ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 132.mp3
5.5M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز صد و سی و دوم خطبه ۱۹۲ بند ۶ و ۷
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و سی و دوم
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه192، خطبه قاصعه
6⃣ پرهيز از سران متكبّر و خود پسند
🔻آگاه باشيد، زنهار! زنهار! از پيروی و فرمانبرداری سران و بزرگانتان، آنان كه به اصل و حسب خود می نازند و خود را بالاتر از آنچه كه هستند می پندارند و كارهای نادرست را به خدا نسبت می دهند و نعمتهای گسترده خدا را انكار می كنند، تا با خواسته های پروردگاری مبارزه كنند و نعمتهای او را ناديده انگارند. آنان شالوده تعصّب جاهلی و ستونهای فتنه و شمشيرهای تفاخر جاهليّت هستند. پس از خدا پروا كنيد و با نعمتهای خدادادی درگير نشويد و به فضل و بخشش او حسادت نورزيد و از فرومايگان اطاعت نكنيد، آنان كه تيرگيشان را با صفای خود نوشيديد و بيماريشان را با سلامت خود درهم آميخته ايد و باطل آنان را با حق خويش مخلوط كرده ايد، در حالیكه آنان ريشه همه فسقها و انحرافات و همراه انواع گناهانند. شيطان آنها را برای گمراه كردن مردم، مركبهای رام قرار داد و از آنان لشكری برای هجوم به مردم ساخت و برای دزديدن عقلهای شما آنان را سخنگوی خود برگزيد، كه شما را هدف تيرهای خويش و پايمال قدمهای خود و دستاويز وسوسه های خود گردانيد.
7️⃣ ضرورت عبرت از گذشتگان
🔻مردم! از آنچه كه بر ملّتهای متكبّر گذشته، از كيفرها و عقوبتها و سختگيری ها و ذلّت و خواری فرود آمده عبرت گيريد و از قبرها و خاكی كه بر آنچه ره نهادند و زمينهایی كه با پهلوها بر آن افتادند پند پذيريد و از آثار زشتی كه كبر و غرور در دلها می گذارد به خدا پناه ببريد، همانگونه كه از حوادث سخت به او پناه می بريد. اگر خدا تكبّر ورزيدن را اجازه می فرمود، حتما به بندگان مخصوص خود از پيامبران و امامان (عليهم السلام) اجازه می داد، در صورتیكه خدای سبحان تكبّر و خودپسندی را نسبت به آنان ناپسند و تواضع و فروتنی را برای آنان پسنديد كه چهره بر زمين می گذارند و صورتها بر خاك می مالند و در برابر مؤمنان فروتنی می كنند و خود از قشر مستضعف جامعه می باشند كه خدا آنها را با گرسنگی آزمود و به سختی و بلا گرفتارشان كرد و با ترس و بيم امتحانشان فرمود و با مشكلات فراوان، خالصشان گردانيد. پس مال و فرزند را دليل خشنودی يا خشم خدا ندانيد كه نشانه ناآگاهی به موارد آزمايش و امتحان در بی نيازی و قدرت است، زيرا خداوند سبحان فرمود: «آيا گمان می كنند مال و فرزندانی كه به آنها عطا كرديم، به سرعت نيكی ها را برای آنان فراهم می كنيم نه آنان آگاهی ندارند.»
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅
شرح حکمت ۴۳ قسمت ۶.mp3
2.98M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت43 6⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت43 (6)
🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران)
🔻توصیف بعدی در وصف خباب بن ارت، از لسان مبارک امیرالمؤمنین(علیه السلام)، در حکمت۴۳ این است:
«قَنِعَ بِالکَفاف»؛ یعنی به همان مقدار از رزق و روزی که زندگی اش را کفاف می داد، قانع بود.
🔰در نهج البلاغه درمورد قناعت، نکات بسیار بسیار فراوان و کاربردی هست.
🔸 اولین فصل پیرامون قناعت، درباره ارزش و فایده و اهمیت قناعت است. مثلاً امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۴۴ میفرمایند:
«طوبیٰ لِمَن قَنِعَ بِالکَفاف» : "خوشا به حال کسی که از دنیا، به اندازه کفاف زندگی قناعت کند."
یا در حکمت های ۵۷، ۳۴۹ و ۴۷۵ میفرماید: قناعت آن سرمایه ای است که هیچ وقت تمام نمیشود.(القَناعَةُ مالٌ لا یَنفَدُ)
یا در حکمت ۲۲۹ وقتی از حضرت سؤال می کنند که منظور خداوند متعال از حیاة طیبه در آیه «فَلَنُحییَنَّه حَیاةً طَیِّبَة » (پس ما قطعاً او را به حیاة طیبه احیا می کنیم) چیست؟ فرمودند:« هی القَناعَة » ؛ منظور از حیاة طیبه قناعت است. و در همین حکمت فرمودند: «کفیٰ بالقَناعَةِ مُلکاً » ؛ "کسی که میخواهد پادشاه زندگی خودش باشد، کافیست قناعت کند." یعنی کسی که می خواهد محتاج غیر نباشد و خودش آقای زندگی خودش باشد، کافیست قناعت کند.
🔵 فصل دوم از قناعت در نهج البلاغه، اثر قناعت است.
علی (علیه السلام) آثاری برای قناعت در نهج البلاغه بیان کردند که به ترتیب اینگونه است:
🔸 اولا چشم و دل سیر شدن؛ حضرت در خطبه ۱۹۲ میفرمایند: « مَعَ قناعةٍ تَملأُ القُلوبَ وَ العُیونَ غِنیً » ؛ "با آن قناعتی که دل ها و چشم ها را پر کند."
🔸 دوم اینکه قناعت از صفات برجسته اهل تقواست. در خطبه ۱۹۳، معروف به خطبه متقین، میفرماید:« اهل تقوا را نمیبینی مگر آنکه نفسش به آنچه خدا داده، قانع است(قانِعَةٌ نَفسُه).»
🔵 فصل بعدی در رابطه با قناعت در نهجالبلاغه این است که، خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) اسوهٔ قناعت است؛ علی(علیه السلام) در نامه ۴۵، خطاب به عثمان بن حنیف، فرماندار بصره، فرمودند:
«وَ أیمُ الله لَأَروضَنَّ نَفسی رِیاضَةً...وَ تنقَعُ بِالمِلحِ مَأدوماً» ؛ " به خدا سوگند! چنان نفس خودم را به ریاضت وادار میکنم...که به نمک به جای خورش غذا قناعت کند. "
🎙حجتالاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی و یکم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻4. اشعث در راستای رسالت تقدس زدایی از رهبر جامعه اسلامی، بعد از صفین نیز گام هایی برداشت. مواردی از این قبیل در بالا اشاره شد. امام نیز رویکرد خود را به مقابله با اشعث تغییر داد. به نحوی که نوشتنه اند حضرت روزی وارد مسجد شد و فرمود: «ثمودی کجاست؟ اشعث ظاهر شد. امام کفی از سنگ برداشت و صورت اشعث را مضروب کرد و خون از صورت او جاری شد. امام از مسجد بیرون آمد و به دنبال ایشان مردم نیز بیرون آمدند. حضرت فرمود نابود باد این صورت. »
🔻5. اشعث، رسما به امام علی در پای منبرش اعتراض می کرد. او در یکی از این اعتراضات، که حضرت از مظلومیت خود صحبت می کرد، به امام گفت که عثمان نیز مظلوم کشته شد. امام در پاسخ او فرمود: عثمان در جایی که نباید می نشست، نشست و لباسی را (منظور خلافت بر مسلمین) که نباید می پوشید، پوشید. در ادامه حضرت درمورد اشعث فرمود: «همانا اشعث، نزد خدا به اندازه بال پشه نیز ارزش و وزن دارد و او دین او، از آب بینی بز نیز کم ارزش تر است.» فراموش نکنیم مظلومیت عثمان شعار و نماد استکبار عصر علی بود امروز اشعث شعار استکبار را در جامعه اسلامی فریاد میزند
🔻6. اشعث، پس از تمام رویارویی های پنهان و آشکار با امام، در گام های آخر، حضرت را به قتل تهدید کرد. چنانکه خواهیم گفت او نقش موثری در شهادت امام داشت.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...