eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
23.3هزار ویدیو
657 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
👇 🔻 جامعه در امتحان‌ها و فتنه‌ها، خوبی‌ها و بدی‌هایش رو می‌آید. 🔻 مسئولین بد، نمایندۀ بدی‌های جامعه و مسئولین خوب، نمایندۀ خوبی‌های آن هستند. در روایت هست:👇👇 «کَما تَکُونوا یُوَلّى علَیکُم» هرطوری که باشید همان‌گونه مدیر پیدا می‌کنید. 🔻 گاهی یک جامعه با ، بدی‌هایش را رو می‌کند. وقتی مردم یک آدم بد را انتخاب کنند، این مثل همان صفت بدِ پنهانی است که در دل انسان بوده و موقع امتحان، خودش را نشان می‌دهد. 👈 🔥 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔴 حمایت روحانی از لاریحانی در دیدار با خاتمی!| اصلاحات در دام ائتلافی دیگر 🔹 محمد زارع فومنی دبیرکل حزب مردمی اصلاحات در گفت‌و‌گو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره دیدار حجت‌الاسلام و المسلمین حسن روحانی رئیس جمهور و رئیس دولت اصلاحات گفت: طبق اطلاعاتی که ما داریم در این دیدار موضوع انتخابات جزو مهم‌ترین موضوعات بحث دو نفر بوده و تصمیماتی هم در این باره گرفته شده است. 🔹او ادامه داد: حسن روحانی بیشتر درصدد است تا برای ورود علی لاریجانی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم رایزنی کرده و می‌خواهد که اصلاح طلبان را برای حمایت از او قانع کند؛ احتمال رای آوردن او هم زیاد است و اگر نامزدهای اصلاح طلب رد صلاحیت شوند به احتمال زیاد لاریجانی نامزد اصلاح طلبان در این انتخابات خواهد شد و اعتدال گرایان هم از او حمایت خواهند کرد. 🔹 دبیرکل حزب مردمی اصلاحات درباره احتمال ورود محمدجواد ظریف به انتخابات ریاست جمهوری هم گفت: تا جایی که من خبر دارم ظریف قرار است معاون اول و یا وزیر امور خارجه لاریجانی باشد و توافقاتی که با هم داشته‌اند به این نتیجه رسیده اند. حزب اعتدال توسعه ، حزب کارگزاران و حتی اعتماد ملی هم از جدی ترین حامیان او در انتخابات محسوب می‌شوند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔻حجت الاسلام پژمان‌فر: روحانی با ایده جدیدش می‌خواهد دوگانگی انتخاباتی درست کند 🔹رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس: هدف روحانی از طرح موضوع رفع گام به گام تحریم‌ها ایجاد دوگانگی در کشور با انگیزه‌های انتخاباتی است. 🔹روحانی به دنبال آن است تا چنانچه کسانی با این ایده‌اش مخالفت کنند، به مردم بگوید ببینید ما به دنبال برداشتن تحریم‌ها هستیم اما عده‌ای با آن مخالفت می‌کنند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️خیانت دو صدایی ‏راهبرد کل در برابر کل یا جزء در برابر جزء که آقای روحانی از ان سخن گفته، علاوه بر اینکه برخلاف سیاست و راهبرد قطعی اعلام شده ج.ا.ایران از طرف رهبر انقلاب است، در شورای عالی امنیت ملی هم رد شده! این برای چندمین بار است که پس از اعلام موضع صریح رهبر انقلاب که باعث تضعیف سیاست‌های جبهه استکبار در برابر ملت ایران می‌شود، روحانی با اتخاذ موضعی دیگر، به کمک سیاست‌ اعمال فشار غربی‌ها علیه ملت ایران می‌رود! چرا؟ آیا اصرار روحانی روی این موضوع، مصداق همان نیست که شهید سلیمانی آن را نامید؟ ‎ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
❗️دیدگاه‌های نواندیشان متن آموزشی شد! 🗒اخیرا خبری مبنی بر تدوین درسنامه‌ای با موضوع "فقه سیاسی" توسط به گوش رسید. 🔺این درسنامه توسط به چاپ رسیده است! 🔺پیش‌تر نیز یکی دیگر از متون آموزشی تألیف شده توسط وی با عنوان "آشنایی با کلیات حقوق شهروندی" توسط همین پژوهشگاه به چاپ رسیده بود! پ.ن: 💡اساسا "حقوق شهروندی" یکی از موضوعات مورد علاقه دولت روحانی است. موضوعی که دولت تمایل دارد افردی در حوزۀ علمیه برای آن عقبه فقهی فراهم کنند. 🔍سید جواد رائی ورعی، جزء نواندیشان حوزوی و از جمله افرادی است که متمایل به فتنه‌گران است. با توجه به تمایلات سیاسی و نگاه روشنفکری وی خروجی چنین درسنامه‌هایی تئوریزه شدن تفکرات انحرافی در قالب کتابهای آموزشی است. ❗️اکثر سخنان و یادداشتهای ورعی در جهت "تخریب چهره نظام و نهادهای انقلابی" نظیر شورای محترم نگهبان و.. میباشد. وی با مواضع خود به نوعی به‌دنبال القاء انحراف در انقلاب و گفتمان آن است. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به انتخابات باید فراتر از فرصتی برای شکست و پیروزی نگاه کرد. انتخابات مهمترین فرصت برای رشد و تکامل جامعه و فکر مردم است. آن روزی که بشود جامعه را به قدری رشد داد که نسبت به حراف ها و شومن ها بی تفاوت باشد و به محتوا و عمق حرف کاندیداها توجه کند، مردم و کشور پیروز واقعی انتخابات هستند. کاش میشد همه ۸۰ میلیون ایرانی این فیلم‌ کوتاه را ببینند و کمی روی آن تامل‌کنند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تحدیر(تندخوانی)جزء14 حدود30دقیقه دورسیزدهم برای ظهور وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی_عظم_البلا نماهنگ جدید ویژه دعای فرج ‎الهی عظم البلا با صدای دل نشین علی فانی این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد .... این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)🌼 🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده!🌜🍃 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🔰بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت قدس‌سره) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
100مرتبه
┄═❁🍃❈🍃🌹🍃❈🍃❁═┄ 📜 نامه به مالک اشتر (قسمت هفتم) 8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی 🔹ششم سيمای بازرگانان و صاحبان صنايع 🔻سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنايع بپذير و آنها را به نيكوكاری سفارش كن، بازرگانانی كه در شهر ساكنند، يا آنان كه همواره در سير و كوچ كردن می باشند و بازرگانانی كه با نيروی جسمانی كار می كنند، چرا كه آنان منابع اصلی منفعت و پديد آورندگان وسايل زندگی و آسايش و آوردندگان وسايل زندگی از نقاط دور دست و دشوار می باشند، از بيابانها و درياها، و دشتها و كوهستانها، جاهای سختی كه مردم در آن اجتماع نمی كنند، يا برای رفتن به آنجاها شجاعت ندارند. بازرگانان مردمی آرامند و از ستيزه جویی آنان ترسی وجود نخواهد داشت، مردمی آشتی طلبند كه فتنه انگيزی ندارند. در كار آنها بينديش چه در شهری باشند كه تو به سر ميبری يا در شهرهای ديگر، با توجه به آنچه كه تذكر دادم. اين را هم بدان كه در ميان بازرگانان، كسانی هم هستند كه تنگ نظر و بد معامله و بخيل و احتكار كننده اند، كه تنها با زورگویی به سود خود می انديشند. و كالا را به هر قيمتی كه می خواهند می فروشند، كه اين سود جویی و گران فروشی برای همه افراد جامعه زيانبار و عيب بزرگی بر زمامدار است. پس از احتكار كالا جلوگيری كن، كه رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) از آن جلوگيری می كرد، بايد خريد و فروش در جامعه اسلامی ، به سادگی و با موازين عدالت انجام گيرد، با نرخ هایی كه بر فروشنده و خريدار زيانی نرساند، كسی كه پس از منع تو احتكار كند، او را كيفر ده تا عبرت ديگران شود، امّا در كيفر او اسراف نكن. 📜 ، ┄═❁🍃❈🍃🌹🍃❈🍃❁═┄
┄═❁🍃❈🍃🌹🍃❈🍃❁═┄ 📜 نامه به مالک اشتر 8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی (قسمت هشتم) 🔹هفتم سيمای محرومان و مستضعفان 🔻سپس خدا را !خدا را ! در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه كه هيچ چاره ای ندارند و عبارتند از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان. همانا در اين طبقه محروم گروهی خويشتن داری كرده و گروهی به گدایی دست نياز بر می دارند، پس برای خدا پاسدار حقّی باش كه خداوند برای اين طبقه معيّن فرموده است: بخشی از بيت المال و بخشی از غلّه های زمينهای غنيمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پايين اختصاص ده، زيرا برای دورترين مسلمانان همانند نزديكترين آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسؤول رعايت آن می باشی. مبادا سر مستی حكومت تو را از رسيدگی به آنان باز دارد كه هرگز انجام كارهای فراوان و مهم عذری برای ترك مسئوليّتهای كوچكتر نخواهد بود. همواره در فكر مشكلات آنان باش و از آنان روی بر مگردان، به ويژه امور كسانی را از آنان بيشتر رسيدگی كن كه از كوچكی به چشم نمی آيند و ديگران آنان را كوچك می شمارند و كمتر به تو دسترسی دارند. برای اين گروه، از افراد مورد اطمينان خود كه خدا ترس و فروتنند فردی را انتخاب كن، تا پيرامونشان تحقيق و مسائل آنان را به تو گزارش كنند. سپس در رفع مشكلاتشان به گونه ای عمل كن كه در پيشگاه خدا عذری داشته باشی، زيرا اين گروه در ميان رعيّت بيشتر از ديگران به عدالت نيازمندند و حق آنان را به گونه ای بپرداز كه در نزد خدا معذور باشی، از يتيمان خردسال، و پيران سالخورده كه راه چاره ای ندارند. و دست نياز بر نمی دارند پيوسته دلجویی كن كه مسؤوليّتی سنگين بر دوش زمامداران است، اگر چه حق تمامش سنگين است امّا خدا آن را بر مردمی آسان می كند كه آخرت می طلبند، نفس را به شكيبايی وا می دارند و به وعده های پروردگار اطمينان دارند. پس بخشی از وقت خود را به كسانی اختصاص ده كه به تو نياز دارند، تا شخصا به امور آنان رسيدگی كنی و در مجلس عمومی با آنان بنشين و در برابر خدایی كه تو را آفريده فروتن باش و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو كند، من از رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) بارها شنيدم كه می فرمود: «ملّتی كه حق ناتوانان را از زورمندان، بی اضطراب و بهانه ای باز نستاند، رستگار نخواهد شد» پس درشتی و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار كن و تنگ نظری و خود بزرگ بينی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را به روی تو بگشايد، و تو را پاداش اطاعت ببخشايد، آنچه به مردم می بخشی بر تو گوارا باشد و اگر چيزی را از كسی باز ميداری با مهربانی و پوزش خواهی همراه باشد. 📜 ، ┄═❁🍃❈🍃🌹🍃❈🍃❁═┄
روز شصت و چهارم.mp3
2.56M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷تقدیم به روح پاک و مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس 🔷 سهم روز شصت‌و چهارم: نامه ۵۳ بند ۸ (قسمت ششم و هفتم)
رمان مذهبی و بسیار زیبای با موضوع شهدای وطن سربازان گمنام امام زمان (عج)
🌹 سریع از ماشین پیاده شد،ماشین بچه ها را در کنار دانشگاه دید،امیر به محض دیدن کمیل به سمتش آمد. ــ سلام قربان ــ سلام ــ یکی پیاده شد رفت داخل،سمت دفتر بسیج دانشگاه ــ من میرم داخل ،به امیرعلی زنگ بزن خودشو برسونه ــ بله قربان،همراهتون بیام؟ ــ نه لازم نیست کمیل دستی به اسلحه اش کشید،تا از وجودش مطمئن شود،از حراست دانشگاه گذشت و به طرف دفتر رفت،طبق گفته ی حراست دفتر دانشگاه بعد از اون اتفاق دفتر را بستن،نگاهی به در باز شده ی دفترانداخت،مطمئن بود کسی که وارد دفتر شده کلید همراه داشته‌،نگاهی به اطراف انداخت،بعد اینکه از خلوت بودن محوطه مطمئن شد ،وارد دفتر شد ،نگاهی به اطراف انداخت چیز مشکوکی ندید اما صدایی از اتاق اخری می آمد،آرام به سمت اتاق حرکت کرد،نگاهی به در انداخت که روی آن فرماندهی نوشته شده بود،اسلحه اش را در آورد به سمت پایین رفت،در را آرام باز کرد،نگاهی به اتاق انداخت که با دیدن شخصی که با اضطراب و عجله مشغول برداشتن مدارک از گاوصندوق است،اسلحه را به سمتش گرفت و گفت: ــ دستاتو بگیر بالا دستان مرد از کار ایستادند و مدارکی که برداشته بود بر روی زمین افتادند . ــ بلند شو سریع مرد آرام بلند شد ــ بچرخ ،دارم میگم بچرخ با چرخیدن مرد،کمیل مشکوک چهره اش را بررسی کرد ،به او نزدیک شد ،عینکش را برداشت و ریشی که برای خود گذاشته بود را از روی صورتش کند،تا میخواست عکس العملی به شخصی که روبه رویش ایستاده نشان دهد،صدای قدم هایی را شنید. سریع دستش را دور گلوی مرد پیچاند وآن را به پشت در کشاند،و کنار گوشش زمزمه کرد: ــ صدات درنیاد والا همینجا یه گلوله حرومت میکنم صدای قدم ها به اتاق نزدیک شدکمیل حدس می زد که شاید همدستانش به دنبالش آمده باشند ،با وارد شدن شخصی به اتاق کمیل اسلحه را بالا آورد اما با دیدن شخص روبرویش که با وحشت به هردو نگاه می کرد،با عصبانیت غرید: ــ اینجا چیکار میکنید؟؟ سمانه با ترس و تعجب به سهرابی که بین دستان کمیل بود خیره شده بود،نگاهش یه اسلحه ی کمیل کشیده شد از ترس نمی توانست حرفی بزند ،فقط دهانش باز و بسته می شد اما هیچ صدایی از آن بیرون نمی امد،با صدای کمیل به خودش امد. ــ میگم اینجا چیکار میکنید تا میخواست جواب کمیل را بدهد،صدای سهرابی نگاه هر دو را به خود کشاند،سمانه با نفرت به او نگاهی انداخت. ــ تو کی هستی؟سمانه رو از کجا میشناسی کمیل از اینکه سهرابی اسم سمانه را به زبان اورده بود عصبی حصار دستش را تنگ تر کرد و غرید: ــ ببند دهنتو سمانه با وحشت به صورت سهرابی نگاهی انداخت،با اینکه او متنفر بود ولی نمی خواست به خاطر اون برای کمیل دردسری بشه. ــ ولش کنید صورتش کبود شد‌،توروخدا ولش کنی آقا کمیل کمیل او را هل داد که بر روی زمین زانو زد و به سرفه کردن افتاد، میان سرفه هایش با سختی گفت: ــ پس کمیل تویی؟کمیل برزگر،پس اونی که رئیس کمر همت به نابودیش بسته تویی کمیل که نگاه ترسیده ی سمانه را بر خود احساس کرد،برای اینکه سهرابی را ساکت کند تا بیشتر با حرف هایش سمانه را نترساند،غرید: ــ ببند دهنتو تا برات نبستمش سریع سویچ های ماشین را از جیب کتش دراورد و به طرف سمانه گرفت: ــ برید تو ماشین تا من بیام ،درادو هم قفل کن سمانه با ترس به او خیره شده بود که با تشر کمیل سریع سویچ را از دستش گرفت و نگاه نگرانی به آن دو انداخت و از اتاق خارج شد. کمیل نگاهش را از چارچوب در گرفت و به سهرابی سوق داد: ــ میدونم فکرشو نمیکردی گیر بیفتی ولی باید خودتو برای همچین روزی آماده میکردی سهرابی پوزخندی زد و بدون اینکه جوابی به حرف کمیل بدهد،گفت: ــ رابطه تو و سمانه چیه؟حالا دونستم چرا رئیس اینقدر اصرار داشت بشیری رو بزنیم کنار،اونا میخواستن با نابودی سمانه از تو انتقام بگیرن کمیل با صدای بلند فریاد زد: ــ اسمشو روی زبون کثیفت نیار سهرابی که از اینکه کمیل را عصبی کرده بود ،خوشحال بود،نیشخندی زد و ادامه داد: ــ بیچاره سمانه،اون ارزشش بیشتر از این چ.. با مشتی که بر صورتش نشست مهلت ادامه حرفش را کمیل از او گرفت: ــ خفه شو عوضی،به خدا بخواید بهش نزدیکش بشیط میکشمتون ... 🌸 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🌹 گوشی اش را در آورد و سریع شماره امیر را گرفت: ــ بله قربان ــ سریع اونی که بیرونه رو دستگیر کنید ،تو و امیرعلی هم بیاید داخل ـ ـچشم قربان کمیل نمی توانست بیشتر از این با او تنها بماند چون مطمئن نبود که او را سالم نگه می داشت. امیر و امیرعلی وارد اتاق شدند به امیر اشاره کرد تا سهرابی را ببرد امیر سریع به سمت سهرابی امد و او را به سمت در برد ،لحظه ی آخر سهرابی روبه کمیل پوزخندی زد و گفت: ــ فک نکن رئیس بزاره یه لحظه با آرامش زندگی کنی ،هم تو هم سمانه کمیل به سمت رفت که امیرعلی او را گرفت،امیر سریع سهرابی را از انها دور کرد،کمیل عصبی به سمتش امیرعلی برگشت؛ ــ ببین تو این گاوصندوق چه چیز مهمی پیدا میشه که سهرابی به خاطرش برگشته،من میرم بعد میام اداره ــ بسلامت قبل از اینکه از اتاق بیرون برود برگشت: ــ امیرعلی حراستو هم چک کن،ببین چطور اجازه دادن سهرابی با این تیپ و قیافه اومده تو امیرعلی سری تکان داد *** سمانه در ماشین نشسته بود و نگاه ترسیده اش را به در دانشگاه دوخته بود،نگران کمیل بود و می ترسید سهرابی بلایی سرش بیاورد،چند بار خواست پیاده شود و به سراغ کمیل برود اما پشیمان می شد،دستانش از استرس سرد شده بودند نمی دانست چیکار کند،دستش که بر روی دستگیره نشست تا در را باز کند،سهرابی همراه مردی بیرون آمد،سمانه وحشت زده از اینکه نکند بلایی سر کمیل آورده باشند از ماشین پیاده شد،اما با بیرون امدن کمیل و اشاره ای به ان مرد ،نفس راحتی کشید،کمیل عصبی به سمتش امد; ــ مگه نگفتم از ماشین پایین نیاید سمانه بی اختیار گفت: ــ سهرابی با اون مرد اومدن بیرون ترسیدم بلایی سرتون اورده باشن عجیب است که همه ی عصبانیت کمیل با این حرف سمانه فروریخت،با لحنی ارام گفت: ــ سوار بشید،میرسونمتون،کلاس که ندارید؟ ــ نه هر دو سوار ماشین شدند ،کمیل دنده عوض کرد و گفت: ــ حتی اگه بلایی سر من اورده باشن نباید پیاده می شدید وقتی جوابی از سمانه نشنید ادامه داد: ــ برا چی اومده بودید دفتر؟ ــ در باز بود،بچه ها گفته بودند دفتر را بستند و کسی حق نداره بره داخل،اما وقتی دیدم در بازه ترسیدم بازم کسی بخواد به اسم بسیج یه خرابکاری دیگه درست کنه کمیل نفس عمیقی کشید تا بر خودش مسلط شود؛این دختر او را به مرز جنون رسانده بود،بعد از این همه اتفاق باز هم بیخیال نشده بود،دیگر نمی توانست سکوت کند باید بحث ازدواج را پیش میکشید،و همیشه کنارش می ماند و مواظبش بود،والا بلایی سر خودش می اورد، با صدای سمانه به سمت او چرخید؛ ــ منظور سهرابی از اون حرفا چی بود? ــ نمی خواد ذهنتونو مشغول کنید ،اون فقط میخواست حرفی زده باشد سمانه با اینکه قانع نشده بود اما حرف دیگری نزد و تا خانه زمان در سکوت گذشت. جلوی در خانه ایستاد ،سمانه در را باز کرد و قبل از اینکه پیاده شود گفت: ــ خیلی ممنون زحمت کشیدید ــ خواهش میکنم وظیفه بود تا سمانه می خواست برودصدایش کرد سمانه برگشت؛ ــ بله؟ ــ باید بهاتون در مورد یک چیز مهمی صحبت کنم؟ ــ چیزی شده؟ ــ نگران نباشید چیزبدی نیست؟ ــخب بگید ــ نه الان وقتش نیست اگه وقت داشته باشید فردا باتون صحبت کنم ــ باشه ،ولی کجا ــ براتون آدرسو میفرستم ــ باشه حتما،بفرمایید تو ــ نه خیلی ممنون،سلام برسونید ــ سلامت باشید سمانه وارد خانه شد به در تکیه داد و ذهنش به مرور صحنه های یک ساعت پیش پرداخت،کمیل با آن اسلحه،عصبانیتش از اینکه سهرابی اسمش را به زبان آورد،و همه ی اتفاقات لرزی به قلب و اندامش انداخته بود ،ناخوداگاه لبخندی شرین و گرمی بر لبانش نشست ،چشمانش را آرام باز کرد،فرحناز خانم کنار در ورودی منتظرش مانده بود،با لبخند عمیقی به سمتش رقت. ... 🌸 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2