eitaa logo
کانال بصیرت حسینی
130 دنبال‌کننده
12هزار عکس
7.5هزار ویدیو
17 فایل
مجموعه کلیپ های روشنگری،مباحث مهدویت و آخرالزمانی،مطالب آموزنده،کلام بزرگان و عرفا آیدی پیج عاشورا_ظهور۱۴۴۲ اینستاگرام https://instagram.com/ashora_zhor1442?utm_medium=copy_link
مشاهده در ایتا
دانلود
53.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 لحظه ی رویارویی محسن حججی و داعشی‌ها از زبان مردی که برای حججی به قلب داعش رفت 🎥 لحظه رویارویی شهید محسن حججی با داعشی‌ها از زبان مردی که به معروف شد / روایتی از که برای برگرداندن پیکر شهید حججی به قلب داعش رفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 به همراهیتان مشکی میپوشم به همدردیتان اشک میریزم و عاشورا ميخوانم... به رسم وفا و بندگی فقط سلامتي و ظهورتان را میخواهم... و تنها دعاي فرج شما را ميخوانم..... «عزاداریم نذر ظهور مهدیست»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻هرروزصبح اول وقت به امام زمانت سلام بده، وزیارت آل یاسین روبخون... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌امام_زمانم_عج "تعجیل کن به خاطر صدها هزار چشم ‌ای پاسخِ گرامیِ اَمَّن یُجیب ها..."
به رسم با ادبان احتـرام اضافه کنیم برای عرض ارادت قیام اضافه کنیم به سمت حضرت ارباب خم شویم همه به ذکرصبح کمی هم سلام اضافه کنیم صبحتون کربلایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام محمود 2.mp3
11.98M
۲ ※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. 🔹اینکه بوسیله‌ی دعاهای مختلف، یادمان دادند چه مقاماتی را آرزو کنیم، یکطرف! اینکه چگونه می‌شود به این آرزوهای دور و بلند رسید، یکطرف! ✘ شما هم بر این عقیده‌اید که این مقامات بلند، مخصوص عرفا و آدمهای خاص است؟
❌ عبرتهای عاشورا 🔹قسمت دوم ⤵️
📕 مجموعه داستان ۲ |ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما 🔹روز دوم | عبدالله بن مطیع 💢 پرده اول : ※ وقتی امام(علیه‌السّلام) به عبدالله رسید، او از امام خواست از آب چاهش نوشیده، دعایی کند تا چاه، آبدار شود. امام نیز خواسته او را اجابت کرد. آن گاه عبدالله از امام پرسید: قصد کجا را دارید؟ امام فرمود: در حال حاضر به مکه می‌روم. عبدالله گفت: خداوند برایت خیر قرار دهد. اما من نیز رای و نظری دارم که دلم میخواهد برای شما بازگو کنم. امام فرمود: نظر تو چیست؟ عبدالله گفت: پس از ورود به مکه وقتی خواستی از آنجا به شهر دیگری بروی، به کوفه نزدیک نشو، زیرا کوفه شهری شوم و محنت زاست. در کوفه پدرت کشته و برادرت تنها رها شد، و ضربه مهلکی بر او وارد شد. از مکه جدا نشو؛ زیرا شما سرور و آقای عرب هستید و به خدا قسم اگر کشته شوید خاندان شما نیز هلاک می‌شوند. 💢 پرده دوم: امام از جاده اصلی به سوی مکه متوجه شد... و در راه از کنار عبدالله بن مطیع که در ملک خود و کنار چاه آبش اقامت کرده بود، گذر کرد و در آنجا فرود آمد. عبدالله به امام حسین علیه‌السّلام گفت: ‌ای اباعبدالله؛ خدا بعد از تو آب گوارایی را برای ما ننوشانَد؛ به کجا میروی؟ امام (علیه‌السّلام) گفت: به سوی عراق، عبدالله گفت: سبحان الله چرا؟ ایشان پاسخ داد: معاویه مرده و بیش از یک بارشتر، نامه از مردم عراق برای من آمده است. عبدالله گفت: یا اباعبدالله! این کار را انجام نده، به خدا سوگند آنان حرمت پدرت را حفظ نکردند؛ در حالی که بهتر از تو بود؛ پس چگونه حرمت تو را حفظ خواهند کرد؟ به خدا سوگند اگر تو کشته شوی بعد از تو حرمتی باقی نخواهد ماند. 🔹هنگامی که امام به مکه رسید این آیه را تلاوت کرد: ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل«و چون (موسی پس از خروج از مصر) رو به سوی مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایی کند». ـــــــــــــــــــــــ پ. ن : 🔹 عبدالله بن مطیع دوبار امام را در مسیر دید ! و دوبار فقط او بود که امام را نصیحت می‌کرد! گویی او امام بود و حسین علیه‌السلام مأموم. ازسویی عبدالله انگار، بالاتر از چاهِ آبش همّی نداشت! و دغدغه‌ای بالاتر از پر آب شدنش! داشتم با خودم فکر می‌کردم، آدم امام را هم که به چشم ببیند، باز از پنجره‌ی فهم خودش می‌بیند، از پنجره‌ی آرزوها و دغدغه‌هایش. دارم یکی یکی ورق می‌زنم روزهایی را که حالِ خوش دعایی دست داد و من همه چیز خواستم جز همراهیِ امام را ! همان " فمعکم معکم، لا مع غیرکم " را ! همان " فقط تو و دیگر هیچ " را! ❌ من قطعاً اگر به چشم سر هم امام را می‌دیدم، همان را می‌خواستم که پادشاهِ قلب و ذهنم بود. ⚠️چقدر "عبدالله بن مطیع"هایی در درون من جریان دارد و نمی‌شناختمش!
🕯 شب سوم 🥀 حضرت رقیه سلام الله علیها