❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
ابوجهل که از دشمنان سرسخت اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، روزى سخت آن حضرت را آزار داد.
حمزه عموى شجاع پیامبر(صلى الله علیه وآله) که تا آن روز اسلام را نپذیرفته بود و همچنان درباره آئین او مطالعه و اندیشه مى کرد، در آن روز طبق معمول خود براى شکار به بیابان رفته بود.
هنگامى که از بیابان بازگشت، از جریان کار ابوجهل و برادرزاده خویش با خبر شده، سخت برآشفت و یکسر به سراغ ابوجهل رفت و چنان بر سر ـ یا بینى او ـ کوفت که خون جارى شد و با تمام نفوذى که ابوجهل در میان قوم و عشیره خود ـ و حتى در میان مردم مکّه ـ داشت به ملاحظه شجاعت فوق العاده حمزه از نشان دادن عکس العمل خوددارى کرد.
سپس حمزه به سراغ پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده، اسلام را پذیرفت و از آن روز رسماً به عنوان یک افسر رشید اسلام، تا واپسین دم عمر، از این آئین آسمانى دفاع مى کرد.
آیه فوق درباره این حادثه نازل گردید و وضع ایمان حمزه و پافشارى ابوجهل در کفر و فساد را مشخص ساخت.
از بعضى روایات نیز استفاده مى شود آیه در مورد ایمان آوردن عمار یاسر و اصرار ابوجهل در کفر نازل گردیده است.
در هر حال، این آیه همانند آیات دیگر قرآن اختصاص به مورد نزول خود ندارد و داراى مفهوم وسیعى است که در مورد هر مؤمن راستین، و هر بى ایمان لجوج، صادق است.
🌼🌼🌼
تفسیر:
ایمان و روشن بینى
ارتباط این آیات، با آیات قبل، از این نظر است که
در آیات گذشته اشاره به دو دسته مؤمن خالص و کافر لجوج که نه تنها ایمان نمى آورد، که براى گمراه ساختن دیگران نیز سخت مى کوشد، شده بود.
در این آیات نیز با ذکر دو مثال جالب و روشن وضع این دو طایفه را مجسم کرده است.
نخست افرادى که در گمراهى بوده اند و سپس با پذیرش حق و ایمان، تغییر مسیر داده اند را تشبیه به مرده اى مى کند که به اراده و فرمان خدا زنده شده اند، مى فرماید: آیا کسى که مرده بود سپس ما او را زنده کردیم، و نورى براى او قرار دادیم که با آن در بین مردم حرکت کند، همانند کسى است که در ظلمت ها باشد و از آن خارج نگردد؟ (أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِج مِنْها).
کراراً در قرآن مرگ و حیات به معنى مرگ و حیات معنوى، و کفر و ایمان، آمده است و این تعبیر به خوبى نشان مى دهد که ایمان یک عقیده خشک و خالى یا الفاظى تشریفاتى نیست، بلکه به منزله روحى است که در کالبد بى جان افراد بى ایمان دمیده مى شود و در تمام وجود آنها اثر مى گذارد.
چشم آنها دید و روشنائى، گوش آنها قدرت شنوائى، زبان توان سخن گفتن و دست و پا قدرت انجام هر گونه کار مثبت پیدا مى کند.
ایمان افراد را دگرگون مى سازد و در سراسر زندگى آنها اثر مى گذارد و آثار حیات را در تمام شئون آنها آشکار مى نماید.
از جمله فَأَحْیَیْناهُ: ما او را زنده کردیم استفاده مى شود که ایمان، گر چه باید با کوشش از ناحیه خود انسان صورت گیرد، اما تا کششى از ناحیه خدا نباشد این کوشش ها به جائى نمى رسد!
🌼🌼🌼
در مورد نور در جمله: وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النّاسِ: ما براى چنین افراد نورى قرار دادیم که با آن در میان مردم راه بروند گر چه مفسران احتمالاتى داده اند، اما ظاهراً منظور از آن، تنها قرآن و تعلیمات پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیست.
بلکه علاوه بر این، ایمان به خدا، بینش و درک تازه اى به انسان مى بخشد، روشن بینى خاصى به او مى دهد، افق دید او را از زندگى محدود مادّى و چهار دیوار عالم مادّه فراتر برده و در عالمى فوق العاده وسیع قرار مى دهد.
و از آنجا که ایمان او را به خودسازى دعوت مى کند، پرده هاى خودخواهى، خودبینى، تعصب، لجاج و هوا و هوس را از مقابل چشم جانش کنار مى زند، و حقایقى را مى بیند که هرگز قبل از آن قادر به درک آنها نبود.
در پرتو این نور مى تواند راه زندگى خود را در میان مردم پیدا کند، و از بسیارى اشتباهات که دیگران به خاطر آز و طمع، و به علت تفکر محدود مادّى، و یا غلبه خودخواهى و هوا و هوس، گرفتار آن مى شوند، مصون و محفوظ بماند.
گر چه با این همه، باز نمى توان روشن بینى خاصى را که انسان با ایمان پیدا مى کند با بیان و قلم توصیف کرد، بلکه باید طعم آن را چشید و وجودش را احساس نمود!
جالب این که چنین فرد زنده، فعال، نورانى و مؤثرى را با افراد بى ایمان لجوج مقایسه کرده، چنین کسى را همانند شخصى مى شمارد که در امواج ظلمت ها و تاریکى ها فرو رفته و هرگز از آن خارج نمى گردد؟! (کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِج مِنْها).
قابل توجه این که نمى گوید: کَمَنْ فِى الظُّلُماتِ: همانند کسى که در ظلمت ها است بلکه مى گوید: کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ: همانند کسى که مثل او در ظلمات است .
بعضى گفته اند: هدف از این تعبیر این بوده که اثبات شود چنان افراد به ق
درى در تاریکى و بدبختى فرو رفته اند که وضع آنها ضرب المثلى شده است که همه افراد فهمیده از آن آگاهند.
ولى ممکن است این تعبیر، اشاره به معنى لطیف ترى باشد و آن این که: از هستى و وجود این گونه افراد در حقیقت چیزى جز یک شبح، یک قالب، یک مثال و یک مجسمه باقى نمانده است، هیکلى دارند بى روح و مغز و فکرى از کار افتاده!
و در پایان آیه به علت این سرنوشت شوم اشاره کرده، مى فرماید: این چنین اعمال کافران در نظرشان جلوه داده شده است (کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکافِرینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
همان طور که سابقاً اشاره کردیم این خاصیت تکرار یک عمل زشت است که تدریجاً از قبح آن در نظر کاسته مى شود و حتى به جائى مى رسد که به عنوان یک کار خوب در نظر او جلوه مى کند، و همچون زنجیرى بر دست و پاى او مى افتد و اجازه خروج از این دام به او نمى دهد.
یک مطالعه ساده در حال تبهکاران، این حقیقت را به خوبى روشن مى سازد.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۲۲ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا ۖ وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ»
و (نیز) این گونه در هر شهر و آبادى، بزرگان گنهکارى قرار دادیم. (و همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم.) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم) پرداختند. ولى (اینگونه افراد) تنها خودشان را فریب مى دهند و نمى فهمند.
(انعام/۱۲۳)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
از آنجا که قهرمان این ماجرا در جهت منفى، ابوجهل بود، و او از سردمداران مشرکان مکّه و قریش محسوب مى شد، در آیه دوم اشاره به وضع این رهبران گمراه و زعماى کفر و فساد کرده، مى فرماید: این چنین در هر شهر و آبادى بزرگان گنهکارى قرار دادیم که طریق گناه پیش گرفتند و سرانجام کارشان این شد که با مکر و فریب و نیرنگ، مردم را از راه منحرف ساختند (وَ کَذلِکَ جَعَلْنا فی کُلِّ قَرْیَة أَکابِرَ مُجْرِمیها لِیَمْکُرُوا فیها).
🌼🌼🌼
مکرّر گفته ایم نسبت این گونه افعال به خداوند به خاطر آن است که او مسبب الاسباب و سرچشمه تمام قدرت ها است و هر کس هر کارى انجام مى دهد با استفاده از امکاناتى است که خداوند در اختیار او قرار داده اگر چه جمعى از آن حسن استفاده و بعضى سوء استفاده مى کنند.
جمله لِیَمْکُرُوا: تا مکر و نیرنگ به کار زنند؛ به معنى سرانجام و عاقبت کار آنها است نه هدف از خلقت آنان. یعنى سرانجام نافرمانى و گناه فراوان این شد که رهزن راه حق شدند و بندگان خدا را از راه منحرف ساختند.
زیرا مکر در اصل، به معنى تابیدن و پیچیدن و چاره اندیشیدن و منصرف ساختن دیگرى است و به همین دلیل، به هر کار انحرافى که توأم با اخفاء و پنهانکارى باشد نیز گفته شده است و اختصاص به نقشه هاى زیان بخش که در فارسى امروز در آن استعمال مى شود ندارد، بنابراین، هم در چاره اندیشى هاى بد به کار مى رود و هم چاره اندیشى هاى خوب، و در آنجا که به خدا نسبت داده مى شود، معنى دوم آن مراد است.
و در پایان آیه مى فرماید: آنها جز به خودشان نیرنگ نمى زنند ولى نمى فهمند و متوجه نیستند (وَ ما یَمْکُرُونَ إِلاّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما یَشْعُرُونَ).
چه نیرنگ و فریبى از این بالاتر که سرمایه هاى وجود خود اعم از فکر، هوش، ابتکار، عمر، وقت و مال خویش را در مسیرى به کار مى گیرند که نه تنها سودى به حال آنها ندارد، که پشتشان را از بار مسئولیت و گناه سنگین مى سازد، در حالى که فکر مى کنند به پیروزى هائى رسیده اند!
🌼🌼🌼
ضمناً از این آیه به خوبى استفاده مى شود مفاسد و بدبختى هائى که دامن اجتماعات را مى گیرد، از بزرگ ترها و سردمداران اقوام سرچشمه مى گیرد و آنها هستند که با انواع حیله و نیرنگ ها راه خدا را دگرگون ساخته و چهره حق را بر مردم مى پوشانند.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۲۳ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَن نُّؤْمِنَ حَتَّىٰ نُؤْتَىٰ مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ ۘ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ۗ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِندَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ»
و هنگامى که آیه اى براى آنها بیاید، مى گویند: «ما هرگز ایمان نمى آوریم، مگر این که همانند چیزى که به پیامبران خدا داده شده، به ما داده شود.» خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را در کجا (و به عهده چه کسى) قرار دهد. بزودى کسانى که مرتکب گناه شدند، (و مردم را از راه حق منحرف ساختند،) در برابر مکر (و فریب و نیرنگى) که مى کردند، گرفتار حقارت در پیشگاه خدا، و عذاب شدید خواهند شد.
(انعام/۱۲۴)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
شأن نزول:
مرحوم طبرسى در مجمع البیان مى نویسد: این آیه درباره ولید بن مغیره ـ که از سران معروف بت پرستان و به اصطلاح مغز متفکر آنها محسوب مى شد ـ نازل گردیده است.
او به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گفت: اگر نبوت راست باشد من به احراز این مقام از تو سزاوارترم; زیرا هم سنّم از تو بیشتر است و هم مالم!
و بعضى گفته اند: درباره ابوجهل نازل شده است; زیرا او تصور مى کرد مسأله نبوت هم باید مرکز رقابت ها قرار گیرد.
او مى گفت: ما و قبیله بنى عبد مناف (طایفه پیامبر(صلى الله علیه وآله)) در همه چیز با هم رقابت داشتیم و همچون دو اسب مسابقه، دوش به دوش هم پیش مى رفتیم، تا این که آنها ادعا کردند پیامبرى از میان ما برخاسته که وحى به او مى شود.
ولى ممکن نیست ما به او ایمان بیاوریم مگر این که بر ما نیز وحى شود، همان طور که بر او وحى مى شود!
🌼🌼🌼
تفسیر:
انتخاب پیامبر به دست خدا است
در این آیه، اشاره اى کوتاه و پر معنى به طرز تفکر و ادعاهاى مضحک این سردمداران باطل و أَکابِرِ مُجْرِمیِها که در آیه قبل آمده بود، کرده، مى فرماید:
هنگامى که آیه اى از طرف خدا براى هدایت آنها فرستاده شد گفتند: ما هرگز ایمان نمى آوریم مگر این که به ما نیز همان مقامات و آیاتى که به فرستادگان خدا اعطا شده است داده شود (وَ إِذا جاءَتْهُمْ آیَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتّى نُؤْتى مِثْلَ ما أُوتِیَ رُسُلُ اللّهِ).
آنها خیال مى کردند احراز مقام رسالت و رهبرى خلق، به سن و مال است و یا به رقابت هاى کودکانه قبایل، و خدا نیز موظف است رعایت این رقابت هاى مضحک و بى اساس را کرده و بر آن صحه بگذارد، رقابت هائى که از نهایت انحطاط فکرى و عدم درک مفهوم نبوت و رهبرى خلق، سرچشمه مى گیرد.
قرآن پاسخ روشنى به آنها مى دهد و مى فرماید: لازم نیست شما به خدا درس بدهید که چگونه پیامبران و رسولان خویش را اعزام دارد و از میان چه افرادى انتخاب کند! زیرا خداوند از همه بهتر مى داند رسالت خود را در کجا قرار دهد (اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ).
روشن است رسالت نه ارتباطى به سن و مال دارد و نه به موقعیت قبایل، بلکه شرط آن قبل از هر چیز، آمادگى روحى، پاکى ضمیر، سجایاى اصیل انسانى، فکر بلند و اندیشه قوى، و بالاخره تقوا و پرهیزگارى فوق العاده اى در مرحله عصمت است، و وجود این صفات مخصوصاً آمادگى براى مقام عصمت چیزى است که جز خدا نمى داند، و چقدر فرق است میان این شرایط و میان آنچه آنها فکر مى کردند.
جانشین پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز، تمام صفات و برنامه هاى او، به جز وحى و تشریع را، دارد.
یعنى هم حافظ شرع و شریعت است، هم پاسدار مکتب و قوانین او، و هم رهبر معنوى و مادى مردم، لذا باید او هم داراى مقام عصمت و مصونیت از خطا و گناه باشد، تا بتواند رسالت خویش را به ثمر برساند و رهبرى، مطاع، و سرمشقى، مورد اعتماد گردد.
و به همین دلیل، انتخاب او نیز به دست خدا است و خدا مى داند این مقام را در چه جائى قرار دهد، نه خلق خدا و نه از طریق انتخاب مردم و شورا.
و در پایان آیه، سرنوشتى را که در انتظار این گونه مجرمان و رهبران پر ادعاى باطل است بیان کرده، مى فرماید: به زودى این گنهکاران به خاطر مکر و فریبى که براى گمراه ساختن مردم به کار زدند، گرفتار کوچکى و حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید خواهند شد. (سَیُصیبُ الَّذینَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللّهِ وَ عَذابٌ شَدیدٌ بِما کانُوا یَمْکُرُونَ).
این خودخواهان مى خواستند با کارهاى خلاف خود، موقعیت و بزرگى خویش را حفظ کنند ولى خدا آنها را آن چنان تحقیر خواهد کرد که دردناک ترین شکنجه هاى روحى را احساس کنند.
به علاوه، چون سر و صداى آنها در راه باطل زیاد و تلاش آنها شدید بود کیفر و عذاب آنها نیز شدید و پر سر و صدا خواهد بود.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۲۴ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ ۚ كَذَٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ»
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را براى (پذیرش) اسلام، گشاده مى سازد و آن کس را که (بخاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه سازد، سینه اش را آنچنان تنگ مى کند که گویا مى خواهد به آسمان بالا برود. این گونه خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمى آورند قرار مى دهد.
(انعام/۱۲۵)
@ayehsobh
ارتباط با مدیر کانال:
@shahed
❇تفســــــیر ❇
امدادهاى الهى
در تعقیب آیات گذشته، که در زمینه مؤمنان راستین و کافران لجوج بحث مى کرد؛ در این آیات مواهب بزرگى را که در انتظار دسته اول، و بى توفیقى هائى را که دامنگیر دسته دوم مى شود، شرح مى دهد.
نخست مى فرماید: هر کس را که خدا بخواهد هدایت کند سینه اش را براى پذیرش اسلام گشاده مى سازد و آن کس را که بخواهد گمراه سازد سینه اش را آن چنان تنگ و محدود مى کند که گویا مى خواهد به آسمان بالا رود (فَمَنْ یُرِدِ اللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّـقاً حَرَجاً کَأَنـَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ).
کراراً گفته ایم منظور از هدایت و اضلال الهى، فراهم ساختن یا از میان بردن مقدمات هدایت در مورد کسانى است که آمادگى و عدم آمادگى خود را براى پذیرش حق با اعمال و کردار خویش اثبات کرده اند.
آنان که پویندگان راه حقند و جویندگان و تشنگان زلال ایمان، خداوند چراغ هاى روشنى فرا راه آنها قرار مى دهد، تا براى به دست آوردن این آب حیات در ظلمات گم نشوند.
اما آنها که بى اعتنائى خود را نسبت به این حقایق ثابت کرده اند از این امدادهاى الهى محروم و در مسیر خود با انبوهى از مشکلات رو به رو مى گردند و توفیق هدایت از آنها سلب مى شود.
بنابراین، نه دسته اول در پیمودن این مسیر مجبورند، و نه دسته دوم در کار خود، و هدایت و ضلالت الهى در واقع مکمّل چیزى است که خودشان خواسته اند و انتخاب کرده اند.
🌼🌼🌼
منظور از صدر (سینه) در اینجا روح و فکر است و این کنایه در بسیارى از موارد به کار مى رود.
و منظور از شرح (گشاده ساختن) همان وسعت روح، بلندى فکر و گسترش افق عقل آدمى است; زیرا پذیرا شدن حق، احتیاج به گذشت هاى فراوانى از منافع شخصى دارد که جز صاحبان ارواح وسیع و افکار بلند آمادگى براى آن نخواهند داشت.
حرج (بر وزن حرم) به معنى تنگى فوق العاده و محدودیت شدید است، و این حال افراد لجوج و بى ایمان است که فکرشان بسیار کوتاه و روحشان فوق العاده کوچک و ناتوان است، و کمترین گذشتى در زندگى ندارند.
و براى تأکید این موضوع اضافه مى کند: خداوند این چنین، پلیدى و رجس را، بر افراد بى ایمان قرار مى دهد (کَذلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ).
و سراپاى آنها را نکبت و سلب توفیق فرا خواهد گرفت.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۲۵ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَهَٰذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا ۗ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ»
و این راه مستقیم (و سنّت جاویدان) پروردگار توست. ما آیات خود را براى کسانى که پند مى گیرند، بیان کرده ایم.
(انعام/۱۲۶)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
در آیه بعد، به عنوان تأکیدِ بحث گذشته توجه مى دهد: این که مددهاى الهى شامل حال حق طلبان مى گردد و سلب موفقیت به سراغ دشمنان حق مى رود، یک سنت مستقیم و ثابت و دگرگونى ناپذیر الهى است، مى فرماید: این راه مستقیم (و سنت) پروردگار تو است (وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقیماً).
🌼🌼🌼
این احتمال نیز در تفسیر آیه هست که «هذا» اشاره به اسلام و قرآن بوده باشد; زیرا صراط مستقیم و راه راست و معتدل است.
و در پایان آیه، باز تأکید مى کند: ما نشانه ها و آیات خود را براى آنها که دلى پذیرا و گوشى شنوا دارند شرح دادیم (قَدْ فَصَّلْنَا الآیاتِ لِقَوْم یَذَّکَّرُونَ)..
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۲۶ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِندَ رَبِّهِمْ ۖ وَهُوَ وَلِيُّهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»
براى آنها نزد پروردگارشان (در بهشت) سراى امن و آرامش خواهد بود و بخاطر اعمال (نیکى) که انجام مى دادند، او ولىّ و یاور آنهاست.
(انعام/۱۲۷)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
این آیه به دو قسمت از بزرگ ترین پاداش ها و موهبت هائى که به افراد بیدار و حق طلب مى دهد اشاره مى کند، نخست این که: براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است (لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ).
و دیگر این که ولىّ، سرپرست، حافظ و ناصر آنها خدا است (وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ).
و توجه مى دهد تمام اینها به خاطر اعمال نیکى است که انجام مى دادند (بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
🌼🌼🌼
چه افتخارى از این بالاتر که سرپرستى و کفالت امور انسان را خداوند بر عهده گیرد و او حافظ و یار و یاورش باشد.
و چه موهبتى از این عظیم تر که دار السلام یعنى خانه امن و امان در انتظار انسان باشد، محلى که نه در آن جنگ است نه خونریزى، نه نزاع است و نه دعوا، نه خشونت است و نه رقابت هاى کشنده و طاقت فرسا، نه تصادم منافع است و نه دروغ، افترا، تهمت، حسد و کینه و نه غم و اندوه، جایگاهى که از هر نظر قرین آرامش است.
ولى آیه مى گوید: اینها را با حرف و سخن به کسى نمى دهند بلکه در برابر عمل، آرى در برابر عمل!
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۲۷ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ ۖ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الْإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا ۚ قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ»
در آن روز که (خدا) همه آنها را جمع و محشور مى سازد، (مى گوید:) اى گروه
جنیان (و شیاطین)! شما افراد زیادى از انسانها را گمراه ساختید! دوستان و پیروان آنها از میان انسانها مى گویند: «پروردگارا! هر یک از ما دو گروه[=پیشوایان و پیروان گمراه]از دیگرى بهره بردیم. (ما به لذات زود گذر رسیدیم و آنها به حکومت بر ما) و به پایان مهلتى که براى ما مقرّر داشته بودى رسیدیم.» (خداوند) مى گوید: «آتش جایگاه شماست. جاودانه در آن خواهید ماند، مگر آنچه خدا بخواهد». پروردگار تو حکیم و داناست.
(انعام/۱۲۸)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
رویاروئى ستمگران در قیامت با یکدیگر
در این آیات، مجدداً قرآن به توضیح وضع سرنوشت مجرمان گمراه و گمراه کننده باز مى گردد و بحث هاى آیات گذشته را با آن تکمیل مى کند.
آنها را به یاد روزى مى اندازد که رو در روى شیاطینى که از آنها الهام گرفته اند خواهند ایستاد و از این پیروان و آن پیشوایان سؤال مى شود، سؤالى که در برابرش پاسخى ندارند و جز حسرت و اندوه، نتیجه اى نمى گیرند.
این هشدارها به خاطر آن است که تنها به این چند روز زندگى ننگرند و به پایان کار نیز بیندیشند.
نخست مى فرماید: آن روز که همه را جمع و محشور مى سازد، ابتدا مى فرماید: اى جمعیت جنّ و شیاطین اغواگر شما افراد زیادى از انسان ها را گمراه ساختید (وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الإِنْسِ).
منظور از کلمه جنّ در اینجا همان شیاطین است; زیرا جنّ در اصل لغت، به معنى هر موجود ناپیدا مى باشد و در آیه ۵٠ سوره کهف درباره رئیس شیاطین، ابلیس، مى خوانیم: کانَ مِنَ الجِنِّ: یعنى او از جنّ بود.
🌼🌼🌼
آیات گذشته که از وسوسه هاى رمزى شیاطین با جمله: إِنَّ الشَّیاطینَ لَیـُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ سخن مى گفت.
همچنین آیه بعد که از رهبرى بعضى از ستمگران از بعضى دیگر سخن مى گوید، مى تواند اشاره اى به این موضوع باشد.
اما شیاطین اغواگر گویا در برابر این سخن پاسخى ندارند و سکوت مى کنند، ولى دوستان و پیروان آنها از بشر چنین مى گویند: پروردگارا! بعضى از ما از آنها بهره گرفتند و بعضى آنها از ما، تا آن زمان که اجلى که براى ما مقرر داشته بودى، پایان گرفت (وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْض وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذی أَجَّلْتَ لَنا).
آنها دلخوش بودند که پیروان تسلیمى دارند و بر آنها حکومت مى کنند، و ما نیز از زرق و برق هاى دنیا و لذات بى قید و شرط و زودگذر آن که بر اثر وسوسه هاى شیاطین دل انگیز و دلچسب جلوه مى نمود دلخوش بودیم!
در این که: منظور از اجل در این آیه چیست؟
آیا پایان زندگى.
یا روز رستاخیز است؟
میان مفسران گفتگو است، اما ظاهراً مراد پایان زندگى است; زیرا اجل به این معنى، در بسیارى از آیات قرآن به کار رفته است.
اما خداوند همه این پیشوایان، پیروان مفسد و فاسد را مخاطب ساخته مى فرماید: جایگاه همه شما آتش است و جاودانه در آن خواهید ماند مگر آنچه خدا بخواهد (قالَ النّارُ مَثْواکُمْ خالِدینَ فیها إِلاّ ما شاءَ اللّهُ).
🌼🌼🌼
استثناء با جمله اِلاّ ما شاءَ اللّهُ: مگر آنچه خدا بخواهد یا اشاره به این است که ابدیت عذاب و کیفر در این گونه موارد سلب قدرت از پروردگار را نمى کند، هر گاه بخواهد مى تواند آن را تغییر دهد اگر چه در مورد عده اى ثابت نگه مى دارد.
و یا اشاره به آن افرادى است که استحقاق ابدیت عذاب را ندارند.
و یا قابلیت شمول عفو الهى را دارند که باید از حکم خلود و جاودانى بودن مجازات استثناء شوند.
و در پایان آیه مى فرماید: پروردگار تو حکیم و دانا است (إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیمٌ).
هم کیفرش روى حساب است و هم عفو و بخشش، و به خوبى از موارد آنها آگاه مى باشد.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۲۸ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»
ما این گونه بعضى از ستمکاران را بر بعض دیگر مى گماریم بسبب اعمالى که انجام مى دادند.
(انعام/۱۲۹)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
در آیه بعد، اشاره به یک قانون همیشگى الهى در مورد این گونه اشخاص کرده، توجه مى دهد: همان گونه که ستمگران و طاغیان در این دنیا حامى و پشتیبان یکدیگر و رهبر و راهنماى هم بودند و در مسیرهاى غلط همکارى نزدیک داشتند در جهان دیگر نیز آنها را به یکدیگر وامى گذاریم و این به خاطر اعمالى است که در این جهان انجام دادند.
مى فرماید: این چنین بعضى از ستمگران را به بعضى دیگر وا مى گذاریم به خاطر اعمالى که کسب مى کنند (وَ کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظّالِمینَ بَعْضاً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
زیرا همان طور که در بحث هاى مربوط به معاد گفته ایم، صحنه رستاخیز صحنه عکس العمل ها و واکنش ها در مقیاس هاى عظیم است و آنچه در آنجا وجود دارد پرتو و انعکاسى از اعمال ما در این دنیاست.
🌼🌼🌼
در تفسیر على بن ابراهیم قمى نیز از امام(علیه السلام) نقل شده که فرمود: هر کس با اولیائش در روز قیامت خواهد بود.
قابل توجه این که همه این گروه ها در آیه به عنوان ظالم معرفى شده اند و شک نیست که ظلم، به معنى وسیع کلمه، همه اینها را شامل مى گردد.
چه ظلمى از این بالاتر که انسان با قبول رهبرى شیطان صفتان خود را از تحت ولایت خداوند خارج سازد، و در جهان دیگر نیز تحت ولایت همان ها قرار گیرد.
این تعبیر و تعبیر بِما کانُوا یَکْسِبُونَ نشان مى دهد که این سیه روزى و بدبختى به خاطر اعمال خودشان است و این یک سنت الهى و قانون آفرینش است که رهسپران راه هاى تاریک، جز سقوط در چاه و دره بدبختى فرجامى نخواهند داشت.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۲۹ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖ وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ»
(در آن روز به آنها مى گوید:) اى گروه جنّ و انس! آیا پیامبرانى از خودتان به سوى شما نیامدند که آیات مرا برایتان بیان مى کردند، و شما را از ملاقات چنین روزى بیم مى دادند؟!
آنها مى گویند: «(آرى ما بد کردیم و) بر زیان خود گواهى مى دهیم.» و زندگى (پر زرق
و برق) دنیا آنها را فریب داد. و به زیان خود گواهى مى دهند که کافر بودند.
(انعام/۱۳۰)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
اتمام حجت
در آیات گذشته، سرنوشت شیطان صفتان ستمگر در روز رستاخیز بیان شده، براى این که تصور نشود آنها در حال غفلت دست به چنین اعمالى زده اند، در این آیات روشن مى سازد که هشدار به اندازه کافى به آنها داده شده و اتمام حجت گردیده است، لذا در روز قیامت به آنها چنین خطاب مى شود: اى جمعیت جنّ و انس، آیا رسولانى از خود شما به سوى شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو کنند و درباره ملاقات چنین روزى به شما اخطار نمایند؟ (یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَـقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا).
مَعْشَر در اصل، از عشرة به معنى عدد ده گرفته شده است و از آنجا که عدد ده یک عدد کامل است، کلمه معشر به یک جمعیت کامل ـ که اصناف و طوائف مختلفى را در بر مى گیرد ـ گفته مى شود.
در این که آیا فرستادگان جنّ از جنس خود آنها است، یا از نوع بشر؟ در میان مفسران گفتگو است.
اما آنچه از آیات سوره جنّ به خوبى استفاده مى شود این است که قرآن و اسلام براى همه، حتى آنها نازل شده، و پیامبر اسلام مبعوث به همه بوده است.
منتها هیچ مانعى ندارد که رسولان و نمایندگانى از خود آنها از طرف پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور دعوت آنان بوده باشند.
شرح بیشتر در این زمینه و هم درباره معنى علمى جنّ در تفسیر همان سوره جنّ در جزء ۲۹ قرآن مجید به خواست خدا خواهد آمد.
ولى باید توجه داشت: کلمه مِنْکُم (از شما) دلیل بر آن نیست که پیامبران هر دسته، از جنس خودشان خواهند بود; زیرا هنگامى که به گروهى گفته شود نفراتى از شما... این نفرات ممکن است از یک طایفه یا از همه طوایف باشند.
🌼🌼🌼
و از آنجا که روز رستاخیز روز کتمان نیست و نشانه هاى همه چیز آشکار است و هیچ کس نمى تواند چیزى را پنهان دارد، مى افزاید: همگى در برابر این پرسش الهى، اظهار مى دارند: ما بر ضد خود گواهى مى دهیم و اعتراف مى کنیم که چنین رسولانى آمدند و پیام هاى تو را به ما رسانیدند اما مخالفت کردیم (قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنـْفُسِنا).
سپس توجه مى دهد: آرى دلائل کافى از طرف پروردگار در اختیار آنها بود و آنها راه را از چاه مى شناختند ولى زندگى فریبنده دنیا، و زرق و برق وسوسه انگیز آن، آنها را فریب داد (وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا).
این جمله به خوبى مى رساند که سدّ بزرگ راه سعادت انسان ها دلبستگى بى حدّ و حساب و تسلیم بى قید و شرط در برابر مظاهر جهان ماده است، دلبستگى هائى که انسان را به زنجیر اسارت مى کشاند و او را به هر گونه ظلم و ستم، تعدى و اجحاف، خود خواهى و طغیان، دعوت مى کند.
و در پایان بار دیگر قرآن تأکید مى کند: آنها با صراحت به زیان خود گواهى مى دهند که راه کفر پوئیدند و در صف منکران حق قرار گرفتند (وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنـَّهُمْ کانُوا کافِرینَ).
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۳۰ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ»
این بخاطر آن است که پروردگارت هیچ گاه (بدون فرستادن پیامبران، مردم) شهرها
و آبادى ها را بخاطر ستمها (و گناهانشان) در حالى که غافلند هلاک نمى کند.
(انعام/۱۳۱)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
و در آیه بعد، سرانجام آنها را خلاصه کرده، اعلام مى دارد: هر یک از این دسته ها: نیکو کار و بدکار، فرمانبردار و قانون شکن، حق طلب و ستمگر، درجات و مراتبى بر طبق اعمال خود در آنجا دارند و پروردگارت هیچ گاه از اعمال آنها غافل نیست، بلکه همه را مى داند و به هر کس آنچه لایق است مى دهد، لذا مى فرماید: و براى هر یک درجات و مراتبى است از آنچه عمل کرده اند و پروردگارت از اعمالى که انجام مى دهند غافل نیست (وَ لِکُلّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِل عَمّا یَعْمَلُونَ).
🌼🌼🌼
این آیه بار دیگر این حقیقت را تأکید مى کند که تمام مقام ها، درجات و درکات زائیده اعمال خود آدمى است و نه چیز دیگر.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۳۱ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا ۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ»
و براى هر یک (از این دو دسته)، درجات (و مراتبى) است از آنچه عمل کردند.
و پروردگارت از اعمالى که انجام مى دهند، غافل نیست.
(انعام/۱۳۲)
@ayehsobh