eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
24.1هزار ویدیو
705 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
1.86M
🤝امام خمینی رحمت الله علیه و وحدت 💫موضوعات پیرامون وحدت در کلام امام خمینی رحمت الله علیه 🖇مجموعه عناوین و تلاش‌های حضرت امام در راه تحقق اتحاد مسلمین ❇️مفهوم تقیه در کلام امام رحمت الله علیه 🔹انواع تقیه: تقیه اضطراری تقیه مداراتی 🟢تقیه مداراتی چیست و فتوای حضرت امام در این نوع تقیه 🟡نمونه هایی از ترغیب به اتحاد مسلمین برای مقابله با دشمن مشترک و دیرینه یعنی صهیونیسم جهانی توسط امام 👌 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🦋✨🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋 🦋✨🦋 ✨🦋 🦋 ‹ ﷽ › 🕊 به من که رسید دستش را دراز کرد با لبخند ملیح و گفت: _ سلام ریحانه ام. وااااای خداااا... ریحانه همان دختری بود که روز کنکور... وااایی... خدا کند یادش نیاید که من همان دختری هستم که روز کنکور به او طعنه زد. دستش را گرفتم و آرام فشردم. من_ سلام منم بهار بانوام. ریحانه_ خوشبختم. علی گفت یکم خجالتی هستی اما اشکال نداره. منم مثل دوستت بدون... امیدوارم لیاقت یه دوستی خوبو باهات داشته باشم.بریم؟ لبخند زدم به اینهمه محبت این دختر. من_ همینطور، بریم. مغازه لوازم حجاب دقیقا نبش کوچه بارین بود و من تا به حال ندیده بودم!! در مغازه باز شد، تپش قلبم دیوانه کننده بود... بهار بانوی قبلی دم دره این مغازه دفن میشد بهار جدید بیرون می آمد... دست های خیس و عرق کرده ام را محکم در دست ریحانه فشار دادند... ریحانه برگشت و نگاه آرامش را به من دوخت. چقدر این چشم ها، چقدر این نگاه پاک و چه قدر این آرامش خاصش شبیه سید بود..! " آرام و دوست داشتنی..." ریحانه_ بهارجونم استرس نداشته باش. الان میریم تو ی چادر خوشگل عین مال خودم میگیریم برات. روسری اتم هدیه من و علی بابت چادری شدنت. قلبم ایستاد. یعنی علی... " هدیه علی...؟" داخل که شدیم از دیدن فروشنده که دختری چادری و آراسته بود به وجد آمدم... یعنی من هم مثل او ریحانه میشدم؟؟ میان آن همه چادر یک چادر دانشجویی و یک چادر قاجاری نظرم را جلب کرد. یک روسری انتخاب ریحانه و هدیه او و علی و چند رنگ متفاوت ساق دست. چند تا تلق هم برای ایستادن لبه روسری هایم گرفتم و باز هم طاقت نیاوردم... ست ساق دست هایم روسری های خوشرنگ برداشتم و خواستم حساب کنم که با دیدن ✍به قلم بهار بانو سردار ... 🦋 ✨🦋 🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋✨🦋 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🦋✨🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋 🦋✨🦋 ✨🦋 🦋 ‹ ﷽ › 🕊 که با دیدن یک انگشتر، لنگه انگشتر عقیق سید برای خریدنش پا پیش گذاشتم. مدل زنانه همان انگشتر عقیق را گرفتم. انگشتر نقره با سنگ عقیق زمردی رنگ... * دستی به انگشترم کشیدم و لبخندی زدم. این انگشتر، انگشتری بود که تمام روزهای تنهاییم، تمام روزهایی که علی نبود و پوزخند ها و زخم زبان ها غریب آشنا آزارم می داد به من قوت قلب می داد و انگیزه های بزرگ برای نگه داشتن حجابم بود... با شنیدن صدای تلفن،زود از جایم بلند شدم که صدا ایلیا را بیدار نکند... شماره ریحانه روی صفحه نقش بسته بود. من_سلام ریحانه جان. ریحانه_سلام زن داداش .خوبی؟ من_قربونت برم.ممنون.توخوبی؟مامان و بابا خوبن؟ ریحانه_خوبیم همه...داداش علی خوبه؟ایلیا جیگر طلای عمه چطوره؟ لبخند زدم و نگاهم را به ایلیای غرق در خواب دوختم... من_خوبه عمع جون.علی هم خوبه.سلام میرسونه. ریحانه کمی صدایش را پایین اورد و گفت: ریحانه_بهارامشب قراره بیان...شما میاین دیگه؟ من_اره میایم. ریحانه _وااای استرس دارم بهار بعد نهار بیایا...بیا لباس اینامو ببین خب؟ ✍به قلم بهار بانو سردار ... 🦋 ✨🦋 🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋✨🦋 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🤔 علامه سید بحر العلوم در راه سامرا به این فکر می‌کرد که چطور گریه بر سید الشهداء(علیه‌السلام) باعث آمرزش گناهان می‌شود؟ همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : "جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته‎ای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم" گفت: چطور می‎شود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید_الشهداء (علیه‌السلام) می‎دهد، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی‎دارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان می‎نویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده می‎شود؟! چطورممکن است گریه برای سید الشهداء(علیه‌السلام) سبب آمرزش گناهان شود؟ سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم. پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار می‎رفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العاده‎ای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمه‌ای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید. آنها در گوشه خیمه فقط یک بُز شیردهی داشتند که تنها از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می‎گذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. فردا که سلطان برگشت قصه را برای درباریان گفت و پرسید: "چطور لطف این پیرزن را جبران کنم؟" هر کسی جوابی داد. یکی گفت یک گوسفند کشته؛ شما صد برابر به او بدهید و... حرف ها که تمام شد. سلطان گفت: اگر من بخواهم مثل او لطفش را جبران کنم، باید تمام سلطنت و دارایی خودم را بدهم؛ که تازه آن وقت، مقابله به مثل کرده‌اید و بدون هیچ لطف اضافه‌ای؛ فقط محبت‌شان را جبران نموده‌اید چرا که آنها هر چه را داشتند به شما تقدیم کردند و شما هم باید آنچه دارید به آنها تقدیم کنید. ای سید بحر العلوم سیدالشهداء(علیه‌السلام) هر چه داشت از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر، همه را در راه خدا داد؛ خدا که نمی‌تواند تمام سلطنت و دارایی‌اش را به حسین(علیه‌السلام) دهد. پس تعجب ندارد که در ازای آن هرگونه ثواب و منزلتی به زائران و گریه کنندگان سید الشهداء(علیه‌السلام) بدهد... سوار این را گفت و سید بحرالعلوم در فکر فرو رفت ولی تا سربلند کرد دید هیچ کس کنارش نیست! سید با خود گفت این مرد که بود؟ چگونه از فکر من خبر داد و یکباره آمد و رفت؟ اشک می‌ریخت که امام زمان(علیه‌السلام) را دیده و نشناخته... 📚منبع:عبقری الحسان، شیخ علی اکبر نهاوندی، ج1، ص119‏ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز ( تلنگر ) داستان عنایت علیه السلام به مجالس عزاداری #هاشمی_نژاد https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🏴 کودکانم نذر چشمان علی اصغرت ای فدایت خواهرت 🏴 رد مکن این هدیه ام را جان زهرا مادرت ای فدایت خواهرت 🔖 🔖 🇮🇷 🖇 👌 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🇮🇷 وضعیت عزاداری سیدالشهداء علیه‌السلام در افغانستان تحت حاکمیت طالبان از زبان دکتر زاهدی عضو سفارت ایران در کابل 1⃣ اصل عزاداری و تکریم شعائر کاملا آزاد است. 2⃣ در مناطق کاملا شیعه نشین محدودیتی از جهت تعداد اماکن برگزاری وجود ندارد. 3⃣ در مناطقی که مرکز شهر محسوب می‌شود و یکدست شیعه هم نیست گفته شده است فقط در تکایا و مساجد بزرگ عزاداری برگزار شود چرا که ما نمی‌توانیم امینت همه جا را برقرار کنیم. علما و مردم شیعه علاقه داشتند که در نقاط متعدد کوچک و بزرگ عزاداری برگزار شود ولی نهایتا کمیته تشکیل شده از سوی نهادهای مختلف امارت اسلامی با عزاداری فقط در مساجد و تکایای بزرگ موافقت کرده است. 4⃣ نصب پرچم‌ها و نشانه‌های عزا در اماکن مهمی مانند زیارت حضرت ابوالفضل علیه‌السلام کابل در مرکز شهر فضای زیبای محرمی را ایجاد کرده است و اینگونه نیست که عزاداری امری مخفی و دور از کانون توجهات باشد. 🔖 🔖 🇮🇷 🖇 👌 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 📹 🔺️ کجا ایستاده‌ایم؟ ☝نکته مهمی که رهبر انقلاب درباره هدف تشکیل هیئت‌های ذکر اهل بیت علیهم‌السلام گفتند 🔖 🔖 🇮🇷 🖇 👌 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─