🔹کارهایی که نامزدها حتما باید انجام دهند
⛔️برخی عادت کرده اند به اینکه مانند دوران مجردی هر کاری میخواهند بکنند و هرچیزی را که می شنوند مو به مو به خانواده شان اطلاع دهند. این اطلاع رسانی های دقیق بعد از ازدواج ممکن است کم کم راه را برای دخالت دیگران در زندگیتان باز کند و زندگیتان را به نابودی بکشاند. در دوره عقد و ارتباط با همسر ضمن مشورت از بزرگترها باید یک سنجش گر قوی باشید.
👬 هر چیزی از جمله ازدواج در رویا زیباست اما زیبا کردن آن در واقعیت بستگی به خود ما دارد که تا چه اندازه می توانیم خود را با شرایط سازگار کنیم.
@ayeha313
✅ منافقیکه در آلبانی به هلاکت رسید چه کسی بود؟
🔹در جریان حمله پلیس آلبانی به مقر اشرف ۳، پایگاه گروهک مجاهدین خلق در آلبانی، یکی از اعضای این گروه به نام «عبدالوهاب فرجینژاد جهرمی» به هلاکت رسید.
🔹فرجینژاد که در میان مجاهدین با نام مستعار «فرمانده افشین» و «علی مستشاری» شناخته میشد، از فرماندهان بخش نظامی این گروهک پس از شروع جنگ مسلحانه در سال ۱۳۶۰ بود.
🔹مریم رجوی او را که به بیش از ۶۰ ترور موفق مشهور بود، از برترین فرماندهان نظامی سازمان معرفی کرده بود.
🔹او مسئولیتهای مختلفی در سازمان داشت؛ از فرماندهی در عملیات فروغ جاویدان(مرصاد) و مسئولیت قرارگاه جلولا در نزدیکی مرز ایران تا آموزش تیمهای ترور اعزامی به ایران و عضویت در تیم حفاظت مسعود رجوی.
🔹مجید محمدی، از اعضای بریده سازمان، نشست سالگرد ۳۰ خرداد در قرارگاه اشرف را به یاد میآورد که فرجینژاد بهعنوان یکی از افراد باسابقه در عملیاتهای ترور، در آن صحبت کرده بود. فرجینژاد میگفت: «شاخص ما برای ترور چند مورد بوده؛ اول اینکه شخص ریش داشته باشد، دوم اینکه یقه پیراهن وی کامل بسته باشد.
🔹در این دو مورد برای ما کاملا مسجل میشد که وی یا پاسدار بوده یا طرفدار این حکومت. برای ما کاملا روشن بود و نیازی به پرسش و پاسخ نداشتیم و عمل ترور را انجام و او را به رگبار میبستیم.»
🔹اما شاید کمتر کسی بداند که فرجینژاد یکی از صحنههای خونین تاریخ ایران در عملیات فروغ جاویدان در سال ۱۳۶۷ را رقم زده است. او معاون تیپ خطشکن مجاهدین بود که باید از سرپلذهاب تا کرند را اشغال میکرد.
🔹صمد نظری، یکی دیگر از بریدههای سازمان، مینویسد: «حدود ۳۵ نفر از سربازان در روز دوم خود را تسلیم نیروهای سازمان منافقین به فرماندهی فردی به نام افشین (عبدالوهاب فرجی) کردند. فرمانده به آنها دستبند و چشمبند زد و در گوشهای جمعشان کرد. تعدادی از آنها به دلیل تشنگی مستمرا از نگهبانان تقاضای آب میکردند.
🔹یکی از فرماندههای دستهها به فرمانده خود اطلاع داد که آنها آب میخواهند. فرمانده افشین با اشاره دست به دوتا از تیربارچیها اشاره کرد و گفت «به اسرا آب بدهید.» تیربارچیها بیرحمانه تمامی اسرا را به رگبار بستند.»
🔹این اقدام جنایتکارانه فرجینژاد، تا سالها بعد یکی از افتخارات او در سازمان بود. هادی شبانی، راننده رئیس وقت شورای مرکزی منافقین که در عملیات فروغ جاویدان در واحد توپخانه مشغول بود، با اشاره به این جنایت فرجینژاد میگوید «اجساد روی هم ریخته شد و از آن عکس گرفتند. این عکس تا مدتها بهعنوان یکی از مهمترین دستاوردهای عملیات فروغ جاویدان در جلسات نشان داده میشد
@ayeha313
#نام_آوران_ایران
#مصطفی_چمران_ساوهای
زاده: ۱۰ مهر ۱۳۱۱
تهران، ایران
درگذشته۳۱ خرداد ۱۳۶۰ (۴۹ سال)
دهلاویه، ایران
علت مرگ
برخورد ترکش خمپاره
آرامگاه: قطعه ۲۴ بهشت زهرا، تهران
حزب سیاسی: نهضت آزادی ایران
سماع
دیگر عضویتهای سیاسی
نهضت مقاومت ملی
جبهه ملی ایران
همسر(ان): تامسن هیمن (پروانه) (ا. ۱۳۴۰–ج. ۱۳۵۲)
غاده جابر (ا. ۱۳۵۵–ب. ۱۳۶۰)
فرزندان: روشن، رحیم، علی و جمال
خویشاوندان: مهدی چمران (برادر)
مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک به دنیا آمد. او فرزند حسن چمران ساوهای بود که از روستای چمران ساوه به تهران مهاجرت کرد.
وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، گذراند و دوران متوسطه را در دارالفنون و البرز طی کرد. به سال ۱۳۳۲ با رتبه ۱۵ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در تمام دوران تحصیل جزو شاگردان ممتاز بود. سپس با دریافت بورس تحصیلی بهدانشگاه تگزاس ای اند ام آمریکا
رفت و درجه کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی برق کسب نمود.
سپس برای اخذ درجه دکتری در رشته پلاسما فیزیک به دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا رفت
و در آنجا نیز درخشید به گونهای که پایاننامه او مرجع ۲ مقاله علمی در زمینه پلاسما فیزیک شد.
وی در دهه ۶۰ میلادی در آزمایشگاههای بل و همچنین آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا استخدام شد.
او در کنار زبان فارسی به زبانهای عربی، ترکی، فرانسوی،انگلیسی و آلمانی مسلط بود و در کنار دانش، به هنر نیز توجه داشت.
مصطفی چمران دو بار ازدواج کرد. بار اول در سال ۱۳۴۰ با یک زن مسلمان آمریکایی به نام تامسن هیمن
که نام خود را پس از ازدواج به پروانه تغییر داد و ثمره این ازدواج، یک دختر به نام روشن و سه پسر به نامهای رحیم، علی و جمال بود؛ جمال در کودکی در استخر خانه پدر همسر چمران غرق شد. نوشتههای ابوجمال در سوگ فرزند، نمونهای نادر از نثر حزین چمران است.
وی در دانشگاه تهران، تحصیلات خود را در رشته الکترومکانیک به پایان برد. سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و درجه دکتری در فیزیک پلاسما کسب کرد. پس از گذراندن آموزشهای نظامی در مصر، به لبنان رفت و به همراه موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری داشت و از فرماندهان آن بود
چمران در زمان تحصیل در دانشگاه تهران، در درس ترمودینامیک، شاگرد مهدی بازرگان بود. آشنایی او با بازرگان، عامل مهمی در ورود او به عرصه سیاست بهشمار میرود. وی در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد در سازمان نهضت مقاومت ملی که زیر نظر افرادی چون مهدی بازرگان، سید رضا زنجانی وسید محمود طالقانی اداره میشد، فعالیت میکرد. در زمان تحصیل در خارج از ایران، او به همراه ابراهیم یزدی، علی شریعتی و صادق قطبزاده، شاخه خارج از کشوری نهضت آزادی ایران و همچنین انجمن اسلامی دانشجویان ایران در آمریکا را تأسیس کرد. پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، او به ایران بازگشت و در دولت بازرگان، مدتی وزارت دفاع را بر عهده داشت. او به عنوان یکی از اعضای نهضت آزادی، در دوره نخست مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد
در جریان جنگ ایران و عراق، وی یکی از فرماندهان ایران بود. چمران با شروع جنگ، به اهواز رفت و ستاد جنگهای نامنظم را بنیانگذاری کرد. از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه-سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش در ۴۹ سالگی شهید شدند
چمران بعداز تحصیل به آمریکا رفت و در دورههای کارشناسی ارشد(الکترونیک) در دانشگاه تگزاس اِی اَند اِم و دکتری (رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک) در دانشگاه برکلی تحصیل نمود.
رسالهٔ دکتری چمران در دانشگاه برکلی در کتاب باریکه الکترونی در مگنترون با کاتد سرد توسط رضا امراللهی در سال ۱۳۸۸ ترجمه و توسط دانشگاه امیرکبیر منتشر شدهاست
چمران دوباره در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ که برای سرکشی، معرفی و توجیه فرمانده جدید محور به جای «ایرج رستمی» به منطقه جنگی دهلاویه رفته بود، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شد؛ مورد اصابت قرار گرفتن این فرمانده از پشت سر، از آن زمان تاکنون منشأ گمانه زنیهای بسیار در مورد احتمال مرگ او بر اثر شلیک آتش خودی بودهاست، هرچند برخی از همرزمان وی، چنین احتمالی را دور از ذهن دانستهاند.
کمکهای اوّلیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهوازشتافت ولی پیکر بیجان او به اهواز رسید.
و در همان تاریخ درگذشت
آرامگاهش در بهشت زهرا قرار دارد و آدرس قبر او قطعهٔ ۲۴ ردیف: ۷۱ شماره: ۲۵ و تاریخ دفنش ۱۳۶۰/۴/۲ است.
روحالله خمینی رهبر جمهوری اسلامی ایران او را سرداراسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی نامید.
بعد از مرگ، نام چمران به عنوان یک قهرمان بر روی بسیاری از خیابانها و ساختمانها در ایران و لبنان از جمله بزرگراه چمران در تهرانگذاشته شد.
سال ۱۳۹۱ محسن علوی پور کتاب زندگینامه چمران را منتشر کرد.
نیک رابینسون در سال ۲۰۱۳ زندگینامه انگلیسی چمران را در انگلستان منتشر کرد