♨ جریان عدالتخوار!
*در روزهای اخیر یک جریان مرموز که در درون نیروهای انقلابی نفوذ کرده است، همزمان با دومین سالگرد شهادت شهید سلیمانی، مجوز نقد و عبور از حاج قاسم را صادر کرده! وحید اشتری یکی از سران این جریان هیجانطلب گفته است: «دیدگاههای حاجقاسم در حوزههای سیاسی و اجتماعی بهشدت قابل نقد است و با گرایش سیاسی من نمیخواند». این اظهارات مورد سوءاستفاده جریانهای سیاسی معاند نظام نیز قرار گرفته است.
👈نکات تحلیلی
1⃣ فعالیت مخرب این جریان در شرایطی آغاز شده است که جریانهای رسانهای، صهیونیستی و حتی براندازان داخلی و خارجی علیرغم تهاجمهای خود نتوانستهاند کوچکترین خللی در محبوبیت سردار دلها به وجود آورند. اگرچه شواهدی از ارتباط آشکار جریان عدالتخواه با جریان صهیونیستی وجود ندارد؛ اما عملکردها کاملاً همپوشانی و همافزایی دارند.
2⃣ این جریان عدالتخوار در سالهای اخیر پیوند ناگسستنی با جریان انحراف داشته و علیرغم اینکه خود را سردمدار مبارزه با فساد نامیده است، در مقابل فسادهای این جریان سکوت و حتی با آن همراهی کرد و برای لایههای اجتماعی جریان انحراف تولید ادبیات میکرد.
👈 نکات راهبردی
1⃣ جریان عدالتخواه، جریانی مشکوک است که اصولاً دنبال عدالت در کشور نیست؛ این جریان در کمترین فعالیت جهادی، کمک مؤمنانه برای خدمترسانی به مردم شرکت نداشته است و تنها ابتکار آنها این است که بر بال کلاغ سیاه توییتر سوار شدهاند و خود را گنجشک آبی واقعیت جا زده و علیه نظام جار میزنند.
2⃣ این جریان به دنبال آن بوده است که عدالتخواهی که رهبر معظم انقلاب مطالبه گر واقعی آن بودهاند را از دست نیروهای نظام برباید. حضرت آقا در همان سالهای اولیه شروع این تشکل، در دیدارهایی با تشکلهای دانشجویی عدالتخواه، سرفصلها را استکبارستیزی، فساد ستیزی، ضدیت با گرایشهای انحرافی، مقابله با اشرافی گری به آنها یادآوری کردند و اکنون با نگاه به گذشته جریان میبینیم که حاج قاسم که نماد ضدیت با استکبار، ضدیت با فساد، در تقابل شدید با اشرافی گری و انحراف است را موردحمله قرار میدهند! و خار در چشم عدالت میکنند.
3⃣ این جریان با پرچم آقا و انقلاب در درون جریان انقلاب فعالیت خود را آغاز کرد و موفق شد هم برخی از جوانان مؤمن و انقلابی را بفریبد و هم تا حدودی شعارهای انقلاب، مانند مطالبه گری، عدالتخواهی، جوان مؤمن انقلابی، آتش به اختیار را به نام خود مصادره کند و هزینه آن را به پای انقلاب بنویسد. در اشعار فارسی هست که «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا»؛ حالا حکایت این جریان است که کالاهای گزیده ما را تصاحب کرده و علیه انقلاب از هیچ هتاکیای دریغ ندارد.
✍ فرهاد مهدوی
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تندخوانی_تصویری #جزء12قرآن کریم استاد معتز آقایی
حدود۳۰دقیقه
دور بیست ودوم
وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی
ورفع مشکلات مسلمین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
📽 کریمی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد ....
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید:
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه مرتبه)🌼
🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی _ قرار بده!🌜🍃
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🔰بهجتالدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد توصیه حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره)
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
✅ ختم #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز
🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون
🔷سهم روز صدو چهل وچهارم (۱۴۰۰/۱۰/۴)
🔻خطبه ۱۳۱ تا خطبه ۱۲۹
🌹سهم #روز_صد_وچهل_وچهارم: خطبه ۱۳۱ تا خطبه ۱۲۹ #نهج_البلاغه
┄═❁✦❀•◦•◦•🌹•◦•◦•❀✦❁═┄
📜 #خطبه131 : (این خطبه در منبر کوفه ایراد شد و به خطبه «منبریه» معروف است، که در آن علل پذیرش حکومت و صفات یک رهبر عادل را بیان می دارد.)
1⃣ علل نكوهش كوفيان
♦️ای مردم رنگارنگ و دل های پريشان و پراکنده که بدن هايشان حاضر و عقل هايشان از آنها غايب و دور است. من شما را به سوی حق می کشانم، امّا چونان بزغاله هايی که از غرّش شير فرار کنند می گريزيد. هيهات که با شما بتوانم تاريکی را از چهره عدالت بزدايم و کجی ها را که در حق راه يافته راست نمايم.
2⃣ فلسفه حكومت اسلامی
♦️ خدايا تو می دانی که جنگ و درگيریِ ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنيا و ثروت نبود، بلکه می خواستيم نشانه های حق و دين تو را به جايگاه خويش بازگردانيم و در سرزمين های تو اصلاح را ظاهر کنيم تا بندگان ستمديده ات در امن و امان زندگی کنند و قوانين و مقرّرات فراموش شده تو بار ديگر اجراء گردد.
3⃣ شرائط رهبر اسلامی
♦️خدايا! من نخستين کسی هستم که به تو روی آورد و دعوت تو را شنيد و اجابت کرد؛ در نماز کسی از من جز رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پيشی نگرفت؛ همانا شما دانستيد که سزاوار نيست بخيل بر ناموس و جان و غنيمت ها و احکام مسلمين، ولايت و رهبری يابد و امامت مسلمين را عهده دار شود، تا در اموال آنها حريص گردد و نادان نيز لياقت رهبری ندارد تا با نادانی خود مسلمانان را به گمراهی کشاند و ستمکار نيز نمی تواند رهبر مردم باشد، که با ستم حقِّ مردم را غصب و عطاهای آنان را قطع کند و نه کسی که در تقسيم بيت المال عدالت ندارد، زيرا در اموال و ثروت آنان حيف و ميل می کند و گروهی را بر گروهی مقدّم می دارد و رشوه خوار در قضاوت نمی تواند امام باشد، زيرا برای داوری با رشوه گرفتن حقوق مردم را پايمال و حق را به صاحبان آن نمی رساند و آنکس که سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) را ضايع می کند، لياقت رهبری ندارد زيرا که امّت اسلامی را به هلاکت می کشاند.
┄═❁✦❀•◦•◦•🌹•◦•◦•❀✦❁═┄
📜 #خطبه130 : (در سال ۳۰ هجری وقتی که عثمان، حضرت اباذر را به بیابان خشک ربذه تبعید می کرد، فرمانی صادر کرد که کسی حق ندارد او را بدرقه کند. امام علیه السلام و فرزندانش اعتنایی به آن نکرده و اباذر را بدرقه کردند. ایشان هنگام بدرقه او فرمود: )
🔹 خداگرايی در مبارزه با ستمگران
♦️ای اباذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس اميد به کسی داشته باش که به خاطر او غضبناک شدی، اين مردم برای دنيای خود از تو ترسيدند و تو بر دين خويش از آنان ترسيدی، پس دنيا را که به خاطر آن از تو ترسيدند به خودشان واگذار و با دين خود که برای آن ترسيدی از اين مردم بگريز. اين دنياپرستان چه محتاجند به آنچه که تو آنان را از آن ترساندی و چه بی نيازی از آنچه آنان تو را منع کردند. و به زودی خواهی يافت که چه کسی فردا سود می برد و چه کسی بر او بيشتر حسد می ورزند؟ اگر آسمان و زمين درهای خود را بر روی بنده ای ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتی از ميان آن دو برای او خواهد گشود. آرامش خود را تنها در حق جستجو کن و جز باطل چيزی تو را به وحشت نيندازد. اگر تو دنيای اين مردم را می پذيرفتی تو را دوست داشتند و اگر سهمی از آن برمی گرفتی دست از تو بر می داشتند.
┄═❁✦❀•◦•◦•🌹•◦•◦•❀✦❁═┄
🌹سهم #روز_صد_وچهل_وچهارم: خطبه ۱۳۱ تا خطبه ۱۲۹ #نهج_البلاغه
┄═❁✦❀•◦•◦•🌹•◦•◦•❀✦❁═┄
📜 #خطبه129 : در این خطبه حضرت درباره اندازه ها و مقیاس ها صحبت فرمود.
1⃣ وصف جامعه مسخ شده مسلمين
♦️بندگان خدا! شما و آنچه از اين دنيا آرزومنديد، مهمانانی هستيد که مدّتی معيّن برای شما قرار داده شده، بدهکارانی هستيد که مهلت کوتاهی در پرداخت آن داريد و اعمال شما همگی حفظ می شود. چه بسيارند تلاش گرانی که به جايی نرسيدند و زحمت کشانی که زيان ديدند. در روزگاری هستيد که خوبی به آن پُشت کرده و می گذرد و بدی بدان روی آورده، پيش می تازد و طمع شيطان در هلاکت مردم بيشتر می گردد. هم اکنون روزگاری است که ساز و برگ شيطان تقويت شده، نيرنگ و فريبش همگانی و به دست آوردن شکار برای او آسان است. به هر سو می خواهی نگاه کن، آيا جز فقيری می بينی که با فقر دست و پنجه نرم می کند؟ يا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده و با بُخل ورزيدن در اداءِ حقوق الهی، ثروت فراوانی گرد آورده است؟ يا سرکشی که گوش او از شنيدن پند و اندرزها کَر است؟
2⃣ عبرت گرفتن از دنيا
♦️کجايند خوبان و صالحان شما؟ کجايند آزادمردان و سخاوتمندان شما؟ کجايند پرهيزگاران در کسب و کار؟ کجايند پاکيزگان در راه و رسم مسلمانی؟ آيا جز اين است که همگی رخت بستند و رفتند؟ و از اين جهان پَست و گذران و تيره کننده عيش و شادمانی گذشتند؟ مگر نه اين است که شما وارث آنها بر جای آنان تکيه زديد و در ميان چيزهای بی ارزش قرار داريد، که لب های انسان به نکوهش آن نمی جنبد؟ تا قدر آنها را کوچک شمرده و برای هميشه يادشان فراموش گردد. پس در اين نگرانی ها بايد گفت: ما از خداييم و به سوی او باز می گرديم. فساد آشکار شد، نه کسی باقی مانده که کار زشت را دگرگون کند و نه کسی که از نافرمانی و معصيت باز دارد. شما با چنين وضعی می خواهيد در خانه قدس الهی و جوار رحمت پروردگاری قرار گيريد و عزيزترين دوستانش باشيد؟ هرگز خدا را نسبت به بهشت جاويدانش نمی توان فريفت و جز با عبادت رضايت او را نمی توان به دست آورد. نفرين بر آنان که امر به معروف می کنند و خود ترک می نمايند و نهی از منکر دارند و خود مرتکب آن می شوند.
┄═❁✦❀•◦•◦•🌹•◦•◦•❀✦❁═┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز (18).mp3
10.18M
🔈 ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون
🔷 سهم روز صد و چهل و چهارم : ختم نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱ تا خطبه ۱۲۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استادعالی
"عهدهای امام کاظم ع با علی بن یقطین"
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمانی از عاشقانه های شهدا
#رمان_عاشقانه_شهید_حمید_گلکار
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
قسمت 45 :
حمید باید سی عدد کپسول آنتی بیوتیک می خورد. مادر آنها را باز می کرد و در آب حل می کرد و با قاشق به او می داد و او هر بار که آنرا می خورد می گفت : به به…به به… .. یک روز مادر قاشقی که کپسول را با آن هم زده بود بی اختیار به دهانش زد ناگهان از جا پرید آنقدر تلخ بود که تحملش تقریبا غیر ممکن بود مادر گفت “هر کاری می کردم مزه بد و تلخ آن از دهانم پاک نمی شد و حمید مدتها بود که این کپسول ها را شش ساعت یک بار می خورد با این حساب او همیشه دهانش تلخ بود و خم به ابرو نمی آورد” تنها چیزی که مادر می توانست بگوید این بود: “خدایا این همه طاقت را چگونه به او داد . ده روز دیگر گذشت بخیه های چانه اش را کشیدند. مادر گفت “برای گلوله ی توی گلویش چیکار کنیم؟” دکتر معتقد بود: “به گلوله دست نزنید فعلا از جا ش تکون نخورده تا بعد که خودش خوب شد یه فکری براش می کنیم حالا وقتش نیست و بدین ترتیب گلوله در گلوی حمید ماندگار شد.” حمید در آن مدتی که فکش بسته بود خیلی لاغر شده بود و حالا بی قرار شده بود از آن فیکس ها خسته بود و هر کس حال او را می پرسید میگفت “خوبم ولی چلو کباب نخوردم دیگه همه چی خوبه.” به محض اینکه حالش کمی بهتر شد به سپاه رفت و ماموریتهای دو روزه و سه روزه را به عهده می گرفت و مادر را بینهایت نگران و ناراحت می کرد. او می دانست که حمید نمی تواند بیرون از خانه چیزی بخورد. غذا باید حریر باشد پس دلواپس سلامتی او می شد. تا بالاخره آن روز رسید که سیمهای فکش را باز کنند. دکتر حبیبی معتقد بود که باید بیشتر صبر کنند ولی حمید اصرار کرد دکتر به او گفت اگر تو طاقتت تموم شده پس دیگه نمی شه کاری کرد. خیلی خوب بازش می کنم. ولی تا یک ماه نباید چیز سفت بخوری. خیلی جویدن ممنوع. فشار نباید باشه و خیلی مراقب باش یک دفعه فک رو تکان ندی” بعد سیمها را ”باز کرد حمید جلوی آینه رفت دندانهایش را نگاه کرد و گفت: واقعا
کلافه شده بودم خوب حالا بریم چلو کباب بخوریم.” و مادر، آن مادر مهربان و فداکار برایش چلو کبابی نرم تهیه کرده بود طوری که برای او مناسب باشد. و مادر نشست و از خوردن او لذت می برد. مادری که پا به پای پسرش ریاضت کشیده بود و خودش از همان غذایی می خورد که به حمید می داد ..
کم و مختصر: حمید وقتی دهانش باز شد تعریف کرد که چگونه تیر خورده است. خیلی “توی خاک ریز بودم. آر پی جی می زدم. یکبار که برای زدن از جا بلند شدم یک تک تیر انداز منو زد. مثل این بود که پتک خورد توی دهنم… فکم رو گرفتم و به عقب پرتاب شدم. اول فکر کردم کارم تمام است ولی مثل اینکه قسمت نبود” علی پرسید: بقیه اش او با خنده گفت: “بقیه شو باید شما ها بگین. چقدر اذیت شدین. مخصوصا مامان، من شرمنده ام اجر شما با امام زمان.” حمید دوباره در میان نگاه نگران خانواده اش برای عملیات والفجر مقدماتی راهی جبهه شد. نیروها در تکاپو ی آماده شدن برای عملیات بودند. چادر های تیپ سلمان در منطقه ی چنانه ی فکه به صورت پراکنده بر پا شده بود. و حالا چندین روز بودکه از آمدن حمید به منطقه می گذشت…. تیپ سلمان فارسی از لشکر محمد رسول الله به فرماندهی آقا مهدی شرع پسند و جانشینش حمید برای عملیات حاضر می شدند….
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
قسمت 46 :
پیش از شروع عملیات آقا مهدی همه ی فرمانده های گردان ها، گروهان ها و پیک ها را به چادر فرا خواند و توجیه آنها را به خاطر دقت نظر و ریز بینی به عهده ی حمید گذاشت. حمید نقشه ی عملیات را روی زمین پهن کرد و اطلاعات و شناسایی حمله را به فرمانده ها منتقل کرد و وظایف هر گردان را مشخص کرد. بیست و هشتم دی ماه ۶۱ بود. مادر دوباره در گروه پزشکی و پدر برای ساختن بیمارستان صحرایی نام نویسی کردند. و هر دو برای رفتن به جبهه و کمک رسانی آماده شدند. آنها نمی خواستند از حمید عقب بمانند. می خواستند پسرشان به آنها افتخار کند. مادر سرپرستی یک گروه پرستاری را به عهده گرفته بود که در این موقع خبر رسید فهیمه بیمارستان است تا نوزادش را به دنیا بیاورد …. مادر چاره ای نداشت از گروه جدا شد و پدر رفت. او خودش را فورا به بیمارستان رساند. موقعی رسید که او دیگر ترخیص شده بود و می خواست به خانه برود. قلبش به درد آمد وقتی دید دختر مهربانش تک و تنها در بیمارستان است. احساس بدی داشت غیر از وظایف مادری، فهیمه برایش چیز دیگری بود. او هیچ وقت، در هیچ شرایطی او را تنها نمی گذاشت، و حالا خودش تنها در بیمارستان بود. او فهیمه را به خانه برد و هفت روز پیشش ماند. ولی دلش برای مسئولیتی که قبول کرده بود شور می زد و بی قرار رفتن بود. به محض اینکه بچه را حمام کردند دیگر طاقت نیاورد. دختر را در آغوش کشید و با شرمندگی او را ترک کرد. در حالیکه احساس بدی داشت باید انتخاب می کرد و حالا که رفتن را انتخاب کرده بود. نگران دخترش به سوی جبهه می رفت. با رفتن مادر، فهیمه بشدت مریض شد و دو هفته با دو بچه ی کوچک و نوزادی که احتیاج به مراقبت شدید داشت، در بستر بیماری افتاد. و بعد ها که مادر این موضوع را شنیده بود بسیار متاسف شد. روزها مادر در بیمارستان کار می کرد لباس می شست و از بیماران پرستاری می کرد در حالیکه وظیفه ی او فقط سر پرستی بود خودش از هیچ کاری دریغ نمی کرد. شبها هم به دعا برای سالمتی پسرش تا دیر وقت بیدار می ماند. این عملیات با هدف تصرف پل غزبله و سپس پیشروی به سوی شهر العماره عراق طرح ریزی شده بود و با رمز “یا الله”، با حمله از سه محور آغاز شد. نیروها در تاریکی مطلق شب به منظور شکستن خطوط دفاعی دشمن پیش روی می کردند. ولی در این عملیات موانع ایذایی، استحکامات، کانال های عمیق و متعدد، و وجود میدان های مین فراوان و گوناگون دشمن در دشت هایی با خاک رملی خاکی نرم و ماسه ای که عراقیها از ماه ها پیش با کوشش زیاد آنها را فراهم کرده بودند، سبب
کندی حرکت یکان های خودی شده بود که مانع می شد با وجود شکسته شدن خط دشمن نیروها بهم ملحق نشدند. ساعت نه شب گردان های تیپ به نقطه ی رهایی رسیدند. همه نیرو ها در پشت خاکریز دراز کشیده بودند. حمید و مهدی پشت خاکریز و توی جیپ نشسته بودند و به بی سیم گوش می کردند. در حالیکه آسمان از آتش سنگین از گلوله های منور دشمن روشن شده بود و صدای انفجار گلوله ها و توپ یک آن قطع نمی شد ….. با روشن شدن هوا کار سخت تر می شد و تقریبا عملیات متوقف ….
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
قسمت 47 :
خیرالله حسینی که رزمنده ای بسیار معتقد و فداکار بود، می بیند که حمید و مهدی جایی ایستاده اند که در تیر رس دشمن است. نگران شد، پا پا کرد، ولی طاقت نیاورد خودش را به جیپ رساند و حمید را صدا کرد. حمید از جیپ پیاده شد و خیرالله به او گفت: “ببخشید برادر گلکار شما دو
نفر فرمانده اید چرا به جای مطئمن نمی روید اگر شما طوری بشین تکلیف عملیات چی میشه؟ لااقل بیان یک جای امن پناه بگیرید”، حمید دستی به شانه ی او زد و با لبخند از او تشکر کرد و گفت: “تو راست میگی ممنون برادر”. بالاخره رمز عملیات گفته شد و نیروها به خط زدند و حمله آغاز شد. چند روز بیشتر نبود که علی برای انجام کاری به اهواز آمده بود. او مشغول کار بود که از کانکس به او بیسم زدند که بیاید. او فورا خودش را به کانکس رساند. در آنجا به او گفتند با منزل دایی اش تماس بگیرد. اولین چیزی که به فکر علی رسید این است که دوباره برای حمید اتفاقی افتاده دلش به شور افتاد و با دلهره تماس گرفت. دایی بدون مقدمه گفت: “حمید مجروح شده و بردنش شیراز”. علی دستهایش می لرزد زیر لب گفت: “دیگه کجاش؟” دایی با بغض جواب داد: “نمی دونم من به حسین گفتم برات بلیط بگیره زود خودتو برسون مثل اون دفعه نشه”. علی بی درنگ با هواپیما به تهران آمد و بلافاصله به خانه ی دایی رفت تا بلیطش را بگیرد. ساعت سه بعد از ظهر بود و بلیط او برای ساعت هفت شب بود. پس فورا یک سری به کرج زد و بر گشت و خودش را به شیراز رساند. در بیمارستان نمازی شیراز او را یافت. یک مقوای سفید گرد را با چسب روی چشم چپ حمید چسبانده بودند. علی برادر را در آغوش گرفت و بوسید و گفت “حمید چی شده؟ چشمت از بین رفته؟” “نمی دونم فعلا که بسته اس”، علی کنارش نشست و کنجکاو بود بداند چه بلائی سر چشم او آمده وحمید تعریف کرد: با آقا مهدی و چند نفر دیگه تو سنگر بودیم که بیسم زدند و گفتند یک سری آر پی چی زن های عراقی دارن میان جلو و بچه ها ی خط رو زمین گیر کردند. آقا مهدی به اینانلو گفت برو ولی من خودم بلند شدم و رفتم می خواستم خودم حسابشونو برسم. وقتی رسیدم با آر پی جی همه
رو زدم. واقعا حسابشونو رسیدم. که وقتی آقا مهدی بیسم زد بهش گفتم از شر شون راحت شدیم…… تموم شد . شب را اونجا موندم که صبح برگردم برای اینکه خیالم راحت بشه از سوراخ سنگر با دوربین نگاه کردم که یک ترکش به شیشه ی دوربین خورد و ترکید و ترکش هاش پاشی تو چشمم. همان جا تو بیمارستان صحرایی عمل کردند و ترکش ها رو در آوردند حالا نمی دونم چه وضعی دارم، میشه یک چراغ قوه پیدا کنی تو چشمم بندازی ببینم دید دارم یا نه شاید چیزی نشده باشه و دید داشته باشم. اینطوری احساس می کنم” علی گفت: “باشه اول بزار یه چیزی بخرم بخوریم بعد پیدا می کنم” علی با مقداری خوارکی و یک لیوان آب هویج بر گشت، حمید خنده اش “ گرفت و با صدای بلند از ته دل خندید و گفت: با آب هویج نمیشه! اگه می خوای درست بشه باید کله پاچه می گرفتی و چشمشو ” بزاری به جای چشم من او انقدر خونسرد بود و حرف های با مزه می زدکه منم موضوع برایم خیلی عادی شد”
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#حدیث_روز
#امام_مهدى_عج
چگونگى بهره مند شدن از من در روزگار غيبتم ، همچون بهره مند شدن از خورشيد است ، آنگاه كه در پس ابر از ديدگان پنهان مى شود .
من مايه ی امان زمينيانم ، همچنان كه ستارگانْ مايه ی امان آسمانيان هستند.
💐میزان الحکمه ، جلد 1 ، صفحه 394
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
【ᝤ🎓🐾】
-
-
+حاجآقاپناهیانمیگفت:
آقا #امامزمان صبح
بہعشقشماچشمبازمیکنہ
اینعشقفهمیدنےنیست...!🌱
بعدماصبحکہچشمبازمیکنیم
بجاےعرضارادتبہمحضرآقا
گوشیامونُچکمیکننیم):
-
-
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🧡به قولِ حاج حسین
پای آدمیزاد
جایی میره
که دلش رفته باشه!
مراقب دلاتون باشین ...🧡
یادتونهقبلناچقدردلامونمیرفتبینالحرمین :)💔
#حاج_حسین_یڪتا🌱
▬▬▬
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#چٰآدُرٰنِہْ✨
﴿ اگـہفکرمیکنی
خودتچادرۍشدی،
اشتباهمیکنی❌
بدونکہانتخابتکردن!🌸
بدونکہیہجاییخودتونشوندادۍ!
بدونحتما
یهیازهـراگفتی..💕
کہبیبیخریدتت😍
⇜ارزوننفروشـیخودتو...!
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀
#پیامکی_از_بهشت 💐
ای امت ایثارگر ، به یقین بدانید که این انقلاب زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی (عج) است و خداوند در قرآنش وعده داده که مستضعفین را وارثان حقیقی خود بر روی زمین قرار دهد و بدانید که پایان عمر استعمارگران رسیده و نفس های آخر را می کشند ، پس باید کمر همت را محکم بست و به یاری اسلام شتافت و جان و مال نثار کرد .
🌹 #شهید_والامقام
🌴 #حسینعلی_امیرخانی
#سلام_به_دوستان_شهداء🌹
#روزتان_شهدایی🌹
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
👆🛑👆🛑👆🛑👆🛑👆🛑👆🛑👆
چڪیده(1):
🔔 2 محتوای #ویژه از ثامن۱۷ (5 دی 1400):
بارگذاری ڪانالهای #ثامن از 7:30صبح تا آخرشب
❌ویژه ارسال در کانال #سرشبکهها
و ارسال به شبکه هدایتگر(در کانالهای
حوزه و پایگاه بارگذاری نگردند)👇❌
✅ 1 فایل سخنواره
✅ 1 فایل سیاستها و ملاحظات
➕ #جمیع محتواهای فوق، #امروز
در ڪانالهای #سرشبکه و #حوزه ثامن
بارگذاری گردند!
•••••👇👇👇•••••
🍃
📌🍃
03(1).pdf
472.2K
🇮🇷🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
💠 #سیاستها_و_ملاحظات
تبیینی در ثامن (۱۷)
✅ موضوع: تبیین مکتبِ
شهید حاج قاسم سلیمانی
🍃🌻🍃
📛 ویژهیِ
سرشبکهها و ادمین کانالها
🖇 #حضرت_زهرا
🖇 #سلیمانی #حاج_قاسم
🖇 #حاج_قاسم_سلیمانی
🖇 #روشنگری #ثامن
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
5520586960.pdf
637K
🇮🇷🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
💢 #سخنواره / ثامن۱۷
🔻موضوع: مکتب شهید سلیمانی
و حماسه نُه دی
🍃🌷🍃
📛 ویژهیِ
سرشبکهها و ادمین کانالها
🖇 #حضرت_زهرا
🖇 #سلیمانی #حاج_قاسم
🖇 #حاج_قاسم_سلیمانی
🖇 #روشنگری #ثامن
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
👆🛑👆🛑👆🛑👆🛑👆🛑👆🛑👆
چڪیده(2):
🔔 دیگر محتوای #ویژه ثامن۱۷ (5 دی 1400):
بارگذاری ڪانالهای #ثامن از 7:30صبح تا آخرشب
❌ویژه ارسال در #تمام کانالهای
#سرشبکهها و #حوزهها و #پایگاهها👇❌
✅ 1 مجموعه یادداشت
✅ 1 پوستر تبلیغ نشست تحلیلی(تحلیل روز)
✅ 1 فایل صوتی نشست تحلیلی(تحلیل روز)
✅ 1 محتوای پرسشوپاسخ بصیرتی(متنی)
✅ 1 استوری موشن
✅ 2 ڪلیپ
✅ 1 پوستر
⁉️ برگزاری نشست توسط هر کانال
(برعهده ادمین هر کانال
موضوع: «تبیین مکتبِ
شهید حاج قاسم سلیمانی»)
➕ #جمیع محتواهای فوق، #امروز
در ڪانالهای #سرشبکهها و #حوزهها
و #پایگاهها بارگذاری گردند!
🌀مولفههای مهم رصد و ارزیابی هر کانال:
✔️ارسال مستقیم محتوا از کانال مربوطه
و بازنشر نبودن(دانلود و بارگذاری در کانال)
✔️بارگذاری نشست و پرسش و پاسخ
مجازی و تعداد بازدید فایل اصلی نشست
✔️تعداد بادیدهای فایل موشن گرافیک
✅ صدور کارنامه
•••••👇👇👇•••••
🍃
📌🍃