eitaa logo
این عمار
3.4هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
23.5هزار ویدیو
678 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
25.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحدیر(تندخوانی)جزء22 حدود۳۰دقیقه دورنوزدهم برای ظهور وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃💠نماهنگ عظم البلا با استفاده از تکنیک دیپ فیک https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد .... این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)🌼 🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده!🌜🍃 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🔰بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت قدس‌سره) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀گناه هم که می کنیدازماروبرنگردونین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✅ ختم در ۱۹۲ روز 🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز شصت و سوم (۱۴۰۰/۷/۱۳) 🔻نامه ۵۳ ، بند ۸ ،قسمت ۳ تا ۵
سهم مطالعه نهج البلاغه نامه ۵۳ بند ۸ قسمت سوم تا پنجم ┄━━•●❥❈🌿🌹🌿❈❥●━━┄ 📜 : نامه به مالک اشتر 8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی 🔹سوّم سيمای كارگزاران دولتی 🔻سپس در امور كارمندانت بينديش و پس از آزمايش به كارشان بگمار و با ميل شخصی و بدون مشورت با ديگران آنان را به كارهای مختلف وادار نكن، زيرا نوعی ستمگری و خيانت است. كارگزاران دولتی را از ميان مردمی با تجربه و با حيا از خاندانهای پاكيزه و با تقوی كه در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب كن، زيرا اخلاق آنان گرامی تر و آبرويشان محفوظ تر و طمع ورزيشان كمتر و آينده نگری آنان بيشتر است. سپس روزی فراوان بر آنان ارزانی دار، كه با گرفتن حقوق كافی در اصلاح خود بيشتر می كوشند و با بی نيازی، دست به اموال بيت المال نمی زنند و اتمام حجّتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذيرند يا در امانت تو خيانت كنند. سپس رفتار كارگزاران را بررسی كن و جاسوسانی راستگو، و وفا پيشه بر آنان بگمار، كه مراقبت و بازرسی پنهانی تو از كار آنان، سبب امانت داری و مهربانی با رعيّت خواهد بود. و از همكاران نزديكت سخت مراقبت كن و اگر يكی از آنان دست به خيانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت را تأييد كرد به همين مقدار گواهی قناعت كرده او را با تازيانه كيفر كن و آنچه از اموال كه در اختيار دارد از او باز پس گير سپس او را خوار دار و خيانتكار بشمار و طوق بد نامی به گردنش بيفكن. 🔹چهارم سيمای ماليات دهندگان 🔻ماليات و بيت المال را به گونه ای وارسی كن كه صلاح ماليات دهندگان باشد، زيرا بهبودی ماليات و ماليات دهندگان، عامل اصلاح امور ديگر اقشار جامعه می باشد و تا امور ماليات دهندگان اصلاح نشود كار ديگران نيز سامان نخواهد گرفت زيرا همه مردم نان خور ماليات و ماليات دهندگانند. بايد تلاش تو در آبادانی زمين بيشتر از جمع آوری خراج باشد كه خراج جز با آبادانی فراهم نمی گردد و آن كس كه بخواهد خراج را بدون آبادانی مزارع به دست آورد، شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود و حكومتش جز اندك مدّتی دوام نياورد. پس اگر مردم شكايت كردند، از سنگينی ماليات، يا آفت زدگی، يا خشك شدن آب چشمه ها، يا كمی باران، يا خراب شدن زمين در سيلابها، يا خشكسالی، در گرفتن ماليات به ميزانی تخفيف ده تا امورشان سامان گيرد و هرگز تخفيف دادن در خراج تو را نگران نسازد زيرا آن، اندوخته ای است كه در آبادانی شهرهای تو و آراستن ولايتهای تو نقش دارد، و رعيّت تو را می ستايند و تو از گسترش عدالت ميان مردم خشنود خواهی شد و به افزايش قوّت آنان تكيّه خواهی كرد، بدانچه در نزدشان اندوختی و به آنان بخشيدی و با گسترش عدالت در بين مردم و مهربانی با رعيّت، به آنان اطمينان خواهی داشت، آنگاه اگر در آينده كاری پيش آيد و به عهده شان بگذاری، با شادمانی خواهند پذيرفت، زيرا عمران و آبادی قدرت تحمّل مردم را زياد ميكند. همانا ويرانی زمين به جهت تنگدستی كشاورزان است و تنگدستی كشاورزان، به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانی است كه به آينده حكومتشان اعتماد ندارند، و از تاريخ گذشتگان عبرت نميگيرند. 🔹پنجم سيمای نويسندگان و منشيان 🔻سپس در امور نويسندگان و منشيان به درستی بينديش و كارهايت را به بهترين آنان واگذار و نامه های محرمانه كه در بر دارنده سياستها و اسرار تو است از ميان نويسندگان به كسی اختصاص ده كه صالح تر از ديگران باشد كسی كه گرامی داشتن، او را به سركشی و تجاوز نكشاند تا در حضور ديگران با تو مخالفت كند و در رساندن نامه كار گزارانت به تو يا رساندن پاسخهای تو به آنان كوتاهی نكند و در آنچه برای تو می ستاند يا از طرف تو به آنان تحويل ميدهد، فراموش كار نباشد. و در تنظيم هيچ قراردادی سستی نورزد و در برهم زدن قراردادی كه به زيان توست كوتاهی نكند و منزلت و قدر خويش را بشناسد همانا آن كه از شناخت قدر خويش عاجز باشد، در شناخت قدر ديگران جاهلتر است. مبادا در گزينش نويسندگان و منشيان، بر تيز هوشی و اطمينان شخصی و خوش باوری خود تكيه نمایی، زيرا افراد زيرك با ظاهر سازی و خوش خدمتی نظر زمامداران را به خود جلب می نمايند، كه در پس اين ظاهر سازيها نه خيرخواهی وجود دارد و نه از امانت داری نشانی يافت می شود لكن آنها را با خدماتی كه برای زمامداران شايسته و پيشين انجام داده اند بيازمای به كاتبان و نويسندگانی اعتماد داشته باش كه در ميان مردم آثاری نيكو گذاشته و به امانت داری از همه مشهورترند كه چنين انتخاب درستی نشان دهنده خيرخواهی تو برای خدا و مردمی است كه حاكم آنانی. برای هر يك از كارهايت سرپرستی برگزين كه بزرگی كار بر او چيرگی نيابد و فراوانی كار او را در مانده نسازد و بدان كه هر گاه در كار نويسندگان و منشيان تو كمبودی وجود داشته باشد كه تو بی خبر باشی خطرات آن دامنگير تو خواهد بود. ┄━━•●❥❈🌿🌹🌿❈❥●━━┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(36).mp3
8.67M
🔈 ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز شصت و سوم ختم نهج البلاغه نامه ۵۳ ، بند ۸ قسمت سوم تا پنجم
📝🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 💠 🖌| 🔥 موضوع: ایران و طالبان و آذربایجان و تحلیل رفتار ایران ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ➕چرا در ماجرای افغانستان دخالت نکردیم و لب مرز رزمایش برگزار نکردیم!؟ ➖چون مسئله اختلافات داخلی و گروهی افغانستان بود! ورود نظامی ایران به نفع هر گروهی یعنی دمیدن در جنگ داخلی. ➕پس چرا در ماجرای آذربایجان و ترکیه؛ رفتیم لب مرز رزمایش برگزار کردیم!؟ ➖چون آذربایجان هدفش جا‌به‌جایی مرزهای رسمی منطقه است و نگاه جدایی طلبانه پان ترک‌ها را تقویت می کند مثل صدام که پان عرب‌های ایران را حمایت می‌کرد! ➕آخه طالبان سنی است و آذربایجان شیعه! نباید وارد جنگ شیعه شیعه بشویم! ➖ایران اصل جنگ را محکوم می‌کند. ایران وارد ماجرای افغانستان نشد که جنگ نشود. ولی وقتی صدام رییس عراق شیعه؛ به ایران حمله کرد؛ ایران از خودش دفاع کرد. الان هم رزمایش گذاشته‌ایم که علی‌اف بداند ایران در دفاع از منافع ملی‌اش جدی است و عقب بنشیند! و اگر قرار است مثل صدام با طناب اردوغان و صهیونیست‌ها به ته چاه برود؛ بداند جواب ایران قاطع است؛ قیچی کردن طناب! ◀️ نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 🖼 🍃🌀🍃 🔰فرمانده کل قوا: در منطقه‌ی خود ما حضور ارتش های بیگانه از جمله ارتش آمریکا مایه‌ی ویرانی و جنگ‌افروزی است. 🔻همه باید سعی کنند که کشورها را مستقل، ارتش ها را مستقل، متکی به ملتها و هم‌افزای با ارتش‌های دیگر همسایگان و دیگر ارتش‌های منطقه قرار بدهند. صلاح این منطقه در این است. ۱۴۰۰/۰۷/۱۱ 🖇 📎 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️🍃 🍃 [• •] ▪️در سوگ نبی جهان سیه می پوشد ▪️در سینه، دل از داغ حسن می جوشد ▪️از ماتم هشتمین امام معصوم ▪️هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد ▫️فرارسیدن ایام سالگرد وفات نبی مکرم اسلام، حضرت محمد مصطفی(ص) و شهادت مظلومانه سبط اکبر ایشان، امام حسن مجتبی(ع) و شهادت غریبانه هشتمین پیشوای معصوم، امام علی بن موسی الرضا(ع)، بر تمامی مسلمین تسلیت🏴 نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️🍃 🍃 •[ 🎤 ]• ویژه رحلت نبی اکرم(ص)🏴 شهادت امام حسن(ع)▪️ و شهادت امام رضا(ع) 🚩 ◀️ نشر حداکثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📝🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 💠 🖌| عمار ۱۱۰ 🔥 موضوع: گونه‌شناسی مردم کوفه در زمان امام حسن(ع) و تطبیق آنها بر جامعه ما ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔻 مردم کوفه عبارت بودند از: 1⃣ : که به‌عنوان ستون پنجم و نفوذی دستگاه معاویه در کوفه عمل می‌کردند و از سران اینها می‌توان عمربن‌سعد و عَمروبن‌حُریث را نام برد. 2⃣ : کسانی که فقط به درگیری با سپاه شام می‌اندیشیدند؛ البته نه از نگاه و رویکرد امام حسن(ع)؛ بلکه براساس مبانی خود در تکفیر اهل شام. اینها خود را از امام حسن(ع) هم اتقلابی‌تر می‌دانستند و شمربن‌ذی‌الجوشن و شَبَث‌بن‌رِبعی از سران این گروه بودند. اینها برای حضرت هزینه درست می‌کردند و شاید بتوان گفت که نقش این گروه در تحمیل صلح بر امام حسن(ع) زیاد بود. عجب اینکه آنها در ادامه کار به‌سمت معاویه چرخیدند! 3⃣ : کسانی که فریب خوارج را خورده بودند؛ اما هنوز در سلک آنها درنیامده بودند. اگرچه که مخالفتی از اینها سرنمی‌زد، اما قابل اعتماد نیز نبودند. 4⃣ : که حدود بیست‌هزار جنگجوی تازه‌مسلمان و غیرعرب بودند و به‌دلیل ناآشنایی با معارف حقیقی اسلام، به‌راحتی در اختیار مجموعه‌ها و افراد قرار می‌گرفتند. مثلا در ماجرای مربوط به امام حسن(ع) و قضیه عاشورا به‌نفع امویان حرکت کردند. 5⃣ : مردمانی بابصیرت که پابه‌رکاب حضرت، آماده جنگ و مبارزه بودند. 🔻 حال نوبت آن است که از تاریخ درس بگیریم: 🔹اگر معاویه را نماد «دشمن خارجی» بگیریم، شاید بتوان راهبردها و راهکارهای او را بر حرکات دشمنان مختلف نظام اسلامی تطبیق کرد. برخی را از عاقبت تقابل با خود می‌ترساند و برخی دیگر را با تطمیع و تهدید از میدان به‌در می‌کند. 🔻نیروهای داخل جامعه هم شامل همان تقسیم‌بندی بالا هستند: ✔️«نفوذی‌ها» که دل در گرو دشمن دارند و پازل دشمن در داخل کشور را تکمیل می‌کنند. ✔️ خوارج که همان انقلابی‌نماها هستند و با عمال غلط خود هزینه‌سازی برای انقلاب می‌کنند. ✔️ شکاک‌ها که در فضای اجتماعیِ غبارآلود و کم‌کاری نیروهای انقلاب، ممکن است تحت‌تأثیر حرکات انقلابی‌نماها یا نفوذی‌ها قرار بگیرند. ✔️ الحمراء را شاید بتوان بر افرادی تطبیق کرد که هم شور و هیجان و قدرت‌عمل دارند و هم فهمشان از مبانی انقلاب و اسلام، به‌اندازه کافی نیست و به همین دلیل باید به آنان آگاهی و بصیرت لازم را داد؛ وگرنه خدای‌ناکرده ممکن است فریب بخورند. ✔️ و نهایتا انقلابیون مؤمن، که به آرمان انقلاب وفادارند و با فهم درست از تحولات داخلی و بین‌المللی، همواره پای کار انقلاب مانده و با همه سختی‌ها و مشقت‌ها، کار انقلاب را پیش برده‌اند. ✅ تاریخ نیز چیزی جز برآیند این نیروها بر هم نیست. پس هرگاه مؤمنان انقلابی که متناظر بر شیعیان مخلص دوران امام مجتبی(ع) هستند، به وظایف خود عمل کنند و با شکست توطئه نفوذی‌های دشمن و انقلابی‌نماها، سایر طیف‌های جامعه را هدایت درست کنند، قاعدتا می‌توان آینده جامعه را آینده‌ای مطلوب و تضمین‌شده دانست؛ آنچنان‌که در دوران انقلاب اسلامی، این اتفاق رخ داده است. ◀️ نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمانی از عاشقانه های شهدا https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... [[[[ از زبان مروا ]]]] بعد از صحبت های حجتی خیلی حالم بد شد . از خودم بدم می اومد. احساس دوری از خدا و احساس گناه داشت خفم میکرد. قلبم هی فشرده و فشرده تر میشد. یه دین دار تقلیدی بیشتر نبودم ! بعد از خوندن نماز صبح ، حالم خیلی بد شده بود اینو حتی آیه هم متوجه شده بود و اصلا به روم نیاورد. با دیدن حجتی که داشت به سمت ماشین می اومد بهش خیره شدم. به قول پرستاره خیلی کم پیدا میشه از این مردا... با دیدن من اخمی کرد و سریع سوار ماشین شد . اصلا معلوم نیست با خودش چند چنده ؟! یه روز میاد دلداریم میده و کنارمه، ۱۰ دقیقه بعدش انگار جن زده میشه و ازم رو برمی گردونه. هووف خدایا عاقبت ما رو با این پسر بخیر کن. به بیرون خیره شدم و آهی کشیدم. احساس کردم کسی از اعماق وجودم داره فریاد میزنه که... گذشتت هر چقدرم بد باشه میتونه بهترین اتفاق زندگیت بشه. اگه نگاهتو عوض کنی و بگی چه درسی میتونه بهم بده. بعضی وقتا آدم تو دلش یه صداهایی رو حس میکنه. من که میگم صدای خداست که از تو درونت کمکت میکنه. حجتی می گفت اینجا اومدنم قطعا حکمتی داشته ، به قول بی بی هیچ برگی بی اذن خدا روی زمین نمی افته . همیشه میگفت قطعا خیر تو همون بوده ، بعدا میفهمی چه خیر و برکتی توش نهفته بوده... آخ بی بی کجایی ؟ که دلم برای بوسیدن دستات ‌، برای نوازش کردن موهام با اون دستای زبرت خیلی تنگ شده... از وقتی آقاجون فوت کرد دیگه رفت و آمد ما هم به اون خونه کاملا قطع شد . بی بی منو خیلی دوست داشت. یادمه وقتی بچه بودم با هم نماز می خوندیم. یه چادر نماز داشتم که گل های خیلی ریز آبی داشت ، خود بی بی برام دوخته بودش. همیشه با لذت سَرم میکردم و پشت سر بی بی می ایستادم و هر کاری اون میکرد منم انجام میدادم... اما از وقتی با خدا قهر کردم، دیگه سراغی ازش نگرفتم. با یادآوری بی بی ... اشک هام سرازیر شد و با یاد آوری خاطرات بچگیم کنار بی بی ، بین گریه هام لبخندی شیرینی زدم. غافل از این که چه چیز هایی در انتظارمه و خدا چه سرنوشتی برام رقم زده. ادامه دارد... 🍃💚🍃💚🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... همونجور که به ماشین هایی که در حال رفت و آمد بودند خیره شده بودم ، سرمو به شیشه تکیه دادم و برای اینکه آروم بشم چشمامو بستم ، چشمام کم کم گرم شدند. با صدای نامفهوم آیه سعی کردم به سمتش برگردم که گردنم بخاطر بد خوابیدنم تیری کشید . دستی به چشمام کشیدم ... _ ‌جانم. چرا ایستادیم ؟ + آراد و آقا بنیامین پیاده شدن تا یکم استراحت کنن و یه هوایی بخورن. تو پیاده نمیشی ؟ _ چند دقیقه دیگه میرسیم ؟ + چیزی نمونده ، حدود بیست دقیقه دیگه. _ آها ، نه من پیاده نمیشم ، اگر میخوای تو برو . + نه من نمیرم . راستی مروا صبح اصلا چیزی نخوردی ، آب میوه که بدرد نمیخوره دیگه گرم شده ، حداقل کیکتو بخور . _ خوب که گفتی ، اگر چیزی نخورم تا ظهر معده درد ولم نمیکنه. بی زحمت کیک رو میدی ؟ از توی کیفش دو تا کیک در آورد و به سمتم گرفت. +آراد که چیزی نخورد ، سهم کیک اونم بخور تا یکم جون بگیری دختر . لبخندی به روش پاشیدم و بعد از تشکر کردن ، شروع کردم به خوردن کیک های کاکائویی . با دیدن آراد و بنیامین که داشتن به سمتمون می اومدن ، سریع پوست کیک ها رو جمع کردم و توی پلاستیکی که نزدیکم بود انداختم. دستی به دهنم کشیدم تا مطمئمن بشم اثری از کاکائو ها نمونده. مانتوم رو هم کمی تکونم که همزمان با این کارم در های ماشین باز شد و آراد و بنیامین توی ماشین نشستند. × سلام مروا خانوم ، حالتون بهتره ؟ رو به بنیامینی که تازه از حرفای آیه متوجه شده بودم برادر بهار هست و همون پسری که کنار تانک دیدمش کردم و گفتم _ سلام ، بله خداروشکر الان بهترم . × خداروشکر ، ان شاءالله هرچه زودتر بهبودی کامل رو به دست بیارید . _ متشکرم ، ممنون. اما آراد به همون اخمش اکتفا کرد و شروع کرد به حرکت کردن. ادامه دارد ... 🍃💚🍃💚🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... طبق حرفی که آیه زده بود ، تقریبا بعد از گذشت بیست دقیقه به دوکوهه رسیدیم. نگاهی به اطراف انداختم مثل شلمچه سراسر خاک بود و تفاوت چندانی نداشت ، البته از نظر من ! آراد و بنیامین از ماشین پیاده شدند و من هم به تبع از اونها پیدا شدم. آیه رفت که وسایل هاشو از صندوق عقب در بیاره من هم در این حین به طرف آراد که یکم اون ورتر ایستاده بود رفتم... _ ببخشید . به عقب برگشت و با دیدن من اخمش یکم غلیظ تر شد و سرشو پایین انداخت. _ خواستم ازتون تشکر کنم. این مدت زیاد بهتون زحمت دادم . واقعا شرمنده . + خواهش میکنم. از لحن سردش به شدت جا خوردم . یکم دلخور شدم ولی به روی مبارکم نیاوردم ... به سمت آیه رفتم و همراه با اون به طرف چادر ها حرکت کردم. با دیدن مژده و بهار به سمتشون دویدم . مژده رو در آغوش گرفتم و به خودم فشردمش . به بهار دست دادم و اون رو هم در آغوش گرفتم. بهار با لبخند گرمی گفت = وای مروا ! میدونی از دیروز تا حالا دلم هزار راه رفت ؟ ترسیدم برات مشکلی پیش بیاد ، ولی خداروشکر انگار چیز مهمی نبوده . حال و احوالتو مدام از بنیامین میپرسیدم. خواستم جوابشو بدم که این بار مژده گفت: × راست میگه مروا خیلی نگرانت شدیم . از طرفی هیچ شماره ای از خانوادت نداشتیم که بهشون اطلاع بدیم حداقل از نگرانی در بیان. چون گوشیت هم خاموش بود ، گفتم شاید نگران بشن. خانواده ؟ کدوم خانواده ؟! ایناهم دلشون خوشه ها ! لبخند دندون نمایی زدم و گفتم. _ همون جور که به آیه جان هم گفتم ، بنده تا شوهر نکنم ، ناکام از این دنیا نمیرم . و بعد هم همگی شروع کردیم به خندیدن. _ بچه ها اگر میخواید دوباره خون دماغ بشم وکارم به بیمارستان بکشه، هنوز اینجا بایستید . = زبونتو گاز بگیر دختر . زبونمو تا حد امکان بیرون آوردم و گاز آرومی ازش گرفتم. _ بفرما بهار خانوم اینم گاز . خنده ای کرد و گفت. = خدا نکشتت ! داشتیم به سمت چادر ها حرکت میکردیم که با صدای آراد متوقف شدیم. سر به زیر سلامی به جمع کرد و گفت. ~خانم محمودی لطفا چند لحظه همراهم بیاید. مژده عذر خواهی از ما کرد و چشمی به اون گفت و همراه آراد به راه افتاد. یعنی با مژده چی کار داره ؟! مگه من و آیه مسئول هماهنگی خواهران نشدیم ؟ پس چرا صداش زد ؟ به تو چه مروااااا ، به تو چهههه ؟ اصلا چی کارته ؟! کلافه سرمو تکون دادم و به راهم ادامه دادم. ادامه دارد... 🍃💚🍃💚🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
[°•🧡☁️•°] 🦋 هیچ‌وَقت فکر نڪُن که امام زَمان(عج) کِنارت نیست🥀 هَمه حرفا و شِکایت‌ها رو به امام زَمان بِگو...💔 و این رو بِدون که تا حَرکت نڪُنی بَرکتی نِمیاد سَمتت...👌🏻 +شهیدعلی‌اصغرشیردل https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
[°•❤️☁️•°] 💡 حواسٺ‌باشہ‌! چشماٺ‌ مثل‌ گوگل‌ نیسٺ‌؛کہ‌‌ بعد‌ ازجسٺ‌وجو و دیدن‌ بٺونے سریع‌ سابقشو‌ پاک‌ کنے🚶‍♂ چشماٺ بہ‌ این‌ راحٺے‌ پاک‌ نمیشن،پس‌ مواظب باش‌ چے باهاش‌‌ میبینی‌ و جسٺ‌وجو‌ میکنے...☝️🏻 ○°•___☁️❤️___•°○ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
¦↬🖇📞 ‌‌ هࢪوقت‌مےخواسٺ‌بࢪا؎جوانان‌ یادگاࢪ؎بنویسد؛مےنوشت:. من‌ڪان‌اللّٰھ‌ڪان‌اللّٰھ‌‌لھ! هࢪڪہ‌باخداباشدخدابااوسـت!(': ࢪسم‌؏ـاشق‌نیست‌یڪ‌دل‌و‌دو‌دلبࢪداشتن..! "شھیدمحمد‌ابࢪاهیم‌‌همت" https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
࿐༅🌺༅࿐ 🌱خواهرمن!برادرمن! اگہ‌امام‌زمان‌‌علیہ‌السلام یہ‌گوشہ‌چشم‌نگاهت‌کنہ، کارت‌کاره‌،بارت‌باره! بعدش‌توفقط‌بشین‌کنارِجوی گذرایام‌ببین . . .🙂🌿 😉 🌸 ࿐༅🌺༅࿐ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
از براي فوت دنيا ناراحت نمي شد و يا به خشم نمي آمد. ۶۵- از براي خدا آنچنان به خشم مي آمد که ديگر کسي او را نمي شناخت ۶۶- هرگز براي خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حريم حق شکسته شود. ۶۷- هيچ خصلتي نزد آن حضرت منفورتر از دروغگويي نبود. ۶۸- در حال خشنودي و نا خشنودي جز ياد حق بر زبان نداشت. ۶۹- هرگز درهم و ديناري نزد خود پس انداز نکرد . ۷۰- در خوراک و پوشاک چيزي زيادتر از خدمتکارانش نداشت. ۷۱- روي خاک مي نشست و روي خاک غذا مي خورد. ۷۲- روي زمين مي خوابيد. ۷۳- کفش و لباس را خودش وصله مي کرد. ۷۴- با دست خودش شير مي دوشيد و پاي شتر ش را خودش مي بست. ۷۵- هر مرکبي برايش مهيا بود سوار مي شد و برايش فرقي نمي کرد. ۷۶- هرجا مي رفت عبايي که داشت به عنوان زير انداز خود استفاده مي کرد. ۷۷- اکثر جامه های آن حضرت سفيد بود. ۷۸- چون جامه نو مي پوشيد جامه قبلي خود را به فقيري مي بخشيد. ۷۹- جامه فاخري که داشت مخصوص روز جمعه بود. ۸۰- در هنگام کفش و لباس پوشيدن هميشه از سمت راست آغاز مي کرد. ۸۱- ژوليده مو بودن را کراهت مي دانست. ۸۲- هميشه خوشبو بود و بيشترين مخارج آن حضرت براي خريدن عطر بود. ۸۳- هميشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک مي زد. ۸۴- نور چشم او در نماز بود و آسايش و آرامش خود را در نماز مي يافت. ۸۵- ايام سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه مي داشت. ۸۶- هرگز نعمتي را مذمت نکرد. ۸۷- اندک نعمت خداوند را بزرگ مي شمرد. ۸۸- هرگز از غذايي تعريف نکرد يا از غذايي بد نگفت. ۸۹- موقع غذا هرچه حاضر مي کردند ميل مي فرمود. ۹۰- در سر سفره از جلوي خود غذا تناول مي فرمود. ۹۱- بر سر غذا از همه زودتر حاضر مي شد و از همه ديرتر دست مي کشيد. ۹۲- تا گرسنه نمي شد غذا ميل نمي کرد و قبل از سير شدن منصرف مي شد. ۹۳- معده اش هيچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد. ۹۴- در غذا هرگز آروغ نزد. ۹۵- تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمي خورد. ۹۶- بعد از غذا دستها را می شست و روي خود مي کشيد. ۹۷- وقت آشاميدن سه جرعه آب می نوشيد؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله. ۹۸- از دوشيزگان پرده نشين با حياتر بود. ۹۹- چون مي خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست. ۱۰۰- اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسيم مي کرد: بخشی برای خدا، بخشي براي خانواده و بخشی براي خودش بود و وقت خودش را نيز با مردم قسمت می کرد. 📚 کتاب «منتهی الآمال» محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق»