ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(37)(2).mp3
7.58M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز شصت وچهارم نامه ۵۳ بند ۸، قسمت ۶ تا ۷
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز شصت وچهارم
┄═❁🍃❈🦋✨🦋❈🍃❁═┄
📜 #نامه53 :نامه به مالک اشتر
8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی
🔹ششم سيمای بازرگانان و صاحبان صنايع
🔻سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنايع بپذير، و آنها را به نيكوكاری سفارش كن بازرگانانی كه در شهر ساكنند، يا آنان كه همواره در سير و كوچ كردن می باشند و بازرگانانی كه با نيروی جسمانی كار می كنند، چرا كه آنان منابع اصلی منفعت و پديد آورندگان وسايل زندگی و آسايش و آوردندگان وسايل زندگی از نقاط دور دست و دشوار می باشند، از بيابانها و درياها، و دشتها و كوهستانها، جاهای سختی كه مردم در آن اجتماع نمی كنند، يا برای رفتن به آنجاها شجاعت ندارند. بازرگانان مردمی آرامند و از ستيزه جویی آنان ترسی وجود نخواهد داشت، مردمی آشتی طلبند كه فتنه انگيزی ندارند. در كار آنها بينديش چه در شهری باشند كه تو به سر ميبری، يا در شهرهای ديگر، با توجه به آنچه كه تذكر دادم. اين را هم بدان كه در ميان بازرگانان، كسانی هم هستند كه تنگ نظر و بد معامله و بخيل و احتكار كننده اند كه تنها با زورگویی به سود خود می انديشند. و كالا را به هر قيمتی كه می خواهند می فروشند، كه اين سود جویی و گران فروشی برای همه افراد جامعه زيانبار و عيب بزرگی بر زمامدار است. پس از احتكار كالا جلوگيری كن كه رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) از آن جلوگيری می كرد بايد خريد و فروش در جامعه اسلامی به سادگی و با موازين عدالت انجام گيرد، با نرخ هایی كه بر فروشنده و خريدار زيانی نرساند، كسی كه پس از منع تو احتكار كند، او را كيفر ده تا عبرت ديگران شود، امّا در كيفر او اسراف نكن.
┄═❁🍃❈🦋✨🦋❈🍃❁═┄
🔹هفتم سيمای محرومان و مستضعفان
🔻سپس خدا را ! خدا را ! در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه، كه هيچ چاره ای ندارند و عبارتند از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان. همانا در اين طبقه محروم گروهی خويشتن داری كرده و گروهی به گدایی دست نياز بر می دارند، پس برای خدا پاسدار حقّی باش كه خداوند برای اين طبقه معيّن فرموده است: بخشی از بيت المال و بخشی از غلّه های زمينهای غنيمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پايين اختصاص ده زيرا برای دورترين مسلمانان همانند نزديكترين آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسؤول رعايت آن می باشی. مبادا سر مستی حكومت تو را از رسيدگی به آنان باز دارد، كه هرگز انجام كارهای فراوان و مهم عذری برای ترك مسئوليّتهای كوچكتر نخواهد بود. همواره در فكر مشكلات آنان باش و از آنان روی بر مگردان، به ويژه امور كسانی را از آنان بيشتر رسيدگی كن كه از كوچكی به چشم نمی آيند و ديگران آنان را كوچك می شمارند و كمتر به تو دسترسی دارند. برای اين گروه از افراد مورد اطمينان خود كه خدا ترس و فروتنند فردی را انتخاب كن، تا پيرامونشان تحقيق و مسائل آنان را به تو گزارش كنند. سپس در رفع مشكلاتشان به گونه ای عمل كن كه در پيشگاه خدا عذری داشته باشی، زيرا اين گروه در ميان رعيّت بيشتر از ديگران به عدالت نيازمندند و حق آنان را به گونه ای بپرداز كه در نزد خدا معذور باشی، از يتيمان خردسال و پيران سالخورده كه راه چاره ای ندارند. و دست نياز بر نمی دارند، پيوسته دلجویی كن كه مسؤوليّتی سنگين بر دوش زمامداران است، اگر چه حق تمامش سنگين است امّا خدا آن را بر مردمی آسان می كند كه آخرت می طلبند، نفس را به شكيبايی وا می دارند و به وعده های پروردگار اطمينان دارند. پس بخشی از وقت خود را به كسانی اختصاص ده كه به تو نياز دارند، تا شخصا به امور آنان رسيدگی كنی و در مجلس عمومی با آنان بنشين و در برابر خدایی كه تو را آفريده فروتن باش و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو كند، من از رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) بارها شنيدم كه می فرمود: «ملّتی كه حق ناتوانان را از زورمندان، بی اضطراب و بهانه ای باز نستاند، رستگار نخواهد شد» پس درشتی و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار كن و تنگ نظری و خود بزرگ بينی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را به روی تو بگشايد و تو را پاداش اطاعت ببخشايد، آنچه به مردم می بخشی بر تو گوارا باشد، و اگر چيزی را از كسی باز ميداری با مهربانی و پوزش خواهی همراه باشد.
┄═❁🍃❈🦋✨🦋❈🍃❁═┄
4_5900015661349865370.mp3
3.12M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت15
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت15
🔹روش برخورد با فریب خوردگان
🔰 امیرالمومنین (علیه السلام) در حکمت پانزدهم نهج البلاغه می فرمایند : "هر فریب خورده ای را نمیشود سرزنش کرد."
🔻 ماجرای صدور این حکمت از زبان مقدس مولا این است که بعد از به حکومت رسیدن امیرالمؤمنین در مدینه، طلحه و زبیر به خاطر اینکه حضرت حاضر نشدند سهمی از سیاست و حکومت به آنها بدهند، در بصره همراه همسر پیامبر فتنه و آشوب بزرگی به راه انداختند. مولا علی (علیه السلام) بر اساس آن تکلیف صیانت از حکومت و امنیت مردم، در مدینه دستور جهاد دادند. همه مردم آماده جهاد شدند، اما چهار نفر از افراد سرشناس نشستند و برای جهاد بلند نشدند.
🔻 آن چهار نفر عبارت بودند از: "عبدالله ابن عمر"، پسر خلیفه دوم، "اُسامة ابن زید"، "سعد ابی وقاص" و "محمدابن مسلمة".
🔻حضرت از آنها پرسیدند: چرا برای جهاد آماده نمی شوید؟ آنها با خباثت تمام گفتند: از اینکه با مسلمان بجنگیم نگرانیم. در واقع با این رفتارشان می خواستند در دل مردم شبهه ایجاد کنند که معلوم نیست حکم جهادی که علی (علیه السلام) داده مشروع و خداپسندانه باشد. حضرت فرمودند: پس بروید در خانه های خود بنشینید؛ یعنی چه؟ یعنی اینجا نمانید که مردم هم با دیدن شما از حضور در این جهاد مردّد بشوند.
🔻وقتی اینها راه افتادند به سمت خانه هایشان بروند، حضرت پشت سر آنها بود که فرمودند: «هر فریب خورده ای را که نمی شود سرزنش کرد»؛ یعنی اینها چون به حقیقت آگاهند اما دارند کتمان میکنند، چه فایده دارد که من آنها را سرزنش کنم؟ که نرود میخ آهنین در سنگ!
🔻نشانه این تفسیر این است که وقتی راه افتادند متأسفانه آن شبهه افکنی آن چهار نفر در دل بعضی ها اثر کرد. مثلا در حکمت هجدهم میخوانیم که : حارث ابن حوت هم به مولا گفت من هم مثل عبدالله ابن عمر و سعد ابی وقاص این جنگ را قبول ندارم و در آن شرکت نمیکنم. امیرالمؤمنین آنجا، از عمق خباثت این نگاه و کناره گیری از جنگ در فتنه ها، پرده برداری کردند و فرمودند کسانی که در این جنگ کناره گیری کردند، «خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ»؛ درست است که مستقیماً به باطل کمک نکردند، اما با همین نیامدنشان به میدان نبرد حق را تنها گذاشتند و خوار کردند.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌳شجره آشوب« قسمت شصت و چهارم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻«جندب بن زهير ازدى مىگويد: وقتى كه خوارج از على- عليه السّلام- جدا شدند، آن حضرت براى جنگ به سوى آنان رفت، ما با او روانه شديم و به لشكرگاه آنان رسيديم و ديدم كه گروه گروه مانند كندوى زنبور صداى قرائت قرآن به گوش مىرسد و ميان آنان كسانى بودند كه لباس كلاهدار (خشن) پوشيده بودند و زانوانشان مانند زانوى شتر پينه بسته بود! وقتى كه اين حالت را از آنان ديدم شكّ بر من عارض شد، به گوشهاى رفتم و از اسبم پياده شدم و نيزهام را به زمين زدم و زرهام را گذاشتم و لباس جنگى را در آوردم و برخاستم و نماز خواندم و دعا كردم و گفتم:
🔻 «بار خدايا! اگر رضايت تو در جنگ با اين مردم است، پس به من نشان بده كه اين حق است و اگر غضب تو در آن است مرا از آن برگردان!».» بعد از این ماجرا، حضرت با نشان دادن ذوثدیه که علامت خوارج بود شک را از جندب برطرف کرد.
🔻بنابراین بی علت نیست که حضرت امیر دستور داد تا بعد از ایشان با خوارج نجنگند و کسی نیز جرئت چنین کاری نداشت و بعد از نبرد نیز اموال و مجروحان آن ها را نیز بازگرداند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
نام رمان: #در_حوالی_عطر_یاس
براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای #مدافع_حرم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
May 11
🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌸💜 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
#پارت9
همه دور سفره نشسته بودیم..
همه چیز آماده بود گرچه 🍀هفت سین🍀 مون دوتاسین کم داشت،
ولی غذاهای خوشمزه مامان رنگ و بوی زیبایی رو به سفره داده بود،
خیره به تلویزیون بودیم
که تا دقایقی بعد سال نو رو اعلام میکرد، همه مون بودیم جز پدری😒 که مثل هرسال فقط سهممون از داشتنش قابی بود که کنار آیینه سفره قرار داشت،
همین و بس،
پدری که رفت تا یک شهر در #امنیت باشه،
همه ساکت بودن و تو دل خودشون دعا میکردن،
عمو جواد باصدای بلند شروع کرد به خوندن دعا :
_یامقلب القلوب والابصار یا ...
چشمامو بستم،😢😔
پارسال همین جا عاشق شدم، عاشق عطریاس، و حالا بعد یک سال باز سر سفره ای نشسته بودم که 🌷عباس🌷 هم بود،
خدایا تنها دعام در این لحظات آخر سال خوشبختی تمام جوون هاست،
جوونایی که پاک موندن و به بهانه ی عشق و دوست داشتن نخواستن پاکی خودشون رو از بین ببرند،
عشق هاشون درون سینه مهار کردن که فقط تو بدونی و بس، میدونم که پاداششون برابره با #شهادت،😢
پس خدایا در این لحظات رسیدن به سال جدید قلب هامونو دگرگون کن تا همونطوری که خودت گفتی با ذکر تو آروم بگیریم،
خدایا عشق های پاک رو در سال جدید هدیه کن به همــه ...🙏😢
#ادامہ_دارد....
📚
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💌نویسنده: بانو گل نرگــــس
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌸💜 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
#پارت10
چشمام بسته بود
که صدای تلویزیون که سال جدید رو اعلام کرد باعث شد همه باهم روبوسی کنن.☺️😍😘😊
روبوسی ها که تموم شد،
شیرینی🍰 تعارف کردم و نوبت غذا🍛 شد،
محمد و عباس غذاشونو برداشتن و رفتن تو حیاط،
عموجوادم بعد چند دقیقه رفت حیاط پیش پسرا،
دیگه با خیال راحت میتونستم غذامو بخورم،☺️
وجود آقاجواد و ملیحه خانم سر سفره ی عید، هر سال بهمون دلگرمی میداد،
عمو جواد تو 💫سپاه💫 بهترین رفیق بابا بود،
پنج سال پیش بعد 🌷شهادت بابا🌷 در نزدیکی مرز، عموجواد هر سال تصمیم گرفت با ملیحه خانم بیاد خونمون و سال نو کنارمون باشه،
سه چهار روز بیشتر نمی موندن و بعدش برمیگشتن خونشون شمال،
همیشه محمد میخندید و میگفت
_همه عید میرن شمال ولی عمو جواد از شمال میاد اینجا!😁
هر سال کنارشون خوش بودیم
تا اینکه پارسال پسرشون 🌷عباس🌷 که از خارج برگشته بودم باهاشون اومد و ....
آه که همه ی مشکلاتم از همون جایی شروع شد که تک پسر عمو برگشت ایران و امسال هم شاید به خاطر دیدن محمد اومده!😒😣
٭٭٭٭٭
فردا عمو جواد اینا برمی گشتن شمال، این دوسه روزه رو هم به سختی عباس رو تو خونه تحمل کردم!!😒
خب سختیای خودشو داشت
اینکه نگاش نکنم،
این که سعی کنم زیاد نخوام مست عطرش بشم،
این که نشنوم چطوری میخنده
و هزار تا مصیبت دیگه که به هر کی بگم میزنه تو سرم
و میگه به همینا میگن عشق دیگه خودتو چرا محروم میکنی ازش،
اما هیچکس نمیدونه که بعدش فقط نقشش تو خیالاتم پررنگ تر میشه و من هر روز بیچاره تر!😔😣
#ادامہ_دارد....
📚
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💌نویسنده: بانو گل نرگــــس
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─