🔴 ارثیه مشابه دو دوست امنیتی !!
🔹یک سال پیش نفیسه کوهنورد خبرنگار فعلی بی بی سی فارسی در عراق (خبرنگار اصلاح طلب سابق در ایران) در اظهاراتی جنجالی گفت :
"مصطفی الکاظمی گزینه مورد علاقه رئیس جمهور ایران حسن روحانی بوده است. حسن روحانی و مصطفی الکاظمی از دوران ریاست روحانی بر شورای عالی امنیت ملی یکدیگر را میشناختند و با هم ارتباط نزدیکی داشتند"!!!
بسیاری در عراق معتقدند که الکاظمی سال ها در استخدام سازمان جاسوسی آمریکا بوده و هست.
پس از شهادت حاج قاسم عزیز ، الکاظمی دوست قدیمی روحانی که رئیس سازمان اطلاعاتی عراق بود با حمایت صریح آمریکا به نخست وزیری رسید!
جالب اینجاست که هر دو نفر الان رئیس دو دولت ایران و عراق هستند و هر دو روزهای پایانی حکومتشان را می گذرانند.
و جالب تر اینکه عملکرد هر دو دولت سبب ایجاد بحران هایی مثل #قطعی_برق و نارضایتی شدید مردم شده و هر دو برای دولت بعدی یک ارثیه مشابه یعنی بحران به ارث می گذارند !!! ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استاندار خراسان شمالی خطاب به فرماندار راز و جرگلان: چرا با لباس خاکی به جلسه رسمی استان آمدید؟
امروز در حالی که فرماندار راز و جرگلان پس از وقوع سیلاب در محور راز به بجنورد با لباس خاکی و گل آلود در جلسه شورای برنامهریزی استان حضور یافت، مورد انتقاد استاندار خراسان شمالی قرار گرفت
🔷 توییت آمنه سادات ذبیح پور خبرنگار خبر 2030 خطاب به ریاست جدید قوه قضا پیرامون #مشایی
🔸 اسفندیار رحیم مشایی به حبس دراز مدت محکوم شد ولی پس از چند ماه مشایی به دلایل نامعلوم مرخصی طولانی مدت گرفت.
🔸گفتنی است حمید بقایی نیز به دلایل مشکلات جسمانی!! هم اکنون در مرخصی به مدت نامعلوم به سر میبرد!
*❓کدام یک از وزرای دولت روحانی، جبران ناپذیرترین خسارات را بر مردم و کشور تحمیل کرد؟*
بسیاری از خسارات وارده این چند ساله وزرای دولت روحانی، در کوتاه مدت و بلند مدت قابل جبران است اما کدامیک از خسارات زیر که حاصل کارشکنیهای وزارت ارتباطات بود قابل جبران است؟
👁🗨 به تاراج رفتن دقیقترین اطلاعات میلیونها ایرانی از کشور
💔 فروپاشی بنیان میلیونها خانواده و بروز هزارن قتل، طلاق، خودکشی، تجاوز، اغتشاشات و کشتهها، شایعات، تخریبها، آبروریزیها و بروز انواع انحرافات فکری و جنسی و همچنین بروز آسیبهای عمیق و جبرانناپذیر بر افکار و اعتقادات دینی، فرهنگی و اجتماعی و... که عامل اصلی همگی آنها، ول کردن فضای مجازیِ تحت تسلط مطلق بیگانگان و از طرفی کارشکنیهای متعدد در مسیر حمایت از ابزارهای ایرانی و زیر پا گذاشتن فرامین رهبری بوده است.
امام خامنه ای: متأسّفانه در فضای مجازیِ کشور ما هم که آن رعایتهای لازم با وجود این همه تأکیدی که من کردم صورت نمیگیرد و در یک جهاتی واقعاً ول است، که بایستی آن کسانی که مسئول هستند، حواسشان باشد. همهی کشورهای دنیا روی فضای مجازیِ خودشان دارند اِعمال مدیریّت میکنند، [درحالیکه] ما افتخار میکنیم به اینکه ما فضای مجازی را ول کردهایم! این افتخار ندارد؛ این به هیچ وجه افتخار ندارد. فضای مجازی را بایستی مدیریّت کرد. از این امکان مردم استفاده کنند، برای مردم بلاشک وسیلهی آزادی است، خیلی هم خوب است امّا نباید این وسیله را در اختیار دشمن گذاشت که بتواند علیه کشور و علیه ملّت توطئه کند.
#نبرد_روایت_ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعتراض دامداران به بیتدبیریهای دولت
🔹دامداران اصفهانی امروز در اعتراض به قیمت دولتی خرید شیر از آنها و کمبود نهاده دام و علوفه مورد نیازشان تجمع کردند و یکی از دامداران شیرهای دامداری خودش را مقابل کشتارگاه این شهر بر زمین ریخت.
🔹متاسفانه تاکنون حسن روحانی و وزرای اقتصادی پاسخگوی زیان دامداران و سومدیریت در بازار نبودهاند.
💠 حراج عجیب یک سوم معادن ایران
توزیع ۶ هزار میلیارد تومانی رانت
دولت درست در آخرین روزهای فعالیت خود حدود یک سوم معادن کشور را در فرآیندی عجیب به چوب حراج زده است.
دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و واردکنندگان مواد معدنی ارزش این معادن را حداقل ۶ هزار میلیارد تومان میداند و ارزش ذخایر این معادن حدود ۱۵۰ میلیارد دلار برآورد میشود.
۶ هزار معدن به علاوه پهنههای جدیدی در فهرست واگذاری قرار گرفتهاند که مطابق نقشههای کاداستر وزارت صمت نزدیک به ۳۰ درصد محدودههای معدنی ایران هستند.
از واگذاری عجولانه این تعداد معدن که بگذریم شیوه واگذاری هم بسیار عجیب و پر اما و اگر است. این معادن نه فقط بنا نیست که از طریق مزایده واگذار شود که بناست از طریق ثبتنام در یک وبسایت آزادسازی شوند و معادن به کسانی تعلق میگیرد که زودتر ثبتنام کردهاند!
کامران وکیل، دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و واردکنندگان مواد معدنی به تجارتنیوز میگوید که این واگذاری عجیب در سکوت کامل انجام شده و فعالان این حوزه از آن بیاطلاع بودند و جالب است که بدانید تشکلهای صنفی بخش معدن از طریق گزارش رسانهها از این اقدام مطلع شدهاند!
او ادامه میدهد: مشخص نیست حجم وسیعی از معادن کشور قرار است با چه قیمتی، چه ساز و کاری و چه فرآیند نظارتی واگذار شوند و چرا نهادهای نظارتی وارد این فرآیند فسادآمیز واگذاری نمیشوند.
بنا به گفته دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و واردکنندگان مواد معدنی، ارزش این معادن حداقل ۶ هزار میلیارد تومان است و با واگذاری شبهناک آن بخش بزرگی از معادن ایران به دست کسانی میافتد که صاحب رانت هستند.
همچنین علیرضا رزمحسینی، وزیر صمت ارزش ذخایر معادن اکتشافی را حدود ۵۰۰ میلیارد دلار تخمین زده است که با این حساب ارزش ذخایر معادن کشف شده چیزی حدود ۱۵۰ میلیارد دلار است.
معدن سرب را به اسم معدن آهک واگذار کردهاند!
واگذاری پر ابهام معادن ایران در حالی رخ میدهد که پیش از این قرار بود ۱۳ هزار و ۵۰۰ معدن واگذار شوند اما وزارت صمت به روزنامه فرهیختگان توضیح داده است که ۷ هزار و ۵۰۰ معدن دچار معارض و مشکلات حقوقی با سازمانهای مختلف از جمله محیط زیست هستند و به همین دلیل از فهرست این واگذاری حذف شدهاند.
البته وکیلی این توضیح را چندان قبول ندارد و میگوید که احتمالا معادنی که دارای ارزش اقتصادی بالایی هستند برای واگذاری گلچین شدهاند.
او تاکید میکند که فرآیند نظارت در بخش معدن بسیار ضعیف است و حتی مواردی از رای فروشی در شوراهای حل اختلاف و دعاوی این بخش گزارش میشود و همین مساله امکان فساد در بخش معدن را بالا برده است.
داریوش اسماعیلی، معاون سابق امور معادن وزارت صمت که در دی ماه ۹۹ استعفا داده است در گفتگو با تجارتنیوز تاکید میکند که حجم معادنی که در این فرآیند فسادآمیز واگذار میشوند بسیار بزرگ است و البته از قبل برنامه واگذاری آنها وجود داشت اما مشخص نیست که چگونه ۱۳ هزار و ۵۰۰ معدن به ۶ هزار معدن رسیدهاند و به نظر میرسد که مسئولان فعلی وزارت صمت شرایط را انحصاری کردهاند و در حال مهندسی فرآیند واگذاری هستند.
او ادامه میدهد: در فرآیند واگذاری این معادن تخلفات دیگری هم وجود دارد که مثلا در پهنهای که معدن سرب وجود دارد با عنوان معدن آهک عرضه شده است.
اسماعیلی تاکید میکند که نهادهای نظارتی باید هرچه سریعتر وارد این فرآیند واگذاری شده و واگذاریهای انجام شده را ابطال کنند.
🔺دیدار رهبران سیاسی افغان و طالبان در تهران
🔹تهران با دعوت از شماری از رهبران و چهرههای سیاسی افغانستان و همچنین میزبانی از رهبران ارشد سیاسی گروه طالبان، زمینه را برای آغاز همگرایی میان گروههای مختلف افغانستان فراهم کرده و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از بروز تنشهای سیاسی و نظامی در افغانستان به کار بسته است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 «ناگفتههای معاهده پاریس»
🔸 رفاه مردمی که فدای خوش رقصی برای غرب شد.
چه شد که برقها به یکباره بعد از توافقنامه پاریس شروع به قطع شدن کردند.
استاد رائفی پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #موشن_گرافیک | آمار صادرات ایران به کشورهای همسایه ایران در سال ۱۳۹۹
🔹از مجموع ۳۴میلیارد دلار صادرات غیر نفتی ایران در سال۹۹، بیش از ۲۰ میلیارد دلار از آن به کشورهای همسایه صادر شده است.
🔹کشورهای همسایه ظرفیتی ویژه برای صادرات و بیاثر سازی تحریمها هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آیا وجود گشت ارشاد لازم و ضروریست؟
⁉️ و آیا تاکنون مفید بوده؟
📽 #ببینید استاد #رحیم_پور_ازغدی پاسخ میدهد
#جامعه_سازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دولت روحانی فاتحه صنعت برق رو خوند!
افشاگری نماینده مجلس از دلایل قطعی برق و فاجعه ایجاد شده توسط دولت روحانی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با وجود کمکاریها و وعدههای پوچ دولت، حاج حسین یکتا و گروههای جهادی راهی سیستان و بلوچستان شدند
🔸کرونا و کم آبی از مشکلات اصلی این روزهای سیستان و بلوچستان است. باز هم انقلابیها و جوانان جهادی به مردم مظلوم کمک میکنند و برخی مسئولین در ولنجک تنها در حال تدبیر امور!!!
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جزءخوانی
تحدیر(تندخوانی)جزء26
حدود30دقیقه
دورشانزدهم
برای ظهور
وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی
ورفع مشکلات مسلمین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
📽 کریمی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد ....
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی_عظم_البلا
نماهنگ جدید ویژه دعای فرج الهی عظم البلا با صدای دل نشین علی فانی
#أللَّھُمَ_عجِلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَرَج
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید:
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه مرتبه)🌼
🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی _ قرار بده!🌜🍃
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🔰بهجتالدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد توصیه حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره)
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(20).mp3
1.89M
🔈 ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌷تقدیم به روح پاک و مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس
🔷 سهم روز صد و هفتاد و هفتم : خطبه ۴۶ تا خطبه ۴۳
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📣 ( در سال ۳۷ هجری که امام علیه السلام به سوی شام سفر آغاز کرد، این نیایش را در حالی که پا در رکاب نهاد مطرح فرمود.)
🔹دعای سفر
♦️خدايا! از سختی سفر و اندوه بازگشتن و روبرو شدن با مناظر ناگوار در خانواده و مال و فرزند به تو پناه می برم. پروردگارا! تو در سفر همراه ما و در وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهبانی و جمع ميان اين دو را هيچ کس جز تو نتواند کرد، زيرا آن کس که سرپرست بازماندگان است نمی تواند همراه مسافر باشد و آن که همراه و همسفر است سرپرست بازماندگان انسان نمی تواند باشد.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه46
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📣 ( قسمتی از سخنرانی طولانی امام علیه السلام که در روز عید فطر در کوفه ایراد فرمود.)
1⃣ ضرورت ستايش پروردگار
♦️ستايش خداوندی را سزاست که کسی از رحمت او مأيوس نگردد و از نعمت های فراوان او بيرون نتوان رفت؛ خداوندی که از آمرزش او هيچ گناهکاری نااميد نگردد و از پرستش او نبايد سرپيچی کرد. خدايی که رحمتش قطع نمی گردد و نعمت های او پايان نمی پذيرد.
2⃣ روش برخورد با دنيا
♦️ دنيا خانه آرزوهايی است که زود نابود می شود و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنيا شيرين و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود و قلب بيننده را می فريبد. سعی کنيد با بهترين زاد و توشه از آن کوچ کنيد و بيش از کفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نکنيد.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه45
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📣 (در سال ۳۸ هجری، یکی از فرمانداران امام علیه السلام به نام مصقله بن هبیره اسیران بنی ناجیه را از فرمانده لشکر آن حضرت را خرید و آزاد کرد، اما وقتی از او غرامت خواستند به طرف معاویه فرار کرد.)
🔹تأسف از فرار مصقله
♦️خدا روی مصقله را زشت گرداند، کار بزرگواران را انجام داد، امّا خود چونان بردگان فرار کرد؛ هنوز ثناخوان به مدّاحی او برنخاسته بود که او را ساکت کرد، هنوز سخن ستايشگر او به پايان نرسيده بود که آنها را به زحمت انداخت. امّا اگر مردانه ايستاده بود همان مقدار که داشت از او می پذيرفتيم و تا هنگام قدرت و توانايی به او مهلت می داديم.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه44
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📣 ( وقتی نماینده خود جریربن عبدالله را در سال ۳۶ هجری به طرف معاویه فرستاد و پاسخی روشن نمی داد یاران امام گفتند، وسایل جنگ را مهیا کن، فرمود:)
1⃣ واقع نگری در برخورد با دشمن
♦️مهيّا شدن من برای جنگ با شاميان در حالیکه «جرير» را به رسالت به طرف آنان فرستاده ام، بستن راه صلح و بازداشتن شاميان از راه خير است، اگر آن را انتخاب کنند. من مدّت اقامت «جرير» را در شام معيّن کردم، که اگر تأخير کند يا فريبش دادند و يا از اطاعت من سرباز زده است. عقيده من اين است که صبر نموده با آنها مدارا کنيد، گر چه مانع آن نيستم که خود را برای پيکار آماده سازيد.
2⃣ ضرورت جهاد با شاميان
♦️من بارها جنگ با معاويه را بررسی کرده ام و پشت و روی آن را سنجيده، ديدم راهی جز پيکار يا کافر شدن نسبت به آن چه که پيامبر(صلی الله علیه و آله)آورده باقی نمانده است، زيرا در گذشته کسی بر مردم حکومت می کرد که اعمال او [عثمان] حوادثی آفريد و باعث گفتگو و سرو صداهای فراوان شد، مردم آنگاه اعتراض کردند و تغييرش دادند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه43
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
#هرچی_توبخوای
#قسمت65
دلم واقعا براشون تنگ شده بود...
محکم بغلشون کردم.امیرمحمد پسر علی شش سالش بود.گفت:
_عمه حالت خوب شد دیگه؟😍👦🏻
بالبخند گفتم:
_بهترم عزیزم.دعا کن خوب بشم.😊
ضحی که الان پنج سالش بود گفت:
_عمه ما اینقدر برات دعا کردیم که زود خوب بشی.👧🏻😍🙏
چشمهام پر اشک شد...😢
حتی بچه ها هم بخاطر من ناراحت بودن.گفتم:
_بخاطر دعاهای شما بود که خدا کمکم کرد.😢😊
حنانه هم که نزدیک دو سالش بود خودشو انداخت بغلم👧🏻🤗 و با دستهای کوچولوش نوازشم میکرد.
مهر ماه شد...
دانشگاه ثبت نام کردم.ترم آخرم بود. باشگاه هم میرفتم.سرمو شلوغ کرده بودم که زندگیم عادی بشه.😊👌ولی هنوز از ماشین امین استفاده میکردم. وقتی تو ماشین مینشستم بوی امین میومد.💖🚙💓
دیگه میخندیدم،شوخی میکردم،زندگی میکردم ولی #ظاهری...
تو دلم غمی بود که تموم شدنی نبود.
هشت ماه از شهادت امین گذشت...
از باشگاه میرفتم خونه،با ماشین امین.تو خیابان یه دفعه یه ماشین خارجی از پارک در اومد و محکم خورد به ماشین من.🚗
ای وای ماشین امینم..😱😨🚙
پیاده شدم ببینم ماشینم چی شده.در سمت کنار راننده کلا رفته بود داخل. راننده ی اون ماشین که پسر جوانی بود تا دید راننده خانومه و چادری، شروع کرد به فرافکنی.😐
با دعوا گفت:
_خانم چکار میکنی؟حواست کجاست؟ماشینمو خراب کردی.کلی خسارت زدی.😡🗣
الان وقت #اقتدار و #قاطع بودنه.با اخم نگاهش کردم.گفت:
_چیه؟یه جوری نگاه میکنی انگار من مقصرم.😠
خیلی پر رو بود... اطرافمون جمع شدن و ترافیک شد.رفتم سمت ماشینم.گوشیمو برداشتم و به پلیس زنگ زدم.📲😏تا متوجه شد به پلیس زنگ زدم از پشت بهم حمله کرد که گوشی رو بگیره.گوشیم از دستم افتاد و شکست.😠
منم جا خوردم یکی محکم زدم تو ساق دستش.فریاد بلندی زد.گفتم:
_چته؟ چرا حمله میکنی؟مگه نمیگی من مقصرم؟خب بذار پلیس بیاد خسارت بگیری.😠😏
با فریاد گفت:
_تو چته؟وحشی..دستم شکست.😡🗣
با عصبانیت داد زدم:
_تو حمله کردی.گوشی منم شکستی.😡
مردم سعی میکردن آروممون کنن. گفت:
_هم به ماشینم خسارت زدی هم دستمو شکستی. باید عذرخواهی کنی تا شاید ببخشمت.😏😡
پوزخند زدم و به آقایی گفتم:
_لطفا زنگ بزنید پلیس بیاد😏
رو به پسره گفتم:
_تا ببینم کی مقصره.
مردم به پسره میگفتن تو مقصری ولی زیر بار نمیرفت.چند نفری هم به من میگفتن تو کوتاه بیا.گفتم:
_باید معلوم بشه کی مقصره و مقصر عذرخواهی کنه.
چند دقیقه گذشت...
پسره زیر فشار بود.هم همه بهش میگفتن معلومه که تو مقصری،هم دستش درد میکرد،هم از اینکه داشت کم میاورد عصبی بود.داد زد:
_خیلی خب،برو.خسارت نمیخوام.😠
با خونسردی به جمعیت گفتم:
_زنگ بزنین پلیس بیاد،چرا ایستادین نگاه میکنین؟ مگه نمیخواین راه باز بشه؟
چند نفری پسره رو کنار کشیدن و چیزی بهش گفتن که آروم شد.نمیدونم چه ریگی به کفشش بود که نمیخواست پلیس بیاد.😐
اومد سمت من و آروم گفت:
_هر چقدر پول میخوای نقدا همینجا میدم.فقط تمومش کن.😕
با اخم نگاهش کردم و گفتم:
_اولا به پولی که موقع تصادف طرف مقصر پرداخت میکنه میگن خسارت.😠☝️ثانیا خسارت نمیخوام.همونکه قبلاج گفتم.مقصر باید معلوم بشه و عذر خواهی کنه..
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#هرچی_توبخوای
#قسمت66
اخم کرد و داد زد:
_خیلی پررویی بابا.فکر کردی کی هستی؟زنگ بزن پلیس بیاد.
با تمسخر گفتم:
_اگه گوشیمو نشکسته بودی تا الان پلیس اینجا بود.
عصبانی تر شد.😡رفت پیش ماشینش.اون چند نفری که باهاش صحبت کرده بودن و آروم شده بود،اومدن پیش من.گفتن:
👥_اونکه قبول کرده مقصره.شما دیگه کوتاه بیا.میگی خسارت هم که نمیخوای،پس برو دیگه.
گفتم:
_مقصر باید عذرخواهی کنه.
یکیشون که داغ کرده بود گفت:
_اصلا میدونی اون کی هست؟اون پسر..
اسم یکی رو آورد که من نمیشناختمش.گفتم:
_پس برای همین نمیخواد پلیس بیاد.
گفتن:
👥_آبروش میره.صحبت آبروی مؤمنه.
-من با آبروی باباش کاری ندارم.مثل بچه ی آدم قبول کنه مقصره و عذرخواهی کنه.
وقتی دیدن من کوتاه نمیام دوباره رفتن سراغ پسره.ترافیک سنگینی شد.مردم هم غرغر میکردن.
بعد مدتی پسره دوباره اومد پیش من،خیلی مؤدبانه گفت:
_سرکار خانم،من مقصرم و عذرخواهی میکنم.😠
سریع روشو کرد اونور که بره.بهش گفتم:
_همون چیزی که بخاطرش مغرور بودی،باعث شد الان غرور تو بذاری زیر پات.☝️
ایستاد و بااخم به من نگاه کرد.😠خیلی خونسرد رفتم سوار ماشین شدم و حرکت کردم.
شب به باباومامان گفتم تصادف کردم و طرف مقصر بوده ولی چون عذرخواهی کرد ازش خسارت نگرفتم... مامان به محمد گفت ماشین منو ببره صافکاری.
چند وقت بعد یه روز مریم باهام تماس گرفت که بریم هیئت.
قبل از ازدواج من و امین،گاهی با محمد و مریم میرفتم هیئت.چندبار هم با امین رفتم.😞👣یه مداحی داشت که گاهی مداحی میکرد ولی وقتی روضه میخوند مجلس پر از گریه و ناله میشد. حتی مداحی سینه زنی هم که میخوند،خیلی ها اشک میریختن.سوز عجیبی داشت.😊✨
سریع قبول کردم.اومدن دنبالم...
اون شب هم همون مداح بود.مجلس خیلی شور و ناله داشت.
وقتی تموم شد،من و مریم و بچه ها تو ماشین نشسته بودیم.منتظر محمد بودیم.مریم گفت:
_امشب دوست محمد هست.ممکنه طول بکشه تا محمد بیاد.
گفتم:
_پس من و ضحی میریم مغازه خوراکی بخریم.
با ضحی از مغازه اومدیم بیرون.
آقایی ضحی رو صدا کرد.👤👧🏻ضحی بدو رفت پیشش. بهش میگفت عمو.اون آقا خم شد و با ضحی صحبت میکرد.آقا رو نشناختم.رفتم نزدیکتر و ضحی رو صدا کردم.آقا ایستاد و سلام کرد.بدون اینکه نگاهش کنم خیلی رسمی جواب دادم.رو به ضحی گفتم:
_بریم.
ضحی به اون آقا نگاهی کرد و از خوراکی که داشت بهش تعارف کرد.آقا هم بامهربانی یه کم برداشت و از ضحی تشکر کرد.
همون موقع محمد از پشت سرم اومد.رضوان بغلش بود.به من گفت:
_اشکالی نداره نیم ساعت دیگه بریم؟😊
گفتم:نه.😊
-پس برو پیش مریم،نیم ساعت دیگه میام که بریم.
-ضحی؟
-با منه.
-باشه.
سوار ماشین شدم.به مریم گفتم:
_اون آقا که ضحی رفت پیشش دوست محمد بود؟
-آره.عاشق بچه هاست.الان محمد بچه ها رو برد پیشش....امشب ایشون مداحی کرد.😊
-خوش بحال محمد که با همچین مداحی دوسته.😒
-البته کارش این نیست.همکار محمده و گاهی مداحی میکنه.
با مریم صحبت میکردیم که محمد اومد.تو راه مریم به محمد گفت:
_نگفته بودی آقا وحید هست.
-نمیدونستم،یعنی نبود.گفت تازه رسیده،اومده مجلس روضه گوش بده،یکی شناختش و به همه گفت.اونا هم فرستادنش پشت میکروفن.😁
باتعجب گفتم:
_یعنی بدون آمادگی اینقدر خوب خوندن؟؟!!😳
-آره.البته وحید همیشه برای خودش روضه میخونه، اونم تمرینه براش.😊
-چه جالب! خوش بحال خانومش.😒
مریم گفت:
_از کجا فهمیدی متأهله؟😄
-نمیدونم،حدس زدم...اصلا به من چه.😕
نسیم خنکی می وزید.بوی گل نرگس پیچید. همیشه برای امین گل نرگس میاوردم،دوست داشت.با امین درد دل میکردم.از وقتی شهید شده راحت حرف دلمو بهش میگم.وقتی بود مراعات میکردم چیزی که ناراحتش میکنه نگم. تحمل دلتنگی و جای خالی امین تو زندگیم برام خیلی سخت بود.برام عادی نمیشد.😞😣
دو هفته ی دیگه یک سال از نبودن امین میگذشت، ولی من مثل روزهای اول غم داشتم. ولی پیش دیگران به روی خودم نمیاوردم.هیچ وقت....
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#هرچی_توبخوای
#قسمت67
هیچ وقت از با امین بودن خسته نمیشدم...
همیشه کلی حرف داشتم که براش بگم. مخصوصا از وقتی که بهم گفته بود هفته ای یکبار بیا.😒کل هفته منتظر بودم تا دوشنبه بشه برم پیشش.😊دوشنبه ها میرفتم که خلوت باشه و بتونم حسابی با امین صحبت کنم و گریه کنم.هوا داشت تاریک میشد و باید برمیگشتم.همیشه دل کندن برام سخت بود.
داشتم سوار ماشین میشدم که خانمی صدام کرد:
_دخترم😊
-بفرمایید،سلام
-سلام دخترم.میشه منم تا یه جایی برسونی؟
یه کم نگاهش کردم.به دلم نشست. تونستم بهش اعتماد کنم.بالبخند گفتم:
_بفرمایید.☺️
اومد کنارم نشست.گفت:
_زیاد میای اینجا؟😊
-معمولا هفته ای یکبار میام.
-کسی رو اینجا داری؟
بامهربونی میپرسید.منم بالبخند جواب میدادم.اما کلا همه چیز رو برای همه توضیح نمیدادم.
-همه شهدا مثل برادر برام عزیز هستن.
-ازدواج کردی؟
-بله....شما کسی رو اینجا دارید؟
-آره دخترم.پسرم شهید شده.دوماه پیش، تو سوریه.همین یه بچه هم داشتم.
نگاهش کردم.یه خانم حدود شصت ساله. غم تو چهره ش معلوم بود داغ عزیز دیده.😥😒
-خدا صبرتون بده.عروس و نوه دارین؟
-نه...اون آقایی که سر مزارش بودی، شوهرته؟
-بله
-چند سالته؟!
-بیست و چهار سال
-بهت میاد سنت بیشتر باشه.غصه آدم پیر میکنه.منم بیست سالم بود که همسرم شهید شد.😒پسرم اون موقع دو ماهش بود.
با خودم گفتم تنها کسی که تو این دنیا داشت رو فدای حضرت زینب(س) کرده.
تا رسیدیم خونه ش خیلی با هم حرف زدیم.حرفهایی که به هیچکس نمیتونستم بگم رو اون خانوم خیلی خوب درک میکرد.😊خیلی راهنماییم کرد که چکار کنم داغ دلم کمتر بشه.با اینکه کمتر از سه ساعت بود که دیده بودمش اما احساس میکردم سال هاست از نزدیک میشناسمش. باهم دوست شده بودیم. چون تنها بود گاهی میرفتم پیشش.بعد صحبت با اون خانم حالم خیلی بهتر بود.😇قلبم سبک تر شده بود ولی جای خالی امین که پر شدنی نبود.
مراسم سالگرد امین برگزار شد.جمعیت زیادی اومده بودن.باورم نمیشد که یک سال بود امینم رو ندیده بودم.باورم نمیشد یک سال بدون امین تونستم نفس بکشم.😒
دو ماه از سالگرد امین میگذشت.مریم اومد تو اتاقم.با کلی مقدمه چینی و این پا و اون پا کردن گفت:
_اگه یه پسر خوبی ازت خاستگاری کنه، ازدواج میکنی؟😅
چشمهام از تعجب گرد شد.😳این چه سؤالیه دیگه.یه کم نگاهش کردم.جدی گفته بود.خیلی شمرده و واضح سعی کردم بگم که نیاز به تکرار نداشته باشه.گفتم:
_هیچکس جای امین رو برای من نمیگیره... من دیگه به ازدواج فکر هم نمیکنم.😊
مریم چیزی نگفت و رفت بیرون.
یک ماه بعد با مامان و بابا تو هال صحبت میکردیم که محمد و خانواده ش اومدن.بعد یک ساعت محمد به من گفت:
_یه پسر خیلی خوبی ازت خاستگاری کرده.بهش گفتم تو حتی نمیخوای به ازدواج فکر کنی اما اصرار داره با خودت صحبت کنه.😊
منتظر بودم بابا چیزی بگه،اما بابا هیچی نگفت.به بابا نگاه کردم،👀داشت به من نگاه میکرد.منتظر بود ببینه من چی میگم.به مامان نگاه کردم از چشمهاش معلوم بود دوست داره بگم بیان صحبت کنیم.ولی من نمیخواستم حتی بهش فکر کنم.بلند شدم و گفتم:
_حرف من همونیه که قبلا گفتم.😕😒
رفتم سمت اتاقم.بابا صدام کرد.نگاهش کردم.گفت:
_فعلا نمیخوای ازدواج کنی یا کلا نمیخوای؟😊
یه کم فکر کردم.یاد حرف و یادداشت امین افتادم.گفتم:
_فعلا میگم کلا نمیخوام ازدواج کنم.😔
بابا با اشاره سر اجازه رفتن به اتاق رو صادر کرد.
چند روز بعد پیش امین🌷🇮🇷 نشسته بودم. کسی از عقب صدام کرد...
آقای جوانی بود.سرمو برنگردوندم.اومد جلوی من بدون اینکه نگاهم کنه سلام کرد.به نظرم آشنا بود.احتمال دادم از دوستان امین باشه.به مزار امین نگاه کردم.جواب سلامشو دادم.نشست.گفت:
_شناختین؟
-نه.از دوستان امین هستین؟
-بله،ولی قبلش با محمد دوست بودم..من وحید موحد هستم.چند ماه پیش جلوی هیئت با محمد بودیم.
-یادم اومد.
بلند شدم و گفتم:
_شما رو با دوستتون تنها میذارم.
سریع بلند شد و قبل از اینکه قدمی بردارم گفت:
_خانم روشن
نگاهم به زمین بود.گفتم:
_بفرمایید
اونم سرش پایین بود.گفت:
_وقت دارید درمورد موضوعی باهاتون صحبت کنم؟
-چه موضوعی؟
-عرض میکنم،اگه لطف کنید بشینید.
یه کم فکر کردم...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#تلنگر
مشتی...
اینروهمیشہیادتباشھ!
قولهایـےروکہ
هنگامِطوفانبہخدآمیدۍ
هنگامِآرامش
فراموشنکنۍ!
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2