#هو_العشق🌹
#پارت_هشتاد_و_چهار
#پلاک_پنهان
#فاطمه_امیری
ــ نمیخوام با این حرفام خدایی نکرده بترسونمتون اما خب اگه قبول کردید و این وصلت سر گرفت باید خودتونو برا این چیزا آماده کنید
من ماموریت میرم،ماموریتام خیلی طولانی نیستن اما اینکه سالم از این ماموریت ها زنده بیرون بیام دست خداست،نمیدونم چطور براتون بگم شاید الان نتونم درست توضیح بدم اما من میخوام کنار شما زندگی آرومی داشته باشم،من قول میدم که بحث کار بیرون خونه بمونه و هیچوقت شمارو تو مسائل کاری دخیل نکنم
ــ من به این زندگی میگم،زندگی مشترک،پس هرچی باشه باید نفر مقابل هم باخبر باشه،حالا چه مسئله کار یا چیز دیگه ای
کمیل که انتظار این حرف را از سمانه نداشت،کم کم لبخند شیرینی بر روی لبانش نشست.
ــ نمیدونم شاید حرف شما درستر از حرف من باشه،خب من حرف دیگه ای ندارم اگه شما صحبتی دارید سراپا گوشم
سمانه سربه زیر مشغول ور رفتن با گوشه ی چادرش ،لبانش را تر کرد وگفت:
ــ حرف های من هم زیاد نیستن،با شناختی که از شما دارم بعضی از حرفا ناگفته میمونن
ــ ترجیح میدم همه رو بشنوم
ــ خب در مورد احترام متقابل و خانواده و آرامش زندگی که با شناختی که از شما دارم از این بابت نگران نیستم ،اما در مورد درسم،من میخوام ادامه تحصیل بدم،یک سال و نیم دیگه دانشگام تموم میشه و میخوام بعد از پایان دانشگاه ازدواج کنیم
ــ یعنی عقد هم..
ــ نه نه منظورم عروسی بود
کمیل با اینکه ناراضی بود و دوست داشت هر چه زودتر برود سر خانه و زندگی اش اما حرفی نزد.
ــ اما در مورد کارتون،دایی یه چیزایی گفت بهم
ــ دایی گفت که چه چیزایی به شما گفته،از این بابت نگران نباشید من نمیزارم این وسط اتفاقی براتون بیفته
ــ منظورم این نیست،منظورم این هست که بلاخره این وسط من و دایی میدونم کارتون چی هست،و گفت که فشار کاریتون زیاده،اگه قراره تو این زندگی همراهتون باشم برای من از همه اتفاقات بگید،نزارید چیزی نگفته بماند و شمارو اذیت بکنه
کمیل آرام خندید و گفت:
ــ این هم چشم ،امر دیگه ای؟؟
سمانه با گونه های سرخ سرش را پایین انداخت و آرام گفت:
ــ چشمتون روشن
ــ بریم داخل؟
ــ بله
هر دو بلند شدند و به طرف پذیرایی رفتند،به محض ورودشان همه سکوت کردند.
محمد اقا گفت:
ــ عروس خانم چی شد دهنمونو شیرین کنیم
سمانه که از حضور یاسین و محسن و آرش و بقیه خجالت میکشید سرش را پایین انداخت وگفت:
ــ هر چی خانوادم بگن
اینبار آقا محمود دخالت کرد و گفت:
ــ باباجان جواب تو مهمه
سمانه احساس می کرد نفس کم آورده،دستانش را با استرس می فشرد،سمیه خانم با خنده گفت:
ــ سکوتتو بزاریم پای جواب مثبتت؟
سمانه آرام بله ای گفت،که صدای صلوات در خانه پیچید،نفس عمیقی کشید احساس می کرد بار سنگینی از روی دوشش برداشته شد،با شنیدن صدای آرام کمیل با تعجب سرش را پرخاند:
ــ امشب مطمِنم از گردن درد نمیتونید بخوابید
سمانه دوباره سرش راپایین انداخت و آرام خندید.
#ادامه_دارد...
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#هو_العشق🌹
#پارت_هشتاد_و_پنج
#پلاک_پنهان
#فاطمه_امیری
ــ این عالیه سمانه بیا تنت کن
ــ بابا بیاید بریم بشینیم یه جا پاهام درد گرفت
مژگان به سمتشان آمد و دست سمانه را گرفت و به سمت کافه ای که در پاساژ بود کشاند.
ــ کشتید این دخترو خب ،پا نموند براش از بس بردینش اینور و اونور
سمانه نگاهی به مژگان انداخت،برعکس خواهرش او همیشه مهربان بود و نگاه هایش رنگ مهربانی و محبت را داشت و مانند نگاه های تحقیر آمیز و غیر دوستانه ی نیلوفر نبود.
وارد کافه شدند و دور یکی از میزها نشستند،بعد از چند دقیقه صغری و ثریا هم به جمعشان اضافه شدند،سه ساعتی می شد برای خرید عقد چهارتایی به بازار آمده بودند،اما هنوز خریدی نکرده بودند.
سمانه نگاهی به آن ها انداخت که در حال بحث در مورد لباس هایی که دیده اند،بودند،با صدای گوشی صغری سکوت کردند،صغری با دیدن شماره کمیل گفت:
ــ وای کمیله،فک کنم الان میخواد بیاد برید حلقه انتخاب کنید
مژگان با ناراحتی گفت:
ــ دیدید اینقدر لفتش دادیم تا کمیل اومد
سمانه که از فکر اینکه تنهایی با کمیل برای خرید برود شرم زده می شد،گفت:
ــ خب باهم میریم دیگه خرید ،هم حلقه هم لباس
با اخم کردن هر سه ساکت شد.
ــ دیگه چی؟میخوای با شوهرت بری حلقه بخری بعد من با مژگان و صغری دنبالت اومدیم برا چی؟
ــ ثریا چه اشکالی داره آخه؟
صغری که برای صحبت با کمیل کمی از آن ها دور شده بود ،روی صندلی نشست:
ــ خانما کمیل اومده آدرس دادم الان میاد
سمانه با استرس به ثریا نگاه کرد،ثریا با لبخند دستان سرد سمانه را در دست گرفت وآرام گفت:
ــ آروم عزیزم دلم،چیزی نیست داری با شوهرت میری خرید حلقه
ــ نمیدونم چرا استرس گرفتم
ــ عادیه همه اینطورن،بعدشم کمیله ها ترس نداره،همون کمیلی که بیشتر وقتا کلی مورد عنایت قرارش میدادی یادت نرفته که
و چشمکی برایش زد،سمانه با حرص مشت آرامی به او زد:
ــ یادم ننداز ثریا
ثریا خندید وگفت:
ــ شوخی کردم گلی میخواستم حال و هوات عوض بشه ،الانم یکم بخند قیافت اینهو میت شده
با صدای مردانه ای هر چهار نفر به سمت صدا برگشتند.
سمانه نگاهش را از بوت های مشکی و اور کت بلند مشکی بالا گرفت و نگاهش به کمیل رسید که او را نگاه می کرد با ضربه ای که ثریا به پایش زد به خودش آمد و و آرام سلام کرد.
ــ ببخشید مزاحم جمعتون شدم اما گفتید ساعت۸خریدتون تموم میشه
همه به هم نگاه کردند و ریز خندیدند،ثریا خنده اش را جمع کرد و گفت:
ــ نه آقا کمیل ،از عصر تا الان اینقدر اینور و اونور چرخیدیم فقط خانمتو گیج کردیم ،والا هیچ نخریدیم
ــ جدی میگید؟اگه میدونستم خانممو نمیدادم دستتون
از لفظ خانمم که کمیل با آن سمانه را مورد خطاب قرار داد،لرزی بر قلب سمانه انداخت.
ــ خب پس ما میریم خرید حلقه ،شما هستید ثریا خانم؟
ــ بله هستیم ماهم باید بریم خرید بعدا میبینیمتون
با اشاره ی ثریا از جا بلند شدند و خداحافظیه سریعی با سمانه کردند و در عرض یک دقیقه از کافه خارج شدند.
ــ بریم سمانه خانم
سمانه لبانش را که از استرس خشک شده بودند را تر کرد وآرام لب زد :
ــ بله
از روی صندلی بلند شد و همراه کمیل از کافه خارج شدند،اول به سمت مغازه ای در همان پاساژ رفتند،فروشنده دوست کمیل بود و از آن ها به خوبی استقبال کرد و بهترین حلقه ها را برایشان آورد ،سمانه و کمیل هر دو سختگیری نکردند و سریع انتخابشان را کردند،موقع حساب کردن حلقه ها ،سمانه کارتش را از کیف در آورد که با چشم غره ای که کمیل برایش رفت،دستش در مسیر خشک شد،کمیل سریع هر دو حلقه را حساب کرد و از مغازه خارج شدند.
ــ آقا کمیل
کمیل ایستاد و به سمانه نگاهی انداخت و گفت:
ــ جانم
سمانه به رسم این چند روز سریع سرش را پایین انداخت تا گونه های گر گرفته اش را از کمیل پنهان کند،کمیل سعی کرد جلوی خنده اش را بگیرد که موفق شد.
ــ چیزی میخواستید بگید؟
ــ آها اره،حلقه ی شما رو مـ...
کمیل نگذاشت سمانه ادامه بدهد ا با اخم گفت:
ــ وقتی با من هستید حق ندارید دست تو جیبتون بکنید،اینو گفتم که تا آخر عمر که باهم هستیم فراموش نکنید
#ادامه_دارد...
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید🌸
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
مژده ای دل عالمی امشب چراغانی شده
کهکشان تا کهکشان یکسر درخشانی شده
کز فروغِ روی ثارالله، نورِ عالمین
از زمین تا آسمان بزمِ گل افشانی شده!
#میلاد_امام_حسین(علیه السلام) 🍃🌺
و#روز_پاسدار💐
#مبارک_باد❤️
━━💠🍃🌺🍃💠━━
میلاد امام حسین علیه السلام بر تمام محبین اهل بیت علیهم السلام مبارک باد 🌸
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
💐روز پاسدار مبارک💐
جهت شادی روح فرمانده اطلاعات جبهه مقاومت
پاسدار حیدر جلیلوند
صلوات بر محمد(ص) و آل محمد(ص)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#میلاد_امام_حسین(ع)
#روز_پاسدار
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
💠صفآرایی اشرار عالم در مقابل انقلاب اسلامی
و ما اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم، و پروردگارت براى راهنمايى و حمايت تو كافى است.
🌼👇امام خامنه ای در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث ۱۳۹۹/۱۲/۲۱
خب وقتی که این انقلاب تشکیل شد و نظامی را بر این اساس به وجود آورد که نظام جمهوری اسلامی است، همان حادثهای که برای پیغمبران پیش میآمد تکرار شد؛ یعنی اشرار عالم در مقابل این انقلاب صف کشیدند همچنان که در مقابل پیغمبران صف میکشیدند؛ وَکَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ المُجرِمینَ؛ مجرمین عالم و اشرار عالم ، مستکبرین عالم در مقابل انقلاب صف کشیدند و مشغول مقابله شدند. این البتّه خلاف انتظار ما هم نبود، ما از اوّل هم توقّع نداشتیم که اینها با انقلاب سازگاری نشان بدهند؛ از اوّل معلوم بود که چنین اتّفاقی میافتد: هٰذا ما وَ عَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه؛ معلوم بود که با انقلابی با این خصوصیّات، امثال آمریکا و قدرتهای استکباری و شورویِ آن روز مقابله میکنند و میایستند، و همین جور هم شد.
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
در جلسه شورای عالی جبهه احزاب انقلابی، احمد کرمی بعنوان دبیرکل این جبهه انتخاب شد.
جبهه احزاب انقلابی متشکل از احزاب رسمی دارای پروانه فعالیت از وزارت کشور شامل جامعه اسلامی کارگران، جمعیت پیراون زینب(س) و مجمع مشارکت اسلامی جوانان است.
همچنین تشکل های مردمی دیگری هم بعنوان اعضای شورای جبهه احزاب انقلابی دعوت خواهند شد.
جبهه احزاب انقلابی با محوریت قرار دادن گام دوم انقلاب و با هدف افزایش مشارکت و تمرکز بر برنامه محوری در اداره کشور فعالیت خود را آغاز کرده است.
نقش آفرینی جدی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ از دیگر برنامه های پیش روی این جبهه است.
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
توضیح محسن رضایی درباره احتمال ائتلاف با سعید محمد
محسن رضایی روز سه شنبه در آیین گشایش سامان مردم یار در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی در مورد ائتلاف با سعید محمد خاطرنشان کرد: ما در این انتخابات نیاز به یک دولت قوی و کارآمد داریم لذا از هر نوع رایزنی استقبال میکنیم و امیدواریم اکثر داوطلبان در کابینه دولت آینده حضور داشته باشند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: در کشور به دو نوع وحدت نیاز داریم، اولین مورد مربوط به قبل از انتخابات است و بعدی مربوط به بعد از انتخابات است. امروز کشور از ناکارآمدی و فساد رنج میبرد که باید ریشه کن شود
رضایی یادآور شد: برای انتقال قدرت از نسل اول و دوم به سوم و چهارم، تنها ۱۰ سال فرصت داریم. در شرایط فعلی نگران تعدد کاندیدا نیستم بلکه نگران حضور مردم هستم.
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔰👌حماسهآفرینان عرصه سلامت
«سرلشکر سلامی» فرمانده سپاه پاسداران دیروز (سهشنبه) در آئین تجلیل از نخبگان علمی و مدافعان سلامت دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) و رونمایی از کیتهای تشخیص سریع کرونا، اظهار داشت: «مجاهدان فداکار عرصه سلامت در سپاه در یک درخشش استثنایی در دو سال اخیر، آفرینشگر حماسههای بزرگ برای نظام و سپاه بود». وی خطاب به مدافعان سلامت گفت: «سیمای جاودانه و پایداری از این امت به یادگار گذاشتید، مشعلهای امید را در خانههای زیادی روشن کردید و قلبهای افسرده زیادی را بهجت بخشیدید؛ این ایستادگی شما قوت قلب بود؛ چون ما در این یک سال و نیم اخیر که در فضای جنگ با دشمن به سر میبردیم، ثبات قدم شما قوت قلب به ما میبخشید؛ زیرا در شدیدترین بیماری عالم ایستادگی کردید؛ درحالیکه عالم منتظر زانو زدن ما بود تا ما را به ناتوانی اداره جامعه متهم کند، اما در این شرایط، شما بیرق افتخار برپا کردید». در این برنامه، فرمانده دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله نیز با بیان اینکه تعداد مرگومیرهای ناشی از کرونا در بیمارستان بقیةالله در مقایسه با سایر بیمارستانها کمترین تعداد را داشته است، افزود: «زمانی که کرونا شیوع یافت، بنا به دستور فرمانده معظم کل قوا مبنی بر اینکه هیچ بیمار کرونایی نباید پشت دربهای بیمارستان بماند، بیمارستان بقیةالله از سال گذشته تا ۲۴ اسفند امسال بیش از ۶۲ هزار بیمار کرونایی را پذیرش کرده است و این بیمارستان در جبهه مقابله با کرونا چهار شهید نیز تقدیم انقلاب کرده است».
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
پیشنهادی به روحانی!
«محمدجواد لاریجانی» مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی و سیاستمدار برجسته کشورمان طی یادداشتی انتقادی در خصوص سیاستهای دولت در قبال آمریکا، نوشت: «روشن است که آمریکا و متحدان اروپایی او، آنچه تاکنون از برجام به دست آوردهاند، توفیقی بدون هزینه بوده است. به تعبیر آقای بایدن: «ما میخواستیم توانمندی هستهای ایران را تضعیف و آن را داخل جعبهای محبوس کنیم که کردیم.»، حال درصدد آن هستند که این مهار -و به عبارت درستتر پروسه تضعیف و انهدام توانمندی ملت را- دائمی نمایند و محورهای دیگر قدرت ملی ما را در مسیر این تضعیف و انهدام قرار دهند. عنوان نگرانیهای تبلیغاتی آنان نظامی است، ولی اصل، مجموعه عظیمی از علوم و فنون است که ایران اسلامی را به قابلیتهای چشمگیر در حوزههای متنوع زندگی میرساند. محور برجامیِ فعالیتهای آمریکا و متحدان اروپائیاش در چنین مسیری است و معتقدند که با افزایش فشارها و استمرار آن و تقویت خط فکریِ استیصالِ داخلی، همانطور که موفق شدند توافقنامه سرتاپا خسارت، مملو از بیدقتی و خطاهای مهلک و فاحش را به مسئولان دولتی جمهوری اسلامی تحمیل کنند، دنباله آن را هم موفق میشوند. با توجه به اینکه، هیچ قرینه قابلاعتمادی مبنی بر تصمیم دولت آمریکا و متحدان غربی او برای «برداشتن» که هیچ، حتی تعلیقِ موقتِ تحریمهای مصرح برجامی! علیه ایران در آینده نزدیک وجود ندارد، لذا انتظار طبیعی در ماههای پایانی عمر دولت محترم این است که برای تمهید مسیر جهت دولت جدید، تمام تعهدات برجامی را بدون اعلام خروج از آن، بهطور موقت و در استقبال از دولت جدید در ایران معلق اعلام نماید تا دست دولت آینده در تعامل باز باشد. فراموش نکنیم که در اردوگاه دشمن، دولت ترامپ عملاً همین کار را برای دولت بایدن انجام داد».
🍃🌈امیدآفرینی
⚡️💫امیدی منطقی به شرط انتخابی انقلابی
👌میتوانیم طی هشت سال یک کشور صنعتی شویم!
🔰«ابراهیم رزاقی» استاد برجسته علم اقتصاد با ابراز گلایه از سیاستهای اقتصادی دولت و حرکت آن در مسیر اقتصاد لیبرالی که منجر به افزایش فشارها بر زندگی مردم شده است،
افزود:
✅ «تردید ندارم که اگر از پس انتخابات ریاستجمهوری سال آینده #دولتی #جهادی و #انقلابی روی کار بیاید، بسیاری از #مشکلات_اقتصادی کشور حل میشود و اصلاً دور از ذهن نیست که ظرف هشت سال ایران به کشوری صنعتی تبدیل شود».
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─