eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
24.1هزار ویدیو
705 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
25.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۱کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور سی و یکم جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔴 نشست سران قوا به میزبانی حجت الاسلام رئیسی 🔹در نشست شنبه شب سران سه قوه که به میزبانی حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی برگزار شد، اعضا فرآیند تهیه، تدوین و تصویب برنامه هفتم توسعه کشور را مورد بررسی قرار دادند. 🔹در این جلسه مقرر شد پس از ابلاغ سیاست‌های برنامه هفتم توسعه کشور از جانب مقام معظم رهبری به دولت، روند تهیه، تدوین و تصویب آن در هیئت وزیران و مجلس شورای اسلامی در چارچوب زمان بندی مناسب و دقیق صورت گیرد. 🔹در این نشست همچنین ساز و کار تنظیم و نظارت بر بازار مورد بررسی قرار گرفت. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خبر فوری 🔶 عبور از مرز کمتر از ۵ دقیقه 🔹 از ساعت ۶ صبح تا ۱۲ ظهر مرز باز است ✅ مرز باشماق(شنبه ۱۹ شهریور) ❗️از مرز تا سلیمانیه۲۰۰ هزار تومان ❗️از سلیمانیه تا نجف یا کاظمین۵۰۰ هزارتومان https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔰 فراخوان همکاری افتخاری 🔸 به مناسبت ایام شهادت امام رضا علیه السلام می‌خواهیم همه با هم به زائران کوچک خدمت کنیم تا خاطرات خوبی از این زیارت در ذهنشان ثبت بشود. 📆 مدت زمان همکاری از پنجشنبه ۳۱ شهریور الی سه‌شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ 🔻 کسب اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام: ۰۹۳۵۳۳۲۱۲۶۶ @yaran_khorasan https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📍بیانیه فرانسه، انگلیس و آلمان: مواضع اخیر ‌ ایران⁩ تردیدهای جدی را در مورد قصد آن کشور برای بازگشت به توافق هسته‌ای ایجاد کرده است. 🔻پ ن: به زبان ساده یعنی ایران دیگر حاضر نیست طبق برجام هم تداوم تحریم علیه خودش را ببیند و هم توان هسته‌ایش را از دست بدهد؛ خشم و عصبانیت کشورهای غربی از تسلیم نشدن ایران است‌. از https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📍دیشب bbc در حالی که داشت درباره مساله موروثی شدن حکومت در ایران جنجال می کرد مجبور شد خبر جانشینی توله ملکه به جای مادرش را کار کنه:)) /رضا یزدان پرست https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📸محمد انصاری فوتبالیست، در حال تعمیر ویلچر زوار اربعین حسینی ‌ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
 🔻حب الحسین یجمعنا و ینصرنا گام نهادن در پیاده روی اربعین حسینی، تجلی عشق و بیداری بشریت، وحدت و همبستگی صالحان با فراگیر شدن معرفی هر چه بیشتر اباعبدالله الحسین(ع) و شعارهای جادوانه حضرتش با تاکید بر حق مداری و حاکمیت الهی بر زندگی بشر با تداوم بخشی شعار یالثارات الحسین،  گامی در جهت بسترسازی ظهور حضرت ولی عصر(عج) و ظهور نصرت الهی بر همه آرزومندان نجات بشریت گوارا باد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: خلاصه: قصه، قصه یِ عشقی در بحبوحه ی خون و بویِ باروت است. قصه ی مَردی در دوراهی سختِ سرنوشت، بین مَرد بودن و عاشق ماندن! و چه کسی گفته که نمیتوان مردانه عاشق بود؟ همه ی قصه ها شروع و پایانی دارند. قصه ی من اما، شروعی بی پایان بود، دقیقاً از روزی که بعد از یک سال و چند ماه دیدمش؛ سرنوشت جوری دیگر ورق خورد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌈 چادرم را از سرم در میآورم و همراهِ کیفم گوشهای میگذارم. روسریام را پشت سرم گره میزنم و رو به :مهدی با لحن جدی و تن نظامی میگویم اول سرِ این فرش رو بگیر ستوان... ستوان ابراهیمی و خانمش بیان ببینن اینجا اینطوریه دستمون - .میندازن... من اون دوتا رو میشناسم؛ تا الان خونهشون مرتب و تمیزه :با حالت بامزهای پاهایش را جفت میکند و احترام نظامی میگذارد !اطاعت فرمانده - *** .از خستگی روی زمین می افتم :مهدی هم میآید و کنارم مینشیند. با خستگی میگوید .آخه عمو و زنعمو چرا اینقدر زحمت کشیدن و اینهمه اثاث خریدن - .مامان میگفت تنها بچهامی، آرزومه هیچی کم نذارم برات - دستشون درد نکنه... میگم هانیه؟ - جونم؟ - !من گشنمه - !خب؟ - خب که خب... یه چیزی درست کن بخوریم دیگه... ببین از صبح که رسیدیم یه سره داریم کار میکنیم - !الان هشت شبه :رو میکنم سمتش، دستم را میزنم زیر چانهام و با لبخند میگویم !اولاً که مواد غذایی و اینها نداریم... ثانیاً اگر هم داشته باشیم من غذا بلد نیستم درست کنم - :دهانش باز میماند، با تعجب میگوید آشپزی بلد نیستی؟ - !نه... هیچوقت فرصت نشد یاد بگیرم - چرا این رو شب خواستگاری نگفتی؟ - جانم؟ - !جونت سلامت... خب اگه میگفتی شاید نظرم عوض میشد - :با حرص میگویم و بعدش هم حتماً میرفتی خواستگاریِ دخترِ مهینخانم که زنعمو قبلاً دوست داشت عروسش بشه؟ - نه؟ :اول با تعجب نگاهم میکند و بعد خندهاش میگیرد. حرصیتر میشوم !بدت هم نمیاومده انگار - :خندهاش را به سختی جمع میکند. با ته مایهی خنده میگوید تو این رو از کجا میدونی؟مینا گفته؟ - ...آره... شانس آوردی که خواستگاریش نرفتی وگرنه - :دوباره میخندد و نزدیکتر میآید. دستش را دور شانهام میاندازد، روی موهایم را میبوسد و میگوید نرفتم؛ چون دلم جای دیگهای گیر بود. شوخی کردم خانمم... ناراحت نشو دیگه... باشه؟ - آرام سرم را تکان میدهم. سرم را روی سینهی پهن و محکمش میگذارم، درست روی قلبش. صدای تپشهایش زیباترین آوای ممکن است. زنگ در که زده میشود، آرام من را از خودش جدا میکند و به :سمت در میرود. در که باز میشود پشت سرش صدایِ عموسبحان میآید مهمون نمیخوای صابخونه؟ - خوشحال از جایم بلند میشوم و منتظر میایستم. اول زهرا که چادر سورمهای گلداری سرش کرده و بعد عموسبحان با قابلمهای در دستش وارد میشود. زهرا را در آغوش میکشم. عمو نزدیکم میآید و :آرام پیشانیام را میبوسد. رو میکند سمت مهدی و میگوید .گفتم این برادرزادهی من که غذا مذا بلد نیست درست کنه، به داد شکم اون یکی برادرزادهام برسم - مهدی میخندد که با دیدن اخم الکیِ من خندهاش را جمع میکند. عمو سری به نشانهی تأسف تکان :میدهد ..!زن ذلیل https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─