امروز امام حسین علیه‌السلام ما طلبیده و نائب زیاره شما از حرم امام حسین علیه السلام هستیم🌺 اگه گوشیت پخش زنده را نشون نمیده و فایل را پشتیبانی نمیکنه حتما بروز رسانی کن تا بتونی زیارت کنی😍 ما امروز و فردا و پس فردا از حرم امام حسین علیه السلام برنامه های زیادی داریم👌 (دوشنبه،سه شنبه،چهارشنبه) 🕌 برنامه‌ زیارتی دعای عهد آنلاین در ماه رجب مکانهای زیارتی عراق 🔸کربلا 👇 دوشنبه: روز ۸ رجب - حرم امام حسین علیه السلام 🔹کربلا 👇 سه‌شنبه: روز ۹ رجب - حرم امام حسین علیه السلام 🔸کاظمین 👇 چهار شنبه: روز۱۰ رجب -حرم جواد الائمه علیه‌السلام 🔹کربلا 👇 پنجشنبه: روز ۱۱رجب - حرم امام‌حسین علیه‌السلام 🔸سامرا 👇 جمعه: روز ۱۲رجب - حرم امامین عسکریین 🔹نجف 👇 شنبه: روز۱۳ رجب - حرم امام علی علیه‌السلام مکانهای زیارتی ایران در مسیر بازگشت از عراق 🔸مشهد 👇 « قرائت توسط مداح مشهدی » یکشنبه: روز ۱۴ رجب - حرم امام رضا علیه‌السلام 🔹قم 👇 دوشنبه: روز ۱۵ رجب - حرم حضرت معصومه 🔸شهر ری👇 سه شنبه: روز ۱۶ رجب - حرم عبدالعظیم حسنی 🔹مشهد 👇 چهارشنبه: روز ۱۷ رجب -حرم امام رضا علیه‌السلام 🔰 عزیزانی که تمایل دارند از بانیان گسترش ظهور خواهی بزرگ قرن باشند (حتی بصورت وام قرض‌الحسنه و یا مبلغ مختصر۱۰ هزارتومانی) کلمه #حامی_زیارت رو به اکانت زیر ارسال بفرمایند👇🔻👇 🆔 @hamian_313 🆔 @hamian_313 کانال خادمان مجازی👇 🌐 @khademan_majazi

🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور «روز حسرت...» 🔸روزی که همه ما بابت تمام کارهای بیهوده‌ای که انجام دادیم حسرت خواهیم خورد. "اللهم عجل لولیک الفرج "

أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ♥️

#معرفی_شهید🗞 شهید "محمدجواد آصفری" چهاردهم فروردین 1342 در شهرستان اراک به دنیا ‏آمد. پدرش اسماعیل و مادرش گوهر تاج نام داشت. تا ‏پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم ‏گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و ‏دوم تیر 1361 با سمت فرمانده دسته در خرمشهر بر اثر ‏اصابت ترکش خمپاره به شکم، شهید شد. مزار او در ‏گلزار شهدای زادگاهش واقع است. پدر ايشان مردی مذهبی و اهل مسجد بود و يكی از معتمدين محل به‌ شمار مي‌ رفت. مادر ايشان نيز زنی ساده و مؤمنه بود كه در بين فرزندانش علاقه خاصی به محمدجواد داشت. كم كم محمدجواد بزرگ شد و بعد از گذراندن دوران تحصيلی ابتدايی و راهنمايی وارد دبيرستان شد و به خاطر هوش زياد و نمره های خوب وارد رشته تجربي شد و خانواده چشم انتظار بودند تا پسر بزرگشان تحصيلاتش تمام شده و وارد دانشگاه شود ولی نمی دانستند كه او دانشگاه اصلی اش را انتخاب كرده است. بعد از گرفتن ديپلم وارد سپاه شد ولی نه به عنوان داشتن شغل، بلكه به قول خودش سپاه همانند يك دانشگاه بود. در سپاه با دوستان شهيدش رضا پاكپور، محمود معين الاسلام، سيد عباس سجادی، محمد منصوري و رحيم صالحی آشنا شد و اين تيم شش نفره هرگز تا لحظه شهادت از يكديگر جدا نشدند و از سپاه حقوق نگرفتند حتي غذای سپاه را هم نمی خوردند و هميشه به دنبال مسائل معنوی مانند دعای كميل دعای توسل و برنامه های مذهبی بودند. هر وقت با دوستانش در منزل جمع می شدند به خواندن نوحه و دعا مشغول می شدند شايد در اين جمع های عاشقانه عهدنامه شهادتشان را نيز امضا كرده بودند چرا كه يكی يكی در عمليات های مختلف به شهادت رسيدند.

جواد عزيز دارای دو خواهر و يك برادر بود كه به شكر خدا آنها نيز در راه انقلاب فداكاری های خاص خود را انجام دادند. در عمليات رمضان جواد دوست داشت برادرش حسن را همراه خود ببرد ولی از او خواست بماند و راهش را ادامه دهد. بالاخره سال 61 فرا رسيد و جواد عزيز راهی جبهه شد. ديگر سر از پا نمی شناخت انگار اين دنيا برايش همچون قفس تنگ شده بود. مانند پرنده ای قصد پرواز داشت و خودش پيراهن مشكی خريد و بر تن كرد. ديگر نمی توانستی او را در اين دنيا و مسايل دنيوی ببينی. فقط می توانستی لحظه اي گذرا ديدارش كنی و تمام حرف هايش از شهيد و شهادت را بشنوی. جايگاه اصلی اش مزار شهدا بود. ديگر مناجات و دعاهايشان را نيز آنجا می خواندند و داخل قبر می خوابيدند. از تيم شش نفره آنها،‌ انگار ميخواست اولين پرستويی باشد كه به ديار حق پرواز می كند. روز موعود فرا رسيد و او براي خداحافظی از خانواده آمد. ديگر واقعا پروازش را می ديدی. از پدر و مادر و خواهرها و برادرش خداحافظی كرد. جدايی اش از خانواد مخصوصا برای مادر خيلی سخت بود. مادري كه اميدها و آرزوها برای او داشت. ولي ديگر چاره ای نبود جوادش در حس پرواز بود. جواد دست پدر پير را بوسه زد و از او حلاليت طلبيد. پدر فقط او را دعا می كرد در حالی كه محاسن سفيدش از اشك خيس شده بود. شب 21 ماه رمضان شب شهادت مولای متقيان حضرت امير المؤمنين علی (عليه السلام) بود. پدر و مادر در حال درست كردن نذري برای سلامتی محمدجواد بودند. مادر پريشان بود، انگار می دانست جوادش پرواز كرده است. آری در همان شب، محمدجواد آصفری در عمليات رمضان به آرزوی شهادت رسيد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد فاطمه آصفري، خواهر شهيد #شهدارایادڪنیدحتۍبایڪ‌صلوات🌹📿

#لبخند‌خاڪے🤣🌱 #طنز امروز‌فرشته‌سمت‌راستم‌زدروشونم‌و‌گفت: داداش‌لااقل‌یه‌صلوات‌بفرست ببینم‌خودکارم‌رنگ‌میده‌یانه☹️😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

{⛓️🍃} • • یه بار نماز صبحش قضا شد دیدم تلگرامشو پاک کرد ... + گفتم چرا پاک کردی؟ - گفت: برای تنبیه کردن خودم، + تنبیه؟! - ببین نماز صبح اینطوریه که وقتی خواب میمونی و دقیقا پنج دیقه بعد از طلوع آفتاب میپری یا اینکه با ده تا زنگ هشدار بیدار نمیشی ینی یه غلطی کردی که اون روز خدا هم صحبتی تو با خودشو گرفته ازت. این تنبیه نداره؟! این بدبختی ماست دیگه تنبیهم باید از اونجایی باشه که تو میدونی نفست اذیت میشه، من می‌دونم صدقه بدم هم خودمو تنبیه کردم اما نفسم اذیت نمیشه، پس تلگراممو پاک کردم که اذیتش کنم :) #تنبیه‌نفس • • {🍃⛓️} ☜ #مبارزه_با_نفس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

_یکی از زیبایی های دنیا را نام ببر: +اقا صاحب الزمان _گفتم یکی! نه همه را...

#عکس_نوشتانه شایدخدااین‌توفیق‌روبه‌توداده❤️ • #تلنگرانه