eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
24.2هزار ویدیو
705 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۱قرآن کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور سی و دوم جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬حسین حقیقی این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان پازل 💖 قسمت بیست وسوم خونه که رسیدیم اولین کار زنگ زدم خانم عزیز الهی باهاش راجع به عاکفه صحبت کردم... بنده خدا گفت: ما یکی، دو نفر دیگه نیرو میخوایم چون بالاخره کار پژوهشی هست حالا اگر شما می شناسیدشون مانعی نداره فقط اینکه طبیعتا ایشون حضوری باید بیان! گفتم: حتما چون مجرد هستن مشکلی ندارن و بعد از گفتن یکسری نکات از هم خداحافظی کردیم خودم کلی ذوق کردم حتما عاکفه هم حسابی خوشحال میشه تلفن رو که قطع کردم. باید خبر رو زودتر به عاکفه میدادم می دونستم الان منتظره... عاکفه که فکر نمیکرد اینقدر زود تماس گرفته باشم با زنگ زدنم توقع داشت کار دیگه ایی باهاش دارم! وقتی بهش گفتم: اینقدر خوشحال شده بود که می تونستم از پشت گوشی قیافه اش رو مجسم کنم که چه شکلی شده! بعد از کلی تشکر گفت: رضوان یه سوالی ذهنم رو خیلی درگیر کرده ازت بپرسم ؟! با لحن خاصی مثل توی فیلم ها گفتم: ندانستن عیب نیست نپرسیدن عیب است ! بپرس دختر ببینم چی گره انداخته به فکرت! گفت: ناراحت نشیا رضوان!!! ولی تو که همیشه می گفتی مسئولیت ما توی خونه است و اولویتمون همسر و بچه هامونه! پس چی شد که تصمیم گرفتی کار کنی؟ نکنه اولویت هات جابه جا شدن؟! حرفش حساب بود باید در مورد نتیجه ای که بهش رسیده بودم باهاش حرف میزدم گفتم: عاکفه به سبک زندگی های امروزمون دقت کردی؟ توی جامعه امروز ما رفاه خیلی بیشتر هست مثلا خیلی راحت توی خونه نشستیم و ماشین لباسشویی لباسها رو میشوره یا جارو برقی سرعت جارو کردن رو خیلی بالا میبره یا مثلا با یه گوشی پول جابجا میکنیم یا خیلیامون خرید اینترنتی انجام میدیم وخیلی کارای دیگه که اینها باعث میشه چه اتفاقی بیفته؟! عاکفه مکثی کرد و اجازه داد ادامه بدم... گفتم: اینها باعث میشه ما وقت بیشتری داشته باشیم نسبت به خانم هایی که چند سال پیش زندگی می کردن درسته! یعنی از صبح تا شب درگیر شستشو و پخت و پز و خرید و بچه داری اینها نیستم دیگه! ولی با اینکه وقتمون آزادتر شده دقت کنی دغدغه های زندگی ها مون ،بی حوصله گی هامون،اضطراب ونگرانیمون بیشترشده؟! فکر می کنی چراااااا؟ گفت: رضوان ییست سوالی نپرس وسط بحث! ادامه بده ببینم آخرش چی میشه... با اینکه از لحن حالتش خندم گرفت گفتم: علتش کاملا واضح ما وقتمون با خودمون تنظیم نیست! در نتیجه رشدی هم نمی کنیم و این رشد نکردن ما رو به سمت افسردگی و غصه خوردن پیش میبره... اما مردم قدیم زمانشون با خودشون و کارهاشون تنظیم بود به همین خاطر احساس پوچی و بی حوصلگی نمیکردن چون باید خیلی کار انجام میدادن و تمام وقتشون پر بود از کارهای مفید و این دقیقا متناسب با اولویت ها و رشد روحشون بود. اما... اما الان ما متناسب با زمانمون وقت بیشتری داریم اما اولویت هامون رو بیشتر نکردیم! یعنی کلی وقت اضافی داریم بدون هیچ کار مفیدی! نه اینکه اولویت هامون رو جا به جا کنیم نه! منظورم اینه مثلا توی امتحان ریاضی۱۳ می گیریم و با اینکه میتونیم با امکانات امروز تلاش کنیم ونمره بهتری بگیریم اما دریغ میکنیم! و راضیم به قبول شدن به همین سادگی! در واقع آدمهایی هستیم که باوجوداینکه میدونیم با این امکانات و رفاه اگه سعی وتلاش بیشتری بکنیم توی همه ی زمینه ها رشد و اثر گذاری قابل توجهی خواهیم داشت ولی ای دریغ خواهر! حالا عاکفه نکته جالبش میدونی چیه! اینکه یه خانمی مثل بنت الهدی صدر حدود سی، چهل سال قبل بدون این امکانات و رفاه طوری وقتش رو تنظیم کرده که نه تنها اولویت هاش جا به جا نشدن بلکه به اون رشد و اثر گذاری رسیده! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان پازل 💖 قسمت بیست وچهارم عاکفه گفت: حله رفیق گرفتم جواب مطلب رو! بعد هم ادامه داد: رضوان چقدر خوب شد که میشه دو تایی روی این موضوع کار کنیم... ان شاءالله از فردا با تمام توان شروع میکنم کار کردن روی این موضوع فوق العاده... گفتم: عاکفه جان فردا، لغت آدم های معمولیه، از امروز شروع کن رفیق! به قول پیامبرمون بپرهیز از تسویف! ضمنا قبل از اینکه بپرسی تسویف یعنی چی باید بگم یعنی: کار امروز را به فردا نینداز، در ادامه هم خیلی روانشناسانه و موشکافانه می فرماین: تو به امروز تعلّق داری و اگر فردایی بود کار فردا را انجام بده و اگر فردایی نبود هرگز پشیمانی ندارد. گفت: اووووه خیلی نکته ی عمیق و دقیقی بود!!! پس فعلا یاعلی من برم که کلی کار دارم! حدودا سه، چهار ساعت از تماس من با عاکفه گذشته بود که حدودای ساعت ده ، یازده شب بود گوشیم زنگ خورد! من تازه مبینا رو خواب کرده بودم... با صدای زنگ گوشی دلم ریخت که این موقع شب کی زنگ زده شاید خبری از محمد کاظم باشه؟! خیلی نگران شدم که کیه و چی شده... نگاهم که به شماره افتاد دیدم عاکفه است! خیلی عجیب بود یعنی چکار داره این موقع شب! گوشی رو که وصل کردم بدون هیچ مقدمه ای و اینکه توضیحی بده با یه شور و حالی شروع کرد حرف زدن: رضوان...! رضوان...! نمیدونی چه کسی رو پیدا کردم؟ متعجب گفتم:کیو عاکفه؟! گفت: امین! امین! اصلا نمیدونستم چی داره میگه! گفتم: امین کیه؟! درست توضیح بده ببینم! گفت: وااای چقدر هنگ میزنی دختر! بانو امین دیگه! یکی از اثر گذارترین افراده معاصر خودمون تازه ایرانیم هست! رضوان نمیدونی چه اعجوبه ای بوده این خانم! با حرص گفتم: عاکفه ساعت یازده شب زنگ زدی به من استرس وارد کردی که این رو بگی! تو منو می کشی! حالا نمیشد فردا بهم بگی! صداش رو کلف کرد و با شیطنت گفت: عزیزم فردا لغت آدم های معمولیه!!! هم خندم گرفت هم حرصم... گفتم: خدا به داد من برسه با تو و این کار! نمی گی من شوهرم نیست هزار تا فکر و خیال کنم این موقع شب! عاکفه که تازه فهمید محمد کاظم نیست گفت : عه! آقاتون نیستن خوب خداروشکر چقدر خوب! گفتم عاکفه! خداروشکر که آقام نیست!!! یعنی چی!!! گفت: اخ منظورم این نیست که خداروشکر نیست! منظورم این بود خداروشکر آبروم نرفت جلوی آقات بگه کیه این موقع شب زنگ زده! حالا عشقت کجاست کلک؟ اونم این وقت شب! گفتم: عاکفه جان برو بخواب که صبح هزار تا کار داریم... گفت: باشه نگو ما گلابی، ان شاءالله هر کجا هست سلامت باشه! نفس عمیقی کشیدم و گفتم: بچه تو خواب نداری؟! گفت: وای رضوان گفتی خواب! توی همین چند ساعت که راجع به این خانم می خوندم دیونه شدم از این همه ویژگی های خوب! اتفاقا یکی از ویژگی های خیلی مهمش (که البته متاسفانه من ندارمش)برنامه ریزی دقیقی که داشته! مثلا همین خواب که میگی! خیلی منظم و دقیق بود، وقت نماز و خوابش کاملا مشخص بود و هر وقت که دوستاش پیشش می رفتن می دونستن که الان مشغول چکاریه! فقط بهش فک کن در این حد!!! و بدون اینکه اجازه بده من حرفی بزنم ادامه داد: رضوان چطوری اینقدر برنامه ریزیش دقیق بوده؟! حالا یکی مثل من هم اگر مجبور نباشم سرکار برم تا لنگ ظهر می خوابم از اونور تا نصفه شب وقتم رو به شیو ه ی کاملا حرفه ای و بدون ذره ای مفید بودن توی سایت ها و فضای مجازی سپری می کنم یعنی خاک تو سرم! گفتم: خاک کربلا ان شاءالله... عزیزم هیچ چیزی یکدفعه اتفاق نمی افته! برای شروع برنامه ریزی هم، زحمتی بکش از همین الان شروع کن! برو بگیر بخواب که فردا اول وقت باید پیش خانم عزيزالهی باشی.... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
15.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری از گروه نجم الثاقب تهران ❤️امام رضا خیلی دوست دارم ❤️ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 تو با امام زمانت کن ببین چه آثار و تو زندگیت میاد . ♥️🦋♥️ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─