هدایت شده از در این گوشه از دنیا
بیشتر از دویست نفر امروز صبح در اثر حملات اسرائیل در غزه به شهادت رسیدند.
ارتش اسرائیل اعلام کرده آتشبس به پایان رسیده! حدود سه ساعت پیش سرتاسر غزه زیر بمبهای اسرائیلی تپید و سوخت.
راستش
من نمیتونم دیگه از زبون خودم حرفم بزنم.
دیگه کلمات همراهیم نمیکنند تا بتونم سر انسانیتِ شرحه شرحه شدهی این روزا فریاد بکشم و یقهش رو بگیرم
به قول حامد عسکری؛
کشته ها عدد شده اند!
چی تلختر و غیرانسانیتر از این؟
قرار نبود بچههای کوچیک و لطیف و معصوم تبدیل به عددهای توی یک جمله خبری بشن که میگه عده زیادی شون بیرحمانه در چند دقیقه کشته شدند!
منو ببخشید اگر دیگه قشنگ نمینویسم،
میتونم اشکهام رو براتون ضمیمه کنم.
صبح هفدهمین روز ماه رمضون اینجا نشستم به صفحه گوشیم خیره شدم و گریه میکنم و نمیتونم ساکت بمونم.
دلم میخواد عکسهای خاکی و خونینِ بچههای تازه از دنیا رفته رو نشونتون بدم تا ببینید در مقابل این غم نمیشه سکوت کرد و در عین حال نمیشه نشست و فکر کرد و متن ادبی و تاثیرگذار نوشت.
اما راستش منصرف میشم از فرستادنشون.
تهش همین استوری سیاه معتز رو میفرستم و این نوشته رو
فقط برای اینکه خیالم راحت باشه ساکت نیستم.
که مست و راکد و بیتفاوت به زندگی بیاهمیت خودم نچسبیدم.
با این همه از خودم منزجر ام.
از عافیتخواهی و راحتطلبی خودم شرمنده و فراری ام.
نمیدونم چیکار باید بکنم
و بدتر از اون
نمیدونم اگه روزی همین عکسها رو جلوم بگذارند و بگن تو چیکار کردی، چه جوابی دارم؟
هیچ!
من گریه کردم...
من گریه کردم و به خودم لرزیدم و آروم زیر لب گفتم:
دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد..!
باورم نمیشه:)))))))))
اون بچه های مظلوم واقعاً چه گناهی داشتن؟
عاجزم،عاجز از اینکه مثل خیلیای دیگه هیچ کاری از دستم برنمیاد.