🌸سلام بر آن کسى که
🍃فرشتگانِ آسمان
🌸بر او گریستند
🌸سلام برآن کسى که
🍃خاندانش پاک ومطهّرند
🌸سلام بر پیشواى دین
🍃سلام بر امام حسین(ع)
🌸و ۷۲ تن از یاران باوفایش
🌸سلام بر عاشورا ،
🍃سلام بر کربلا...
🌸سلام بر شما عزاداران خوب
🍃حضرت اباعبدالله الحسین
🌸صبحتون کربلایی...
🥀 #شهادت_سالار_شهیدان_تسلیت_باد
@ayeha313
⚫️ساعت به ساعت واقعه عاشورا به روایت تاریخ...
☑️طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک واقعه کربلا بهحساب تقویم شمسی، در تاریخ ۲۱ مهر سال ۵۹ شمسی بوده است.
▪️تاریخ شمسی هم مانند تاریخ قمری نیست که اوقات روز تغییر کند.میشود با درآوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرفهای مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
⚫️ساعت۵:۴۷ اذان صبح:
امام علیهالسلام بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد؛ و بعد دعا خواند: خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری...
⚫️حدود ساعت ۶ صبح:
امام حسین (علیه السلام) دستور داد تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خار و بوتهها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
⚫️ساعت ۷:۰۶ طلوع آفتاب:
کمی بعد از طلوع آفتاب امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرارداد و پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟ آنها انکار کردند.
🖤 امام نامههایشان را بهطرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است.
📝یکی از سران جبهه مقابل از امام (علیه السلام) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمیپذیرید و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمیرهانید؟
🖤اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است؟من را بین کشته شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (علیه السلام) حدوداً نیم ساعت طول کشیده است.
⚫️حدود ساعت ۸:
🔷بعد از سخنرانی امام چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر و زهیر خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
🔹بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد.چندنفری دچار تردید شدند؛ ازجمله حُر.
⚫️حدود ساعت ۹ :
🔥روز بهوقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا اینقدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (علیه السلام) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
🔸بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی باهم شروع به تیراندازی کردند.
🖤 امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند..
⚫️ساعت حدود ۱۰:
🔹بعد از تیراندازی یسار غلام زیادین آبیه و سالم غلام ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تنبهتن ابتدای جنگ بیرون آمدند.
عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت.البته انگشتان دست چپش قطع شد.
🔰بعدازاین نبرد تنبهتن، حمله سراسری سپاه امام حسین (علیه السلام) انجام شد؛ امام و حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام حمله برد.
💠زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام را تیرباران کردند و درآن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند.
🔆اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت. امام او را دعا کرد.
🔥گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام (علیه السلام) حمله کنند که زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند...
ادامه دارد..
@ayeha313
⚫️حدود ساعت ۱۱:
بعد از این حملات امام دستور تک تک به میدان رفتن را داد. اصحاب باهم قرار گذاشتند تازندهاند نگذارند کسی از بنیهاشم به میدان برود.
💥بعضی ها «در مقابل نگاه امام » شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد پیرمرد زاهد بربری بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد.
🔘یکبار هفت نفر از اصحاب امام (علیه السلام) در محاصره واقع شدند. حضرت عباس (ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
⚫️ ساعت ۱۲:۵۰ اذان ظهر:
🔷حبیب بن مظاهر وقت اذان ظهر شهید شد.چونکه نوشتهاند امام خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره کند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.»
🔸 حبیب به او گفت «ای الاغ! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما دوستانش به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
🖤امام (علیه السلام) از شهادت حبیب متأثر شده و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را بهحساب تو میگذارم.»
⚫️ساعت حدود ۱۳:
۳۰ نفر از اصحاب امام تا وقت نماز زنده بودند و بعدازآن ساعت شهید شدند؛ ازجمله زهیر و حر.
بعد از کشته شدن اصحاب نوبت به بنیهاشم رسید.
🌸اولین نفر علیاکبر پسر امام حسین بود.
⚫️ساعت حدود ۱۴:
۲۸ نفر از مردان بنیهاشم کشته شدند: ۷ برادر امام حسین ، ۳ پسر از امام حسن ۲ پسر امام حسین ، ۲ نوه جعفر بن ابیطالب، ۹ نفر آل عقیل و بقیه از نوادگان باقی عموهای پیامبر. یکی از کشتگان نوه ابولهب بود.
🖤عاقبت امام حسین (علیه السلام) و حضرت عباس تنها ماندند. عزم کردند تا دونفری به قلب دشمن بزنند و آخرین سواری را باهم انجام بدهند. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس دلاور در محاصره کشته شد.
🖤پس از شهادت حضرت عباس ، امام برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.»
⚫️ساعت حدود ۱۵:
🖤 امام بهطرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پارهپاره کرد و پوشید تا بعداً در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند. وقت وداع با اهلبیت، کودک شیرخواره او توسط تیر حرمله کشته شد.
🖤امام رو به آسمان کرد و فرمود: «خدایا اگر نصرتت را از ما دریغ کردی. این را در مقابل چیزی قرار بده که برای ما بهتر است»
🖤امام (علیه السلام) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
🔥 شمر و ده نفر به مقابله امام آمدند. بعد از شهادت امام بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴ زخم شمشیر شمرده شد.
🖤امام (علیه السلام) در آستانه شهادت بود اما کسی جرئت نمیکرد به سمت ایشان برود. اهل حرم از صدای ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند.
☘ کودکی به نام عبدالله بن حسن دوید و به طرف امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام برای سومین بار ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
⚫️ساعت ۱۶:۰۶ اذان عصر:
🔘وقت شهادت امام را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است. گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند. بکشیدش...
ادامه دارد...
@ayeha313
💢 سه پیام امامحسین(ع) در اوج جنگ
✅آخرین #نماز_جماعت امام حسین(ع)
آیت الله جوادی آملی:
در ظهر عاشورا که #تنور جنگ به شدت گرم و درگيري و نبرد به نهايت درجه حدّت خود رسيده بود، وقتي صحبت از نماز شد، به فکر اقامه نماز افتاد و فرمود: «ذکرت الصّلاة جعلک الله من المصلّين نعم هذا أوّل وقتها ثم قال: سلوهم أن يکفّوا عنّا حتي نصلّي»؛
نماز را به يادمان آوردي خدا تو را از نمازگزاراني قرار دهد که به ياد او هستند، بله اکنون اول وقت آن است، از دشمنان بخواهيد که دست از جنگ بشويند تا #نمازمان را بخوانيم و چون آنها حاضر به تعطيل کردن جنگ نشدند، سعيدبن عبدالله حنفي و زهيربن قين پاسداري از جان امام(ع) در حال نماز را به #عهده گرفتند و در نهايت، اين دو شهيد سعيد فداي نماز شدند.
اين #نماز سه خصوصيت برجسته داشت: جماعت، اول وقت بودن، علني بودن.
کتاب حماسه و عرفان،ص243
@ayeha313
عبرت هایی از نهضت عاشورا 👇
علل شکلگیری نهضت کربلا:
🔺انحراف در شناخت ها و گرایش ها
🔺سستی در جان فشانی برای دین
🔺خنثی بودن در جامعه اسلامی
@ayeha313
⚫️چهار نفرینى كه در روز عاشورا مستجاب شد!
♨️مردى كه دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز كور بود، فریاد مى زد: خدایا مرا از آتش🔥 نجات بده!
✳️به او گفتند:از براى تو که مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟!
🔴گفت: من در كربلا با افرادى بودم، كه امام حسین (علیه السلام) را كشتند، وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند.
💠شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم، دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى را از شلوار درآورم.
🔘به طرف پیكر حسین (علیه السلام) نزدیك شدم.
💥همین كه خواستم آن بند را باز كنم، ناگاه دیدم آن حضرت دست راستش را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
من نتوانستم دست آن مظلوم را كنار بزنم، لذا دستش را قطع كردم!
♨️ همین كه خواستم آن بند را بیرون آورم، دیدم حضرت دست چپ خود را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
🔥 هر چه كردم نتوانستم دستش را از روى بند بردارم، بدین جهت دست چپش را نیز بریدم!
⛔️باز تصمیم گرفتم آن بند را بیرون آورم، صداى وحشتناك زلزله اى را شنیدم!
🔷 ترسیدم و كنار رفتم و شب در همان جا كنار بدن هاى پاره پاره شهدا خوابیدم.
♻️ناگاه،در عالم خواب، دیدم كه گویا محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) همراه على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) آمد، حسین علیه السلام را بوسید و سپس فرمود:
پسرم تو را كشتند، خدا كسانى را كه با تو چنین كردند بكشد!
🌸شنیدم امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمود:
شمر مرا كشت و این شخص كه در اینجا خوابیده، دست هایم را قطع كرد.
🌷فاطمه (سلام الله علیها) به من روى كرد و فرمود:
خداوند دست ها و پاهایت را قطع و چشم هایت را كور نماید و تو را داخل آتش🔥 نماید!
⚡️از خواب بیدار شدم. دریافتم كه كور شده ام و دست ها و پاهایم قطع شده.
✳️ سه دعاى فاطمه (سلام الله علیها) به استجابت رسیده و هنوز چهارمى آن یعنى ورود در آتش باقى مانده، این است كه مى گویم: خدایا! مرا از آتش نجات بده...
🔥لعنت الله علی قوم الظالمین...
📙بحارالانوار، ج 1 ص 723 ح 5 3
@ayeha313
💢تاج و تخت شاهنشاهی مدیون شعبان
.
حتما نام #شعبان_بی_مخ را شنیده اید، یکی از اراذل مشهور دوره پهلوی که به ریاست ورزشهای باستانی هم رسید. در خاطراتش می گوید: معلم ابتدایی ام یکبار مرا #بی_مخ خواند چون سر کلاس بدون اجازه بیرون میفرفتم، و این صفت "بی مخ"با من ماند. اما شعبان جعفری صفت دیگری هم داشت
.
شعبان جعفری بعد از پیروزی کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ بدلیل بسیج کردن اراذل و کشاندن آنها به خیابان که به پیروزی کودتا انجامید صفت دیگری پیدا کرد. او را تاج بخش! خواندند زیرا تاج و تخت با کمک او و اراذب مجددا به #شاه بازگشت. روزنامه ها این صفت را تیتر زدند اما شاه از این صفت عصبانی شد. شعبان هم از این صفت جدید ناراضی بود چون او را مقابل شاه قرار می داد.
بدستور شاه برای شعبان بی مخِ تاج بخش یک زورخانه ساختند، رئیس #ورزش_های باستانی کشور شد در تمام سالهای بعد از کودتا در روز تولد #شاه در امجدیه ورزش باستانی کار می کرد و در سال ۴۲ مردم متنفر از او زورخانه شعبان را آتش زدند اما مجددا به کمک دربار آنجا را ساخت
.
اینکه پادشاهی یا صاحب قدرتی، قدرتش را از چه کسی بگیرد مهم است:
از مردم خود
از خارجی
یا از شعبان تاجبخش
.
خانم #هما_سرشار در آمریکا پیش از مرگ شعبان جعفری خاطرات او را ضبط کرده است، کتاب خاطرات شعبان جعفری را بخوانید
تصویر یکی از دیدارهای شعبان بی مخِ تاجبخش با شاه
@ayeha313