونه مستندی منتشر می‌شود، نشانه درماندگی اسلام ستیزان و در جهت مخدوش کردن ذهن جوانان است 🔺شایعه مربوط به ریحانه جباری که عینا شبیه همین متن است هم قبلا منتشر شده است @ayeha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام کتاب: نویسنده: محمدرضا_حدادپور_جهرمی انتشارات: حداد موضوع: رمان
🌱آیه های زندگی🌱
#معرفی_کتاب نام کتاب: #شمعون_جنی نویسنده: محمدرضا_حدادپور_جهرمی انتشارات: حداد موضوع: رمان
کتاب شمعون جنی دربردارندهٔ یک رمان معاصر و ایرانی است که نقطهٔ شروع آن، قسمت هشتِ آن است. در این بخش است که راوی شما را به قیطریه و عمارت «آلبالو» می‌برد. راوی از «جلیل» می‌گوید. جلیل با تیپ متفاوت و ریش‌هایی که تا آن زمان این‌قدر کوتاه نکرده بود، زنگ آیفون را می‌زند. راوی می‌گوید که آیفون عمارتِ بزرگ و فوق‌لاکچری در شمالی‌ترین نقطهٔ قیطریهٔ تهران قرار داشت؛ در جایی که به راستهٔ «ویلایی‌ها» معروف است و هر ویلا حداقل هفتصد یا هشتصد متر است. جلیل کیست و راوی می‌خواهد چه داستانی را روایت کند؟ این رمان را بخوانید تا بدانید. خواندن کتاب شمعون جنی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم. @ayeha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱آیه های زندگی🌱
باهام مناظره کنی و شکستم بدی! بیا لااقل با بچه های گروهت روراست باش و بیا وسط معرکه تا بدونیم چند مر
قسمت 15 اون روز خیلی در حرم به من چسبید... حرف های جالبی از یک خانم طلبه شنیدم که اصلا فکرشم نمیکردم در اون حال و هوا زندگی کنن و نفس بکشن... ما درباره اونا چی فکر میکنیم؟ ... اما اونا واقعا جوری دیگه هستن! مثلا اجازه بدید یه تیکه دیگه از صحبتاش را براتون بنویسم... صحبتایی که معلومه از سر درد و تکلیف هست... نه از سر اتلاف وقت و سر هم بندی... اون خانمه در حرم بهم گفت: « اون حجره در اصل، مال پریا بود... اون تونسته بود ظرف مدت یک ماه، ما را دور هم جمع کنه... اصلا ذره بین برداشته بود و آدمایی را با معیارهای خودش دور هم جمع کرد... نقاط مشترک همه ما هفت نفر که پریا دنبالش بود و شاید در نگاه اول خنده دار باشه ... مثلا اینا بود: روحیه سیریشک و پرسش گر داشتن... قانع نشدن به کلیشه ها... اهل حرف و بحث بودن... حوصله فراموش کردن اولویت های ساده و کودکانه دخترانه داشتن... خوشتیپ بودن ... به روز بودن... اهل فضای مجازی و گعده های طلبگی شبانه بودن... چندان متعصب نبودن... و کلی چیزای دیگه که یه شب خود پریا برامون توضیح داد و هممون از تعجب دهنمون باز مونده بود! خب کسی که این صفات را به صورت کامل داشته باشه قطعا وجود نداشت... حداقل اطراف ما کم بودن... اما پریا ما را اینجوری بار آورد... دخترای باحجاب و خوش پوش و شیک و اهل مطالعه و سر و زبون دار که سر نترس داشته باشن و مثل دخترای دیگه، حداکثر جهان بینیشون ست کردن رنگ مو و لباس و کفششون نباشه! مثلا شما به کارای دیروز و امروز من در همین همایش خودمون نگاه کنید، مطمئنا میفهمید که طراحی این سناریو و حتی مطالب مقاله ای که برنده شدم، همش مال ذهن خودم نبود. پریا و من و بچه ها سه چهار شب نشستیم و طراحی کردیم و قرار شد من اجراش کنم.» گفتم: «این خوبه که همه چیز را تشکیلاتی طراحی میکنید اما انفرادی اجرا و ارائه میدین؟!» گفت: «دقیقا ... من تشکیلاتی ترین کاری که از قبل از دوستی با پریا و بچه های دیگه انجام داده بودم، شرکت در نماز جماعت بود! من حتی مفهوم تشکیلات را هم بلد نبودم. اما یاد گرفتم. تز پریا این بود: «تشکیلاتی بیندیش... انفرادی عمل کن!» » خیلی این جمله برام آشنا بود... مثل جمله معروفی که میگه «جهانی بیندیش و محله ای عمل کن!» ... داشت جالبتر میشد... عجب خانومای جالبی! گفتم: «میفرمودید... از حجره دوستتون بگید! باید جالب باشه.» ادامه داد و گفت: «یه حجره کوچولوی 15 متری ... که یه تیکه از پایین دیوارش هم نم زده بود و زمستونا بوی نم میداد... با یه ساک کوچولو لباسا و وسایل شخصی پریا... و یه عالمه کتاب... کتابای فارسی و عربی و انگلیسی... همش مربوط به عقاید و روش فکر و متدلوژی اجتهاد شیعی و انواع کتب منطق و فلسفه و اینا... اون ما پنج شیش نفرو پیدا و دور هم جمع کرد... مطالعه جمعی میکردیم... وقتی که داره سنت مباحثه در حوزه تعطیل میشه و طلبه ها حوصله مباحثه کردنشون کم شده، با هم مباحثه چند ساعته میذاشتیم... گاهی اوقات دعوامون میشه و داد میزنیم... اما لذت میبریم و ادامه میدیم... قرارهای معنوی و قرآنی... مطالعات گسترده خارج از چارچوب حوزه اما بسیار مفید و سنگین... حجره پریا کلا شلوغ و پر التهاب و پرشور هست... مخصوصا در طول اون دو هفته که شده بود اتاق جنگ... هفت نفر با لب تاپ و چند تا کتاب درشت و کوچیک دور و برش... همه سرشون تو لب تاپ اما با هم تند تند حرف میزنن و مطالب را هماهنگ میکنن... صحنه اتاق فرمان های جنگ را به وجود آورده بود... پریا خانوم اسم اون پروژه را گذاشته بود: «پروژه آتا» ... رمز عملیاتمون هم «یا ام البنین» بود... افسر شاخص اون پروژه هم «نسیم خانوم» بود... بقیه هم ادوات و نخود و لوبیای مباحث را میفرستادن پی وی نسیم خانوم! و نسیم هم مطالب را خرج میکرد. «جنگ» به معنای واقعی کلمه بود... میدونستیم که عطا هم اون طرف... ینی در جبهه خودشون تنها نیست و یه تیم قهار دارن کمکش میکنن... ما هفت نفر بودیم ... اونا حداقل هفتصد نفر... چرا میگم هفتصد نفر؟ چون وقتی مناظره ها تموم میشد، حداقل هفتصد نفر میریختن پی وی نسیم خانوم و میبستنش به رگبار... خود عطا هم به اندازه یه تیم کامل، حاضر جواب بود و معلومات داشت و زبون میریخت... اون دو هفته، هممون وزن کم کردیم و کم خوابیدیم و کم خوردیم و کم شوخی کردیم و کم بیرون رفتیم... به جرات میتونم بگم که اون دو هفته عملیات علمی و روانی تیمی که انجام دادیم، لذتش بیشتر و بالاتر از همه عبادت ها و تحصیلاتی هست که تا حالا هممون داشتیم...» گفتم: «مناظره با عطا چطور بود؟ چطور پیش میرفت؟» جواب داد: «ما همیشه پیروز نبودیم... بعضی از شبها پیروز میشدیم و بعضی از شبها هم شکست بدی میخوردیم... گفتم: «مثلا در چه زمینه هایی خون به دلتون میشد و اذیت میشدین؟» آه سردی کشید و گفت: «ما ... ینی کلا حوزه های علمیه... چه برادرا و چه خواهرا...
🌱آیه های زندگی🌱
#حجره_پریا قسمت 15 اون روز خیلی در حرم به من چسبید... حرف های جالبی از یک خانم طلبه شنیدم که اصلا
به اندازه که درباره ی توحید ونبوت و امامت و معاد و شب اول قبر و برزخ و قیامت و فقه و اصول و اینا کار کردند، درباره «ولایت فقیه» و «حکومت اسلامی» در کتب کلامی و فقهی به صورت مجزا و قوی کار نکردند! منظورم بیشتر کتابهای درسی هست نه پژوهشگاه ها و موسسات و... با اینکه در عصر انقلاب هستیم و حکومت اسلامی داریم و ولی فقیه مبسوط الید و عادل و جامع الشرائط داریم! اما بنظرم حوزه ها دارن جفا میکنند... حالا جفا نمیدونم... اما پا به پای نظام و انقلاب، حداقل در زمینه علمی و نیازهای نظام و انقلاب و مباحث مربوط به ولایت فقیه و حکومت اسلامی راه نیومدند... مثلا بدون تعارف، دست ما طلبه های معمولی (نه علما و فضلای بزرگ حوزه) درباره ولایت فقیه و کنتاکت علمای قمی و نجفی و مسائلی از این دست، اونجوری که بتونیم بزنیم تو دهن مخالفان پر نیست و کتاب و درس و واحد مستقلی در این زمینه نمیگذرونیم! حالا این، یکی از ده ها مسئله ای بود که در طول اون شبها دستگیرمون شد و دلمون سوخت. ما اون شبها تلاش میکردیم خیلی رندانه، بحث به طرف کاستی ها و ضعف های علمی ما نره... اما بعضی وقتا میرفت و کاریش هم نمیشد کرد.» گفتم: «حوزه باهاتون راه میومد؟ کمکتون میکردن که کم نیارین؟» جواب داد: «بعضی از اساتیدمون خیلی کمکمون کردند... حتی پیگیری میکردن و راهنمایی و دعا و روحیه و این چیزا... اما بعضیاشون هم خدا خیرشون بده تا میفهمیدن که داریم در فضای مجازی کار میکنیم و عملیات و مناظره داریم، خیلی گرم برخورد نمیکردند و جدی نمیگرفتند! حتی یادمه یه نفرشون چنان به ما نگاه کرد و نچ نچ کرد و سرش را از بابت تاسف تکون داد که سنگ روی یخ شدیم!! هیچ وقت یادم نمیره... دو سه شب از اون چهارده شب، نصف شب، بعد از مناظره... خیلی خسته و کوفته بودیم و داشتیم خورد میشدیم... پاشدیم هفت نفرمون آماده شدیم تا بریم حرم... از بس دلمون گرفته بود و دوس داشتیم گریه و توسل کنیم... اما درب حوزه قفل بود و انتظامات به ما اجازه نداد... حتی انتظامات بهمون گفت که «خجالت نمیکشین این موقع شب میخواید برید بیرون؟ دختری گفتن... حیایی گفتن... برید خجالت بکشید... دختر هم دخترای قدیم!» چنان برخورد زننده ای کرد که نمیدونستیم فرداش با چه رویی بهش نگاه کنیم؟! جالبه بدونید این خبر که ما میخواستیم نصف شب بریم حرم، به گوش مدیرمون رسید و حسابی حالمون را گرفت. میگفت چه معنی داره دختر اون موقع شب پاشه بره حرم؟! خلاصه این مشکلات هم بوده و هست... شرایطمون خیلی گل و بلبل هم نبوده و نیست... پریا میگفت: کلا حوزه و دانشگاه، فرقی نمیکنه... باید سرت بندازی پایین و فکر علمیت و معنویت خودت باشی... منتظر نباشی کسی به دادت برسه... باید خودت هم محقق باشی و هم شاگرد... اگر بخوای بشینی پای برنامه های مصوب و آموزش و سیستم، نه در حوزه به جایی میرسی و نه در دانشگاه! میگفت: خوشا چاهی که از خود آورد آب! همه این فشارها و مجاهدت بچه ها یه طرف ... اما ... در طول اون شبها ... نسیم خانوم خیلی فشارها را تحمل میکرد... چون سیبل شده بود و باید پاسخ میداد... تا اینکه شب دوازدهم اتفاق جالبی افتاد... اتفاقی که مسیر بحث و مناظره ما با عطا را عوض کرد ... ادامه دارد... @ayeha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ خدایا 🙏 در آخرین چهارشنبه آبان ماه 🍁 مریض ها را شفا جوان هارا عاقبت بخیر پدر ومادرها سلامت و به زندگیمان نور ایمان ✨ عطا بفرما🙏 آمیـــن یا حَیُّ یا قَیّوم 🙏 ای زنده، ای پاینده 🙏 @ayeha313