eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
23.3هزار ویدیو
653 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
تشکر صمیمانه مقام معظم رهبری از زحمات پزشکان و پرستاران در مبارزه با ویروس کرونا در جلسه ای که به طور ویژه برنامه ریزی فرمودند بسم الله الرحمن الرحیم ◀◀ بنده می خواهم صمیمانه تشکر کنم از پزشکان و پرستاران و مجموعه‌ی دست‌اندرکاران پزشکی در مواجهه و مبارزه‌ی با این بیماری‌ای که اخیراً در کشور به‌وجود آمده. ◀◀ همچنین تشکر کنم از وزارت بهداشت و درمان و مجموعه‌ی همکاران آقای وزیر بهداشت در این مجموعه به خاطر تلاشهایی که می کنند و زحمتی که می کشند. ◀◀ من برنامه‌ی امروز را فقط ترتیب دادم برای همین که این تشکر را بکنم در حضور آقای دکتر مرندی رئیس محترم فرهنگستان علوم پزشکی. دوست داشتم که این تشکر قلبی خودم را به همه‌ی برادران و خواهران محترم پزشک و پرستار و کادرهای درمانی عرض بکنم. ◀◀ ان‌شاءالله که موفق باشید. کارتان بسیار با ارزش است. هم ارزش جامعه‌ی پزشکی و پرستاری را در جامعه بالا می برد که برده، هم مهمتر از این، ثواب الهی است که خدای متعال قطعاً به شما اجر خواهد داد و ثوب خواهد داد و امیدواریم که ان‌شاءالله این کار برجسته و سنگین خیلی هم طولانی نشود و ان‌شاءالله زودتر کلک این ویروس منحوس گرفته بشود ان‌شاءالله. ان‌شاءالله همه‌تان موفق باشید. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
🔰سالم‌سازي براي ايجاد مجلس قوي ✅«وطن‌امروز» نوشت: اولين چيزي كه تركيب جديد نمايندگان بايد بعد از حضور در مجلس دنبال كند، رسيدگي به برخي بدعت‌هاست؛ اين بدعت‌ها قطعاً بايد بساطش از مجلس جمع شود و اگر چنين مسيرهايي كه مفتوح شده بسته نشود، آفات جدي را متوجه نيروهاي تازه‌وارد خواهد كرد ✅ مجلس آتي بايد دادوستدهايي را كه با قطب‌هاي مختلف قدرت در كشور به صورت عادي درآمده است مهار كرده و براي مقابله با آن ساختارسازي انجام دهد ✅ بايد قوانين داخلي مجلس مورد بازنگري قرارگرفته و «سالم‌سازي» مجلس يكي از رويكردهاي جدي اين دوره براي نمايندگان قرار گيرد. این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️مصوبات جلسه مقابله با ویروس کرونا از زبان فرمانده ستاد مبارزه با کرونا در استان تهران این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اپیدمی ترس یا اپیدمی کرونا⁉️ ✨ إِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ. 💠 گاهی ترسيدن از چيزی، از خود آن سخت تر است. 📒 ، بخشی از حکمت۱۷۵ این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
شرح حدیثی از رسول اکرم(ص) توسط رهبر انقلاب؛ جوان مجاهد امروز از اصحاب پیامبر(ص) بالاتر است آن جوانِ مؤمنِ مخلصی که از همه‌ی لذّات زندگی، از همه‌ی آرزوهای جوانی، از همه‌ی شهوات، خواسته‌ها، از زندگیِ راحت، از پدر و مادر، از همسر، از فرزند چشم میپوشد، میرود در راه خدا جهاد میکند از آنها بالاترند. گروه معارف - رجانیوز: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای جلسه درس خارج فقه روز یکشنبه ۱۳۹۸/۱۰/۰۱ به بیان و شرح حدیثی درباره رجحان و برتری مؤمنانی که بدون دیدن پیامبر اعظم صلی‌الله‌ علیه و آله و سلم به ایشان ایمان می‌آورند نسبت به صحابه پرداختند. متن کامل این بیانات به شرح زیر است:   بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین اَخبَرَنا اَبُو الحَسَنِ مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ مَخلَدٍ قالَ: حَدَّثَنا اَبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عَمرِو بنِ البَختَریِّ الرَّزّازُ اِملاءً فِی السَّنَةِ المُقَدَّمِ ذِکرُها قالَ: حَدَّثَنا سَعدانُ بنُ نَصرٍ قالَ: حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ مُصعَبٍ القِرقِسانیُّ قالَ: حَدَّثَنا الاَوزاعیُّ، عَن اَسیدِ بنِ خالِدِ بنِ دُرَیکٍ، عَن عَبدِ اللهِ بنِ مُحَیریزٍ قالَ: قُلتُ‌ لِرَجُلٍ‌ مَن‌ اَصحابُ‌ النَّبیّ‌ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) -قَالَ الاَوزاعیُّ: حَسِبتُ اَنا اَنَّهُ یُکَنّى اَبا جُمُعَةٍ- حَدِّثنا حَدیثاً سَمِعتَهُ مِن رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) قالَ: لَاُحَدِّثَنَّکَ حَدیثاً جَیِّداً: تَغَدَّینا یَوماً مَعَ رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ مَعَنا اَبو عُبَیدَةَ بنُ الجَرّاحِ فَقُلنا: یا رَسولَ اللهِ هَل اَحَدٌ خَیرٌ مِنّا، اَسلَمنا مَعَکَ وَ جاهَدنا مَعَکَ قالَ: بَلى قَومٌ مِن اُمَّتی یَأتونَ مِن بَعدِکُم فَیُؤمِنونَ بی.(۱)                                                                                                                                                                                 عن عبدالله بن مُحَیریز قُلتُ‌ لِرَجُلٍ‌ مَن‌ اَصحابُ‌ النَّبیّ‌ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) -قَالَ الاَوزاعیُّ: حَسِبتُ اَنا اَنَّهُ یُکَنّى اَبا جُمُعَةٍ- حَدِّثنا حَدیثاً سَمِعتَهُ مِن رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)  شخص [عبدالله بن‌محیریز] فرصت پیدا کرده، دستش به یکی از اصحاب پیغمبر -که اوزاعی میگوید گمان میکنم این شخصی که از او نقل میکند، کنیه‌اش اباجمعه بود- رسیده و میخواهد استفاده کند؛ میگوید: یک حدیثی که از پیغمبر شنیدی را برای ما نقل کن. قالَ: لَاُحَدِّثَنَّکَ حَدیثاً جَیِّداً: تَغَدَّینا یَوماً مَعَ رَسولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ مَعَنا اَبو عُبَیدَةَ بنُ الجَرّاحِ فَقُلنا: یا رَسولَ اللهِ هَل اَحَدٌ خَیرٌ مِنّا، اَسلَمنا مَعَکَ وَ جاهَدنا مَعَکَ آن صحابی گفت که یک حدیث خوبی برایتان نقل میکنم؛ یک روز مثلاً صبحانه یا ناهار در خدمت حضرت بودیم و غذا خوردیم؛ ابوعبیده که جزو رجال معروفِ دوروبرِ پیغمبر بود [حضور داشت و گفتیم:] شما کسی بهتر از ما هم می‌شناسید؟ اوّل که به تو ایمان آوردیم، اسلام را اختیار کردیم؛ بعد هم که با تو آمدیم و جنگ کردیم؛ بهتر از این چه میشود؟ شما کسی بهتر از ما را سراغ دارید؟ قالَ: بَلى قَومٌ مِن اُمَّتی یَأتونَ مِن بَعدِکُم فَیُؤمِنونَ بی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) فرمودآن کسانی که به من ایمان می‌آورند، در حالی که من را ندیده‌اند، از شما افضلند. در دعای سمات میخوانید که «وَ آمَنّا بِهِ وَ لَم ‌نَرَهُ صِدقاً وَ عَدلاً»؛(۲) یعنی به پیغمبر ایمان آوردیم -«صِدقاً وَ عَدلاً» قید «آمَنّا» است- در حالی که پیغمبر را ندیده‌ایم. آن کسانی که آن وجود نورانی را ندیده‌اند، آن معجزات را ندیده‌اند، آن تأثیرِ نَفَس را ندیده‌اند، آن کسانی آن تجسّم توحید، تجسّم اخلاق، تجسّم فضیلت، تجسّم همه‌ی آرزوهایی را که ممکن است به ذهنِ برترینِ انسانها برسد -که رسول اکرم (صلّی ‌الله ‌علیه ‌و آله) بود- ندیده‌اند، در عین حال به او ایمان آورده‌اند و وظایف شرعی‌شان را انجام داده‌اند و جهاد در راه خدا هم کرده‌اند، معلوم است که از شما افضلند؛ درست است؛ مقتضای عقل و قاعده هم همین است ادامه...👇 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
امام (رضوان ‌الله ‌علیه) فرمودند این کسانی که امروز هستند، از اصحاب پیغمبر، یا بالاترند یا کمتر نیستند؛(۳) واقعش همین است. آن جوانِ مؤمنِ مخلصی که از همه‌ی لذّات زندگی، از همه‌ی آرزوهای جوانی، از همه‌ی شهوات، خواسته‌ها، از زندگیِ راحت، از پدر و مادر، از همسر، از فرزند چشم میپوشد، میرود در راه خدا جهاد [میکند] -حالا یا در جبهه‌های دفاع مقدّس، مثل آن دورانها، یا در جبهه‌ی دفاع از حرم، مثل زمان ما، یا دفاع از امنیّت، فرق نمیکند- از آنها بالاترند. قدر این حالت را باید دانست؛ و قدردانی‌اش هم به این است که واقعاً و حقیقتاً آن جوری که از ما توقّع هست عمل کنیم؛ بخصوص ما عمّامه‌ای‌ها که خب مرجعِ دینِ مردم محسوب میشویم و دینشان را از ما میخواهند سؤال کنند، تقیّد به دین داشته باشیم. و اگر ماها از جهت تقوا و پرهیزکاری و ورع از محارم و بی‌رغبتی به جلوه‌های مادّیِ دنیا و زیبایی‌های دنیا و مانند اینها، تقیّد را به خودمان تحمیل کنیم و وادار کنیم خودمان را به این معنا، مسلّماً بهتر از آنها هستیم. ۱) امالی طوسی، مجلس چهاردهم، ص ۳۹۱؛ «عبداﷲبن‌محیریز گفته است: به مردی از اصحاب پیامبر -که اوزاعی [از راویان این حدیث] گفته گمان میکنم که کنیه‌اش ابوجمعه بود- گفتم حدیثی از رسول خدا که خودت آن را شنیده باشی برایمان بگو. او گفت حدیثی خوب برایتان خواهم گفت: روزی با رسول خدا صبحانه میخوردیم و ابوعبیدة‌بن‌جرّاح هم با ما بود که گفتیم: آیا مردمانی بهتر از ما هستند، حال آنکه به تو اسلام آوردیم و به همراهت جنگیدیم؟ ایشان فرمود: آری! گروهی از امّتم پس از شما می‌آیند که [ندیده] به من ایمان می‌آورند.» ۲) مصباح المتهجّد، ج ۱، ص ۴۱۹ ۳) صحیفه‌ی امام، ج ۲۱، ص ۴۱۰ (با اندکی تفاوت) این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
جلسه هجدهم.mp3
14.46M
http://rajanews.com/node/334959 ✅صبر کُشنده امیرالمؤمنین یا همکاری دمکراتیک؟! ✅عبرت‌آموزی از حوادث صدر اسلام ✅نهج‌البلاغه، آینه حوادث صدر اسلام ✅خطبه شقشقیة ✅موقعیت امیرمؤمنان‌علیه‌السلام نسبت به خلافت ✅صبر کُشنده یا همراهی دمکراتیک؟! ✅بیعت و بیعت‌شکنی با امیرمؤمنان! ✅دنیا به نظرشان شیرین آمد! ✅تکلیف خدا و  اعلام آمادگی مردم؛ دلیل پذیرش خلافت ✅سابقه انحراف برخی از مسئولین ✅تقوا فقط این نیست که صلوات بفرستیم! این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
‌ ☘️ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میگوید : 🌺 روزی دو ملک آمدند خانه ما . گفتم برای قبض روح آمده اید ؟ گفتند : نه . گفتم : پس چه ؟ 🌷 گفتند : برای یاد دادن راه فنا آمده ایم . راه این است : 1️⃣ از خودت چیزی نمی گویی . 2️⃣ غیر از خدا هیچ نمی خواهی . گفتم : همین ؟ گفتند : بقیه ، قیل وقال است . این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا ببینید👆👆 میگویند : ویروس آمده مسجد و هیئت نروید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی خيلی بزرگی ندارم ! فقط میخوام که برگردِ ...! دختر شهيد موسی كاظمی✨ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
0118.mp3
2.57M
الحمدلله برای شکرگذاری سیلی وانشاالله خروج کلی استکبارازمنطقه بخوانیم 🙏👂کمتر از10دقیقه با کلام خدا 🎁🍃هدیه به پیامبرص ائمه اطهارعلیهم السلام ودخت گرامیشان، امام وشهید ویاران وشهدای این روزها وشهدای صدراسلام تاکنون وشفای شیمیایی های جنگ تحمیلی،سلامتی امام زمان عج،تعجیل درفرج وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی وانشاالله مجلسی انقلابی 🍃🌼🍃حزب 2جزء30 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهت شهدای هواپیما وعاقبت بخیری سردارشجاع حاجی زاده ودریافت بصیرت جمیع مومنین تفسیرقطره ای آیه 1و5سوره مبارکه انفطار این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
قرار هروز "فدائیان رهبر" هرروز یک صلوات نذر سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی(روحی فداه)🌹 🍃👌فقط 5 ثانیه (💠)اللّهُمَّ ✨(♥️)صَلِّ ✨✨(💠)عَلَی ✨✨✨(♥️)مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(💠)وَ آلِ ✨✨✨✨✨(♥️) مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(💠)وَ عَجِّلْ ✨✨✨(♥️)فَرَجَهُمْ ✨✨(💠)وَ اَهْلِکْ ✨(♥️)اَعْدَائَهُمْ (💠)اَجْمَعِین این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 °•○●﷽●○•° محمد : پنجره ی ماشین و تکیه گاه آرنجم کردم یه دستم رو فرمون بود نگاهم و به در مدرسه ریحانه دوخته بودم حدس زدم اگه خودم نرم داخل ریحانه پایین بیا نیست ی دستی ب موهام کشیدم و به همون حالت همیشگی برشون گردوندم از ماشین پیاده شدم تو دلم خدا خدا میکردم زنگ تفریحشون نباشه ! خوشبختانه با دیدن حیاط خلوتشون فهمیدم که همچی امن و امانه در زدم‌و وارد دفتر مدیر شدم بعد اینکه بهشون گفتم اومدم ریحانه رو ببرم سریعا از مدرسه بیرون رفتم و به در ماشین تکیه زدم تا بیاد مدیرشون یکی و فرستاده بود ک به ریحانه بگه من اومدم چند دیقه بعد صورت ماهه خواهرم به چشمام خورد خواستم ی لبخند گرم بزنم ک بادیدن کسی کنارش همونطور جدی موندم ! صدای ریحانه رو شنیدم ک گفت : +سلام داداش یه دیقه واستا الان اومدم توجه ام جلب شد ب دختری ک با تعجب بهم خیره شده بود خیلی نامحسوس یه پوزخند زدم و تودلم گفتم امان از دختر بچه های امروزی ! وقتی ریحانه اومد سمت ماشین ماشین و دور زدم و در طرف راننده و باز کردم و نشستم شیشه پنجره طرفه ریحانه باز بود هنوز درو باز نکرده بودکه دوستش بلند صداش زد: ریحووونن اخمام توهم رفت خیلی بدم میومد دختر جیغ بزنه. و مخصوصا اسم ابجیمو اینجوری صدا کنن! ریحانه جوابش و داد میخواستم بش بگم بشین بریم ولی خب کنترل کردم خودمو کلافه منتظر تموم شدن گفتگوشون بودم دوباره داد زد : +جزوه قاجارو میفرسم برات خواستم اهمیتی ندم به جیغ زدنش که یهو بلند بلندد زد زیر خندههه واییی خداا اگه ریحانه اینجوری میخندید تو خیابون میکشتمش نمیتونستم کاری کنم که از اینجور رفتارا بدم نیاد .هرکاری میکردم ریلکس باشم فرقی نمیکرد و ناخودآگاه عصبی میشدم . ریحانه هم خیلی خوب با خصوصیاتم آشنا بود خندید ولی صدایی ازش بلند نشد دوستش و فاطمه خطاب کرد صدایی که از دوستش شنیدم به شدت برام آشنا بود مخصوصا وقتی جیغ زد ریحانه نشست تو ماشین میخواستم برگردم‌ و یه بار دیگه با دقت ببینم ولی میترسیدم خدایی نکرده هوا برش داره دخترای تو این سن خیلی بچه ان . فکر و خیال الکی تو ذهنشون زیاده با این حال ب دلیل کنجکاوی خیلی زیادم طوری که متوجه نشه ،نگاهش کردم ‌ بعد چند ثانیه پامو رو گاز فشردم و حرکت کردم فکرم مشغول شده بود تمرکز کردم تا بفهمم کجا دیدمش و چرا انقدر آشناست یهوووو بلنددد گفتمممم عهههههههه فهمیدممم بعد چند ثانیه مکث زدم زیر خندهه و تودلم گفتم آخییی اینکه همون دخترس چقدررر کوچولووووو واییی منو باش جدیش گرفته بودم خب خداروشکر الان که فهمیدم همسنه خواهرمه خیالم راحت شد ! توجه ام جلب شد به ریحانه که اخمو و دست ب سینه به روبه روش خیره شده بود بہ قلمِ🖊 💙و 💚 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👇👇👇 https://eitaa.com/janamfadayeseyyedali ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
🌺 °•○●﷽●○•° با دیدن قیافش خندم گرفت زدم رو دماغش و گفتم _چیهه بازم قهریی ؟؟؟ حق ب جانب سریع برگشت طرفم و گفت: + ۱۰۰ بارررررر صداتتت زدممممم .عه عه عه معلوم نی حواسش کجاست نشنید حتیییی !!!! لپش و کشدم‌و گفتم : _خو حالا توهم حرص نخور جوجه کوچول چش غره داد ک گفتم : _سلام بر زشت ترین خواهر دنیا حال شما چطورههه با همون حالت جواب داد: + با احوال پرسی شما .راسی بابا چطوره .کجاست ؟ _خونس پیش داداش .رفتیم خونه زود اماده شو که بریم. پکر گفت : +چشم _نبینم غصه بخوریا لبخند قشنگی زد و دوباره ب دستش خیره شد ____ رسیدیم خونه داداش علی برامون ناهار و آماده کرده بود ما که رسیدم خونه خیالش راحت شد ورفت سر کارش خیلی زود آماده شدیم و بعد خوردن ناهار اینبار با پدرم نشستیم تو ماشین بابام اولین الگوی زندگی بود واز بهترین آدمایی که میشناختم !!! حاضر بودم جوونمم بدم تا کنار ما بمونه داغ مادرمون نفس گیر بود وطاقت غمِ دیگه ای رو نداشتیم ...... یکی دوساعت بود که تو راه بودیم بی حوصله به جاده خیره شده بودم بابا خواب بود صدای زنگ موبایل ریحانه همین زمان بلند شد از توآینه نگاش کردم و گفتم کیه ؟ صداشو قطع کرده بود و به صفحه اش نگا میکرد وقتی دیدم جواب نمیدع دستم و بردم پشت تا گوشی و بده بهم بی چون و چرا موبایلش و گذاشت کف دستم تماس قطع شده بود گوشی و گذاشتم روی پام ک اگه دوباره زنگ زد جواب بدم چند ثانیه بعد دوباره زنگ خورد جواب دادم و گفتم:الو؟ بازم قطع شده بود .بعد چندلحظه زنگ خورد حدس زدم مزاحمیه و بازیش گرفته واسه همین لحنم و ملایم کردم و گفتم : _ سلام وقتی جواب نداد اماده شدم هرچی میتونم بگم ک صدای نازک ودخترونه ای مانع حرف زدنم شد گفته بود:الو بفرمایین حدس زدم از دوستای ریحانه باشه وقتی ب جملش فکر کردم .یهو منفجر شدم گوشی وازخودم فاصله دادم و لبم و به دندون گرفتم تا صدام بلند نشه ریحانه که قیافه سرخمم و دید دستپاچه گفت : +کیه داداش دوباره گوشی و کنار گوشم گرفتم.... بہ قلمِ🖊 💙و 💚 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👇👇👇 https://eitaa.com/janamfadayeseyyedali ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
🌺 °•○●﷽●○•° کسی که پشت خط بود و هنوز نفهمیده بودم کیه بلنددد گفت : + دوست ریحان جونم . ممنون میشم گوشیش و بدین بهش بعد تموم شدن جملش تماس قطع شد با چشایی که از جاشون در اومده بودن به صفحه گوشیم نگاه کردم و بلندزدم زیر خنده که ریحانه زد رو بازوم و گفت : +هییییس بابا بیدار شد صدام و پایین تر اوردم ولی نمیتونستم کنترل کنم خندمو از تو اینه ب ریحانه نگاه کردم و گفتم : _واییی تو چجوریی کنار این دوستای خلت دووم میاری ریحانه : +چیشدد کییی بوووود چی گفتتتت !؟ _اوووو یواااش نمیرییی از فضولی زنگ بزن بش میگم بهت بعدش + حداقل بگو کی بود _فک کنم این دوست جیغ جیغوت بود ک دم مدرستون ازش خداحافظی کردی از اینکه دوسش و جیغ جیغو خطاب کردم خندش گرفت و گفت: +نه بابا فاطمه خیلی خانوم و آرومه _بعله کاملاا مشهوده چقدر آروم و خانومه داشت شماره میگرفت ک گفت : +عه داداش من گوشیم شارژ نداره گوشیم و دادم بهش و گفتم : _ بیا با گوشی من بزن ریحانه از تعجب چشاش چهارتا شد و گفت +چییییییی؟؟؟ با گوشییییییییی تو زنگ بزنممم ب دوستم ؟؟؟؟؟؟دختره ها!! خندیدم و گفتم : _اره بزن.اینی که من دیدمم باید بره با عروسکاش بازی کنه خطرناک نیس ! ریحانه هنوزم ترید داشت بلاخره شماره دوسش و گرفت تو فکر بودم . اصلا متوجه حرفاشون نشدم . با خداحافظی ریحانه از دوستش به خودم اومدم . یادِ اون شب دوباره عصبیم کرده بود. از تو آینه به ریحانه نگاه کردم . _ریحانه جان +جانم داداش؟ _این دوستتو چقد میشناسیش؟ بہ قلمِ🖊 💙و ❤️ ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👇👇👇 https://eitaa.com/janamfadayeseyyedali ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
🌺 °•○●﷽●○•° +هیچی تقریبا در حد یه همکلاسی .با اینکه چند ساله باهمیم زیادم صمیمی نیستیم راستش دخترِ خیلی آرومیه . دوس نداره زیاد با کسی دم خور شه . برا همین با هیچکس گرم نمیگیره . _اها پس مغروره ‌ +نه اتفاقا‌. فاطمه دختر خیلی خوبیه _تو که میگی نمیشناسیش بعد چطور دختره خوبیه ؟ +عه خب کامل نمیشناسمش و از جزئیات زندگیش خبر ندارم ولی میدونم دختر خوبیه _که اینطور . داداش داره ؟ +تک بچه اس _ازدواج کرده ؟ زد زیر خنده +اوه اوه تو چیکار به اونش داری اقا دادا؟ _عهههه پروشدیااا اخه یه جا با یه نفر دیدمش ... لا اله الا الله لبشو گزیدو محکم زد رو دستش . +ای وایِ من . محمد!!!!داداشم تو که اینطوری نبودی !!. از کی تا حالا مردمو دید میزنی ؟ از کی تا حالا داداشم آبرویِ یه مومن و میبره ؟؟ وای محمددد!! باورم نمیشههه این حرف از دهن تو در اومده باشه . محمد خودتی اصن ؟ ببینمت !! چجوری قضاوت میکنی اخه ! چی میگی توووو !؟ از یه ریز حرف زدنش خندم گرفته بود. راسم میگف بچه ! خودمم دلیل تغییر یهوییمو نفهمیده بودم. نمیدونم چرا انقد رو مخم بود . دوباره از آینه نگاش کردم _خلاصه زیاد باهاش گرم نشو . ب نظر دختر خوبی نمیاد . +محمد خدایی از تو توقع این حرفا رو ندارم . از کی تا حالا انقد مغرور و از خود مطمئن شدی که تو یه نگاه تعیین میکنی کی بده کی خوب ؟ مگه من دست پرورده ی خودت نیسم !؟ عه عه عه . ببین دوستات چقدر روت تاثیر منفی گذاشتن. بهتره تو روابطتو با اونا قطع کنی ن من . اینو گفت و از پنجره محو تماشای جاده شد . یهو انگار که چیزی یادش اومده باشه برگشت سمتم. +نگفتی واس چی ریسه رفتی از خنده؟! _وای دوباره یادم اوردی . اینو گفتمو زدم زیر خنده . _این دوستت پزشکیَم میخاد قبول شه لابد ؟ +خب اره چشه مگه ؟ _هیچی خواهرم هیچی زنگ میزنه به گوشیت میگه الو بفرمایین!دختره ی خل و چل ! ریحانه چن ثانیه مکث کرد وبعدش زد زیر خنده انقدر باهم خندیدیم و بیچاره رو سوژه کردیم ،دل درد گرفتیم ___ نزدیکای تهران بودیم زدم کنار که یه کش و قوسی به بدنم بدم . به ریحانه نگاه کردم که مظلومانه زیر چادر خوابیده بود . عادتش بود تو ماشین اینجوری میخوابید. چادرشو دادم کنار تا بیدارش کنم از منظره لذت ببره. وقتی دیدم چجوری خابیده دلم رفت براش. صورتشو نوازش کردم و بیخیال بیدار کردنش شدم . ریحانه ی بیچاره . تنها تکیه گاهش من بودم . من باید جای تمام نداشته هاشو پر میکردم . واسه همین خیلی تو رفتارم باهاش دقت میکردم و میکنم همیشه سعی میکنم جوری باشم که همه خواسته هاشو به خودم بگه نه به غریبه ‌! تو همین افکار بودم که صداش بلند شد . کلافه گفت +رسیدیم ؟ _نه خواهری . خسته شدم نگه داشتم. دوس داری بیا قدم بزنیم . اینو گفتمو نگام برگشت سمت بابا که از اول راه خواب بود و جیکَم نزد . بیچاره . به خاطر دردی که داشت چقدر زجر میکشید... همیشه به خاطر این قضیه ناراحت بودم تا فهمیدم خودمم به دردش دچار شدم ... ولی ارثیه ی فراموش نشدنیمو با تمومِ تراژدی هاش دوس داشتم اما من فقط یک هزارم دردشو داشتم ... و اون هر روز با هزار تا درد دیگه هم دست و پنجه نرم میکرد ... بہ قلمِ🖊 💙و 💚 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👇👇👇 https://eitaa.com/janamfadayeseyyedali ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
دکتر سعید نمکی، وزیر بهداشت در پیامی خطاب به مقام معظم رهبر ی:👇👇👇 حضرت آیت ا... العظمی خامنه ای مقام معظم رهبری ( مدظله العالی) با سلام و تقدیم احترام ◀◀ پیام امیدبخش، پدرانه، مهربانانه و سرشار از صفای حضرتعالی همکاران عزیزم را که در سراسر کشور ، شبانه‌روز و بی‌هراس دل به دریای بلا زده‌اند تا هموطنان نازنین گرفتار در گرداب بیماری نوپدید را برهانند سراپا شوق و امید و سپاس کرد و خستگی روز و شبهای نفس‌گیر و جانکاه را از جسم و جانشان زدود و این فرزند کوچک و سرباز خدمتگزارتان را بیش از پیش شرمسار محبت‌های بیکرانتان نمود.
◀◀ امسال سربازان و افسران ارشد نظام سلامت با دل زدن به موج سیلاب‌های بهاری و جانفشانی در آنفلوانزای پائیزی، لحظه‌ای از کنار مردم و بیماران نیازمند دور نشدند و با تلاش بی‌وقفه در کاهش مرگ و میرها افتخاراتی بی‌بدیل آفریدند که سازمان‌های بین‌المللی را در اوج تحریم‌های ظالمانه شگفت‌زده کرد و این بار نیز شیرزنان و بزرگ‌مردان عرصه بهداشت و درمان جان برکف می‌روند تا با شکست هرچه زودتر بیماری افتخاری نو در تاریخ کشور عزیزمان بیافرینند و پیام محبت‌آمیز و دلگرم‌کننده حضرتعالی نفس تازه‌شان بخشید تا آهنگ گام‌های شتابانشان تندتر و زمان سلطه‌شان بر عامل بیماری‌زا کوتاه‌تر شود. ◀◀ علیرغم رنجی که از رنجوری مردم می‌کشیم وفاق و همدلی ملی بین همه دستگاه‌های اجرائی، رسانه ملی، نیروهای مسلح، سازمانهای مردم‌نهاد و مردم عزیز کشورمان در کنار خدمتگزاران عرصه سلامت با شعار «کرونا را شکست می‌دهیم» نمایش بی‌بدیلی است که بی‌تردید با به زانو درآوردن هرچه زودتر بیماری، جهانیان را شگفت‌زده خواهد کرد. ◀◀ امروز فرزندان و سربازان حضرتعالی بعنوان مدافعان سلامت در کنار مدافعان حرم و پیروان فرهنگ ایثار و جهاد می‌کوشند تا با لطف پروردگار هرچه زودتر خبر خوش مهار بیماری را به استحضار فرمانده خویش برسانند. ◀◀ ان‌شاء الله دعای خیر حضرتعالی و مردم شریف و مومن در لیلةالرغائب، جهت دور شدن بیماری و بلا از جان مردم عزیز سرزمینمان و افزایش توان تلاشگران عرصه سلامت کارگشا خواهد بود. طول عمر با برکت و تندرستی حضرتعالی را از خداوند بزرگ مسئلت دارم. سعید نمکی این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2
♥✨ ✨ «| |» محمدرضا که از جبهه می‌اومد و برای چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم .  می‌دیدم نماز شب میخونه و حال عجیبی داره ! یه جوری شرمنده خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده . یه روز صبح ازش پرسیدم : چرا انقدر استغفار میکنی؟ از کدام گناه می‌نالی؟ جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره... راوی: "خواهر شهید" 🥀| | 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2